رادیو جوگیریات
به پیشنهاد فرشته عزیز یک رادیو جوگیریات به مناسبت اول مهر خواهیم داشت .
این رادیو به سبک رادیوی پارسال که به مناسبت بازگشایی مدارس بود ساخته میشه و نیاز به همکاری شما داره . چطور ؟
زحمت بکشید و یک فایل صوتی (حداکثر دو دقیقه ) از خاطرات مدرسه تعریف کنید . روال هم دقیقا مثل پارساله یعنی مثلا من معلم هستم و شماها شاگرد . خاطره تون رو با اجازه آقا ما بگیم ؟ شروع کنید بامزه تر هم میشه . و در آخر اسم خودتون و یا وبلاگتون رو بگید . فکر می کنم رادیوی جالبی از کار در بیاد .
اجازه آقا ما بگیم ؟ یه با ما با بچه ها زنگ تقریح رفته بودیم تو حیاط برف بازی که یهو ....
چند تا نکته :
۱- فایل صداتون رو به این ایمیل بفرستید : kiamehr.bastani@gmail.com
2- اگه تعداد فایل ها کم باشه مطمئنا این رادیو لطف چندانی نخواهد داشت . میدونم مشغله زیاد دارین و ضبط کردن صدا و ایمیل کردنش وقت زیادی می بره اما این خاطره به یاد می مونه و هرچی تعداد صداها بیشتر باشه بهتره . پس اگر مقدور بود شما هم شرکت کنید .
3- آخرین فرصت ارسال فایل صداها دوشنبه 25 شهریور ساعت 12 شبه یعنی بیشتر از 5 روز وقت دارید تا فکر کنید که چی بگید و بهونه ای هم نداشته باشید که نشد و وقت نبود و اینها ....
4- دوستانی که زحمت میکشن فایل رو می فرستن حتما کامنت بذارن تا مطمئن بشن که فایلشون رسیده . لطفا تو فایلتون فقط خاطره تعریف کنید .
5- فایل های صوتی ممکنه بعد از تبدیل فرمت کیفیتشون افت بکنه . لطفا تا حد ممکن بلند صحبت کنید تا فایل صداتون واضح و با کیفیت باشه .
6- این فایل هم برای یادآوری ضرر نداره .
خب صوری جان بیا و یه مرامی بذار و فایلتو بفرست ! اصلنم کار سختی نیست. یه کم فکر می کنی و بعدم دو دیقه حرف میزنی و با همین کار کوچیک من رو که مخلوق نسبتن بزرگ ( البته به لحاظ جثه) هستم شاد می کنی ! دستتم در نکنه. چاکر و ارادتمندتم هستم ! ( آیکون قاشق نشسته ی واقعی)
نیمه جدی بانو
کلا این سری این تریپ شاگرد زنگ بازی درآوردن شما و دل آرام و سمیرا بانو من رو نفله کرده!
یعنی لِه ها!
خب بابا جان من، پیاده شید همگی باهم بریم! دنیا وفا نداره! عمر دو روزه! این نون ها خوردن نداره! و الخ!!
سهمیه ی چای شیرین خاندان اسحاقی تا آخر سال 92 تکمیل شد...نبوودددددددد؟!
تیرازه جون ، من که اهل و عیال رو هم راه انداختم این بار!
دل آرام جان من فقط یه خاطره یادم میاد اونم مورد اخلاقی داره
به قول آقای بابک یه شبم روش دیگه
تا اینجا هم هر چی بود شوخی بود
حتما کار خوبی از آب در میاد و من هم بالاخره میشنومش
تیراژه جان من یکی که بی صبرانه منتظر شنیدن خاطره
عطرآگینت بودم ، پس چی شد آرمانهای ؟
ممنون نیمه جدیه عزیز شما لطف داری به من :)
صوری جان نمیشه با یک کم دخل و تصرف در خاطره ، اون مورد اخلاقی را اصلاح کرد؟
حالا یکبار ما خاطره فرستادیماااا ، چه پا قدمی داشتیم!
سمیرا بانو
حالا که اینطور شد و با شاگرد زرنگ بازیهایتان اینطور من و امثال من را بور فرمودید از همون آقای آرمانهای راحل بخواهید شبهنگام که در شب ناز تشریف دارید بهتان شرف یاب شوند و خاطرات دوران حوزوی و علموی شون رو براتون تعریف کنند!
من هم میرم خاطراتم رو توی چاه میگم!
آخی تیراژه جون شما تو مدرستون عطر و ادو کلن استفاده می کردین؟! چه جالب ! منم مشتاق شنیدن خاطرت شدم!( آیکون خنگول نیست تو این دور و برا؟!)
شب ناز= خواب ناز!!!
لا اله الا الله!
همینم مونده بود که بزرگواران و فرهیختگان نیز پا روی دمب ام بگذارند که به حمدالله مشعوف شدیم بسی !
بله بانو
توی مدرسه عطر مشهدی و گلاب رو آمیخته میکردیم بعد میزدیم به یقه و پس کله ی خاطراتمان!
سمیرا بانو ی عزیز از پا قدم منه به خدا. شب یلدا یادتونه با کلی ذوق و شوق فایلمو فرستادم که اونطوری شد و بعدشم صابخونه مریض شد و اصن به وضی! در ضمن من سابقه دارتر ازین حرفام ! چند وقت پیش برای یه بازی عکس فرستادم کلن بازی کنسل شد!!
نه سمیرا جان دیگه مثلا به جای خودمو خیس کردم چی میشه گذاشت که اصل مطلبو برسونه ؟ بی خیال دوستان بذارید همین یه وجب آبرویی که مونده تو مشتم بگیرم
نه خب من فقط خواستم ببینم ماجرای عطرآگینی به خاطره چی میتونه باشه ؟! فقط همین!
وگرنه خب صلاح خاطره تعریف کردن خویش تیراژه ها دانند ! ولی خب در هر حال ما منتظریم و جایی هم نمیریم!
دوستان بیایید انرژی مثبت در فضا پراکنده کنید(آیکون اسفند دودکردن). تا دوشنبه زمان بسیار است(آره جون خودم!! دو روز مونده فقط...
)
نه ، واقعا برای من جای سواله ، کسی هست سوال مرا پاسخ دهد ؟
پس کجایند این برو بچ جوگیریات خوان؟
یعنی هیچکدامشان خاطره ندارند؟
ولی باور کن تیراژه جان من یکی که قصدنداشتم خودم را بچه زرنگ نشون بدم ، من با استقبالی که در پستهای قبل دیدم گفتم الانه که سیل خاطره اینجا سرازیر بشه ، بذار ما هم بفرستیم از غافله عقب نمونیم
صوری جون تو فیلم "خوابم میاد "رضا عطاران جای این عبارت نامانوس ! از ترکیب چایی ریختم استفاده می کنه! شمام امتحان کن ، جواب میده به گمونم!
هل من ناصر ینصرنی! یعنی جان خودتان تا من به سنگینی پام اعتقاد شدید اللحن پیدا نکردم برفستین اون اصواتتونو خب!( یعنی الان داره اون رویه ی "پرریختم "ظاهر میشه ها! آیکون دستمال یزدی و تاب دادن سیبیل نداشته!)
قافله
( با لحن شعبون ایتخونی هزار دستان باید بخونین ) :
آقای جعفری نژاد؟
تیراژه ؟
صوری ؟
شعبون استخونی!
آقا بیچاره ام کردید!
من میفرستم
خوب و بد و بوگندو بودنش پای خودتان و صاحبخانه!
آبروی نداشته ی ما هم که... هوتوتووو!!!
جانم نیمه جدی جان چرا قاطی میکنی خواهر کامنت داشتم
داشتم اونو جواب میدادم
آره دیدم خوابم میادو و البته من به تقلید از رضا عطاران که با یه استکان تو دستش میگفت چایی بودهااا باید یه کلمن بگیرم دستم با این خاطرم
دوستان ممنون از میزبانیه گرمتون برای من خیلی لذت بخش بود
من باید با اجازتون برم
شب خوبی بود مرسی
خب تیراژه که حله!!
می مونه صوری که خب معلوم نشد میخواد چیکار کنه ؟
آقای جعفری نژاد هم که این دور و بر نیستن.( یعنی من فقط زورم به این سه نفر می رسید !)
منم دممو بزارم رو کولم تا صابخونه بیشتر ازین عصبانی نشده !
من دیروز و امروز مهمان داشتم و سرم شلوغ بود. بابک خان من رو بیرون نکنی ها لطفا.
در ضمن،من فقط یه خاطره از توی راه مدرسه یادم افتاده . بی شوخی نمیدانم چرا اصلا هیچ مورد قابل ذکری بنظرم نمیرسد. حال فردا صبح با کمک و یاری از علم و احاطه به تکنولوژی پسرمان صدایمان را میفرستیم حتما. شاید هم خدا کمک کرد و امشب تو خواب یک خاطرهء به درد بخوری یادم آمد!
ممنون پروین خانم
رسید
آقا بابک ببخشید که من نمیتونم شرکت کنم چون انگار هیچی یادم نمیاد از اون دوران
ولی حتما رادیو رو گوش میدم و خاطرات بچه هارو
ممنون فرشته جون
ممنون بابک عزیز
ممنون
کامنتدونی تقریبا شبیه چت روم شده.بامزست
سلام بابک خان
این دوستان خیلی خوب خاطرات مدرسه یادشون مونده
بابک خان لینکدونیتون چرا باز نمیشه مشکلی پیداکرده آیا؟؟؟
یا سیستم خونه من مشکل داره؟؟؟؟؟
والا مدام دچار اشکال می شد
اعصابم رو به هم ریخت فعلا پاکش کردم
اقا اجازه... اقا ما فرستادیم
باشد که مقبول افتد
ممنون
رسید
آقا اون فایله آشتی کنون بود و مطول
شاید زنده باشم یکم خلاصه شده شو فرستادم!
امیدوارم فایل و شنیده باشید و تلخیا به شیرینی بدل شده باشه !!!
ممنون از لطفت
یه رادیوی جداگانه بود فایل شما
سلام
بابک خان من سفر بودم دیر رسیدم انگار! آخه انقده خاطره از مدرسه دارم برا تعریف کردن که نگو که البته لطفش به اینه که حضوری تعریفشون کنم!!!
کار جالبیه اگه تونستم حتما می فرستم
مرسی
راستش هر چی فکر میکنم خاطره انچنانی از روزای اول مدرسه به ذهنم خطور نمیکنه
روناک جان قربون اون شکل ماهت برم من
روز اول و دوم نداره که، کلا گفتن از مدرسه. اصلا شما از فارغ التحصیلیت بفرست
بنده فرستادم!
به بی مزه ترین شکل ممکن:))))))))
اختیار داری
ممنون
البته صدای جیغ جیغ دختر همسایه مونم زیر صدای منه:))))
آقا نمیشه اون فایل صوتی که ما قبلا فرستادیم به عنوان پیام بازرگانی لابه لای خاطره ها پخش شه؟؟!! آخه تلاش ما هنوز نتیجه نداده!!
یواش یواش دارم شک میکنم من اصلا مدرسه رفتم آیا!!!!
روناک جان
به صورت کاملا طبیعی مغزم خالی از خاطرات غیر می شد.
شما حق داری که هیچ خاطره ای از روزهای اول مدرسه رفتنت یادت نمیاد، اصلا من تعجب می کنم اگه بگی مثلا از سال های آخر مدرسه رفتنت هم خاطره داری!!
اما غصه نخور. من هم اگه شرایط تو رو داشتم و از یازده سال پیش خدا به صورت کاملا شانسی و الا بختکی آدمی رو در مسیر زندگیم قرار داده بود که تمام فضای ذهنم رو به خودش اختصاص داده بود
سلام آقا ...
آقا اجازه ...اول یه تشکر بابت این مهمونی و لطف شما ..
دوم اینکه بنده هم فایل رو فرستادم ...
از همین حالا هم بگم یخ ترین خاطره رو خاستید جایزه بدید به بنده تعلق می گیره ها ...
لطف داری
ممنون از فایلت
محمدجان یه خورده خودتو تحویل بگیر !
یعنی تو هم الان تمام فضای مغزت را روناک به خودش اختصاص داده ، که خاطره نمیگی؟ یا فرستادی و ما خبر نداریم؟
نه سمیرا جان
یکی از عجایب خلقت اینه که فضای مغز آقایون قسمت بندی شده هستش
ینی یه فضا که نیست لا مصصصب
همینجوری فضا در فضاست، اندرونی در اندرونی
اساسن یه چیز پیچیده ایه که باید احسنت گفت به خالقش
( پذیرش محترم هتل ناجی؛
واسه امشب یه اتاق خالی دارین کرایه بدین به من که مجبور نشم تو خیابون خوابم یا نه )
اقاع ما میترسیم بفرسیم بعد بشینید هر هر بخندید و این یک ذره اعتماد به نفسمون هیچ و پوچ شه شوت بشه اون طرف
ولی خب الان داریم فکر میکنیم ببینیم میتونیم خودمون رو قانع کنیم که بفرستیم یا نع اخه لامصب حافظمون هم یاری نمیکنه
نه بابا این حرفا چیه بفرست
سلام بر مهندس عزیز
گوشیمم که خوداییش به اندازه کافی ویروس داره.رسما به لپ تاپ بزنم پوکیده.مثل فلشم
هیچ کدومشونو دوس ندارم
من برای اولین بار رسیدم به رادیوتون.یه خاطره هم گفتم.با گوشیمم سیو کردم
و حالا مشکل دیگه ای پیش اومده.لپ تاپ لا مصبم ویروسی شده و هیچ بلوتوثی رو نمی پذیره
و انگار ابر و باد و مه و ...همشون دست به دست هم دادن که ما هیچ وقت تو رادیوی شما نباشیم
چه ذوقی داشتم که بالاخره منم هستم این دفه
ایشالا تا فردا شب یه راهی برای ارسالش پیدا میشه
محمد جان مطمئنی این عجایب خلقت را که گفتی ،فضای مغز آقایان را منظورمه ، اشتباهی در تصوراتت رخ نداده ، اون مغز خانوما نبوده احیانا
لازم به یادآوری است نرخ هتلها کمی بالا رفته بهتره با
خاتون خانه یه جور کنار بیایی ، معذرت خواهی را برای همین روزا گذاشتن دیگه
عاقا اجازه؟!
ما یه چی مث تعریف خاطره اونم با صدای خودمون فرستادیم...
اگه اومده این رسیدُ امضا کنین بی زحمت
بله ممنون
رسید
آقای باستانی رسید ؟!
بله آقای اصفهانی
فایل صوتیم رو براتون ارسال کردم :)
ممنونم
آقا اجازه آقا
ما تمام سعیمونو کردیم خلاصه شه
شما خلاصه ببینید فایل دوم و !
امیدوارم مقبول افتد!!!
مرسی
مقبول افتاد
از اینجا ارسال شد اونجا دریافت شدآیا؟
سلام.
اگه صدا ضعیفه بفرمایید دوباره بفرستم.ممنون
ممنون خوبه
می خواستم کامنت 200 اامی و به نام خودم ثبت کنم!!!
ساعتم که از 12 رد شده !!!