جوگیریات

جوگیریات

بابک اسحاقی
جوگیریات

جوگیریات

بابک اسحاقی

اندر حکایت مالیات بر ارث آقا جانم رحمه الله

دوباره و با دقت بیشتر به ارقام نگاه می کنم .

سعی می کنم سه تا سه تا جدایشان کنم و بعد هم مشکل قدیمی تبدیل ریال به تومان که احتمالا از درس حساب سال دوم دبستان پا به پای من قد کشیده و بزرگ شده به سراغم می آید . عینکم را روی چشمم صاف می کنم و یکبار دیگر ارقام را از راست به چپ به دسته های سه تایی تقسیم می کنم . مهم ترینشان که همان چند رقم اول سمت چپ هستند را بلند بلند توی مغزم تکرار می کنم . یک ... هشت ... شش و باقی زیاد مهم نیستند . مغزم سوت می کشد و ملتمسانه رو می کنم به خانمی که روبرویم نشسته و می پرسم : هیجد میلیون ؟

خانم کارمند اداره دارایی لبخندی می زند و می گوید : هیجده میلیون و ششصد و ....

و من می پرسم : تومن ؟

و خانم کارمند اداره داریی به نشانه تایید سر تکان می دهد .



روزهای اول وقتی صحبت از انحصار وراثت می شد انگار فحش ناموسی شنیده بودم . با خودم می گفتم یعنی ما انقدر قدرنشناس و نامردیم که هنوز کفن بابایمان خشک نشده برویم سراغ تقسیم مال و اموالش ؟ نمی دانستم که انحصار وراثت یک پروسه زمانبر و طاقت فرساست . شنیده بودم که برای استفاده از معافیت های مالیاتی شش ماه از تاریخ فوت بابا وقت داریم تا اقدام کنیم ولی باورم نمی شد این پروسه انقدر طول بکشد .


یکهو انگار جرقه ای در مغزم زده باشند به خانم کارمند می گویم : خانم مطمئنید که معافیت های مالیاتی محاسبه شده ؟ ما قبل از شش ماه اظهار نامه دادیم و خانم کارمند هم تاکید می کند که این مبلغ با احتساب تمام و کمال همه معافیت ها و تخفیف هاست .


یادم می افتد که همان روزهای اول یکبار با یکی از دوستان پدرم که از قرار وکیل هم هست مشورت کردیم و او هم خیالمان را راحت کرده بود که مبلغ مالیات بر ارث یا انقدر ناچیز است که متوجهش نمی شویم و یا اصلا شامل بخشودگی می شود . راستش ابدا فکر اینچنین رقمی را نمی کردیم . همیشه مقایسه می کردم با مالیات بر ارثی که به خانه و مغازه بابا بزرگم خورده بود و می گفتم وقتی مالیات یک خانه و مغازه توی تهران شده چهار - پنج میلیون بدون شک مالیات ما خیلی کمتر خواهد بود .


شروع می کنم از خانم کارمند سوال کردن که این مبلغ بر اساس چه منطقی و برای کدام یک از اموال پدرم وضع شده و او هم جواب سر بالا می دهد و مرا به رئیس واحد مالیات بر ارث حواله می کند .

این آقا را خوب یادم هست . یکبار برای بازدید سوارش کردم و تا مغازه بابا رفتیم . توضیح می دهد که بیشترین مبلغ مربوط می شود به همین مغازه . همین مغازه ای که ماه هاست خالی مانده .

به آقای رئیس می گویم ما چطور می توانیم این مبلغ را پرداخت کنیم وقتی هنوز هیچکدام از اموال پدرم را نفروخته ایم و برای فروش تک تک آنها هم باید مفاصا حساب مالیاتی ارائه کنیم ؟

سر تکان می دهد و می گوید : قانونه دیگه آقا

با عصبانیت می پرسم : آقای محترم این قانون از نظر شما اشکال نداره ؟

می گوید : من که قانون وضع نکردم . برو از دولت بپرس


تلفنم طبق معمول این چند روز زنگ می خورد و آقای نمی دانم چی چی دوباره سراغ سند ماشینش را می گیرد . سالی جان را قبل از عید فروختم . ماشین خودم بود اما به اسم بابا . چه می دانستم قرار است بابایم بی خبر بمیرد و بدبخت شویم . می گفتم حالا حالا ها هست و نفس می کشد و پدر و پسر که این حرفها را نداریم . هر وقت خواستم بفروشمش بابا می آید و سند می زند . حالا ماشین چند دست بین دلال ها چرخیده و این بنده خدا می خواهد سند بزند . ماشین به اسم باباست و دفترخانه هم برای سند گواهی مفاصاحساب مالیات بر ارث می خواهد و مبلغ آن هم که شده  18 میلیون ششصد هزار تومان و من حس خری را دارم که دارد توی گل دست و پا می زند .




+ به گمانم بعد از این همه وقت ننوشتن این سر صبحی ناپرهیزی کردم و دست به کیبورد بردم . انشاء الله ادامه داستان در پست بعدی ...



نظرات 16 + ارسال نظر
باران پاییزی دوشنبه 10 شهریور 1393 ساعت 08:16 http://baranpaiezi.blogsky.com

خدا اسحاقی بزرگ رو رحمت کنه و روحشون قرین آرامش باشه.
هیچ جای این مملکت قانون نداره فقط در مواقعی که قراره پولی به خزانه ش واریز بشه قانون مدار میشه.

متاسفانه اینجور مواقع قوانین خیلی سفت و سخت میشن

سکوت دوشنبه 10 شهریور 1393 ساعت 09:01

نزدیک 18 میلیون مالیات به یک مغازه خورده!!!!!!!! پس اونایی که یه طرف خیابون جز مایملکشونه مالیاتشون چقدر میشه؟

نه 18 میلیون مال همه ماترک پدرم بوده اما بخش عمده اش به مغازه مربوط میشه

مریم نگار دوشنبه 10 شهریور 1393 ساعت 09:10

روح پدر نازنینت شاد ...
بدبختانه این قوانین ِ یکطرفه، همه جا مدافع جیب عریض و طویل حاکمیته بابک جان...مو هم لا درزش نمیره...
علی ایحال چاره ای نیست. ما هم این مشگل را داشتیم.مجبور شدیم ملکی را قولنامه کرده و نیمی از پولش را بگیریم و بدهیم برای مفاسا حساب..

البته شاید هم حق داشته باشند مامانگار
مثلا اگر من برای سند ماشین مشکل نداشتم شاید تا سالها این مبلغ رو نمی دادم ولی حالا مجبورم
قضاوت سخته
هم ما و هم دولتمردای ما از جنس هم هستیم
با یک نوع تربیت و براومده از یک فرهنگ

فامیل دور دوشنبه 10 شهریور 1393 ساعت 09:56

روحشون شاد.
همه جای دنیا قانون یعنی نظم و انضباط و امنیت و آرامش برای افراد جامعه و اینجا قانون یعنی علیه مردم و سلب آسایش از اونها. امیدوارم به زودی مشکلاتت حل بشن.

ممنون فامیل جان

رضوان دوشنبه 10 شهریور 1393 ساعت 11:27

پستتو که خوندم برا همسری تعریف کردم اونوقت ازش میپرسم شما انحصار وراثت کردین با بیخیالی میگه نمیدونم!!!!
فک کن!!!!

افروز دوشنبه 10 شهریور 1393 ساعت 11:39

می دونم خیلی سخته درگیر این کارا شدن خدا پدر نازنینت رو رحمت کنه یادمه وقتی پدربزرگم فوت کرد بابا تا مدتها درگیر بود

متاسفانه پروسه طولانی و فرساینده ایه
اگر کمک نرگس نبود نمیتونستیم تمومش کنیم

holdme دوشنبه 10 شهریور 1393 ساعت 12:26

سلام در قسمت تماس با ما براتون ایمیل فرستادم دوباره حتما حتما چک کنید

مجدد براتون ایمیل فرستادم

وانیا دوشنبه 10 شهریور 1393 ساعت 12:36

خدا رحمت کنه حشمت الله خان رو
قانون قانونه دیگه
این جماه مسخره رو صدبار شنیدم این مدت که نصف سهم الارث را دولت به جای مالیلت و الباقی را بجای سهم پسر گمشده ی 35 سال پیش جم میکند کاش آقاجان همان موقع زنده بودن کیفش را برده بود فروخته بود و برای خودش حالی به هولی
تصمیم گرفته ام مال و اموالم را تا قرون آخر خرج کنم وارث هم برود برای خودش مال خودش را خرج کند هرکس به کیش خود

وانیا جان
تو اول برو بابای وارث رو پیدا کن بعد بگو گور بابای وارث

آهو دوشنبه 10 شهریور 1393 ساعت 14:04

سلام آقا بابک عزیز . خدا رو شکر که برگشتید . گرچه این پستتون یکم درد بیار بود اما بعد از روزها اومدن به در این خونه و تاریکو سوت و کور دیدنش نعمتی بود . در این که بعضی قانونها به نظر منطقی نمیرسند اما باز هم بودنشون بهتر از نبودنشونه . مشکل ما تو ایران اینه که قانونهایی که به نفع مردم و مصالحشونه ضعیف تر اجرا میشه تا قانونایی که به نفع دولت و حاکمیته . وگرنه انقدر ما مردم حرص نمیخوردیم و از پرداخت مالیاتهامون لجمون نمیگرفت . امیدوارم با کمک اطرافیان و دوستان بتونید این مبلغ رو تهیه کنید و مشکل حل بشه . خدا رحمت کنه پدرتون رو و روحشون شاد باشه . پدر مادر من یه اخلاقی دارن که میگن آدم باید تکلیف همه چیش معلوم باشه چون مرگ از قبل آدمو خبر نمیکنه . اونچه که مال من و برادرم یا در اختیار ما بوده به ناممون زدند که بعد مشکلی پیش نیاد . این هم یه انتقال تجربست که شما برای دوستان انجام دادید و حتما به دردشون خواهد خورد . امیدوارم شاد باشید و خونه دلتون و وبلاگتون چراغونی و روشن باشه

ممنون اهوی عزیز
قربان شما
ایشالا که بابا و مامان سالها زنده و سلامت باشند و همچنین شما و برادرتون

سمیرا دوشنبه 10 شهریور 1393 ساعت 15:41

سلام بابک جان .
روح پدر بزرگوارت شاد و دل مامان ناهید و همه شماها آروم .
ای بابا کدوم منطق ، کدوم کشک ، قوانین این دولت تا جایی که من فهمیدم فقط و فقط به نفع خودشانه ، فقط محاسبه میکنن و میگیرن اگر هم نخوای بدی (که مجبوری بدی )بعدا با جریمه ازت میگیرن .
من یادمه قیمته یه ماشین (مدل ماشین یادم نیست)توی آلمان اومده بود پایین ، دولت اعلام کرد مالیاتهایی که صاحبین ماشین دادن را به همون نسبت بهشون برگردونید .
حالا ما چی ؟ پایین بیاد بالا بره ، براشون فرقی نمیکنه!
، منم خیلی مواقع دنبال اون منطقه میگردم اما پیداش نمیکنم !

سلام سمیرا خانم
متاسفانه همینطوره
مالیت یکی از ارکان و مهمترین درآمد های دولت هست . توی خیلی از کشورهای خارجی گاهی مردم بیشتر از نصف درآمدشون رو مالیات میدن ولی مثل ما ناراضی نیستند .
شاید چون ادم عهای صالحی در راس امور هستند و مردم بهشون اعتماد دارن و خیالشون راحته که پول مالیات به درستی هزینه میشه .
به نظر من قوانین کشورمون خیلی ایراد ندارن . اون افرادی که باید قوانین رو اجرا بکنن ولی تا دلتون بخواد ایراد دارن .

بانوی اردیبهشت دوشنبه 10 شهریور 1393 ساعت 15:53 http://banooye-ordi-behesht.persianblog.ir/

من کارمند سازمان مالیاتی هستم. میتونید به ممیز کل اعتراض کنید . این اعتراض تا حد حل اختلاف هم میره. کلا اگه میتونم کمکی کنم بفرمایید.

ممنون خانوم
دقیقا همین کار رو کردیم
جزئیاتش رو در پست بعد میتونید ملاحظه کنید
ممنون از مشورت و راهنماییت

پونی دوشنبه 10 شهریور 1393 ساعت 18:40 http://pppooonnnyyy.blogfa.com/

آخه مملکت ارث بابای اوشونه شما همه را بدهید دولت بعد بگید عزیزان منم میو

ممنون کتاب ها رسید و به همراهش کلی محبت و مهربانی تان

اندیشه یعنی نام شهر؟

نمیدونم پونی
شاید درستش هم همین باشه
قانونی که وضع شده باید اجرا بشه بخش ناراحت کننده اینجاست که این قوانین انقدر سوراخ سمبه دارن که ما بلد نیستیم و بدتر اونکه اگر اهل رشوه باشی میشه قوانین رو دور زد .
اگر قانون درست و برای همه یکسان اجرا بشه مشکلی نیست

مشق سکوت- رها دوشنبه 10 شهریور 1393 ساعت 19:04 http://mashghesokoot.blogfa.com

خب خداروشکر تو مملکت ما موقع پول گرفتن که میشه همه چیز قانونی میشه
چقدر خوبه که بعد از این همه مدت نوشتید.

ممنون رها

نسا دوشنبه 10 شهریور 1393 ساعت 21:06

سلام بابک عزیز
بابت مالیات بر ارث اگر مادرتون مهریه داره از مالیات کم میشه چون میتونه مثلا همون مغازه رو به عنوان مهریه یا بخشی از مهریه برداره و مالیات بر ارث نداره چون جز دیون مرحوم میشه
و اگر مهریه قابل توجهی ندارن به عنوان اجرت المثل چند سال زندگی با مرحوم پدرتون بازم میتونن از ارثیه بردارن که بازم جز دیون محسوب میشه و باعث کاهش مالیات شه فقط ممکنه پروسه اجرت المثل به نسبت مهریه یه کم طولانی تر شه

سلام دوستم
اتفاقا همینکار رو کردیم و مهریه مادرم بعد از تبدیل رقم قابل توجهی شد و از مجموع دارایی کسر شد .
سپاس از راهنماییت

مریم نگار سه‌شنبه 11 شهریور 1393 ساعت 08:33

""هم ما و هم دولتمردای ما از جنس هم هستیم
با یک نوع تربیت و براومده از یک فرهنگ ""

بااین حرفت مخالفم بابک...نه یه تربیت داریم و نه یه جنس ...فرهنگ هم که ماشالله فرهنگ غنی ای ست...مهم انتخاب فرد برای چگونه زندگی کردنه...

آقای رگبار پنج‌شنبه 13 شهریور 1393 ساعت 10:37 http://www.ragbarhaa.blogsky.com

بابک جان هرچی زودتر این بدهیتون رو برین درست کنین . این مالیه چی ها رو من می شناسم برای هر یه روزشم مثل این نزول خورا بهره می گیرن . اگه فکر می کنین که دارن ازتون اضافه می گیرن با یه آدم وارد مشورت کن و اعتراضی تنظیم کن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد