جوگیریات

جوگیریات

بابک اسحاقی
جوگیریات

جوگیریات

بابک اسحاقی

بازی عکسهای مدرسه

سلام به همگی ...  

کیامهر عزیز لطف کرده به من الدنگ و قلم کلنگم ! که افتتاحیه بازی امشب را من بنویسم ... راستش آن اوائل حس خوبی به بازیهای وبلاگی نداشتم و سرسختانه مقاومت می کردم در مقابل وسوسهء شرکت در هر گونه بازی وبلاگی که دوستان منت میگذاشتند و ما را داخل آدم حساب و دعوتمان می کردند ... بعدها حس و نگاهم عوض شد کم کم ... چون دیدم بازی های وبلاگی اگر خوب باشند و چیپ و زرد نباشند محفل و محمل خوبی هستند برای عمق بخشیدن به رفاقتهای روتین مجازی ... چون دیدم از همان پشت مانیتور ،  برق درخشان شادی را توی چشمهای بچچه هایی که بازی می کردند ... چون دیدم میزان مشارکت و همدلی از این دست شبهای بازی های دور همی را و انرژی مثبت عظیم و تاثیراتش را ... لذا رفتم به سمتی که نتیجه اش شد بازی های عکس بچچگی و میز کامپیوترها و دستخط ها و امضاها و نقطه اوجش هم نوشیدن صدای شماهایی که نازنینید در شب یلدا ... حالا هم که نیستم و نابودم ، ولله  

بی حد و بی نهایت خوشحالم و دلم غنج می رود از اینکه کیامهر عزیزم بزرگوارانه وخت و نیرو  

می گذارد تا ماها را دور هم جمع کند و لبخند گوشه لبمان و بغض کنج گلومان و اشک گوشه چشمانمان بنشاند به شادی و خوشدلی ... تا بقول شاعر برهیم دمی از دنیا و شر و شورش ... برهیم و کودک وار معصوم و زلال و خجول و شیطون بخزیم لای پتوی گلبافت نرم و لطیف نوستالژی و زیرش ریز ریز بخندیم انقدر که اشکمان در بیاید ... طبق معمول زیاد فک زدم به فتح فا ! ...  

لذا فدای همگی و برای آگاهی از توضیحات و چند و چون بازی امشب  

به ادامه همکارم توجه فرمائید !   

 

  

 

 

 

 

اول از همه یک دنیا تشکر از محسن عزیز که بنده رو قابل دونست و اجازه داد این بازی که  

شرعا و عرفا و کپی رایتا یک بازی کلاسیک کرگدنیه

اینجا و توی این وبلاگ انجام بشه ...

همونطور که محسن گفت هدف اصلی این بازی های وبلاگی دور هم بودنه

گفتن و خندیدن و شاد شدن تو اینروزهایی که دلهای ما زیاد شاد نیستند .

پس قبل از ارائه توضیح در مورد چگونگی این بازی میخوام احساس خودم رو نسبت به بازی های وبلاگی کرگدن بیان کنم تا شاید دوستانی که کمتر از حس و حال و فضای این بازی ها اطلاع دارند برای این بازی بیشتر ترغیب و تشویق بشن ...  

 

سلسله بازی های کرگدنی از اینجا و با بازی عکسهای بچگی شروع شد . 

ده ماه  پیش بود ( 25 فروردین 1389) 

حیف که اون عکسها دیگه وجود ندارند که ببینید 

 ولی نمی دونید چه شور و هیجانی ایجاد کرد بین بچه ها ... 

من تعدادی از بهترین دوستان وبلاگیم رو از همین بازی پیدا کردم . 

آلن ٬حسین ترابی ٬ عاطفه ٬ابله خاتون ٬ فریبا  

محسن ٬ ایرن ٬ رامین ٬محبوب ٬ وحید و مریم و حمید  

و خیلی های دیگه که بعضی هاشون الان دیگه نمی نویسند 

و خیلی دلم براشون تنگ شده ... 

 

دیشب کامنتهای اون دو تا پست دوست داشتنی رو خوندم 

دونه به دونه 

شاید باور نکنید و شاید خندتون بگیره  

اشکم دراومد ... 

انگار این حرفها و این کامنتها مال ۱۰ سال پیش بود  

انگار یه جوون بیست ساله بودم اونروزها که هیچ کاری جز شوخی و خنده بلد نیست  

هرچقدر بگم متوجه نمیشید اون دو سه شب تا صبح ما چقدر گفتیم  و خندیدیم و خوش گذشت 

و همین پست بود که منو شیفته کرگدن کرد  

منو از لاک مجازی بودن درآورد  

و به من یاد داد لازم نیست یک نفر رو بشناسی و باهاش دوست باشی  

تا باهاش احساس صمیمیت کنی 

لازم نیست یکنفر دوستت باشه و اسمش رو بدونی تا بازیش بدی  

و بیاریش به جمع صمیمی دوستانت

کافیه هرکس که سلام کرد جواب سلامش رو به گرمی بدی 

تا بفهمی این دنیای کثیف هم هنوز پره از آدمهای باعشق 

آدمهایی که قدر شادی های کوچیک و لحظه ای رو می دونن 

و میتونن تبدیلش کنن به شادی های بزرگ 

تبدیلش کنن به خاطره های هیچ وقت فراموش نشدنی ... 

 

القصه  

سری بازی های کرگدنی ادامه پیدا کرد و بنده شدم پایه ثابت این بازی ها  

و اصلا فکر نمی کردم یکروزی بیاد که خودم بشم بانی یکی از این بازی های دوست داشتنی  

و حالا امشب نمی دونید چقدر ذوق و شوق دارم برای این بازی 

چرا که جمع دوستان خیلی بزرگ شده و یک عالمه دوست تازه اضافه شدند به ما 

شاید بگید ما تازه واردیم  

کسی مارو نمیشناسه 

ولی میخوام بدونید سخت در اشتباهید 

و وقتی این بازی تموم بشه اونایی که شرکت نکردند یا نتونستند شرکت بکنند چقدر حسرت خواهند خورد از اینکه نیومدند و بازی نکردند ... 

هرچند حتی اگر بازی هم نکنید بهتون قول میدم 

همین خوندن کامنتها و شرکت در شب زنده داری این چند شب هم خالی از لطف نیست 

و خودش یک دنیا خاطره خواهد داشت . 

  


خب... اگه موافقید بریم سراغ بازی  

اول چند تا سوال :

-  

من تازه با وبلاگتون آشنا شدم . دوست دارم بازی کنم ولی هیچ کدوم از بچه ها رو نمی شناسم . چیکار کنم ؟  

- 

شرکت در این بازی برای همه آزاده ... هممممممممممممممه 

نه اجباری به داشتن وبلاگ هست  

نه اجباری به اینکه قبلا به اینجا اومده باشید و کامنت گذاشته باشید   

نه اینکه کسی رو اینجا بشناسید .

همه بازی هستند

حتی اگه از کیامهر باستانی بدتون بیاد و حالتون از پستهاش به هم بخوره . 

این پست متعلقه به بچه های بلاگستان 

و همه توش سهیمند و شریک


چطوری باید بازی کنیم ؟ 

-

دوستانی که قصد دارند شرکت کنند باید محبت کنند و یک سری بزنند به آلبوم عکسهای بچگی و یک عکس از دوران مدرسه خودشون انتخاب کنند . 

تورو به خدا به فکر اینکه من بچه بودم دماغو بودم و من زشت بودم و آب دهنم همش جاری بود و مانتوم کثیف بود و کله ام کچل بود و اینا نداشته باشین ... 

میخوایم دور هم حال کنیم فقط 

می خوایم خوش باشیم به خدا  

به فکر این چیزا نباشید بی زحمت ... 

عکس مربوطه رو اسکن می کنید یا اگر اسکنر ندارید با دوربین یا گوشیتون یه عکس ازش بگیرید و بفرستید به این ایمیل :  

kiamehr.bastani@gmail.com 

به همین سادگی ...   


آقا من که عکس از دوران مدرسه ندارم چیکار کنم ؟ 

- 

هیچ عیبی نداره . عکس از همون سن و سالت که داری 

از بچگیت 

از روزهایی که مدرسه می رفتی 

اگر تو مدرسه و با لباس مدرسه و سر کلاس هم نباشه عیب نداره  

عکست رو بفرست تا تو بازی باشی .  

 


 من یه عکس از دوران مدرسه دارم  

ولی چهل نفر دور و برم هستن  

چیکار کنم ؟ 

 - 

خب اینکه کاری نداره 

خودت رو توی عکس با یه علامتی مثل دایره مثل فلش یا هرچی دیگه مشخص کن  

تا معلوم بشه کدومشون تویی . 

مثلا این لپ گلی که این پایین دور سرش هاله نور هست منم 

کلاس اول ابتدایی سال 1365

 

 

 

 

 


حالا شرح بازی : 

بازی از همین الان شروع میشه ...  

شما از همین حالا تا ساعت 20:00 روز دوشنبه فرصت دارید تا عکسهاتون رو برای اون ایمیلی که گفتم بفرستید .  

لطفا وقتی عکستون رو فرستادید یک کامنت هم بگذارید تا اشتباه نشه خدای نکرده  

دوشنبه شب راس ساعت 24:00 عکسها رونمایی میشه  

ولی بدون اسم و نشونی صاحب عکس  

قسمت بامزه بازی هم همینجاست . 

بدون اینکه کسی خودش رو لو بده و بگه کدوم عکس مال اونه 

حدس خواهیم زد که هر عکس متعلق به چه کسی است . 

تازه یک مسابقه هم داریم : 

انتخاب خوشگلترین دانش آموز  

انتخاب تمیز ترین دانش آموز 

انتخاب شلخته ترین بچه  

و... 

 

عکسها به مدت 24 ساعت در همون پست باقی خواهد بود و در آخر 

روز سه شنبه ساعت 24:00  صاحبان عکسها معرفی خواهند شد . 

 

این بود یک بازی کاملا کرگدنی ...  

به شخصه دوست دارم عکسهای مدرسه ای  همه شماها رو ببینم

اما خب این مقدور نیست  

ولی قول میدم هرچقدر تعداد کسانی که تو این بازی شرکت می کنند بیشتر باشه 

بیشتر خوش میگذره 

به همه خوش میگذره  

 

حرفام تموم شد  و حالا نوبت شماست  

ببینیم چه می کنید ...

 

نظرات 181 + ارسال نظر
بهنام یکشنبه 26 دی 1389 ساعت 00:00 http://www.delnevesht2010.blogfa.com

چه دقیق

چی خیال کردی ؟

بهنام یکشنبه 26 دی 1389 ساعت 00:01 http://www.delnevesht2010.blogfa.com

اوووووووووووول

آفرین

وانیا یکشنبه 26 دی 1389 ساعت 00:02 http://vaniya1859.persianblog.ir

با وجود کمر دردمموندم تا الان و بازی رو دیدم
باید جالب باشه
ممنون

ممنون از شما

بهنام یکشنبه 26 دی 1389 ساعت 00:05 http://www.delnevesht2010.blogfa.com

تا القصه خوندم خیلی قشنگ از دوستی ها گفتی گفتم یه تشکر کنم بعد ادامه بدم!

مرسی

وانیا یکشنبه 26 دی 1389 ساعت 00:05 http://vaniya1859.persianblog.ir

چقدر خوشحال شدم کرگدن که امشب با قلمتو دارم متن میخونم
کیا ممنون از این حسن سلیقت
محسن جان دوست دارم راهنماییهاتو در مورد خودم بشنوم
باز ممنونم از کیا و کرگدن عزیز

لطف محسن عزیز بود
من که کاری نکردم
این بازی مال کرگدنه
اینجا هم خونه امانتیش فعلا دست من
تا برگرده
تشکر لازم نداره ابدا

A ز R ه H ر A اZ یکشنبه 26 دی 1389 ساعت 00:06 http://www.zafa.blogsky.com

من حتماْ شرکت می کنم
من شلخته ترینم

دم شما گرم

نازنین مریم یکشنبه 26 دی 1389 ساعت 00:08 http://morgheasir.persianblog.ir

من تا حالا شرکت نکردم..یه خورده هم خجالت میکشم هیچ کی هم منو نمیشناسه ولی رفتم ببینم عکس به در بخور دارم یا نه؟؟
خداییش بازی شب یلدا خیلی دلم میخواست شرکت کنم اماخوب غریب بودم و حس میکردم اضافه هستم خوبه که گفتید همه میتونن بازی کنن..مرسی

معلومه که میتونی
اصلا به این چیزا فکر نکن
فکر می کنی همه اینجا همو میشناسن ؟
نه به خدا
ولی به همین بهونه
همه با هم آشنا میشیم

ماهی تنگ بلور یکشنبه 26 دی 1389 ساعت 00:11 http://hichooopoooch1.persianblog.ir/

بابا من که سنی ندارم!!!!
عکسای مدرسه ام مال همین پارسالهبرم بگردم ببینم آلبومم کجاس


قول میدم عکسای مدرسه تو از این سیاه سفیداست
همدوره چارلی چاپلین و لورل هاردی
امیدوارم اون موقع عکاسی اومده باشه ایران

امیرحسین... یکشنبه 26 دی 1389 ساعت 00:12 http://afrand.blogfa.com

آقا ما در دوران طفولیت با رجال سیاسی هم بند نه ببخشید هم کلاس بودیم می ترسیم امنیت ملی خدشه دار شه عکسمونو رو کنیم!

میتونید عکس رجال رو شطرنجی کنید اگه مایه دردسر میشه برادر
رجال سیاسی هم دوره شما هم اگر زنده باشن ان شاء الله شناسایی نمیشن
دکتر مصدق و آقای کاشانی و اینا رو می فرمایید دیگه ؟

بهنام یکشنبه 26 دی 1389 ساعت 00:12 http://www.delnevesht2010.blogfa.com

خیلی خوب شد که اول این پست رو کرگدن نوشت دمت و دمش گرم...
کیا میتونم یه چیز بگم؟ میشه من تا ساعت 21 دوشنبه وقت داشته باشم؟ آخه هنوز یه امتحان مونده و نمیدونم وقت میکنم یا نه؟! البته تمام سعیم رو میکنم ها ولی اگه رفت تا 21 حذفم نکنی!!!!

تا ۲۱ هم صبر می کنیم
خراب رفیقیم دیگه

! یکشنبه 26 دی 1389 ساعت 00:12

این کمربنده بــــــــــــاز نمیشه که !

بهتر
میخوای چیکار کنی مگه ؟

سیروس یکشنبه 26 دی 1389 ساعت 00:13 http://www.khozaebal.persianblog.ir

آلبوم ها و عکس های منهمه وبلات خودمونن

حاجی جان اگه میتونی خودت رو برسون به ولایت
اگر هم نشد فدای سرت
خودم یه عکس خوشگل از بچگیم بهت قرض میدم

نیما یکشنبه 26 دی 1389 ساعت 00:13 http://www.arezuhaye-aghaghi.blogsky.com

حالا که بازی کرگدنی راه میندازی ، پس منم مثل همونجا جواب میدم :

لبیک یا کیامهر !
دوشمبه صبح میفرستم خدمتت ! یکم درس و کلاس دارم شرمنده که یخوردی دیر میشه اما میفرستم ! حتمی !

دمت گرم پسر

سرو یکشنبه 26 دی 1389 ساعت 00:13 http://yeksarv.persianblog.ir

مدرسه ی موشها بازی عالی است هستم هستم

دم شما مبرد به قول جزیره جان

م . ح . م . د یکشنبه 26 دی 1389 ساعت 00:15 http://baghema.blogsky.com/

به روی چشم بابابزرگ ... تا فردا ظهر واست میفرستم

دم شما هم گرم نوه ای گلم

م . ح . م . د یکشنبه 26 دی 1389 ساعت 00:15 http://baghema.blogsky.com/

بچچه ها میگن این عکس شترمرغه مثه بچچگی های خودمه ، همینو بفرستم ؟!


اقلا از تو مزرعه شتر مرغا بنداز که به مدرسه ربطش بدیم

آناهیتا یکشنبه 26 دی 1389 ساعت 00:16 http://www.a-n-a-a-r-i-a.blogsky.com

آقا محشره
چششششم
همین فردا یک عکس باحال براتون ارسال می کنم
چه شود!!!!
فتح باب این پست حال و هوای خاصی داشت
مرررررسی کرگدن( نگفتم استاد!)

دستتون درد نکنه
اگه استاد هم عکسی از دوران مدرسه داشته باشند عالی میشه ها
یعنی میشه که بشه ؟

نینا یکشنبه 26 دی 1389 ساعت 00:19 http://taleghani.persianblog.ir

من بازی نمیکنم
اینم فرمایش من

تو که کلا با تکنولوژی مشکل داری
اگه تونستی شرکت کنی من بهت جایزه میدم اصلا
اینم فرمایش من

A ز R ه H ر A اZ یکشنبه 26 دی 1389 ساعت 00:22 http://www.zafa.blogsky.com

می گم یه چیزی من چند تا عکس دارم سخته انتخاب واسم!!چه کنم؟؟/می شه همشو بدم

میشه ولی یکیشو بیشتر نمیذاریم
اگه به سلیقه ما ایمان دارید

عاطفه یکشنبه 26 دی 1389 ساعت 00:22 http://hayatedustan.blogfa.com/

هزار تا مرسی محسن کرگدن که افتتاحیه ی این بازی رو نوشتی.. دلم یه ذره شده بود برا نوشته هات..
هزار تا مرسی کیامهر باستانی.. بازی پر زحمتیه.. ولی ارزششو داره.. واقعن علمداری برازنده ته پسر..

مرسی عاطفه
منتظرم عکست رو ببینم

! یکشنبه 26 دی 1389 ساعت 00:26

می خوام برم به جست و جوی یه عکس آبروومند از دوران تحصیل

برو قربانت شوم
اسمت رو هم بنویس
تا ما تعجب نکنیم از دیدن شما جناب علامت تعجب

نیما یکشنبه 26 دی 1389 ساعت 00:27 http://www.arezuhaye-aghaghi.blogsky.com

از بس حواسم پرته ، یادم رفت که بگم ، محسن خان مرسی که افتتاحیه رو نوشتی ! قشنگ بود ! کیامهر خان بازم دمت هردوتاتون گرم !

مخلصیم آقا

الهه یکشنبه 26 دی 1389 ساعت 00:28 http://khooneyedel.blogsky.com/

بابا دقیییییییییق!۰۰:۰۰!!!ساعت پستت رو عرض میکنم
چه کار خوبی کردی که از آقا محسن خواستی افتتاحیه ی بازی رو بنویسن...و چه لطف بزرگی کردن که قبول کردن...بابا دلمون پوسید دور از قلم آقا محسن....همین چندخط بسی جای شکر داره....
بازی مححححححشری میشه...مطمئنم...اگه همه دل بدن به بازی و عکسا رو بفرستن عاااالی میشه...هرکی تو بازیهای کرگدن شرکت نکرد بعدش پشیمون شد و اقرار کرد به این پشیمونی...این بازی هم از اون بازیهای به یادموندنی میشه...البته زحمت هم داره و از الان هم یه دنیااااااا ازت تشکر میکنم واسه اینهمه تلاشت برای تکون دادن این مجازستان و شاد کردن دوستان و هم انرژی میفرستم واست از نوع مثبت غیر هسته ای!...

لطف شما همیشه شامل حال ما بوده الهه جان
در ضمن الان شما خودت انرژی لازم تر از بنده هستی
برو استراحت کن دختر
درست رو هم بخون

عاطفه یکشنبه 26 دی 1389 ساعت 00:30 http://hayatedustan.blogfa.com/

چقدر خوش گذشت اون بازیه عکس های کودکی.. من یه شبانه روز از پای کامپیوتر جم نخوردم..

یادش به خیر
انگار مال خیلی وقت پیش بود
چقدر خوش گذشت عاطفه

عاطفه یکشنبه 26 دی 1389 ساعت 00:32 http://hayatedustan.blogfa.com/

خب حالا بذار یکم غر بزنم: آخه یعنی که چی وقتی من قراره سوار قطار بشم بازی وبلاگی راه میندازید؟ شماها مگه علم غیب داری که دقیقن من چه زمانی قراره از این شهر به اون شهر برم؟

ببینم تو نکنه با یه رئیس قطار وصلت کردی که دائم تو قطاری ؟
ها ؟
جدا از شوخی
اگه تونستی که یه دنیا ممنون
من تا آخرین لحظه صبر می کنم
اگر هم نشد فدای سرت

A ز R ه H ر A اZ یکشنبه 26 دی 1389 ساعت 00:34 http://www.zafa.blogsky.com

حتماْ به سلیقتون اطمینان دارم!

ممنونم

عاطفه یکشنبه 26 دی 1389 ساعت 00:37 http://hayatedustan.blogfa.com/

باید به خواهرم بگم که عکسمو بفرسته برام تا برا شوما بفرستم.. البته بماند که امتحان داره و من باید الان مراسم شیرین منت کشی رو شروع کنم
میبینی تو رو خدا! بدبختی که یکی دو تا نیست!!

بنده از همینجا تشکرات شدید اللحنم را به خواهر جنابعالی ابلاغ می کنم

عاطفه یکشنبه 26 دی 1389 ساعت 00:39 http://hayatedustan.blogfa.com/

یه دنیا ممنون از تو کیامهر.. میدونی دلم لک زده که بی دغدغه بشینم و لذت ببرم از بازی.. مثل همون بازی عکس های بچگی.. آخه برا بقیه بازی ها هم من نفر آخر میرسیدم که ببینیم کی چی نوشته!

ایشالا داین دفه به موقع میرسی آباجی جان

بابا محمود یکشنبه 26 دی 1389 ساعت 00:40 http://www.a-n-a-a-r-i-a.blogsky.com

سلام و شب بخیر

منم شرکت می کنم
درسته که هفتاد سالمه و از روز اول مدرسه عکس ندارم اما از روزهای آخرش که دارم.
به نظرم از کلاس 6 به بعد دارم.
همین که دور هم باشید و بخندید یک دنیا ارزش داره
می دونم کار مشکلیه
همت کردی بچه ها رو شاد کنی
پیشاپیش خسته نباشی

الهی من قربون شما برم بابا محمود جان
دم شما گرم
دستتون رو می بوسم
افتخار دادید به خدا

الهه یکشنبه 26 دی 1389 ساعت 00:41 http://khooneyedel.blogsky.com/

چشمممم...الان میرم لالا...تا الان خودمو با کتک بیدار نگه داشتم

آباریکلا

فاطمه (شمیم یار یکشنبه 26 دی 1389 ساعت 00:41

سلامممممم
باشه مفرستیم جناب
فقط همون که گفتی دوره ابتدایی نداریم یه جورایی
ولی یه جورایی دیگه داریم بفرستیم..دبیرستان کلی داریم ..ولی دبیرستان که یه ذره از بچگی گذشته خوب

عیب نداره
منم عکس سوم راهنماییمو فرستادم

الهه یکشنبه 26 دی 1389 ساعت 00:42 http://khooneyedel.blogsky.com/

مرررررررررررسی بابا محمود

کورش تمدن یکشنبه 26 دی 1389 ساعت 00:43 http://www.kelkele.blogsky.com

دمت گرم پسر خیلی باحال میشه
فردا باید برم آلبوم مامانم رو زیر ورو کنم شاید چیزی پیدا بشه
معلومه که همه ترین های خوب خودمم این که رای گیری نمیخواد

تو از همین الان کاندید پیزوری ترین دانش آموز شدی و خودم به عنوان رئیس کمیته داوران بهت سیمرغ بلورین میدم

[ بدون نام ] یکشنبه 26 دی 1389 ساعت 00:44

یه انسان پیش دانشگاهی که اصولاْ هنوز مدزسه ایه هم می‌تونه با عکس کوچولوگیش(!) شرکت کنه؟

معلومه که میتونه
حتما بفرست

پونه یکشنبه 26 دی 1389 ساعت 00:47 http:// www.jojo-bijor.mihanblog.com

سلام .برم بگردم ببینم چه خبره چیکار میتونم بکنم.اون زمون وقتی میخاستیم عکس بندازیم عکاس میومد مدرسه واسمون عکس مینداخت. هر کسی که دوربین نداشت. یادش بخیر.

برو ببینم چه میکنی

کورش تمدن یکشنبه 26 دی 1389 ساعت 00:47 http://www.kelkele.blogsky.com

من این توهین رو برنمیتابم
شیطونه میگه شرکت نکن بازیش از رونق بیفته


شیطونه ... میخوره با مموتی

عاطفه یکشنبه 26 دی 1389 ساعت 00:49

جسارتن من از همین تریبون اعلام میکنم که (بذار یکم صدامو صاف کنم) هر کسی تا حالا تو بازی ها شرکت نکرده این یکی رو از دست نده.. قول میدم خیلی خوش بگذره.. حیف که عکس های بچگی وبلاگ کرگدن دیگر وجود ندارند.. اما میتوانید سری به کامنت دونیش بزنید تا ببینید چه شوری برپا شده بود اونشب..
24 ساعت خوش گذرونی محض در انتظارمان خواهد بود.. در وبلاگ علمدار بلاگستان.. کیامهر باستانی..
به افتخارش بزن اون دست قشنگه رو:))

بذار منم صدام رو صاف کنم
کمیته داوران به اتفاق آراء عاطفه رو به عنوان باکلاس ترین دانش آموز انتخاب میکنه
سیمرغ بلورین به همراه ۴۷ کامنت بهار آزادی تقدیم ایشون میشه

آمسترس یکشنبه 26 دی 1389 ساعت 00:50 http://amesteres.blogfa.com

سلام.
با بهنام موافقم.جدی دقیق زدی!!!!!
دمت گرم.
روزهات پرتقالی

قربان شما
دوست جدید

فاطمه (شمیم یار یکشنبه 26 دی 1389 ساعت 00:51

آقا جسارتا این عسک پایینه متعلق به کدوم عزیزه؟

کدوم عکس رو می فرمایید ؟

عاطفه یکشنبه 26 دی 1389 ساعت 00:51 http://hayatedustan.blogfa.com/

دیگه اینکه فک کنم آلن برا بازی عکس های بچگی عکسی نفرستاده بود!
همین جوری گفتم یه گیری داده باشم!!

درسته آلن عکس نفرستاده بود
ولی تو کامنتها حضور فعال داشت
تو دیگه برو بخواب
من که می دونم این اولیش بود
میخوای ضایع کنی بچه مردمو

عاطی یکشنبه 26 دی 1389 ساعت 00:53 http://parvaze67.blogfa.com

وااااای کیامهر . دمت گرم که باعث شدی دوباره یه نوشته از شهریار بخونیم . خوب علمداری هستی خوووووب .
بازی محشری میشه میدونم ، اگه شرکت کنم اولین بازی وبلاگی که شرکت کردم .فردا اون آلبومارو از تو کمد بکشم بیرون ، ببینم میتونم چیزی پیدا کنم یانه . ممنونم کیا خیلی زیاد .
راستی حدودن عکس تو چه رنج سنی باشه ؟ آخه تا دبیرستان میشه مدرسه .

اصلا مهم نیست
هر عکسی که خودت صلاح میدونی
با در نظر گرفتن موازین جمهوری اسلامی

چی بگم والا خیلی قشنگه اما یه مشکل داریم که آلب.م هامون دست عموی گرامیه که اسکنشون کنه!!
ببینم چی میشه!!

اومدی که نسازی
اگه نفرستی یه دونه از عکسای بچگی رابعه اسکویی رو به اسمت نشون بچه ها میدم آبروت بره

عاطفه یکشنبه 26 دی 1389 ساعت 00:56 http://hayatedustan.blogfa.com/

از دست طنازی شوما!!
شب بخیر..به مهربان سلام برسون.. بگو یه اسپندی چیزی برات دود کنه چشم نشی..

لهجدونا دوس میدارما

کورش تمدن یکشنبه 26 دی 1389 ساعت 00:56 http://www.kelkele.blogsky.com

گشت منکرات اومد
موازین جمهوری اسلامی

مهندس جان برو بخواب از سر شب گذشته ها
خوابت نمی بره یه فیلم بذار ترجیحا هنری
قول میدم تیتراژش تموم نشده خوابت برده

گودول یکشنبه 26 دی 1389 ساعت 00:58 http://godool2.wordpress.com

آقا زمان ما دوربین نبود

قربون شما برم
ما که تعریفتون رو شنیدیم
دلتون از ما بچه های پفک و روغن نباتی خیلی جوون تره
در ضمن شکست نفسی می فرمایید

عاطفه یکشنبه 26 دی 1389 ساعت 01:01 http://hayatedustan.blogfa.com/

نمیذاری که آدم بخوابه خو!
لجه ی ما هم شوما رو دوست میداره داداکیا..


دست لهجدون درد نکوند

چه جوری دلت میاد بگی این حرفو؟؟
باید بگم عمو برام بفرسته!!اینجوری نمیشه!!
اما دارم فکر میکنم من عکس د.ران مدرسه آنچنان ندارم!!
الان میگی این دختر چقد بهانه میاره!!
یه عکسه توپ پیدا میکنم میفرستم!!
اقا اجازه باید اسلامی باشه؟؟؟

الان که دارم فکر می کنم می بینم واقعا سر بریده بهت میاد

عاطفه یکشنبه 26 دی 1389 ساعت 01:03

لجه =لهجه

فهمستم آجی

جوجو ( ! ) یکشنبه 26 دی 1389 ساعت 01:05

ما عکس درست و حسابی نیافتیم =))
تو همه عکسا یا مقنعه کجه یا خودمون یا کناریمون =))
نمیشه عکس مربوط به دوران کودکستان باشه که مشکل کجیه مقنعه رو نداشته باشیم ؟؟=))

باور کن اصلا مهم نیست
مهم دور همیه
فرقی هم نمی کنه
کودکستان هم خوبه

مامانگار یکشنبه 26 دی 1389 ساعت 01:05

....راستی آقاکیا تا اینجایی بپرسم...این پازل بی پاسخ شما تعطیل شد یا هنوز مینویسیش؟!....

سلام و عرض ادب
والا اصلا وقتش نیست مامانگار
ولی به روی چشم
یه فکر اساسی براش می کنم طی هفته آینده

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد