جوگیریات

جوگیریات

بابک اسحاقی
جوگیریات

جوگیریات

بابک اسحاقی

گلوگاه نیروی انسانی

خیلی سال پیش تلوزیون سریالی نشان می داد به نام هدف گمشده . برخلاف سریال های معمول ، محور اصلی داستان کاری به روابط خانوادگی و عشق و عاشقی نداشت و از این جهت شاید یکی از سریال های منحصر به فرد تاریخ سیما بوده باشد . این سریال بطور نسبتا تخصصی داشت به یک موضوع اقتصادی یا صنعتی می پرداخت که ریسک بزرگی هم بود چرا که امکان داشت مخاطب عام با موضوع ارتباط برقرار نکند .

داستان در یک کارخانه می گذشت . کارخانه ای که در حال ورشکستگی بود و مدیر کارخانه اتفاقی با استاد دانشگاهش که جمشید مشایخی نقش او را بازی می کرد دیدار کرد و با کمک هم به بررسی اصولی مشکل پرداختند و کارخانه را از خطر سقوط نجات دادند . کاری به این سریال ندارم و چیز زیادی هم از آن یادم نیست . اسم سریال را هم یادم نبود و با کمی مداقه در سوابق کاری استاد مشایخی پیدا کردم . بگذریم ...

جمشید مشایخی یا همان استاد بعد از بازدید کارخانه دنبال نقاط مشکل ساز خط تولید می گشت و تلاشش بر این بود که این مشکلات را رفع کند . اسم این نقاط مشکل ساز را هم گذاشته بود گلوگاه .


اگر گذرتان به ادارات دولتی خورده باشد که حتما خورده است یا سابقه کار در شهرداری ها و ادارات بزرگ را داشته باشید حتما تصدیق می فرمایید که بزرگترین مشکل این ادارات ، یک بروکراسی پیچیده و بعضا احمقانه اداری است . بروکراسی یا عبارت فارسی آن کاغذ بازی احتمالا بزرگترین گلوگاه کار و خدمت رسانی در ادارات و شرکت های بزرگ ماست .

البته کاغذ بازی نامیست که سابقه اش بر می گردند به دوران طاغوت و با مکانیزه شدن همگانی سیستم های اداری شاید در حال حاضر محلی از اعراب نداشته باشد و حجم کاغذ زیادی رد و بدل نشود اما به رغم سیستماتیک شدن و کامپیوتری شدن امورات اداری  آن گره همیشگی یا به قول استاد مشایخی آن گلوگاه هنوز پا برجاست . گلوگاهی که من و شمای ارباب رجوع را از اینکه گذرمان به ادارات دولتی بیفتد می ترساند و وقتی به ناچار راهی چنین مکان هایی می شویم وقت و انرژی زیادی از ما می گیرد و اعصاب و روانمان را خط خطی می کند . همینکه برای یک کار ساده اداری باید ده ها بار پله های اداره را بالا و پایین کنیم و چندین بار برویم و برگردیم (همان حکایت امروز برو فردا بیا) . اینکه ده ها نفر باید نخوانده و ندیده پای پرونده ما امضاء بیندازند و ده تا مدیر و معاون و رئیس و کارمند برگه ساده شما را تایید کنند تا کارتان راه بیفتد .


باندبازی و پارتی بازی و فامیل بازی خودش باعث می شود یک عده آدم ناکارآمد در ادارات استخدام بشوند . این عده مطمئنا نمی توانند در ساعات اداری یه قل دو قل بازی کنند و بنابراین باید برایشان وظایفی تعیین شود . منطقا جذب یک نیروی انسانی جدید باید بر اساس حجم زیاد کار باشد اما معمولا در ادارات دولتی برعکس است و کار را بر اساس توانایی های فرد استخدام شده تعریف می کنند . برای اینکه حضور این افراد وجاهت و توجیه داشته باشد کار را به افراد مختلفی می سپارند در حالیکه شاید نیازی نباشد و وظایف چند نفر را بتوان تنها به یکنفر سپرد .


تصور کنید به جای اینکه ده ها نفر روی پرونده شما اظهار نظر و امضاء کنند یک یا دو نفر اینکار را می کردند . دیگر چه نیازی به این همه کارمند و پرسنل وجود داشت ؟ و چقدر در وقت و انرژی ارباب رجوع صرفه جویی می شد .

دلیل دیگر غیر قابل اعتماد بودن افراد است . نه اینکه امکان سپردن صفر تا صد کار به یکنفر وجود نداشته باشد بلکه نمی شود به آن یکنفر اعتماد کرد . کار ناچارا به شبکه ای از آدمهای مختلف سپرده می شود که درست مثل یک خط تولید هرکدام آچاری به آن می اندازند و اینطوری افراد بعدی می توانند به کار قبلی ها نظارت کنند و جلوی خطا یا سوء استفاده او را بگیرند . 

با کسب اجازه از محضر استاد مشایخی بنده بعد از سال ها پشت میز نشینی و مدتها سر و کله زدن با انواع و اقسام ادارات اعصاب خورد کن اعم از شهرداری و تامین اجتماعی و اداره کار و دارایی و دانشگاه و دادگاه و پاسگاه به این نتیجه رسیده ام که علت اصلی این بروکراسی احمقانه ، نیروی انسانی است . نیروی انسانی از رده های پایین گرفته تا بالا . افرادی که معمولا صلاحیت انجام وظایفی که بر عهده شان قرار می گیرد ندارند . افرادی که انگیزه و علاقه کافی برای انجام وظایف محول شده شان را ندارند . افرادی که همیشه از وضعیتشان دلخور و ناراضی هستند . افرادی که آموزش  کافی برای انجام کارشان ندیده اند و از همه مهمتر غیر قابل اعتماد هستند و از منصب و مقام و موقعیت شغلی که دارند به نفع خودشان و اقوام و دوستانشان سوء استفاده می کنند .


شاید بهترین راه برای رفع این گلوگاه بزرگ، غیرحضوری شدن خدمات ادرای باشد . چیزی شبیه فرم های اینترنتی خوداظهاری اداره مالیات و دارایی یا اینترنتی شدن لیست های بیمه در تامین اجتماعی . که ارباب رجوع به جای مراجعه حضوری در ادارات و پاسکاری شدن در طبقات اداره های دولتی راحت در منزلش بنشیند پای اینترنت و همزمان با نوشیدن چای کارش را اینترنتی انجام بدهد . با این روش امکان سوء استفاده کارمندهای غیر قابل اعتماد که اهل پارتی و رشوه هستند کمتر می شود ، در وقت و انرژی مردم صرفه جویی می شود و دلیلی برای حضور کارمندان بی صلاحیت که معمولا همان نور چشمی ها هم هستند وجود نخواهد داشت و تنها افراد با تجربه و کاردان باقی خواهند ماند . کار در هر وقت و زمان از شبانه روز قابل انجام است و استرس اتمام ساعت اداری و ماندن در ترافیک وجود نخواهد داشت و هزاران مزیت دیگر ....


حالا و با یک محاسبه سر انگشتی و منطق دو دو تا چهارتایی خیلی راحت می شود فهمید که چرا روند مکانیزه شدن خدمات رسانی و غیر حضوری بودن انجام خدمات در ادارات دولتی با وجود تمام زیر ساخت های موجود در کشور ما انقدر کند پیش می رود و معمولا خود سازمان ها در برابر اجرای آن مقاومت می کنند و چوب لای چرخش می اندازند .



نظرات 7 + ارسال نظر
سمیرا شنبه 13 دی 1393 ساعت 08:04

یعنی میشه یه روز توی خونه بشینی و همه کارهای اداریتو اینترنتی انجام بدی؟ اصلا نری سر کار و کارتم اینترنتی اداره کنی؟ وای فکرشو بکنید........

ایشالا که بشه
ولی دورکاری هم خیلی حال میده خداییش

ساجده شنبه 13 دی 1393 ساعت 09:19

اینترنتی شدن کارهامزایای خیلی زیادی داره اما برای کسانی که سواد ندارند یا زیاد با اینترنت سروکار نداشتند مشکله. ما پارسال کافی نت داشتیم و می دیدم مثلا ثبت نام یارانه ها یا اظهارنامه مالیاتی و حتی ثبت نام بیمه که طی همین سال انجام شد، برای خیلی ها مایه دردسر بود و اذیت شدند.
البته منظورم این نیست که اینترنتی شدن بده، فقط میخوام بگم به اون اندازه هم بی دردسر نیست اما اگر جا بیفته خیلی عالی میشه. واقعا تو خیلی از کارهامون اگر گلوگاه ها رو بشناسیم کارمون خیلی راحت تر میشه. منم یه هفته ای هست که افتادم به جون گلوگاه های کارم تا هم وقتم کمتر گرفته بشه،هم خطاهام پایین بیاد هم راحت تر باشم(آیکون آدم تنبل).
لایک خیلی گنده به قسمت دوم کامنت سمیرا خانم

درسته
خیلی از مردم مخصوصا سنین بالا و اقشار کم درامد و روستایی ها دسترسی به اینترنت ندارن
و این کار رو خیلی سخت میکنه

دل آرام شنبه 13 دی 1393 ساعت 09:28 http://delaramam.blogsky.com

من چند نفر رو خودم به چشمم دیدم که با کار کردن در همین سیستم آشفته چطور در عرض 5-6 سال جوری وضع زندگیشون تغییر کرده که اصلا نمیشه تصورش رو کرد.
خیلی ها دارن سود میبرن و طبیعیه که دلشون نخواد موقعیتشون رو از دست بدن ولی امیدوارم روزی شاهد مکانیزه شدن کلیه خدمات باشیم.

ایشالا

نیره شنبه 13 دی 1393 ساعت 15:52

همه ش به خاطر نفته و اینکه یه عده ای فکر میکنن با استخدام افرادی که نیازی بهشون نیست دارن پول نفت رو بین مردم توزیع میکنن
کاش همه چی به بخش خصوصی واگذار میشد و اوضاع خیلی بهتر از اینی میشد که هست.

موافقم
هرچی بدنه دولت کوچیک تر بشه احتمالا کارایی بیشتر میشه

رسوای عالم شنبه 13 دی 1393 ساعت 16:27

بابک جان برادر من نکن این کارا رو
ما ملت صفی هستیم از بچگیمون تو صف بودیم من میترسم زمان مردنمون هم تو صف باشیم مثلا زنگ میزنن از بهشت زهرا میگن ماه دیگه ساعت 2 متوفی رو بیارید تازشم باس تو صف سرد خونه هم بمونیم .... آخ آخ آخ اون دنیا رو بگو کی میخواد تو صف جهنم بمونه
اه چقدر دری وری گفتم
به قول یکی از دوستان اگه میخوای تو ایران موفق باشی برو خارج

پیرامید شنبه 13 دی 1393 ساعت 16:59 http://lifeformyself.blogsky.com

کامنت رسوای عالم

ویرگول شنبه 13 دی 1393 ساعت 20:14 http://comma.persianblog.ir

ما یه کتاب مدیریتی به اسم «هدف» داریم تو خونه که ایرانی هم نیست و موضوعش همین داستان سریالی که گفتین هست:| که یه کارخونه در وضع بدیه و رییسش استاد قدیمیشو میبینه و به کمک اون شکلات رو برطرف می کنن و بعد رییس ارتقا میگیره از طرف شرکت صاحب کارخونه و اینا...چرا عایا...؟!

توی توضیحات سریال نوشته که داستان اقتباسی از کتاب هدف گمشده است
احتمالا این همن کتابیه که شما می فرمایید
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%87%D8%AF%D9%81_%DA%AF%D9%85%E2%80%8C%D8%B4%D8%AF%D9%87_%28%D9%85%D8%AC%D9%85%D9%88%D8%B9%D9%87_%D8%AA%D9%84%D9%88%DB%8C%D8%B2%DB%8C%D9%88%D9%86%DB%8C%29

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد