جوگیریات

جوگیریات

بابک اسحاقی
جوگیریات

جوگیریات

بابک اسحاقی

تولدت مبارک آقای اسحاقی

امشب خیلی غافلگیرانه به مناسبت تولد بابا رفتیم فرهنگسرا و سر کلاس شاهنامه خوانی اش حاضر شدیم . من و مهربان و مانی و مریم  و همسرش و کیامهر و نرگس و همسرش و رادین همه با هم بدون هماهنگی قبلی وارد کلاس بابا شدیم و نشستیم بین شاگردهایش . دیدن چهره متعجب بابا وقتی برای اولین بار همه فرزندان و دامادها و عروس و نوه هایش را یکجا سر کلاسش می دید دیدنی و وصف ناشدنی بود . اتفاقی که تا به حال رخ نداده بود و شاید دیگر هیچ وقت رخ ندهد . شاید از نظر ما امشب یک جشن تولد معمولی بوده باشد اما شک ندارم که پدرم این دور همی را هیچ وقت فراموش نخواهد کرد .

امشب قهرمان همیشه زندگی من شصت و سومین شمع تولدش را فوت کرد و تمام خانواده نه چندان بزرگ اسحاقی برای طول عمر و سلامتی اش دعا کردیم .

تولدت مبارک بابای خوبم ...