جوگیریات

جوگیریات

بابک اسحاقی
جوگیریات

جوگیریات

بابک اسحاقی

فقط برای خنده




مقایسه کار خوبی است ؟ نیست ؟ هر دو ؟ هیچکدام ؟ گزینه آخر ؟


برنامه تلوزیونی ( فقط برای خنده ) یک مجموعه ی دوربین مخفی هوشمندانه و بی نظیر است که در کانادا تهیه شده و از شبکه های مختلف دنیا و با اندکی تلخیص از تلوزیون ایران هم پخش می شود . مجموعه ای که بنابر ذات بامزه و خنده دار آن بایستی بنشینید و تماشا کنید و انقدر بخندید تا دل درد بگیرید . یک کلکسیون تمام نشدنی از خلاقیت و زیرکی و ترفند برای قرار دادن آدم ها در موقعیت های عجیب و غریب و ثبت عکس العمل های غیر ارادی آنها که باعث خنده تماشاگر می شود . 


به شخصه برایم دو نکته این مجموعه بسیار جالب و تفکر برانگیز است .

اول خلاقیت بی اندازه سازندگان که تبحر خاصی در خلق موقعیت های عجیب و غریب و باورنکردنی دارند . طوری که آدم به خودش می گوید اگر دوربین مخفی این است پس این چیزهایی که امیر حسین قهرایی می سازد اسمش چیست ؟

و دوم عکس العمل مردمی که سوژه دوربین مخفی می شوند قبل و بعد از اینکه بفهمند تمام اتفاقات بوجود آمده فقط یک شوخی بوده است .


مقایسه کار خوبی است ؟

نمی دانم

اما برای منی که خارج نرفته ام و جز هموطنانم با مردم کشورهای دیگر دنیا حشر و نشر نداشته ام این مقایسه خیلی دردناک است . انقدر ناراحت کننده که گاهی به جای اینکه من هم از تماشای ( فقط برای خنده ) بخندم و دل درد بگیرم می نشینم غصه و تاسف می خورم و حسادت می کنم .


مقایسه کار درستی است ؟

اصلا مهم نیست ولی به هر حال مردم دنیا با هم فرق دارند . نباید انتظار داشته باشیم مردم غزه که هر دو سال یکبار شهرشان با خاک یکسان می شود اخلاقیاتشان شبیه مردم برن سوئیس باشد که کشورشان حتی ارتش ندارد .


مسلما عکس العمل من جوان ایرانی که توی شلوغی ها انقلاب بدنیا آمده ام و توی موشکباران ها مدرسه رفته ام و با جنس کوپنی بزرگ شده ام و همزمان با خدمت رسانی پاک ترین دولت تاریخ ازدواج کرده ام و صاحب شغل و فرزند شده ام فرق دارد با یک جوان سی و پنج ساله کانادایی که بدون هیچ دغدغه و فکر و خیالی دارد توی فضای سبز  یکی از پارک های ونکوور ورزش می کند .

اگر کسی توی خیابان یک ظرف لجن به صورتم بریزد چه دوربین مخفی باشد چه نباشد من از عصبانیت اجدادش را جلوی چشمش می آورم و اصلا عجیب نیست که جوان سی و پنج ساله کانادیی با تعجب و لبخند به سمت مرد لجن پاش برود و علت کارش را جویا بشود و وقتی فهمید دوربین مخفی است همدیگر را به آغوش بکشند و از ته دل غش غش بخندند .





مقایسه کار خوبی نیست

اما وقتی امیر حسین قهرایی دوربین مخفی می سازد من نه تنها خنده ام نمی گیرد بلکه هیچ چیزی هم یاد نمی گیرم . اما با دیدن ( فقط برای خنده ) خیلی چیزها دستگیرم می شود .

اینکه روی همین کره زمین گردآلویی که همگی رویش قدم می زنیم انسان هایی وجود دارند که با اینکه یکدیگر را نمی شناسند اما به هم اعتماد می کنند و اگر کمکی بخواهی بلافاصله می پذیرند و به سالمندان و به معلولین و به حیوانات و به کودکان و به فقرا و به پلیس و به مشاغل پایین رتبه جامعه و از همه مهمتر به همشهری هایشان احترام می گذارند . 


نظرات 16 + ارسال نظر
ف رزانه پنج‌شنبه 3 مهر 1393 ساعت 03:29

این برنامه رو ندیدم اما هرموقع دوربین مخفی اونطرفی دیدم دقیقا این دونکته خیلی هیجان زده ام کرده. خلاقیت و عکس العمل سوژه ها... واقعا آدمو به تحسین وامیداره ...
پاراگراف آخرو چقدر آرزو دارم بهش برسیم.
این پست هم خیلی خوب بود

ممنونم

باغبان پنج‌شنبه 3 مهر 1393 ساعت 07:59

چرا ما باید انقدر مردم افسرده ای باشیم.
من این برنامه رو ندیدم
طنزهای ایرانی رو دوست ندارم
ولی نزدیک ده بار سریال فرندز رو دیدم و هربار انگار بار اولمه میبینمش غش میکنم از خنده
در حالی که حاضر نیستم طنزهای ایرانی رو یه بار کامل ببینم چه برسه تکرارشم ببینم بس که فقط همو مسخره میکنن و ...

علاوه بر بحث عدم وجود خلاقیت باید محدودیت های کار طنز تو. ایران هم در نظر گرفت . فکر کن شما نتونی در مسائل اروتیک در مورد مسائل اعتقادی در مورد قومیت ها در مورد مشاغل در مورد شخصیت های مشهور طنز بنویسی و شوخی بکنی . خب عملا چیز زیادی برای مانور دادن باقی نمی مونه

هورام بانو پنج‌شنبه 3 مهر 1393 ساعت 08:28

ای جاااااانم دوباره هر روز جوگیریات ....

هورام بانو پنج‌شنبه 3 مهر 1393 ساعت 08:54

راستش آقای اسحاقی برای درک تفاوتها لازم نیست به مردم خارج ازاین مرز نگاه کرد که بدیهی است متفاوترند
همینجا کنار خود ما آدمهایی هستند که در شرایط و محیط یکسان بزرگ شده اند اما با هم فرق دارند ان هم زمین تا آسمان ....
دقیقا همین الان از همین تفاوت ها قلبم بدرد اومده و دلم سخت گرفته و مانده ام چکارکنم؟؟؟؟!!!

درسته
حتی توی یه خانواده دو نفر با شرایط تربیتی یکسان ممکنه کاملا با هم موافق باشن
بحثم کلی بود هورام
منطقیه که آدمایی که توی محیطی آرام و بدون دغدغه تربیت و بزرگ شدن نسبت به اتفاقات اجتماعی عکس العمل های ملایم تری نشون بدن و آدمایی که در محیطی پر از استرس و ناملایمتی رشد کردن رفتارهاشون خشن و نامناسب باشه

سعیده پنج‌شنبه 3 مهر 1393 ساعت 11:19

شما لطف کنین همین الان برین سایت جام جم که وابسته به سازمان صداوسیمای خودمون (اصلی ترین رسانه اطلاع رسانی در ایران) است نگاه کنین. لینکهاش همه راجع به قتل و فجایع خونبار هموطنانمان، مشکلات و تنشهای سیاسی و اقتصادی دولت و احزاب و ... همین جور خبرهای وحشت ناک خوب چه تاثیری روی یک آدم می گذارد!
یک از اقوام می گفت در اروپا یک یا دو کانال دارند که اخبار سیاسی ، اقتصادی نشون میده و اخبارهای دیگه جدا هستند برای ما خبرهامون کلا درهمه
یادتونه چندسال پیش کامران نجف زاده از امریکا گزارش مردمی گرفت بیش از 90 درصدشون حتی اسم ایران رو نشنیده بودن!!!

درسته
متاسفانه اخبار خوش خیلی کم به گوش میرسه
اصلا اتفاق خوب خیلی کم میفته یا نمیفته یا دیده نمیشه

خورشید پنج‌شنبه 3 مهر 1393 ساعت 11:44

سلاملیکم.
چیزه..من اصلا کاری ندارم به اون یکی برنامه ی تلویزیونی و دوربین مخفی و اینا.. راجع به پاراگراف آخر حرف می زنم.
چرا ما اینجوری نباشیم؟
چرا من مثل اون پسر نباشم که روش لجن میریزن و بالبخند علتشو نپرسم و بعد غش غش نخندم؟
چرا من فردی نباشم که هم نوعش، زن،مرد،بچه،پلیس،پزشک، یا قصاب و بقال و کفاش برام مهم باشه؟
ما باید خودمونو تربیت کنیم.
ما باید یه کاری کنیم.

کاملا موافقم
یک کلیت بزرگ به اسم جامعه از آدمهایی مثل من و شما درست شده
و اگر ایرادی هست مطمئنا از همین تک تک آدمهاست
باید تربیت رو از خودمون شروع کنیم و شکایت کردن صرف هیچ فایده ای نداره

خورشید پنج‌شنبه 3 مهر 1393 ساعت 11:48

در رابطه با برنامه های طنز..
من با این آقا کاری ندارم.. ولی خب هستن فیلمای ایرانی و برنامه هایی که واقعا آدم موقع دیدنشون شاد میشه.برنامه هایی که اساس طنزشون، تمسخر نیست.
مثل کارای آقای مدیری.
یا برنامه ی رامبد جوان.. بااین که خیلیا میگن بی مزه س و مسخره س و فلان.. ولی واقعا من ازشون انرژی می گیرم. اون 1 ساعت از ته دل لبخند می زنم..

کارهای مدیری واقعا عالیه
امیدورام طنز جدیدش ( اتاق عمل ) هم همینطور خوب باشه

جعفری نژاد پنج‌شنبه 3 مهر 1393 ساعت 12:45

جالبه برام همزمانی خوندن این متنت با چند دقیقه کلیپی که چند روز پیش خیلی اتفاقی دیدم از حامد بهداد!!!

خیلی ساده س. یه دوربین مخفی، یه چیزی تو مایه های همون کاری که اشتون کاچر تو punk'd با ستاره های هالیوود می کرد. البت به مرااااتب ملایم تر. اما خب عکس العمل جناب بهداد چیزی نیست جز مقادیری فحش و چند تایی تو گوشی و آخر الامر هم نشستن جلوی دوربین و طبق معمول ژست "خاص" گرفتن و توجیه کردنای دم دستی... اینم لینکش
http://www.aparat.com/v/XgsYx/%D9%81%D8%AD%D8%B4_%D8%AF%D8%A7%D8%AF%D9%86_%D9%88_%D8%AF%D8%B1%DA%AF%DB%8C%D8%B1%DB%8C_%D8%AD%D8%A7%D9%85%D8%AF_%D8%A8%D9%87%D8%AF%D8%A7_%D8%A8%D8%A7_%D8%B9%D9%88%D8%A7%D9%85%D9%84_%D8%AF%D9%88%D8%B1%D8%A8%DB%8C%D9%86_%D9%85%D8%AE%D9%81%DB%8C

حالا خواستم چی بگم؟ آهان. حامد بهداد یه جاهایی از توجیهاتش می گه که جامعه ی ما، از بییییییییییخ بیماره، بیمار روحی. هر چند حکم صادر می کنه اما کمی تا قسمتی، در مورد جمعیت زیادی از جامعه، باهاش موافقم. ولی یه جایی از حرفاش برام جالبه. اونجایی که میگه من الگو نیستم. الگو، حکومته، آدمای بزرگ دولتن. من یه آدم معمولیم که فقط نقش بازی می کنم (نقل به مضمون می کنم)
اینم یکی دیگه از بیماری های مزمن جامعه ی ماست. عادت کردیم به "بغلی بگیر. چه کارش کنم؟ بده بغلی"
ینی کلن خوبیم و کار درستیم و خاصیم و از همه بیشتر می فهمیم تا وقتی یه جایی تِلِنگمون در بره. اونجاست که برای یه مقطع کوتاه زمانی به صورت موقتی "معمولی" می شیم و یکی مثل دیگران و مشکل رو با یه پاس تو عمق هوشمندانه می ندازیم تو زمین اونی که دم دست تره

راستش زیاد از حامد بهداد خوشم نمیاد
کاری به بازیش ندارم
شخصیت عصبیش رو دوست ندارم

بیننده پنج‌شنبه 3 مهر 1393 ساعت 14:32

سلام
حداقل اسم کانالی که فیلمهای دوربین مخفی داره مثل همین ...just for و شما دیدید و تعریف میکنید لطفاُ بنویسید تا ما هم کمی بخندیم.
تشکر

شبکه onyx

بهار همیشگی پنج‌شنبه 3 مهر 1393 ساعت 19:41

سوژه ها و عکس العمل هاشون بی نظیره...
اتفاقا چند روز پیش یکی از برنامه هاشون رو که میدیدم با خودم گفتم اگه اینجا انجام میشد احتمالا منجر به قتل و ضرب و جرح میشد ولی اونا با یه اخلاق خوب و لبخند با این قضیه برخورد میکردن

درسته
مطمئنا عکس العمل ها اینجا خیلی خشن تر خواهد بود

دل آرام پنج‌شنبه 3 مهر 1393 ساعت 21:39 http://delaramam.blogsky.com

یه برنامه ای بود چند وقت پیش یکی از کانالهای اونطرفی نشون میداد به نام "نقطه جوش". توی هر اپیزود جوری با طرف رفتار میکردن که صبرش سنجیده بشه و اگر از کوره در نمیرفت بهش 100 دلار جایزه میدادن. اگر توی ایران این برنامه قرار بود ضبط بشه مطمئنم کار به بزن بزن و بکش بکش میرسید!!

... پنج‌شنبه 3 مهر 1393 ساعت 23:39

با اینکه ممکنه بیفایده باشه ولی باید مقایسه کنیم . چرا اونا اینقدر منظم و با شعور و بی ادعا هستن؟؟؟ البته محیط اینطوری بارشون آورده. و شما هم به نکته های خوبی اشاره کردید.

قربان شما و ارادت

فامیل دور شنبه 5 مهر 1393 ساعت 09:42

خوب بازم باید ابراز خوشحالی کنم که تلویزیون ملی رو تماشا نمی کنم.
اما منم مثل شما اگه کسی از این شوخی های شهرستانی باهام کنه کاری میکنم که تا آخر عمر دوربین مخفی ساختن یادش بره. و این دقیقا بخاطر شرایط اعصاب و روانی هست که ما تو این جامعه داریم.

صدف یکشنبه 6 مهر 1393 ساعت 13:43 http://sadafmkh.blogfa.com

چ خوب که دوباره مینویسید .

دقیقا"‌ همینطوره . یعنی اصلا"‌ نمیتونیم منکر شرایط محیطی بر

رفتار و منش آدمها بشیم . چون تاثیر محیط و شرایط رو اعصاب

آدمها خیلی زیاده بنظرم .

آیدا دوشنبه 7 مهر 1393 ساعت 11:45

در ابتدای کامنت بر چنین مطلبی باید بنویسم:
جانا سخن از زبان ما می گویی....
اما در احترام به همشهری و هم وطن، و مراعات حقوق شون، و همدلی و یکرنگی و کمک به اونها اعتقاد دارم که واجب همگانیه و هر کس اصلاحات رو از خودش شروع بکنه تا دنیا گلستان بشه
و بعد از چنین افاضاتیه که خاطراتی یادم میاد که سعی می کنم دهنم و ببندم و حرف بیشتر نزنم
مثال: در مراسم تشییع جنازه شاملوی شاعر شنیدم که یکی از بچه شاعرک ها به حالت ضجه و زاری به سمت آیدا سرکیسیان رفته و به رسم همدردی بغلش کرده و در آغوشش گریسته. همین جفنگ میرزا بعد از دقایقی که از همسر متوفی جدا شده با نیشخند و کرکر به پیش دوستان رفته که: دیدین فلانی رو بغل کرده و ماچ نمودم؟؟
به قول خودت من دیگه حرفی ندارم

آدم احساس شرمندگی میکنه از اسم انسان که بعضی ها با خودشون حمل میکنن

تیراژه سه‌شنبه 8 مهر 1393 ساعت 01:35 http://tirajehnote.blogfa.com/

من هم میخواستم به همان کلیپ حامد بهداد اشاره کنم و فارغ از شخصیتش، نظرم اینه که حرفهاش درسته..ما مردم ظرفیت یک سری شوخی ها و بازی ها و حتی موهبت ها مثل تکنولوژی رو نداریم..منظورم لیاقت داشتن یا نداشتن نیست..ظرفیتش رو نداریم...یعنی فضا و بستر مناسب و فرهنگ سازی صورت نگرفته و همچنین با خلقیات و روحیاتمان سازگار نیست..توجیهی در کار نیست..وضعیت همینه..حالا چرا و چگونگی اش را اگر پیگیری کنیم شاید بعدا بشویم یک جامعه ی شاد تر و منظم تر و غیره

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد