جوگیریات

جوگیریات

بابک اسحاقی
جوگیریات

جوگیریات

بابک اسحاقی

پروفسور مجید سمیعی

پروفسور مجید سمیعی بی شک از مفاخر علمی ایران در جهان هستند .

برای سلامتی و طول عمر ایشان دعا کنیم .

زنده باشی استاد مجید سمیعی







+ درنگذشته ها
++ لطفا برای شادی روح همه عزیزان پرکشیده در این شب عزیز فاتحه بفرستید .


فقط برای خنده




مقایسه کار خوبی است ؟ نیست ؟ هر دو ؟ هیچکدام ؟ گزینه آخر ؟


برنامه تلوزیونی ( فقط برای خنده ) یک مجموعه ی دوربین مخفی هوشمندانه و بی نظیر است که در کانادا تهیه شده و از شبکه های مختلف دنیا و با اندکی تلخیص از تلوزیون ایران هم پخش می شود . مجموعه ای که بنابر ذات بامزه و خنده دار آن بایستی بنشینید و تماشا کنید و انقدر بخندید تا دل درد بگیرید . یک کلکسیون تمام نشدنی از خلاقیت و زیرکی و ترفند برای قرار دادن آدم ها در موقعیت های عجیب و غریب و ثبت عکس العمل های غیر ارادی آنها که باعث خنده تماشاگر می شود . 


به شخصه برایم دو نکته این مجموعه بسیار جالب و تفکر برانگیز است .

اول خلاقیت بی اندازه سازندگان که تبحر خاصی در خلق موقعیت های عجیب و غریب و باورنکردنی دارند . طوری که آدم به خودش می گوید اگر دوربین مخفی این است پس این چیزهایی که امیر حسین قهرایی می سازد اسمش چیست ؟

و دوم عکس العمل مردمی که سوژه دوربین مخفی می شوند قبل و بعد از اینکه بفهمند تمام اتفاقات بوجود آمده فقط یک شوخی بوده است .


مقایسه کار خوبی است ؟

نمی دانم

اما برای منی که خارج نرفته ام و جز هموطنانم با مردم کشورهای دیگر دنیا حشر و نشر نداشته ام این مقایسه خیلی دردناک است . انقدر ناراحت کننده که گاهی به جای اینکه من هم از تماشای ( فقط برای خنده ) بخندم و دل درد بگیرم می نشینم غصه و تاسف می خورم و حسادت می کنم .


مقایسه کار درستی است ؟

اصلا مهم نیست ولی به هر حال مردم دنیا با هم فرق دارند . نباید انتظار داشته باشیم مردم غزه که هر دو سال یکبار شهرشان با خاک یکسان می شود اخلاقیاتشان شبیه مردم برن سوئیس باشد که کشورشان حتی ارتش ندارد .


مسلما عکس العمل من جوان ایرانی که توی شلوغی ها انقلاب بدنیا آمده ام و توی موشکباران ها مدرسه رفته ام و با جنس کوپنی بزرگ شده ام و همزمان با خدمت رسانی پاک ترین دولت تاریخ ازدواج کرده ام و صاحب شغل و فرزند شده ام فرق دارد با یک جوان سی و پنج ساله کانادایی که بدون هیچ دغدغه و فکر و خیالی دارد توی فضای سبز  یکی از پارک های ونکوور ورزش می کند .

اگر کسی توی خیابان یک ظرف لجن به صورتم بریزد چه دوربین مخفی باشد چه نباشد من از عصبانیت اجدادش را جلوی چشمش می آورم و اصلا عجیب نیست که جوان سی و پنج ساله کانادیی با تعجب و لبخند به سمت مرد لجن پاش برود و علت کارش را جویا بشود و وقتی فهمید دوربین مخفی است همدیگر را به آغوش بکشند و از ته دل غش غش بخندند .





مقایسه کار خوبی نیست

اما وقتی امیر حسین قهرایی دوربین مخفی می سازد من نه تنها خنده ام نمی گیرد بلکه هیچ چیزی هم یاد نمی گیرم . اما با دیدن ( فقط برای خنده ) خیلی چیزها دستگیرم می شود .

اینکه روی همین کره زمین گردآلویی که همگی رویش قدم می زنیم انسان هایی وجود دارند که با اینکه یکدیگر را نمی شناسند اما به هم اعتماد می کنند و اگر کمکی بخواهی بلافاصله می پذیرند و به سالمندان و به معلولین و به حیوانات و به کودکان و به فقرا و به پلیس و به مشاغل پایین رتبه جامعه و از همه مهمتر به همشهری هایشان احترام می گذارند .