جوگیریات

جوگیریات

بابک اسحاقی
جوگیریات

جوگیریات

بابک اسحاقی

برای هیشکی

 

 

 

ماه رمضون پارسال وقتی محسن باقرلو من و مهربان رو دعوت کرد خونشون 

وقتی برای اولین بار همدیگر رو دیدیم  

یه مهمون دیگه هم اونجا بود  

مهمون عزیزی به نام هیشکی بانو 

این هیشکی بانو اتفاقی هم محله ی ما دراومد ( شانس نداریم که ) 

این شد که توی این یکسال و خورده ای انقدر رفیق شدیم و اینور و اونور رفتیم و زیارتش کردیم که تعداد دفعاتی که هیشکی رو دیدیم از تعداد دفعاتی که محسن و مریم رو دیدیم بیشتر شده . 

 

هیشکی دختر فوق العاده احساساتی و مهربونیه 

به من میگه بابایی ( البته سن مامان بزرگ منو داره ها ) 

هیشکی زندگی سختی داشته و هنوز هم داره 

شاید بعضی اوقات سر زندگی و سرنوشت و خدا غر بزنه 

اما هیچ وقت زیر بار سختی ها و مشکلاتش کمر خم نکرده 

و یه تنه داره می جنگه با سرنوشتش تا بالاخره روی اونو کم کنه ... 

 

 

 

خاطرات مشترک من و هیشکی بانو : 

یه بار سر سه راه ک. خ ( کره خر ) هیشکی رو دیدم و بهش گفتم : خوشجل خانوم برسونمت ؟ 

اونم خندید و اومد سوار شد . 

همه مردم  چپ چپ نگاهمون کردند .  

 

یه بار دوباره سر سه راه ک. خ همینکه من دور زدم هیشکی سوار تاکسی شد ولی من دنبالش کردم و طی عملیاتی انتحاری تاکسی رو متوقف کرده و دخترم رو از دستشون نجات دادم .  

ولی هیشکی بهم کرایه نداد بی معرفت ... 

 

یه بار با هیشکی و بچه ها رفته بودیم قم ٬ هیکشی تازه دوربین خریده بود . تو خواب هم داشت عکس می گرفت . نصف هارد کامپیوترم همون عکسهای مسافرت قم می باشد ...  

 

یه شب هیشکی اومد خونه ما خوابید ... صبح که رفته بود همه خونمون رو تمیز و مرتب کرده بود تازه پولم نگرفت ... بعد از اون هرچی اصرار کردیم بیا هیشکی جان بیا خونه ما بمون قبول نکرد ...  

  

یه بار با هیشکی و مریم شیرزاد رفتیم فرودگاه بدرقه دل آرام ٬ مثلا خواستم زرنگی کنم و از میان بر برگردم و به ترافیک آزادگان برنخورم دیدم گم شدیم . یه بیابونی بود که تابلوی مشهد و قم و کربلا زده بودند توش ما هم کپ کردیم و با سرافکندگی بعد از دو ساعت تاخیر از همون آزادگان برگشتیم . 

 

یه بار با مهربان و هیشکی داشتیم می رفتیم خونه محسن اینا ٬ هیشکی گفت خیلی تشنه ام  

پرسید شما رانی می خورین ؟ من گفتم نه مهربان گفت آره  

هیشکی رفت بیرون و رانی خرید و اومد یه رانی به من داد و یه دونه به مهربان  

رانی هامون رو که خوردیم برگشتم دیدم هیشکی عین طفلان مسلم  داره نگاه می کنه 

پرسیدم : پس چرا تو رانی نمیخوری ؟ 

گفت : آخه فقط دو تا خریده بودم  

گفتم : خنگول ! پس چرا تعارف کردی به من ؟  

 

یه بار خونه آرش اینا هیشکی زد لیوان عتیقه آرش رو که مادر بزرگ پیرش بهش هدیه داده بود شکست . از اونروز به بعد آرش دیگه دعوتمون نکرده مهمونی ...  

 

یه بار هیشکی رفت ترکیه ٬ کنسرت ابی ولی ما رو با خودش نبرد ... 

 

یه بار هیشکی برای من یه پست نوشت که یکی از قشنگ ترین پستهای عمرم بود که خوندم . 

 

یه بار من توی مهر ماه به دنیا اومدم هیشکی توی آذر به من کادو داد .

اینو گفتم که بدونه من برای خریدن کادو تا بهمن وقت دارم ... 

 

و بالاخره اینکه هیشکی یه رفیق بامعرفت و مهربونه و بنده به عنوان پدر مجازی ایشون  

امیدوارم هرچه سریعتر داماد دار بشوم . جهیزیه هم جوره تازه پس بجنبید تا نترشیده دخترم ...

 

همه اینا بهونه بود برای اینکه بگم : 

 - 

تولدت مبارک هیشکی جان  

  

 

 

 

  

+ هیشکی جان ببخشید که این پست اونطور که می خواستم خوب از آب در نیومد . 

باید بروم ماموریت و می ترسیدم شب نرسم برای تبریک 

ببخش که هول هولکی شد...

 

++ پست قبلی به من فهماند که خیلی هایمان محتاج دعا هستیم . برای همه دوستانی که در کامنتهای پست قبل التماس دعا داشتند دعا کنید 

و یک دعای ویژه بکنید برای یک دوست وبلاگی 

یک دوست خوب که اینروزها حالش خوب نیست . 

برای سلامتیش دعا کنید لطفا ...   

 

 

 

نظرات 42 + ارسال نظر
نسیمه دوشنبه 7 آذر 1390 ساعت 13:06 http://nasimehsamani.blogfa.com

وقتی یه همچین چیزی می نویسی من می فهمم که درسته ک تو خیلی مردی ولی خانومت مهربان یه ابر بشره و مثه اسمش می مونه ...و البته هیشکی خانم هم که دسته گلن ایشالا عروس بشه....برای دوست بیمارت دعا می کنم

سحر دوشنبه 7 آذر 1390 ساعت 13:12 http://dayzad.blogsky.com/

تولدت خیلی مبارکه هیشکی جان...
ایشالله که زندگی پر از سلامتی و سرافرازی داشته باشی

نینا دوشنبه 7 آذر 1390 ساعت 13:22 http://taleghani.persianblog.ir/

اصولا استاد ضایع کردن آدمایی
این چه مدل تبریک گفتن بود آخه

افروز دوشنبه 7 آذر 1390 ساعت 13:43

چه خاطره های مشترک زیبایی داشتین بابک اینجوری که شما نوشتی هیشکی جون یه فرشته به تمام معناست تولدش مبارک آذر ماهی ها همشون گلن

نیما دوشنبه 7 آذر 1390 ساعت 13:46

تولد هیشکی بانوی عزیز مبارک...
راستش اون روزی که فهمیدم داره میره کنسرت ابی خیلی واسم خوشحال شدم ولی امیدوارم اونجا کافی شاپ هاش مث کافی شاپ های مشهد نبوده باشه !

مهدی پژوم دوشنبه 7 آذر 1390 ساعت 14:18 http://mahdipejom.blogsky.com

سلام عزیز دل...
هزار تبریک برای تولد این دوست خوب که داشتن اش غنیمتی ست...
زنده باش اید شما که این همه هوادار دوستان اید...

علی دوشنبه 7 آذر 1390 ساعت 14:22 http://www.alirabiei.blogsky.com

تولدددددددددددددت مبارک هیشکی بانوی عزیز

اینطوری که شما تعریف کردین باید خانوم مهربونی باشه. خیلی دوس دارم که یه بار دیگه ببینمش

ایشالا که صد و بیس ساله بشه

الف دوشنبه 7 آذر 1390 ساعت 14:32 http://www.inspiration90.blogfa.com

تولدشون مبارک

فرزانه دوشنبه 7 آذر 1390 ساعت 14:36 http://www.boloure-roya.blogfa.com

اولا که تولد هیشکی مبارک
دوما که خدا رحم کرد داری میری ماموریت (البته به هیشکی جان)

رعنا دوشنبه 7 آذر 1390 ساعت 14:43 http://rahna.blogsky.com

تولد هیشکی مبارک ..
پست قبل رو الان دیدم ، دعا میکنیم ولی اگه قبول بشه ، اگه ...
چی بگم .
بغض . بغض .

na30b دوشنبه 7 آذر 1390 ساعت 15:03 http://www.fosil.blogsky.com/

هیشکی جونم تولدت مبارک
راضی باشی به اون خاطره رانی هموجووووور خندیدم

آناهیتا دوشنبه 7 آذر 1390 ساعت 15:20 http://www.a-n-a-a-r-i-a.blogsky.com

سلام علیکم
دخملک شما عزیز دل ما شده
انسان عجیبیه!
در عین اینکه خیلی مهربون و احساساتیه
اما مهر و محبتش و خرج هر کسی نمی کنه
اینه که وقتی هوای شما رو داره یعنی انسانیت و صفا دیده...
از اون آدماس که لیاقت رسیدن به تک تک آرزوهاشو داره...مطمئنم می رسه...اگه یه روز مقام و عنوان و زندگیش تغییر کنه خودش و نمی بازه...خاطراه هاشو فراموش نمی کنه...محبت ها رو بی خیال نمیشه...
مرررررسی که نوشتین.این پست باعث شد با صدای بلند بخنده...
تولدش مبارک...تنش سالم...لبش خندون.

دل آرام دوشنبه 7 آذر 1390 ساعت 15:29 http://delaramam.blogsky.com/

هیشکی عزیزم امیدوارم این سال جدیدی که شروع میکنی سرشار از شادی و موفقیت باشه . الهی که لحظه لحظه اش برات پربار و لذت بخش باشه . بهترین ها رو برات آرزو دارم دختر خوشگل و با محبت و دوستداشتنی .

حالا منم یه خاطره بگم : یه بار برای هیشکی کامنت گذاشتم که "سلام خوششششششششششگل" ، اونوقت آقای پدر محترم (بابک جان) خیلی خشن گفت من رو دخترم غیرت دارما ! خانم و آقایی که شما باشین ، از اون روز اصلا دلم بیشتر میخواد به هیشکی جونم بگم خوششششششگل (خداییش خیلی خوشگله )

تولد هیشکی بانو مبارک...
چه تبریک تولد قشنگی بود!!!
چه قدر خوبه ادمها یه عالمه خاطره خوب با هم داشته باشن

ارش پیرزاده دوشنبه 7 آذر 1390 ساعت 16:21

تولدت مبارک

جزیره دوشنبه 7 آذر 1390 ساعت 16:34

هیشکی جونمممممممممممممممممم تولدت هَپی باشه. (خواستم یکم تنوع داشته باشم جمله ی تبریکم) میگم . خندم گرفت وقتی خوندم دیگه ارش دعوتتون نکرد. هررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررر

میگم بابک یهو به روی خودت نیاریااااااااااااا واسه چی رانیه طفلک و خوردی؟بعدشم خجالت نمیکشی؟وقتی هیشکی میگه تشنه شه اونیکه باید بره رانی بخره تویی هااااااااااااا نه اون. مردی گفتن، خانومی گفتن. خجالت بکش خب

عاطفه دوشنبه 7 آذر 1390 ساعت 16:39

تولد هیشکی مبارک-
دعا میکنیم به امید شنیده شدن-

میلاد دوشنبه 7 آذر 1390 ساعت 17:26

سلام

چه پست زیبایی، به نظرم احساس توش موج میزد

مطمئنم هیشکی این پست بخونه، حسابی حض میبره و حسابیم خوشحال میشه، البته با اون توصیفاتی که از دیگران در موردش شنیدم مطمئنم اشکای مهربونشم جاری میشه

پس داداش بابک گل نگو که این پست اونطوری که میخواستی نشد، خیلیم شده ه ه ه

تولدت مبارک خواهر مهربون و با احساس
خواهری که شاید قبل از جوگیریات با وبلاگش آشنا شدم و صداشو تو بازی شب یلدا شنیدم
خواهر مهربونی که خیلی بیشتر از سنش بزرگ شده
درد کشیده اما ا ا ا بزرگ شده

مبارک باشه آبجی هیشکی

صالی دوشنبه 7 آذر 1390 ساعت 19:02 http://afsonkhanomi.blogfa.com

تولد هیشکی جان مباااااارک

آدم دخترش رو جایی می رسونه که نباید پول بگیره یه پدر خوب و مهربون می ره باک ماشین رو پر از بنزین می کنه سوییچ ماشین رو میده دست دخترش می گه دخترم ماشین مال خودت هر جا دلت خواست برو

چقدر خوبه که صمیمی هستین امیدوارم همیشه خوب و خوش دور هم جمع باشین

عاطی دوشنبه 7 آذر 1390 ساعت 19:28



وای چقد خوب!عاشق این مدل دوستی-ئام! دووستیتون پایدار!:دی!

تولد هیشکی جون شدیدن مبارک ک ک ک ک

:ایکس!

عاطی دوشنبه 7 آذر 1390 ساعت 19:29



ما همچنان دعا می کنیم!

سیندرلا دوشنبه 7 آذر 1390 ساعت 20:30 http://zozooooo.blogfa.com

تولد دختریت مبارک باشه بابا بابک.

سمیرا مامان دل آرام دوشنبه 7 آذر 1390 ساعت 20:35

تولد تولد تولدت مبارک
مبارک مبارک تولدت مبارک
بیا شعما رو فوت کن که صد سال زنده باشی(باآهنگ بخونش )
گیلی گیلی گیلی هوررررا تولده تولد
من میمیرم برای این روزای مناسبتی
کیک و شمع و دور هم جمع شدن و...خلاصه شادی به هر بهونه ای قشنگه.
برات دنیا دنیا شادی آرزو میکنم.
خواستی کیک بخوری جای من خالی کن

من و من دوشنبه 7 آذر 1390 ساعت 21:02

مرسی بابک...

محدثه دوشنبه 7 آذر 1390 ساعت 21:04 http://shekofe-baran.blogsky.com

تولدشون مبارک!

گلنار دوشنبه 7 آذر 1390 ساعت 21:06

دیشب دونه دونه دعا کردم ,از این موسیقی لطیف هم لذت بردم و مرسی.

تولد دختر خانم شما هیشکی بانو مبارک ,دلش شاد و سرش سلامت و لحظاتش دلنشین و دوستیهاتان برقرار.

دوست خوبتون و همۀ دوستان هم سلامت باشن و پر از انرژیهای مثبت و سازنده و بودنی سرشار از رضایت خاطر.
شما و بانو و خانوادۀ گرامی هم همچنین,خانه تان گرم و جمعتان جمع و روزگارتان نیک و لبانتان پر لبخند .

حبیب دوشنبه 7 آذر 1390 ساعت 21:21 http://artooni.blogsky.com



بابک خیلی قشنگ بود کاش واسه من بدبخت هم همچین کلاسی میذاشتی و ازم تعرف و تمجید میکردی به جای شرو ور گویی

هیشکی خانم تولدتون مبارک ایشالله هرچی تو دلتونه همون بهش خدا هم کمکت کنه

برات آرزوی سلامتی و موفقیت میکنم خانم

الهام دوشنبه 7 آذر 1390 ساعت 21:29

چقده خوشگل بود...هم خندهدار! واقعا هم خوشا ب حالشون جدنا!

نسترن دوشنبه 7 آذر 1390 ساعت 21:41 http://mamichka.blogfa.com/

تولدت مبارک هیشکی جان...
چقدر دوست خوبی هستی تو...

محسن باقرلو دوشنبه 7 آذر 1390 ساعت 21:44

ایشالا هر چن ساله که عشقته بشی بچچه !
که یکی دیگه از اون نازنین های کمیاب روزگاری ...

پروین دوشنبه 7 آذر 1390 ساعت 21:56

تولد هیشکی عزیز مبارک :*

خودتون هم خیلی خیلی دوست ماهی هستید. خدا این دوستی هاتون رو حفط کنه.

در مورد دعا هم چشم.

دلم یه جوری شد دیدم نوشته اید علی عزیزمان دوازدهمین عملشه :( الهی این عملی که الآن حتما تموم شده، موفقیت آمیز باشه و آخرین عمل این پسر گل.

باران دوشنبه 7 آذر 1390 ساعت 22:16 http://yesterday-tlkhyh90.blogfa.com/

تولد هیشکی خانومی مبارک :*
امیدوارم امسال به همه آرزوهای قشنگش برسه

آذرنوش دوشنبه 7 آذر 1390 ساعت 22:52 http://azar-noosh.blogfa.com

تولدشون مبارک

فرشته دوشنبه 7 آذر 1390 ساعت 23:22 http://surusha.blogfa.com

تولدش مبارک...

چه پست قشنگی نوشتی...

مریم شیرزاد دوشنبه 7 آذر 1390 ساعت 23:43

واااااااااااااااااااای
عجب پستی بود
حسودیمان شد
آبجی گلم
خوشگلم
هیشکی جونم
تو از اون دسته آدمایی هستی که فقط با یه بار دیدنشون دیگه نتونستم ازشون دل بکنم و خودت میدونی که چقدر عاشقتم
از همون خدا که تا حالا حالی به هر دومون نداده میخوام که امسال برای تو آبجی گلم بهترین و پرامیدترین و شادترین و موفقترین سال زندگیت باشه و اینقدر بهت حال بده که هیچ وقت یادت نره و همیشه ازش به عنوان بهترین تولد عمرت یاد کنی
نشونه ش هم همین پستیه که کیامهر برات نوشته
اولین حالی که خدا بهت داد
برو حالشو ببر
تولدت مبااااااااااااااااااارک عزیز دلم
تولدت مبارک

هیشـــکی ! سه‌شنبه 8 آذر 1390 ساعت 09:40 http://www.hishkii.blogsky.com/

واااااااااااااااااااااااای سلام نمیدونم چی بگم شکه شدم بابک

سه راه کره خر سه راه خاطره انگیزیه برامن...همیشه چش چش میکنم شاید تو رو با سالی اونجا ببینم . یادش بخیر تو اون عملیات انتحاری روده برام نمونده بود از هیجان و خنده.

حالا کار بدی کردم با اون عکسا کلی خاطره هاتونو زنده می کنم؟
دقت کردی دیگه دوربینمو نمیارم از بس که ضد حال میزنید

والا بلا شوما پول بدید ما با سر میایم خونتونو که تمیز میکنیم هیچ از بچه هاتونم پرستاری می کنیم

یادته تا تابلوی مشهد و دیدیم ترکیدیم از خنده گفتیم
اینجا مشده چقد تو راه درد دل کردم یادش بخیر

حالا باید حتمن قصه ی رانی خریدن منو جار میزدی که آبروم بره ؟ که ریا بشه؟

آخه اون لیوان پِر پِری عتیقه بووووووووووود؟ من که میخواستم یه دس لیوان براش بخرم نذاشتین
چرا ایرن و نمیگی که کاسه سوپ خوری ِ نیست در جهانشو شکست و به روی خودشم نیاورد...؟ هوم؟ پاسخ گو باش

من شما رو با خودم نبردم کنسرت؟؟؟؟؟ من که هزار بار گفتم شماها خودتونو چ س کردید گفتید میخوایم بریم شمال ایشششششش
الان دوباره اون پست رفیق بی کلک بابک رو خوندم خودمم خعلی دوسش دارم نخ سوزن اون عکست که شبیه تربچه افتادی.

خب بابایی تو که تولد نگرفتی بعدشم که میخواستم هدیه تو بدم رفتم کیش بعدشم وخت نشد دیگه چرا آبرومو می بری حالا تو یه کادوی بترکون بهم بده بهمن بده ...والااااا...

آهان حالا شدی یه پدر نمونه ...همیشه از این دعا ها بکن چمدونی شاید زدو گرفت یهووووو








ف@طمه سه‌شنبه 8 آذر 1390 ساعت 10:30 http://zarafekocholo2.blogfa.com/

تبلدش مبارک
چه آهگنی به به

سمیرا سه‌شنبه 8 آذر 1390 ساعت 13:13 http://nahavand.persianblog.ir

خیلی قشنگ نوشتی بابک خان..خوش به حال هیشکی..تولدش مبارک دوستیتان بر دوام

یک زن ذلیل چهارشنبه 9 آذر 1390 ساعت 09:27 http://1zanzalil.persianblog.ir

تولدت مبارک هیشکی جان انشالله که امسال بتونی ازدواج کنی! (شوخی)

سمیرا چهارشنبه 9 آذر 1390 ساعت 13:17 http://nahavand.persianblog.ir

میگم سه راه ک. خ واقعا اسمش چیه؟

اردیبهشتی پنج‌شنبه 10 آذر 1390 ساعت 19:02 http://tanhaeeii.blogfa.com

خیلی باحال بود خاطراتتون


تولدشون مبارک با تاخیر

هستی سه‌شنبه 4 مهر 1391 ساعت 02:15 http://aftabealamtab.mihanblog.com/

ببخشیندا
مگه هیشکی خانم چند سالشونه که دختر شمان ؟
یا شما چند سالتونه که پدر ایشونین مجازی اونم
و اون وقت چجوری خانواده شون اجازه دادن ایشون بیان خونه شما؟
اون وقت خانمتون چیزی نگفت یک دختر را آوردین خونه تون
همینجوری راست راست آوردینش گفتین این دخترمه؟
مگه می شه؟
منتظر جوابتون توی وبلاگم هستم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد