جوگیریات

جوگیریات

بابک اسحاقی
جوگیریات

جوگیریات

بابک اسحاقی

شانس در خونه آدم رو نمیزنه

یادم هست بچه که بودم یکی از برندهای وطنی تولید خمیردندان برای خریداران محصولاتش یک قرعه کشی گذاشته بود که جایزه اولش یک خودروی رنو بود و چند تا هم وسایل خانه مثل یخچال و ماشین لباسشویی داشتند و کوچک هایش هم ماشین حساب و یکسال مصرف محصولات شرکت مربوطه بود .


شما را نمی دانم اما مغازه های محله ما خمیردندان خارجی نمی فروختند . یا شانس و یا اقبال با چنان اطمینان و اعتماد به نفسی پاکت خمیردندان را از مغازه دار تحویل گرفتم که انگاری حتما برنده جایزه خواهم شد . درست مثل همان پسربچه فیلم ویلی ونکا که با تنها دارایی اش بسته شکلاتی خرید و آرزو داشت بلیط طلایی بازدید از کارخانه شکلات سازی داخل آن باشد .

با وسواس خاصی من و یکی از دوستانم برچسب روی پاکت خمیردندان را بریدیم و با نامه به کارخانه فرستادیم و شک نداشتیم که یکی از ما دو نفر بالاخره جایزه را از آن خود خواهد کرد . اما خبری از جایزه نشد و کم کم داستان را به فراموشی سپردیم .

چند ماه بعد یکروز زنگ خانه ما به صدا در آمد و دو تا آقا گفتند که از کارخانه فلان برای یخچال ما آمده اند . نمی دانم چه فکری پیش خودم کردم که کارخانه یخچال سازی را توی مغز فندقی ام ربط دادم به کارخانه خمیردندان و با چنان شور و شوقی به مادرم گفتم که یک یخچال برنده شده ایم که تمام اهل خانه فریادی از سر شعف سر دادند . ولی معلوم شد که هیچ ربطی وجود ندارد و آقایان از کارخانه آمده بودند تا ایرادی را که در یخچال های این شرکت وجود داشت مرتفع کنند تا باعث سوختگی موتور آن نشود .


بعدها بهزیستی برگه هایی چاپ کرد به نام ارمغان بهزیستی با جوایزی بسیار ارزنده . دقیقا همان نسخه برگه های بخت آزمایی که در دوره طاغوت رواج داشت اینبار با رنگ و بوی شرعی و خیرخواهانه ولی دقیقا با همان کاربرد که سالهای سال مردم رفتند و خریدند و ....


بعدترها یادم هست که یکی از بانک ها به عنوان جایزه حساب های قرض الحسنه اش یک مرسدس بنز گذاشته بود و زمین و زمان رفتند و به امید سوار شدن بنز حساب قرض الحسنه باز کردند .


اما راستش من در این فقره چیزها هیچ وقت خوش شانس نبوده ام . یعنی شما بگو یک هزارتومنی توی یک قرعه کشی نصیبم نشده است و از وقتی که عقلم رسیده است دید مثبتی به این قرعه کشی های وسوسه انگیز نداشته ام . 


اینروزها می بینم که یک شرکت غذایی یک برنامه کامل قرعه کشی در یکی از شبکه های تلوزیونی دارد و هر هفته اسم چند نفر را بیرون می آورند و چند میلیون پول و خودرو جایزه می دهند .


راستش پیش خودم فکر می کردم که دوره اینطور قرعه کشی ها به سر رسیده باشد و دنیای تجارت امروز روش های تازه تری برای جذب مشتری کشف کرده باشد و دیگر کسی به طمع بردن جایزه جایی حساب باز نمی کند و محصولی نمی خرد . اما اشتباه می کردم . مخصوصا وقتی می بینم آدم هایی با فرهنگ و سواد بالا به امید بردن جایزه ، محصولاتی را که قرعه کشی های بزرگ و پر طمطراق دارند ترجیح می دهند بیشتر تعجب می کنم . به شخصه قیمت و کیفیت یک کالا برایم مهم تر است تا خرید کالایی که احتمال برنده شدن جایزه دارند و این حس که فلان رئیس پولدار کارخانه با چهار تا جایزه وسوسه برانگیز یک ملت را مجبور می کند تا محصولاتی را از او بخرند که اگر جایزه نداشت عمرا کسی به طرفشان می رفت کمی آزارم می دهد .


چند وقت پیش وقتی برای اولین بار به هایپر استار رفته بودم با صفی شلوغ مواجه شدم که فهمیدم این صف هم مربوط است به شرکت در قرعه کشی فیش های خرید . آدمهایی که با چند کیسه بزرگ خرید به امید برنده شدن جایزه توی صف ایستاده بودند .

نه اینکه این قرعه کشی ها دروغ باشد نه . که البته بعضی هایش هم فقط برای ترغیب و تشویق و شیره مالیدن سر مشتری است اما این حس امیدواری بعضی آدم ها حس جالب و تفکر برانگیزی است .

نکته ای که این وسط ذهنم را درگیر می کند اینست که این افراد موقع خرید کالای مزبور دقیقا همان حس و حالی را دارند که من در بچگی موقع خرید آن خمیر دندان داشتم . یعنی خیلی هایشان مطمئن هستند که برنده می شوند و باقی هم امیدوارند که برنده بشوند . احتمالا مشکل از من باشد چون تقریبا همه اطرافیانم هم دقیقا همینقدر امیدوارند .


لابد شما نمونه هایی در اطرافیانتان سراغ دارید که شانس آورده و در قرعه کشی ها برنده شده اند .

قرعه کشی های بانک ، قرعه کشی جوایز محصولات ، قرعه کشی جوایز مدرسه ، قرعه کشی سفر به حج در دانشگاه ، قرعه کشی مسابقه پیامک برنامه 90 ، قرعه کشی وام شرکت ، قرعه کشی صندوق های خانوادگی . بنده هیچ وقت در هیچ قرعه کشی برنده نشده و جایزه ای نبرده ام و از آنجا که قصد شرکت در هیچ قرعه کشی دیگری را ندارم مطمئنم که تا آخر عمر برنده هیچ جایزه ای نخواهم شد .


ضرب المثلی قدیمی هست که می گوید شانس در خونه آدم رو فقط یه بار میزنه . شاید شانس وقتی در خانه ما را زده است که ما منزل نبوده ایم . به هر حال سازنده ضرب المثل که معصوم نبوده . ضرب المثل ها هم ممکن است استثناء داشته باشند .


نظرات 16 + ارسال نظر
سمیرا شنبه 3 آبان 1393 ساعت 07:32 http://nahavand.persianblog.ir

منم دقیقا همینجورم!

هورام بانو شنبه 3 آبان 1393 ساعت 08:32

به امید روزی که رقابت بر سر کیفیت باشد

باغبان شنبه 3 آبان 1393 ساعت 08:57

درتمام عمرم توی تمام قرعه کشی هایی که خواسته ناخواسته شرکت داشتم دوبار برنده شدم
بار اول یادمه همون شبی بود که شنیدم منوچهر طاهرزاده فوت کرده چقدر اون شب توی سالن آمفی تئاتر ناراحت شدم بهویی دیدم اسم منو صدا زدن یه راکت تنیس برنده شده بودم
بار دومش مشهد بودیم خانم وزیری عادت داره از باجه های اطلاعاتی محصولات فرهنگی بگیره اونروز یه مسابقه بود آقای اطلاعاتی فک کرده بود خانم وزیری بیسواده جواب سوالارم براش علامت زده بود داده بود دست خانم وزیری اونم آورد داد به من گفت اسم و شمارتو بنویس بنداز توی صندوق
فرداش شماره مشهد افتاد رو گوشیم جایزم یه پوستر بزرگ تصویر گنبد طلا بود و یه تابلو صلوات و یه بسته نمک و نبات بود.
خواستم بنویسم منم هرگز حاضر نیستم به خاطر جایزه چیزی بخرم همونطور که تا الان همچین کاری نکردم ولی گفتم آدمیه دیگه هر روز به یه رنگ شاید یه روز همچین کاری کردم.

رها شنبه 3 آبان 1393 ساعت 09:10

منم هیچوقت تو هیچ قرعه کشی برنده نشدم اما عمه ای دارم که در فامیل زبانزد است بس که در هر قرعه کشی بانک برنده ی جایزی بوده و هست، از برنده شدن خانه تا مبلغ ده هزار تومان...شانس در خانه عمه من را همیشه میزند...هرگاه در فامیل کسی میخواهد حساب باز کند میگوید بریم به حسابی فلانی باز کنیم شاید خدا خواست و اینگونه برنده شدیم!

بهار همیشگی شنبه 3 آبان 1393 ساعت 10:05

خانواده ی ما بیشتر روی جوایز بانک ها حساب کردن و توی بیشتر بانک ها حساب داریم که البته توی این همه سال شانس از توی خیابون ما هم رد نشده در زدن که بماند

دل آرام شنبه 3 آبان 1393 ساعت 10:07 http://delaramam.blogsky.com

منم هیچوقت هیچ چیزی نبردم. حتی یه هل پوچ...
اما یکی از فامیل هامون که اتفاقا وضع مالی خیلی خوبی داره یه بار توی کیش ماشین برنده شد اما همونجا بخشیدش به یه خیریه...

جعفری نژاد شنبه 3 آبان 1393 ساعت 11:40

ولی بابای من خیلی به شانس اعتقاده داره، خیلی از این اعتقادش ضربه هم خورده ها ولی بازهم پاش وایساده

مثلن خود ِ من رو از تو لُپ لُپ در آورده اینطور که شنیدم!!

صدف شنبه 3 آبان 1393 ساعت 11:45 http://sadafmkh.blogfa.com

من ی بار چن سال پیش 50 هزار تومن تو قرعه کشی بانک برنده شدم

رها- مشق سکوت شنبه 3 آبان 1393 ساعت 11:52 http://www.mashghesokoot.blogfa.com

منم تو زندگیم هیچ بار تو هیچ قرعه کشی ای چیزی نبردم مگر اینکه منفی باشه
مثلا وقتی تو محل کار قبلیم تصمیم میگرفتیم کی ظرف بشوره، حتما اسم من اول در می اومد یا اینکه اگه کاری باشه که دوست نداشته باشم و قرعه کشی بشه مطمئنا اولین نفر اسم من در میاد!
اما یه فامیل داریم، خیلی خوش شانسه، یه سال تو قرعه کشی بانک 206 برد، سال بعدش دوباره تو قرعه کشی سمند برد
من با اینکه خودم هیچوقت برنده نشدم، سعی میکنم یه سری از این چیزا رو ندیده نگیرم، مثلا اگه بدونم دو تا جنس کیفیت و قیمت تقریبا یکسانی دارن، اونی رو میخرم که قرعه کشی داره

اعتقاد دارم، یه وقتایی آدم تو زندگیش تو شرایطی قرار میگیره که راهی برای رفع مشکلاتش نداره، اما هیچ امیدیم نداره به جایی و فکرشم به چیزی نمیرسه، اینها میتونه همون روزنه ها و امیدهایی باشه که میتونه یه کم از تیرگی اوضاع برای آدم کم کنه و تو زندگی هر کس هم ممکنه به حقیقت برسه

روناک شنبه 3 آبان 1393 ساعت 12:09

برای برنده شدن در بانک گردش حساب خیلی مهمه.نمیدونم چرا ؟!دیدم ک میگم.خودمم ی بار برنده شدم.اصلا هم قوم و خویشم دخیل نبودند
..
ولی به قول شما این ترفندها منسوخ شده باید جای این کیفیت رو ببرند بالا.
یعنی میشه؟!

افروز شنبه 3 آبان 1393 ساعت 13:05

منم هیچوقت تو هیچ قرعه کشی هیچی نبردم امیدی هم ندارم که ببرم ولی وقتی پستت رو می خوندم یاد چیزهایی افتادم که به عنوان قرعه کشی بیشتر تو ذهنم رنگ داره و اونموقع ها خیلی براش تلاش میکردم مثل زاغک طلایی یا قرعه کشی نوشابه که یه سری حروف توی در نوشابه ها بود و وقتی همه اون حروفو پیدا میکردی بهت جایزه میدادن باید یه اسمی میشد فکر کنم زم زم بود یا یه چیز دیگه دقیق یادم نیست

شیوا دالان بهشت شنبه 3 آبان 1393 ساعت 13:29

مامان من یه ماشین برنده شد یه پی کی . چندین سال پیش . 5میلیون و 300 هزار تومن پول بهمون دادن ماشین نبود بانک هم 300 واسه خودش برداشت . الان هم وقتی جایی قرعه کشی هست فامیلها میرن به اسم مامانم حساب باز میکنن فکر میکنن که برنده میشن . انشالا که تنت سلامت باشه آقا بابک

سکوت شنبه 3 آبان 1393 ساعت 14:01

من هم دقیقا مثل شما تا الان یک هزاری برنده نشدم و دقیقا مثل شما فکر میکنم جایزه دادن برای تبلیغات یه چیز مزخرفه که توی کل کشور یکی ببره بقیه فقط با حسرت نگاهش کنن.
اما سراغ دارم آدمهایی رو که طعم برنده شدن توی این بخت آزمایی ها رو چشیدن و همین براشون شده انگیزه و جالب اینکه هر بار شانسشون باهاشون یاره و اگه شده یه ناخن گیر هم برنده میشن.
چند سال پیش هیات ورزش شهرمون برنامه پیاده روی داشت برای هر جمعه و 4 نفر از خانواده ما و بقیه همسایه ها شرکت میکردیم. این برنامه ها کل تابستون بود و ما توی بیشتر این برنامه ها شرکت میکردیم
خب به نسبت جایزه ها تعداد خیلی نبود. اما واقعا دریغ از اینکه یک نفر از خانواده ی ما حتی یه توپ پلاستیکی برنده بشیم
ههههههه چقدر دلم پر بود

علی قشقایی شنبه 3 آبان 1393 ساعت 15:27 http://doctorshiri.blog.ir/

این پستتون من رو یاد چند تا از این قرعه کشی ها و جایزه انداخت...اونم در زمان بچگی

+ یادمه اون موقع ها ... 1 پفک هایی بود به اسم بینالود...قیمتش 50 تومن...بعد اونوقت داخل اون جایزه پول گذاشته بودند...50 تومنی و 100 تومنی...جالبیش اینجا بود که هرکس که این جایزه رو تو پفکش پیدا میکرد بی برو برگشت میرفت با همون پول دوباره پفک میخرید

++ این قرعه کشی بانک هم که گفتید اگه اشتباه نکنم واسه بانک تجار.ت بودش که برندش هم کسی بود که شغلش دباغی بود

+++ 1 چیز جالب...در همون موقع که بینالود اینطور جایزه میداد...1 کارخونه پفک دیگه بود که باید 10 قسمت از بسته بندی پفک هاش رو به ادرس کارخونه میفرستادی تا در قرعه کشی شرکت داده بشی...ما هم در عالم بچگی این 10 تا رو جدا کردیم و فرستادیم...بعد چند هفته پست اومد در خونمون و گفت همچین ادرسی اصلا در اون شهر مقصد وجود نداره و نامه ما برگشت خورد و امیدمون هم به نا امیدی تبدیل شد

پونی یکشنبه 4 آبان 1393 ساعت 15:56 http://pppooonnnyyy.blogfa.com

لذت دلهره - دعا- امید همونیه که قمار باز ها رو پای میز قمار میکشونه و یک حس شیطانیه
من نقاشی کفش نهرینو کشیدم یک جفت راکت پینگ پونگ فرستادن برامون
تاحالا نشده در مسابقه ماه رمضان رادیو استانی یا بچگی هام 40حدیث شرکت کنم و برنده نشم(بچگی کردم خب!)
300 تومن بانک اخیرا در اومد برام
یه جور جاذبه دارم برای همه نوع جایزه
هفته معلم بخاطر اسمم که تنها فرد موجود در سالن بودم جایزه گرفتم
جشن ازدواج دانشجویی و برنامه دهه فجر رادیو و باز هم اردوی ضیافت اندیشه ده بیست تومنی برنده شدم هر بار
برای مدرسه دخترم نقاشی آبرنگ کشیدم دو سال بعد گفتن برنده شهرستان شده
به دخترم گفتم برو بگو بابام کشیده جایزه رو پس بده گفت:
تو خیال می کنی بقیه خودشون کشیده بودن؟
این مسابقه در حقیقت بین بابا ماماناست !
پیش بینی جام جهانی هم معرف حضور هست بدون امتیاز مرحله وسطی از شما برنده جایزه کتاب های خوب شدم !

رضوان دوشنبه 5 آبان 1393 ساعت 01:03

همسرم 5 6 سال پیش تو قرعه کشی بانک ده هزار تومن برنده شدهفک کن ده هزار تومن
میگم اون بانک محترم خجالت نکشید جایزه ده تومنی گذاشته بود؟؟؟

والا مردم مازندران که هیچ وقت تو قرعه کشی برنج برنده نمیشن چون اصن کسی برا اون برنجای آشغالی پول نمیده!!!
میدونی که یه مازندرانه و برنجش!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد