جوگیریات

جوگیریات

بابک اسحاقی
جوگیریات

جوگیریات

بابک اسحاقی

مردان اِوزی

یک : بازار عوضی ها 

**************  

در شهر بندرعباس بازاری هست که به آن (بازار عوضی ها) می گویند . 

در اصل نام آن بازار اِوزی ها است و اِوزی ها طایفه ای هستند در استان فارس که زمانی اغلب غرفه های این بازار را در اختیار داشتند . 

در بازار عوضی های بندر عباس همه جور جنسی یافت می شود و قیمت آن نیز به مراتب ارزانتر از سایر بازارها و مراکز خرید شهر است . 

 

توجه داشته باشید که نام اصلی بازار اِوزی است اما مردم به آن بازار عوضی ها می گویند . 

 

 

دو : مرد عوضی  

*********** 

نمی دانم فیلم مرد عوضی را دیده اید یا خیر ؟ 

البته از این فیلم دو ورژن مختلف ساخته شده است که یکی با تم جنایی است و ساخته استاد بلامنازع تعلیق در سینما ٬ آلفرد هیچکاک و دیگری یک فیلم کمدی ایرانی ساخته محمدرضا هنرمند است و منظور من هم همین فیلم است . 

در این فیلم کمدی ٬ دانشمندی فقیر با بازی مرحوم رضا ژیان اختراعی بزرگ می کند که  

می تواند صنعت دنیا را متحول کند ولی وقتی برای ارائه اختراع خود به یک کارخانه دار ثروتمند با بازی پرویز پرستویی مراجعه می کند همزمان با هم دچار حادثه می شوند . مغز دانشمند فقیر را به کارخانه دار ثروتمند پیوند می زنند و این مرد در حالیکه ظاهر کارخانه دار ثروتمند را دارد با مغز و تفکر و خاطرات دانشمند فقیر به زندگی خود ادامه می دهد و  در ادامه حوادث خنده داری رقم می خورد . 

 

 

سه : رئیس جمهورهای اِوزی

********************** 

دکتر خ  به مدت ۸ سال رئیس جمهور بود . مردی که با افکاری روشنفکرانه و با نیت اصلاح پا به عرصه سیاست گذاشت و انصافا زحمت بسیار کشید .  

دکتر خ با وجود طرفداران پرو پا قرصی که دارد همیشه منتقدانی جدی داشته و دارد .  

منتقدانی که نه به خاطر عناد بلکه از سر رفاقت از او دلخورند . کسانی که روزی حامیان جدی او بودند اما رفتاره او دلسرد و نا امیدشان کرد . 

در کنار تمام خصائل اخلاقی این مرد بزرگ یک نقطه تاریک و شاید یک نقطه ضعف اساسی در کار او وجود داشته و آن این بود که دکتر خ درست در بزنگاه هایی که باید مرد عمل می بود و قاطعانه رفتار می نمود ٬ فقط سکوت اختیار کرد .  

 

بعد از دکتر خ دکتر ا.ن  به مدت ۸ سال رئیس جمهور شد  . مردی که ... 

در مورد او چه می شود گفت ؟ اصلا چه می توان گفت ؟ 

طی این ۸ سال هیچ بخش و اداره و ارگان و کلا هیچ موضوع و هیچ سوراخی نمانده است که انگشت بی کفایتی دولت تویش نرفته باشد . ماطی این هشت سال به اندازه ۸۰ سال  .... 

خلاصه عرض کنم که دکتر ا.ن طی هشت سال حسابی با خواهر و مادر این کشور سلام و احوالپرسی کرده است .  

فرهنگ ٬ سیاست ٬ اقتصاد ٬ بهداشت ٬ ورزش ٬ میراث فرهنگی و ... جایی نیست که با برنامه ریزی غلط و نادرست آسیب نخورده و پسرفت نکرده باشد .

در کنار همه این نقاط ضعف و سیاهی ها از حق نگذریم دکتر ا.ن انسان شجاعی است . 

اینکه سرچشمه این شجاعت از کجا نشات می گیرد موضوع بحث ما نیست اما باید قبول بکنیم بواسطه همین قاطعیت اتفاقاتی در دولت او رخ داده که هیچ یک از دولت های پیش از او جرات انجام آن را نداشته اند . به عنوان مثال موضوع بنزین یا هدفمندی یارانه ها و مواردی دیگر ... 

 

 

داشتم فکر می کردم که چه جالب می شد اگر سناریوی فیلم مرد عوضی را می شد روی سیاستمداران پیاده کرد . 

مثلا مغز دکتر خ را به دکتر ا.ن پیوند می زدند . فکر کنید آدمی با جسارت و یکدندگی ا.ن  افکاری بزرگ مثل دکتر خ داشته باشد .  

عالی نمی شد ؟ محشر نبود ؟ 

به این می گویند یک رئیس جمهور آرمانی .... 

 

 می گویم حالا که رئیس جمهور آرمانی مان را شناختیم بد نیست برای زیبایی شناسی هم که شده  مثل فیلم فیس آف صورت شهردار تهران را هم به او پیوند بزنند .  

اینطوری نور علی نور می شود ... 

 

 

نظرات 38 + ارسال نظر
نیمه جدی سه‌شنبه 27 فروردین 1392 ساعت 00:25 http://nimejedi.blogsky.com

اول

م . ح . م . د سه‌شنبه 27 فروردین 1392 ساعت 00:26

عجب تلفیقی ! به خدا ایران میشد گلستان

نیمه جدی سه‌شنبه 27 فروردین 1392 ساعت 00:30 http://nimejedi.blogsky.com

خب حالا با خیال راحت میتونم بنویسم که صد درصد موافقم. البته برای صورت حتی الامکان از چهره ی بازیگران وطنی خوش چهره استفاده شود. صورت شهردار نمی پسندیم. آهان اگر هم محدودیت وجود دارد از چهره ی خ همراه با مغزش استفاده شود بی زحمت. خوبه به خدا. یعنی اونوقتا باعث شد من برم عینک فریم لس بخرم فقط به خاطرپیدا کردن اندک شباهتی به آقای خ!

تیراژه سه‌شنبه 27 فروردین 1392 ساعت 00:40 http://tirajehnote.blogfa.com

تساهل و تسامح خ
و حماقت ا.ن
این فاجعه بود

مردان عیوضی..باورم نمیشه من دو بار به ا.ن رای دادم بابت اینکه فکر میکردم دلسوز محرومان است
خب بچه بودم و جوان و خام و اینها..
چی بگم؟..چی دارم برای گفتن؟

و..
"پست عیوضی"!...از سری ِ پستهای رمزدار بی رمز!

روح رضا ژیان شاد.

دوست سه‌شنبه 27 فروردین 1392 ساعت 00:41 http://asme1982.blogfa.com

موضوع پست باید میشد هذیان های نیمه شب ... برادر من حالت خوبه؟ فردا کجائی؟

من غمگین سه‌شنبه 27 فروردین 1392 ساعت 00:57

ای کاش سیل عظیم میومد این تخم و ترکه ها رو با خودش می برد جسدشونم همون لای گل نفت میشد! خدا نابودشون کنه که نابودمون کردن...

بولوت سه‌شنبه 27 فروردین 1392 ساعت 01:20

مهم اینه که اون میدونی که به ا.ن دادن به این مرد پیوندی هم بدن. وگرنه شجاعت 10 تا ا.ن رو هم با افکار خ پیوند بزنن به جایی نمیرسه.

فرشته سه‌شنبه 27 فروردین 1392 ساعت 01:33

فک کن...!!

کرم دندون سه‌شنبه 27 فروردین 1392 ساعت 01:41

ینی رسما ترکیدم از خنده
کاش میشد مغز ما کرمای دندونم به شما آدما پیوند زد !!!
رسما مدینه فاضله میشد دنیا
بسیار متن ظریف و عمیقی بود ..ممنون

کرم دندون سه‌شنبه 27 فروردین 1392 ساعت 01:52

ولی من عمیقا اعتقاد دارم دکتر خ عزیزم هر آنچه می تونست انجام داد !!!
ببینید اونروزها با حجاریانش چه کردند؟ با شهردارش چه کردند؟ با دانشگاهیانش چه کردند؟ با نوریش " وزیرش" چه کردند؟ و...
به نظرم دکتر خ ، به خاطر اینکه خون مردم هرز نره و نه حتی به خاطر خودش و خانوادش بلکه فقط به خاطر جوانانش بخاطر ملتی که خونشونو به راحتی آب خوردن سالها بعد ریختند !! سکوت کرد تا بستری رو آماده کنه و مهره هایی رو بپرورونه و رشد بده برای کسی که خواهد آمد و عدل و بر پا میکنه !!!
تسامحی که کام ملت هنوز با تمام سختی هاش از اون شیرینه بهتر از شجاعت بی تعقلیه که کام همه رو زهر مار میکنه از تلخی !!!

مریم انصاری سه‌شنبه 27 فروردین 1392 ساعت 03:20

من به شخصه، از سبک انتقادتون خیلی لذت بردم و دوست ندارم سکوت کنم و تحسینتون نکنم.

چقدر عالی این اصلی که حافظ گفته رو رعایت کردین:

«عیب» مِی، جمله چو گفتی، «هنر»ش نیز بگو

نفی حکمت مکن از بهر دلِ عامی چند


دقیقاً در کنار اینکه ویژگی های منفی کشورداری یک نفر رو گفتید، حُسنش (شجاعت) رو هم یادآوری کردید.


با اینکه خیلی طولانی میشه کامنتم ولی خواستم بگم که دقت به این نکته رو، از یکی از استادهام یاد گرفتم.

دانشجو که بودم، یه استادی داشتیم به نام آقای «محسن دلاویز»... استاد درس «شیوه ارائه مطالب».

همیشه سر کلاس، وقتی صحبت از عملکرد دولتمردا میکرد، برای تک تک حمایت هایی که داشت یا مخالفت هاش، دلیل پشت دلیل می آورد و از کسایی که نظر می دادن (چه موافق نظر خودش، چه مخالف نظر خودش) دلیل می خواست.

به ما هم تذکر می داد که: هیچ وقت راجع به کار مسئولین، هیجانی نظر ندید یا فقط روی حساب اینکه چون «اکثر» مردم کار یه مسئول رو تقبیح می کنند شما هم دنبال حرف اونها رو بگیرید احیاناً و چشمتون رو روی ویژگی های مثبت مملکت داری طرف ببندید.

می گفت: بگید که به این دلیل فلان کار فلان مسئول «اشتباهه»... و در کنارش فلان جا فلان «کار مثبت» رو هم کرده. کار مثبتش رو از نظر دور نکنید.

جلسه ی آخر کلاس بود که کاشف به عمل اومد سخنگوی سابق سازمان انرژی اتمی بودن ایشون.

پروین سه‌شنبه 27 فروردین 1392 ساعت 05:15

با بولوت و کرم دندون موافقم.

ایدهء پستت هم خیلی قشنگ و خلاقانه بود.

محمد مهدی سه‌شنبه 27 فروردین 1392 ساعت 08:05 http://mmbazari.blogfa.com



سلام

شجاعت و حماقت ارتباطاتی با هم دارند که نجابت با ترس ندارد ...

amine سه‌شنبه 27 فروردین 1392 ساعت 08:23 http://sarzamineman1.blogsky.com/

عجییییب با پاراگراف اخر موافقم

جعفری نژاد سه‌شنبه 27 فروردین 1392 ساعت 08:50

خیلی سال پیش، تو یکی از این جمع های فامیلی من و آقای پدر و عموها و عموزاده ها دور هم نشسته بودیم و گپ می زدیم. حرف ازدواج پیش آمد. یکی از عموها رو کرد به عموزاده ام که از قضا پزشک است و با فهم و کمالات و نمونه و الگوی ادب و شخصیت درفامیل
و گفت: "شاهین جان، عمو، شما خیال ازدواج کردن نداری. دیگه داره دیر می شه ها"
پسر عموی گرام هم بی معطلی جواب داد: "عمو جان، آدم برای ازدواج کردن باید تخم داشته باشد که متاسفانه ما از این نعمت بی بهره ایم"
چشم تمام حضار گرد شد و یکی دو نفر هم متصل به لب گزه شدند که این چه حرفی بود و چطور بی مقدمه رفت سر اصل مطلب...
پسر عموی گرام ادامه داد: "سوء تفاهم نشه یه وقت. منظورم از تخم، تلفن و خونه و ماشین بود که بدون مهیا کردن این ملزومات ازدواج کردن حماقتی جبران ناپذیر است"

اینو گفتم که بگم سیاستمدار جماعت هم باس "تخم" داشته باشه
قدرت "تفکر" ، توانایی "خدمت" و حس "مسئولیت پذیری"

متاسفانه همچین سیاستمداری که هر سه مورد رو داشته باشه، حداقل تو خاورمیانه، انگشت شماره

دیبا سه‌شنبه 27 فروردین 1392 ساعت 09:13

من هر روز می آم اینجا رو می خونم مطالب رو هم دوست دارم اما به دلایلی هیچ وقت کامنت نمی ذارم. اما در مورد دکتر خ دوست دارم یه چیزی بگم. البته به خودم. من سال 84 جزو همون دوستداران دلخور دکتر خ بودم. فکر می کردم کم کاری کرده و ترسو هست و لیاقت ما خیلی بیشتر از اینهاست و ... . در نتیجه سال 84 کلا بی خیال جریان شدم. فکر می کنم بیشتر ما همین کار رو کردیم که فاجعه اتفاق افتاد. سال 88 ، بعد از نمایش کل قدرت ما!!! من تازه متوجه شدم دکتر خ چقدر می فهمیده و من چقدر نمی فهمیدم. از خدا برای دکتر خ سلامتی می خوام. برای خودم هم آمرزش به خاطر بی توجهی و بی خیالی نسبت به سرنوشت کشورم.

مجید سه‌شنبه 27 فروردین 1392 ساعت 09:49 http://CHAROO.BLOGFA.COM

درود .
بابک عزیز .
از آنجا که تجربه ثابت کرده چنین ترکیبی در جهت مثبت نخواهد رفت ، پیشنهاد می کنم به معجون فوق ، دو سه تا از صداهای بازار عیوضی ها هم اضافه شود . تصور کن ، ترکیب پیشنهادی ات ، با لبخندی بر لب و ایستاده جلوی پوستر بزرگ خودش ، ابتدای بازار عیوضی ها فریاد بزند :
- فلش 8 گیگ اورجینال 2 تومن !
- شلوار کتون 12 تومن !
- آبجو ...6 درصد ... ( شرمنده قیمت ندارم ! )
...
بدرود .

مجید سه‌شنبه 27 فروردین 1392 ساعت 10:05 http://CHAROO.BLOGFA.COM

درود .
بابک عزیز .
به این پست هم سری بزنی کم ضرر نیست !!
http://www.alldelet.blogfa.com/post-14.aspx
بدرود .

ممنون مجید جان

باغبان سه‌شنبه 27 فروردین 1392 ساعت 10:06 http://laleabbasi.blogfa.com

یکی از قسمتهای کلاه قرمزی تست بازیگری بود فک کنم پسر عمه بود که قرار بود مثلا بیاد به یه خانومه با آرامش یه جوری بگه ماشینتون رو دزدین که خانومه شوکه نشه
اومد گفت
_ خانوم شما ماشین داری
_ بله
_ دیگه نداری!!

نمی دونم چرا یاد این دیالوگ افتادم شاید چون داشتم فک می کردم ما آدمیزادها تا وقتی چیزی رو داریم قدرشو نمی دونیم ولی وقتی از دستش دادیم تازه می فهمیم چی داشتیم

احمد سه‌شنبه 27 فروردین 1392 ساعت 10:11 http://serrema.persianblog.ir



چه کردی بابک جان ! چه قد سناریوی قشنگی چیدی ...

به نظرم دکتر خ تمام تلاششو کرد ، جاهایی هم که مجبور شد سکوت کنه ، همون جاهایی بود که م×عظم زارت و زورت میکرد که اونم دیگه بنا به مصلحت دارو دسته ی جوون مجبور به سکوت میشد ...

در مورد دکتر ا.ن ... به نظرم این به واقع "عوضی" ، عوضی رییس جمهور شد... یا "عوضی ها" رییس جمهورش کردن ...
ولی این بشر هنوز نصف شجاعتش رو رو نکرده ، بذار حالا رفیق شفیقش رو رد صلاحیت کنن ، اونموقع س که جمله ی "فلفل نیبن چه ریزه" به طور کامل مصداق پیدا میکنه ! من که خیلی دلم میخواد این اتفاق بیفته

نینا سه‌شنبه 27 فروردین 1392 ساعت 10:33 http://taleghani.persianblog.ir/

کمپوت سیب؟ گلابی؟ آناناس؟
میام ملاقاتتون

آوا سه‌شنبه 27 فروردین 1392 ساعت 10:37

قبلنا نظرم این بود که آدم تا کسی رو نشناسه نباید شرکت کنه و این حرفا..یا بره پای صندوق و صفحه
رای روسیاه کنه ویجورایی فقط شرکت کنه وبیاد..
اما اینجاکه رای مهم نیست و هرچه آنان بخواهند
همان است و قضایای بعدش....راستش دوست
ندارم حتی رنگ سبز آخر هم روی بوم شناسهء
رایم بماند و حال که نمی توانم نقاشیشان را
به آتش بکشم...نقاشی ای که با خون جوانان
کشورم آذین شد..دیگر.....شرمم آید به زبان
آورم هر گونه سخن...........................
سر ِ این آدمک هر که باشد ریموتش بدست
مردمش نیست.نیست که نیست که نیست
پستتون خعلی زیبا بود...کاش میشد همان
میشد..و کشتی آرزوها به گل نمینشست
یاحق...

سپیده سه‌شنبه 27 فروردین 1392 ساعت 10:45

میتونی واسه فقر فرهنگی ملت هم فکری کنی بابک !
بعد از اینهمه رویداد مهم آسیبی که ملت ما دیدند با هیچ سیاست و فکر روشنی ترمیم نمیشه یا حداقل تا نیم قرن طول میکشه التیام پیدا کنه ملتی که بجای حس انسان دوستی و خیرخواهی دچار توحش و خودخواهی شدید شده دیگر کمتر کسی رو میبینی که انسانیت و آدمیت رو اصل زندگی بدونه !

دختری از یک شهر دور سه‌شنبه 27 فروردین 1392 ساعت 11:29

آقا دوست دارم این رئیس جمهور رو!! :)) خیلی خوبه! فقط از نظر قیافه میگم این رئیس جمهور مو بکاره خوبه ها! رنگ چشاش که حرف نداره!‌
آقا ما توو خونه هی میخوایم رویا ببافیم میزنن توو ذوقمون! خوبه دیگه! اصلا یه قسمت درست میکنم با عنوان رویاهام هی چرت و پرتامو مینویسم اونجا! ایده خیلی جالبی بهم دادید ممنون!

فروغ(رد پاهایم) سه‌شنبه 27 فروردین 1392 ساعت 11:39

به به چه شود یه رئیس جمهور با افکار بلند و جسور و چشم آبی!

جزیره سه‌شنبه 27 فروردین 1392 ساعت 12:25

والا این رئیس جمهور ارمانی هم که بیاد باز هم نکات منفیشو بُلدتر میبینیم تا خوبیهاشو.
"ایکون لحظات اخر کلاس درس": خب استاد به نظر شما حالا که رئیس جمهور ارمانی رو شناختیم به کی رای بدیم؟

فرزانه سه‌شنبه 27 فروردین 1392 ساعت 12:34

خانه از پای بست ویران است. با این مدل ارائه شده هم کاری از پیش نمیره. برای اداره یه مملکت باید آدم های با تدبیر و مسلح به علم روز و رعایت منافع ملی سر کار باشن که از زمان مشروطه تا حالا هنوز اتفاق نیفتاده. اگه به جای افراد جامعه ما به قانون و کسانی که بی طرف باشن و به نفع مردم ارباب قدرت رو سوال و جواب کنن متکی بود شاید اوضاع فرق می کرد اما ........ به هر حال رسیدن به دموکراسی تمرین میخواد و همین محیط بلاگستان نمونه آماری خوبیه که حتی اکثر قشر جوون و تحصیل کرده سر مسائل بی اهمیت هم نمی تونن که همدیگر رو تحمل کنن .......
یکی هم بی زحمت واسه من کمپوت بیاره

سرزمین آفتاب سه‌شنبه 27 فروردین 1392 ساعت 12:43 http://sarzamin-aftab.blogsky.com

یک :

خ. سکوت نمی کرد
کارش از صدتا حرف هم موثرتر بود. اما عده ای دیر فهمیدند
وظیفه او ماهی دادن به ما نبود
وظیفه اش این بود که ماهیگیری به ما یاد بدهد که داد !!
اشکال ما اینست که همیشه منتظریم یکی بیاید برایمان کاری کند - که نه کسی می آید نه کاری می کند)
در آن هشت سال بهترین فرصت برای شکل گیری نهادهای مدنی ایجاد شد
چه کردند؟ فقط رفتند دنبال وام خوداشتغالی و ... ما ایرانی ها کلا مرد کار و همت نیستیم

صورت شهردار را هم حیف است
خراب نکنید
سه ماه بعد همین شهردار خوش تیپ و خوش چهره بجای آن آقا ی... خواهد نشست
هم چهره دارد
هم سواد
هم اخلاق
هم ریشه شجاعتش قابل دفاع و قابل بیان کردن است !
من همان موقع هم به ا.ن رای ندادم
متاسفم که حرف هایم در موردش درست در آمد
کاش پیش بینی ها و قضاوتم غلط بود
آن وقت من بازنده بودم و ایران عزیز ...برنده !

سایه سه‌شنبه 27 فروردین 1392 ساعت 12:53

واقعا عالی بود

فروغ سه‌شنبه 27 فروردین 1392 ساعت 13:33

ببخشید فکر کنم منظورتون از بازار عیوض یا عوضی ها بازار اوزی ها (Evaz) باشه که متعلق به اوز لارستان فارس هستن که از قدیم تعداد زیادیشون ساکن بندرعباس شدن, در ضمن به شدت با فیس آف موافقم

کاملا درسته فروغ
اصلاحش کردم

پیروز سه‌شنبه 27 فروردین 1392 ساعت 14:59

خلاصه اینکه تمام این کاندیدا رو هم به هم پیوند بزنیم که شاید یه رییس جمهور توش در بیاد که شاید بتونه و بذارن یه کاری انجام بده.

خیلی جالب بود...

پیروز سه‌شنبه 27 فروردین 1392 ساعت 15:01

می گن ((مریلین مونرو)) یک وقتی نامه ای نوشت به انیشتین که:فکرش را بکن که اگر من و تو ازدواج کنیم بچه هایمان با زیبایی من و هوش و نبوغ تو چه محشری می شوند!

انیشتین هم در جواب او گفت:ممنون از این همه لطف و دست و دلبازی شما واقعا هم که چه غوغایی می شد ولی این یک روی سکه است فکرش را بکنید که اگر قضیه بر عکس شود چه رسوایی بزرگی برپا می شود!

تازه آشنا سه‌شنبه 27 فروردین 1392 ساعت 15:26

سلام
بابک عزیز ، به تازگی میخونمت و معمولا نوشته هات برام قابل تامل بوده.
ای کاش به این نکته توجه میکردی که شجاعت باید در درون فرد ریشه داشته باشه نه اینکه بواسطه ی 1تکیه بر اریکه قدرت 2آتو داشتن و سعی در باج خواهی بدست بیاد.
که در مورد خ شماره 1وجود نداشت و شماره 2 ایشون مبتنی بر اخلاق بودن و چنین کاری رو هیچوقت انجام ندادن.

درود بر شما

مهتاب سه‌شنبه 27 فروردین 1392 ساعت 19:44

خداییش خیلی عالی میشد

سهراب سه‌شنبه 27 فروردین 1392 ساعت 20:07 http://sohrabkoshi.blogsky.com

جالب بود ، اگر دکتر خ شجاعت لازم را داشت احتمالا هیچ وقت کار به زمامداری دکتر ا.ن نمی رسید .
ولی انصافا حیف بود که دکتر ا.ن رییس جمهور نشود ! دکتر ا.ن حرکاتی انجام داد و تابو هایی را شکست که به این همه گرانی و تورم و انزوا و دربه دری می ارزد ... !

خانم یک هفتم... سه‌شنبه 27 فروردین 1392 ساعت 21:23 http://shesh-haftom.blogfa.com

من آدم های زیادی رو میشناسم که از ا.ن هیچ دل خوشی ندارند و از خ بیزارند...

فقط گفتم که بدونید همچین آدمایی هم وجود خارجی دارن ...

منم ادما رو به این دو دسته تقسیم نکرده بودم

رها چهارشنبه 28 فروردین 1392 ساعت 00:08 http://raha-vesal.blogfa.com

این الآن از فانتزیاتون بود دیگه ! :)

مرمر چهارشنبه 28 فروردین 1392 ساعت 09:56

من خواننده خاموش بعد از زیر و رو کردن کامنت های متعصبانه مردم در سایت های خبری بالاخره روان شاد شدم با دیدن یک نقد دوطرفه.
دلزده شدیم بس که مردم هیجان محور و احساس محور ما از هر کسی که میخواهند متعصبانه و غیر منطقی طرفداری میکنند و به جای طرفداری حق، اشخاص رو سرلوحه قرار داده و گازش رو تا ناکجا گرفته اند.
اصل مسئله که وطن می باشد این وسط گم شده و بحث و مجادله و فحاشی و... درباره اشخاص مارو به خود سرگرم کرده.
عزیز من این خاک قدیمی آدم های زیادی به خود دیده اصل حفظ اونه نه حراست و طرفداری یک طرفه از اشخاصی که قراره کاری براش بکنند! صورت مسئله پاک شده.
مرسی
مرسی آقای اسحاقی
یاد گرفتیم ازتون

لطف شما مزید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد