از بین هزاران بازی کامپیوتری و موبایلی کمتر پیش می آید پاگیر و دلبسته یکیشان بشوم .
بازی های استراتژیک و آنلاین را دوست ندارم شاید چون از رقابت کردن با دیگران می ترسم و بیشتر از اعتیاد به آنها . حوصله دو سه ساعت بازی مدام را هم ندارم .بازی های دیگر هم معمولا چند دقیقه بعد از نصب از گوشی دیلیت می کنم چون خیلی جذبم نمی کنند و حوصله شان را ندارم .
اما این یکی کمی با بقیه فرق دارد
لا اقل برای من
منظورم همین hill climb racing است
ظاهرش خیلی مبتدیانه و خنگولانه است
یک راننده کلاه قرمزی و خل وضع دارد که با ته ریش سیاهش شبیه مفنگی هاست
خیلی کول و خیلی خنگ است
این کول بودن و خنگ بودنش را خیلی دوست دارم
کاری به کارت ندارد
خنثی و بی آزار است و توی جلدت هم نمی رود
بودن یا نبودنش را یادتان نمی ماند
از اینهایی نیست که بیایند و روی مختان راه بروند و شب خوابشان را ببینید
سوار اتول لگنش می شود و با دو پدال گاز و ترمز از تپه و ماهور و کوه و صخره برایتان بالا و پایین می رود و اگر کمی دقت نکنید چپ می شود و گردنش می شکند و نفله می شود و شما می سوزید و دوباره باید از اول شروع کنید
اگر خیلی هم دست به عصا و آهسته برانید بنزین تمام می کنید و این کلاه قرمزی مفنگی خنگ و خل وضع همانطور با دهان باز تماشایتان می کند انگار نه انگار
هر مرحله تعدادی سکه دارد و با پول های جمع شده می توانید مراحل جدیدی را که قفل هستند باز کنید یا ماشین جدید بخرید یا همان لگن خودتان را تقویت کنید .
خوبیش اینست که کاری به نت ندارد . هر وقت پا بدهد می توانید روشنش کنید و چند تا کله ملق برای خودتان بزنید و بعد بروید پی کار خودتان . توی مترو یا توی صف بانک یا وسط مهمانی حوصله سر بر ور دست و پاکار خوبیست . اما این ظاهر ساده فقط یک بخش کوچک از قضیه است .
قوانین فیزیکی به شکل دقیقی در این بازی رعایت شده اند . مثل جاذبه زمین و اصطکاک سطح و حتی نیروی الاستیسیته لاستیک ها و قدرت موتور و نیروی چسبندگی شیب و فنر بندی ماشین همه در حال تغییر هستند و مرحله به مرحله و ماشین به ماشین فرق دارند . این بازی با وجود ظاهر ساده شدیدا اعتیاد آور است و مدام می خواهید بروید جلوتر و ببینید چه خبر است؟ با اینکه می دانید هیچ خبری نیست اما بازی شما را به چالش می کشد . با خودتان رقابت می کنید . دلتان می خواهد هی مدام مسافت بیشتری بروید و رکورد بزنید و پوز خودتان را به خاک بمالید . رقابت شیرینی است مسابقه با خود دادن . هم برنده خوشحال است هم بازنده خیلی غمگین نیست .
داشتم به این فکر می کردم که این بازی لعنتی چه چیزی دارد که انقدر دوستش دارم ؟
ظاهر ساده و احمقانه اش را که ببینید شاید عارتان بشود کسی ببینید دارید همچین بازی ای می کنید اما چرا اینطور جذاب و اعتیاد آور است ؟ چرا هر وقت استرس دارم و کار خیلی خیلی فوری اول می روم چند دست بازی می کنم و رکورد های خودم را می شکنم و بعد می روم سراغ کار فوری و فوتی خودم ؟
جواب ساده بود .
موقع بازی فکرم آزاد است .
موقع بازی به تنها چیزی که فکر نمی کنم خود بازیست .
درست مثل راننده ای که پشت فرمان نه به مبدا فکر می کند و نه به مقصد و نه حتی به مسیر
توی حال خودش است و خوشحال
باختنش روحیه ام را خراب نمی کند اما بردنش خیلی خوشحالم می کند و اعتماد به نفس می گیرم .
hill climb racing را دوست دارم چون موقع بازی کردنش
نقشه های بزرگ کاری می کشم
برای فرداهای خانواده ام رویا می سازم
قصه می سازم و پست می نویسم
و این بازی ساده و احمقانه به همین خاطر به من حس رضایت می دهد .
و اصولا هر بازی کامپیوتری از همان آتاری های خط و نقطه ای قدیم تا همین ایکس باکس های پر زرق و برق فعلی همین کارکرد را دارند . با حل یک معما یا با کشتن غول هر مرحله یا با زدن گل به حریف یا سبقت گرفتن از ماشینی جلویی شما به یک حس رضایت از خودتان می رسید . والسلام
+ هر سال شب یلدا یک بازی وبلاگی داشتیم .
امسال که از بازی خبری نیست گفتم بد نباشد از بازی حرف بزنیم .
شما هم اگر دوست داشتید بازیی که درگیرتان می کند را معرفی کنید .