جوگیریات

جوگیریات

بابک اسحاقی
جوگیریات

جوگیریات

بابک اسحاقی

دست خونی

خیلی سال پیش وقتی که مدرسه ابتدایی بودم یک مدتی شایعه ای توی مدارس دهان به دهان می چرخید و روز به روز هم همه گیر تر می شد . نمی دانم یادتان هست یا نه ؟ اوایل دست زرد بود و بعد هم شد دست خونی . دست خونی به مراتب ترسناک تر و وهم انگیز تر از دست زرد بود . 

شایع شده بود که در یکی از مدارس نمی دانم کجای تهران یک دست از توی توالت بیرون می آید و بچه های مردم را می گیرد .

اینکه این شایعه چرا و توسط چه کسی ساخته شده بود مثل همیشه مشخص نیست اما تبعات این شوخی بی مزه و کثیف بسیار فراتر از تصور بود . خیلی وسیع تر از شایعات امروزی که فلان سوسیس سرطان زا است و فلان خرما آلوده و مسموم به سم داعش . خیلی فراگیر تر از اینکه فلان شیر را نباید خرید و فلان کالا را نباید خورد .

تا مدتها دستشویی مدارس از ترس بیرون آمدن دست خونی بی مشتری بود و بچه های طفل معصوم جرات نداشتند برای قضای حاجت بروند دستشویی . به چشم خودم دیده بودم که بعضی همکلاسی هایم از درد به خودشان می پیچند و حتی گاهی داستان به خیس کردن شلوار ختم می شد اما از ترس دست خونی خفت و خواری تمسخر همکلاسی ها را به جان می خریدند و دستشویی نمی رفتند . و این ترس روز به روز بیشتر می شد و از مدارس به خانه ها هم رسید . یادم هست خواهرهایم مخصوصا شبها و به خصوص وقتی برق قطع می شد برای دستشویی رفتن همدیگر را پوشش می دادند . یعنی یکی می رفت دم در دستشویی تا به محض اینکه اتفاقی افتاد و احیانا دستی از توی دستشویی بیرون آمد زود کمک خبر کند .

چرایی اینکه عده ای تبحر خاصی در ساخت و پرداخت شایعات دارند واقعا مشخص نیست . البته در بعضی موارد می شود علت را حدس زد . عده ای از شایعه سود می برند . مثلا شرکت های رقیب با تخریب رقبایشان منفعت مادی کسب می کنند و گاهی ضربات مهلکی به حریف وارد می کنند . به عنوان مثال در یک مورد خاص که شخصا در جریان چند و چون آن هستم این بود که چند سال پیش شایعاتی در مورد مسموم بودن محصولات یکی از شرکت ها بر سر زبان ها افتاد . طوری که محصولات این شرکت به طور کل از چرخه فروش بازماندند و ضرر مالی سنگینی به آن وارد شد . به واسطه آشنایی با یکی از مدیران این شرکت فهمیدم که تمام ماجرا به باج خواهی برخی مسئولین بر می گشته و منشاء تمام شایعات نیز منابع خبر پراکنی وابسته به ایشان بوده است . ماجرا البته ختم به خیر شد . شرکت مربوطه تاوان سنگینی پرداخت و به لطایف الحیلی مسئولان ناراضی به رضایت رسیدند و وزارت بهداشت هم طی بیانیه ای رسمی آلوده بودن محصولات آن شرکت را تکذیب کرد و همان محصولات برگشتی با قیمتی بالاتر از قبل به دست مردم رسید .


اما جدا از شایعاتی که با اهداف مالی و سیاسی و ... ساخته می شوند یک عده آدم بیمار و روانی هم هستند که از شایعه سازی لذت می برند . البته هیچ سود و منفعتی هم پشت این کارشان وجود ندارد . یکجور مرض دارند که با شایعه سازی ارضا می شوند . مثلا درک نمی کنم شایعه مرگ فلان هنرمند که در بستر بیماری است جز آزار دادن بستگان و علاقه مندان او چه لذتی ممکن است برای شایعه ساز داشته باشد ؟

این نوع شایعه سازی پیشتر از طریق شفاهی و دهان به دهان و امروزه با کمک وسایل ارتباط جمعی و شبکه های اجتماعی شکل می گیرد .

اینروزها اکثریت قریب به اتفاق ما عضو این شبکه ها هستیم . هر روز صبح به محض بیدار شدن تا وقتی که سرمان را به بالین می گذاریم گوشی های موبایلمان توی دستمان است انبوه اخبار و اطلاعات را می خوانیم و به اشتراک می گذاریم و زبانی به دیگران منتقل می کنیم . اخباری که نه سندی دارند و نه مدرکی . در دنیای اطلاعات اصل اول اصالت خبر است . هزاران آدم دانا و نادان ،مغرض یا بدون غرض صبح تا شب دارند در شیپوری می دمند و اخباری را جار می زنند که شاید یک دیوانه در گوشه ای دیگر از آن دنیا از سر تفریح ساخته و حالا دارد به ریش دنیا می خندد . با این وسایل  ارتباط جمعی یک خبر چنان سریع در جهان پخش می شود و توسط افرادی بازگو می شود که آدم حتی به عقل خودش شک می کند .


گاهی چنان استدلالات علمی و تخیلی هم پشت  حرفهایشان هست که آدمهای به روز و تحصیل کرده هم گول می خورند . حتما یادتان هست همین چند وقت پیش بالای پشت بام منتظر بودیم لوگوی پپسی رو ماه بیفتد ؟


مخلص کلام : تک تک ما عضوی از این کل سرگردان و سردرگم هستیم . لطفا با انتشار اخبار بی پایه و دروغ و بدون مدرک سردرگمی این جماعت را بیشتر نکنیم . یادمان باشد اینکه خبری در صفحه اول جستجوی گوگل ظاهر می شود دلیل بر صحت آن نیست . بعضی شایعات تاثیرات مخربی بسیار فراتر از تصور ما دارند . بیایید با منتشر نکردن اخبار دروغ دستهایمان را خونی نکنیم .


ممنون ...




نظرات 22 + ارسال نظر
تیراژه یکشنبه 23 شهریور 1393 ساعت 03:27 http://tirajehnote.blogfa.com/

سلام جناب اسحاقی
پستت عالی بود
کامل و جامع با بیانی شیوا
جایی برای حرفی باقی نگذاشتی جز؛ "چشم دوست گرامی".

ممنون از محبتت

نینا یکشنبه 23 شهریور 1393 ساعت 08:36 http://taleghani.persianblog.ir/

الان یک شایعه خبیثانه به ذهنم رسیده
ای حال میده پخش بشه

چی مثلا ؟

باغبان یکشنبه 23 شهریور 1393 ساعت 08:44 http://www.laleabbasi.blogfa.com

من با توصیف "کامل و جامع و بیانی شیوا" برای این نوشته کاملا موافقم.

لطف داری

دل آرام یکشنبه 23 شهریور 1393 ساعت 10:12 http://delaramam.blogsky.com

حالا تو میگی گوگل... من فردی رو میشناسم که منبع اخبارش فیsبوکه...
من فکر میکنم اینکه شخصی میتونه بازتاب موجی که راه انداخته رو دست به دست بین مردم ببینه براش یه جذابیتی داره و این رو یه تفریح و یا حتی یه جور قدرت تلقی میکنه...
در هر صورت تشویش اذهان به هیچ وجه پسندیده نیست...

درسته
وقتی میبینن مردم شایعه ای رو که اون شخص ساخته بیان میکنن لذت میبرن احتمالا

رها یکشنبه 23 شهریور 1393 ساعت 10:40

آخ آخ یادم میاد بیشترین شایعات تو استان کرمان شایعه زلزله تو ساعت خاص بود...یادمه یه نیمه شب زمستونی همسایمان چنان محکم بر در کوبید و خانواده رو بیدار کرد که از خونه تون بیایید بیرون گفتن ساعت چهار زلزله میاد...یادمه اونشب اکثریت همشهری های من تا صبح تو خیابون و کوچه و حیاط خونه موندن...این شایعه اون سال بارها تکرار شد و هربار هم مردم باورش کردن..‌.

اینروزها که الی ماشالله شایعات ست...من به شخصه نسبت به خیلی اخبار و حتی تحلیل های سیاسی و اجتماعی و فرهنگی بی اعتمادم

سلام رها
یکی از علت هاش همینه
اینکه متاسفانه مردم به رسانه ها اعتماد ندارند
فکر می کنند اخبار غلط در رسانه ها منتشر میشه و اخبار صحیح به دلیل برخی مصلحت اندیشی ها پوشش داده نمیشن
و حق هم دارند چون تا حدود زیادی همینطوره

باران پاییزی یکشنبه 23 شهریور 1393 ساعت 11:20 http://baranpaiezi.blogsky.com

یک روز با دوستی صحبت می کردیم در مورد اقشار جامعه و حرف اختلاس شهرام و بهرام قویدل از باشگاه داماش گیلان پیش کشیده شد که این دو تا علاوه بر شرکتهایی که دارن یک شرکت سوری هم دارند و نفری 20 تومن از ملت گرفتن تا بهشون ماشین قسطی بفروشن. دوستم حرف خوبی زد. گفت قشر نا آگاه جامعه بیشتر تحت تاثیر هر گونه شایعه و دروغ و خروس قندی قرار می گیرند چون زحمتی به خودشون نمی دن تا بخان در مورد چیزی آگاهی کسب کنند.
هر چند اونی که بخاد تحلیلی از هر کار و رفتاری داشته باشه کارش رو حالا به هر دلیلی انجام میده. نمی دونم فیلم دیکتاتور رو دید تا نه؟ وقتی بدل رییس جمهور وادیا علائ الدین میره تو سازمان ملل صحبت کنه حرکاتی انجام میداد که از منشش سرچشمه می گرفت اما تحلیل گران یه مدل دیگه ای اون رو تحلیل می کردند و می گفتند میخاد قدرتش رو نشون بده.

این پستتون عالی بود . ممنون از شما که دوباره شروع به نوشتن کردید و همچنان زیبا و پرنغز می نویسید.

ممنون باران جان
درست میگید معمولا آدم هایی که سطح سواد پایین تری دارند زودتر تحت تاثیر اخبار غلط قرار می گیرند ولی دور و بر خودم آدمهعایی هستند که سواد خوبی هم دارند اما متاسفانه موقع انتشار اخبار اصلا به غلط بودنش فکر نمی کنند

سمیرا یکشنبه 23 شهریور 1393 ساعت 11:29 http://NAHAVAND.PERSIANBLOG.IR

من اونقدررررررررر متنفرم از این گونه انتشار شایعات که حتی اگه راست هم باشه هرگز نشرش نمیدم ....

والا ... مگه ما خبرگزاری هستیم ؟

کلبه تنهایی یکشنبه 23 شهریور 1393 ساعت 12:34

خیلی جالبه گاهی این شایعات را از منابع معتبر می شنویم
چند سال پیش خبر مرگ استاد مرتضی احمدی را از یکی از خبر ها شنیدم، خیلی جالب بود هیچ وقت این خبر را نه تکذیب کردند نه از ایشان معذرت خواهی کردند کلا به روی خودشان نیاوردند

این دیگه دردناکه
کلا خبر رسانی در ایران اوضاعش اسفناکه
نمونه اش یادتونه که یه انبار مهمات توی ملارد منفجر شد ؟
من سر کار بودم و صدا رو شنیدم . فکر کردم توی تهران انفجاری شده یا هواپیما سقوط کرده . شروع کردیم به سرچ توی نت . هر کی یه چیزی می گفت . انفجار پمپ بنزین در شهر قدس و ....
اولین خبرگزاری که خبر صحیح رو داد خبرگزاری فرانسه بود . یعنی وقتی خبرگزاری های خودمون داشتند می گفتند که توی قلعه حسن خان پمپ بنزین منفجر شده خبرگزاری فرانسه عکس و فیلم انفجار رو گذاشته بود رو سایتش
اخر سر هم نماینده شهریار در مجلس خبر صحیح رو به رسانه ها گفت .

پیرامید یکشنبه 23 شهریور 1393 ساعت 12:35 http://lifeformyself.blogsky.com

شایعه دست خونی رو یادمه... ولی این تبعاتی که گفتید برای من هم واقعا شگفت انگیز بود... یعنی بودن بچه هایی که از ترس دست خونی دستشویی نمی رفتن؟ اووووفففففف... چه ظلمی شده به اونا!
یه شایعه دیگه هم این بود که وبلاگ جوگیریات تو بلاگ اسکای تعطیل شده و رفته رز بلاگ! فکر کنم اولین کسی که اون نظر رو دیسلایک کرد من بودم... آخه واقعا ما رو چی فرض کردن؟ کسی که کلید وبلاگ دستشه میاد یه پست می ذاره می گه من از این جا رفتم! نمیاد مثل خواننده ها کامنت بذاره که!
شایعه لوگوی پپسی رو اصلا نشنیده بودم... چی بود واقعا؟ کلا انگار من آدم شایعه بازی نیستم... حیف شد!

یکی دو سال پیش شایعه شده بود که فلان شب عکس پپسی میفته روی ماه . میگفتن این تبلیغ شرکت پپسیهه و با پروژکتورهای عظیم اینکار رو میکنن . خیلی ها هم در شب مورد نظر رفتن پشت بوم تا ببینن

بوسه ی زندگی یکشنبه 23 شهریور 1393 ساعت 13:16 http://kisslife.blogsky.com

واااااااای من از بیرون اومدن دست و مار خیلی میترسیدم ... فکر میکردم الانه از چاه در میاد بیرون ، بدو بدو انجام میدادم می اومدم بیرون ، در دستشوییمون اون موقع فلزی بود بیرون اومدنی زارت به هم کوبیده میشد!

دستشویی مدرسه هم نمی رفتم ، عادت نداشتم و بدم می اومد ، تا میرستم خونه همه وسایل شوت میشد اینور اونور می پریدم دستشویی ، باز بدو بدو زارت در !! به فکر شیشه درم نبودم که یه وقت میریزه پایین ...

خودمم نمیدونم علت ترسمون چی بود!! دست تو چاه چه میکنه !!

موافقم.


منم از دستشویی مدرسه بدم میومد
هیچ وقت نمی رفتم حتی دوران دبیرستان

لیلی یکشنبه 23 شهریور 1393 ساعت 13:59

من خواننده خاموشتون هستم امروز با این تیتر من رو بردین به اون روزای ابتدایی دست خونی رو خیلیییییییییی خوب یادم هست خیلی هم ازش میترسیدم چند باری هم شلوارم خیس شد نمیدونم با چی ولی خوب یادم هست عکس یه دسته قرمز روی دیوار همه دستشوییا بود خدا بگم چکارشون نکنه واقعاااااااا هنوز این ماجرا برام پررنگه

خدا از سر تقصیراتشون نگذره
نمیتونم باور کنم شروع کننده این شایعه یه بچه باشه
اینکار کار یه آدم بزرگ روانی بوده

افروز یکشنبه 23 شهریور 1393 ساعت 15:15

چشم

بی بلا

اردی بهشتی یکشنبه 23 شهریور 1393 ساعت 17:30 http://tanhaeeeii.blogfa.com

پست خیلی خوبی بود آقای اسحاقی!
واقعا امروزه شایعات انقدددد سریع پخش میشه که آدم میمونه ...
باید آگاهانه تر برخورد کنیم و هر حرفی رو بدون سند و مدرک نپذیریم!

قربان شما

آوا یکشنبه 23 شهریور 1393 ساعت 21:53

جداازشایعاتی که ماشالله روز به روزبیشتر
میشه،اهانتهایی که بصورت جُک به نام
اشخاص مخــــــتلف(یه نمونه ش دکتر
شریعتی پخش میشه هم به مراتب
زشته.....کلااگه هممون یادبگیریم
قطع کنندهءاین زنجیره های غلط
بشیم ،حداقل وقــــتمون صرف
چیزهای به مراتب مـــهم ترو
مفیدتری میشه و ایضا این
قضیه پست شما:(شایعه
سازی)دراین روزهابسیار
بجابود.......ممنون بابت
نکته سنجیتون.........
یاحق...

مرسی اردی جان
شوخی و خنده اصلا بد نیست ولی وقتی شخصیت یک انسان رو زیر سوال ببره مطمئنا کار پسندیده ای نیست

پرگل یکشنبه 23 شهریور 1393 ساعت 22:02

جالبه که افراد تحصیل کرده هم این شایعات و باور می کنن و انتشارشش می دن یعنی یه لحظه فکر هم نمی کنن که مثلن خرمای بم چه ربطی به داعش داره

متاسفانه همینطوره
مثلا بعضی افراد که توی خانواده مورد اطمینان هستند خیلی راحت خبری رو که سندیت نداره بازگو می کنن بعد وقتی می پرسی از کجا معلوم درست باشه خیلی حق به جانب میگن اسمسش اومده یا توی اینترنت خوندم

رها- مشق سکوت دوشنبه 24 شهریور 1393 ساعت 00:13 http://www.mashghesokoot.blogfa.com

اونقدر این روزها اوضاع این شایعات داغه و وضع خبر و اطلاع رسانی بده که آدم وقتی یه چیزی رو میشنوه، حتی از بعضی خبرگزاریها و منابع که باید بهشون اعتماد داشت، نمیدونه باورش کنه یانه؟

من خودم دست خونی رو نشنیدم و یادم نیست، ولی بچه که بودم، میخواستن منو بترسونن از موجود خیالی به اسم دست دراز میترسوندن، شایدم رگ و ریشه اش به همین دست خونی برمیگرده و با هم فامیلن!
یکی دو سال پیش یه دوستی داشتم که رو دستش جای یه زخم بود. میگفت، برادر خیلی خیلی شیطونش، در دستشویی حیاط رو روش بسته و اونم هرچی داد و بیداد کرده کسی صداش رو نشنیده و از ترس همین دست خونی، شیشه رو شکسته که درو باز کنه و بیاد بیرون

وقتی که یه خبرگزاری معتبر خیلی راحت خبر رو حذف یا تکذیب میکنه چه انتظاری میشه داشت .
سلام رها جان
خیلی ارادت

ایمان دوشنبه 24 شهریور 1393 ساعت 01:42

این وبلاگ قراره به زودی حک شه

سکوت دوشنبه 24 شهریور 1393 ساعت 09:26

عه حالا که به کامنتها جواب دادی من نبودم که کامنت بذارم

سمیرا دوشنبه 24 شهریور 1393 ساعت 12:02

سلام
همان طور که گفتین شایعه رو کسی می سازه که ازش سود ببره
احتمالا شایعه دست خونی
توسط خدمتکار های مدرسه ساخته شده
تا بچه ها دستشویی نرن و سرویسها کثیف نشن

شاید

هورام بانو دوشنبه 24 شهریور 1393 ساعت 12:37

شایعه دست خونی رو قبلا هم نوشته بودید که حسابی باهاش خاطره بازی کردیم
چه خوب میشد که مثل قدیم هر صبح اول جوگیریات باز کنم
خوشحالم که هرچن کم اما باز هم مینویسید

""به هرکی که دوست دارید سلام برسونید
چون سلامتی میاره"""
آیا اینم جزو شایعات محسوب میشه؟؟؟؟

ممنون هورام بانو جان
خیلی ارادت

صدیقه (ایران دخت) سه‌شنبه 25 شهریور 1393 ساعت 00:50 http://dokhteiran.blogsky.com

اقا یه چیزی بگم ...
اینکه جواب کامنتا رو دادین خیلی خوبه... خیلی کامنتدونی حس خوبی داره ... مرسی ک وقت گذاشتید

خداروشکر من بچه اون دوره ی دست خونی نبودم چون حتما با قوه ی تخیلی که داشتم یه بلایی سر خودم میاوردم از ترس ... تازه اینقد بچه ی سرتقی بودم که هیچ وقت نمیگفتم از چیزی میترسم با حالت سکته هم که شده بود نصفه شب میرفتم تو حیاط در خونه رو قفل کنم ... کل مسیرو فقط میدوییم و از ترس پشت سرمو نگاه نمیکردم ولی مطمئن بودم حتما اون پشت پر از هیولاااااااااس :))))

... سه‌شنبه 25 شهریور 1393 ساعت 09:56

از عوارض دست خونی بر من این بود که اولین باری که پریود شدم در حد مرگ ترسیدم وبا رنگ پریده وزبون گرفته از دستشویی خودمو انداختم بیرون...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد