جوگیریات

جوگیریات

بابک اسحاقی
جوگیریات

جوگیریات

بابک اسحاقی

دعوای بهاره رهنما و فتوره چی

چندی پیش یک آقایی به نام نادر فتوره چی نقدی بر کارهای  هنری بهاره رهنما نوشته است که جنجالی بزرگ در شبکه های اجتماعی و رسانه ها ایجاد کرد . متن این نوشته را که از صفحه فیس بوک نادر فتوره چی برداشته شده است می توانید در اینجا بخوانید .

پیمان قاسمخانی همسر بهاره رهنما به خاطر توهین آقای فتوره چی از ایشان شکایت کرده اند .

بخش بحث برانگیز این نقد جاییست که بهاره رهنما را به خاطر مقتل خوانی حضرت علی اصغر زیر سوال می برد و با الفاظی زشت (مثل سلیطه و چربی و کرم پودر) شخصیت و فیزیک ظاهری بهاره رهنما را مورد تمسخر قرار می دهد .

از آنجا که فتوره چی نویسنده روزنامه های طیف اصلاح طلب است این جنجال سمت و سوی سیاسی و مذهبی هم گرفته است .

طرفداران فتوره چی اینطور وانمود می کنند که خانواده بهاره رهنما به شکایتشان رنگ و بوی اعتقادی داده اند و جرم فتوره چی را اهانت به مقدسات اعلام کرده اند در حالیکه پیمان قاسمخانی گفته که شکایت او صرفا به خاطر توهین های شخصی فتوره چی است و بس .

بهاره رهنما با اعلام اینکه سینه زدن زیر پرچم امام حسین افتخار من است طیف زیادی از مردم و معتقدین جامعه را به حمایت از خود دعوت می کند و حمایت تلویحی خبر 20:30 از او این تلقی را تقویت می کند که ماجرا فراتر از یک دعوای شخصی است . 


این چند وقت در شبکه های اجتماعی  زیاد درباره این موضوع حرف زده شده است و مثل همیشه مخالفان و موافقان به اظهار نظر پرداخته اند . خواندن نظرات هر پست هم نکات جالبی را مشخص می کند .

اگر بحث های سیاسی و اعتقادی را حذف بکنیم نظرات دو گروه برایم جالب تر از بقیه آمد .

گروه اول که حامیان آزادی بیان هستند اعتقاد دارند فتوره چی و امثالهم حق دارند با هر ادبیات و عبارتی نظرشان را بیان کنند چه درست باشد چه غلط . چه توهین آمیز باشد و چه مودبانه . همانقدر که فتوره چی حق دارد هرچه دلش می خواهد بگوید بهاره رهنما و خانواده اش هم محق هستند از خودشان دفاع کنند و هرچه می خواهند به فتوره چی فحاشی کنند و یا از او شکایت کنند . و مثال می آورند از کشورهای غربی که از سیاستمداران و ستاره ها کاریکاتور کشیده می شود و به خاطر کارهایشان مورد تمسخر قرار می گیرند و معمولا کار به محاکم قضایی کشیده نمی شود . به عقیده این افراد آزادی بیان هیچ مرز و محدودیتی ندارد و هرکس در مورد هر موضوعی می تواند اظهار نظر کند و همین ملاحظات اخلاقی و اعتقادی و سیاسی است که جلوی نقد را گرفته و باعث شیوع دیکتاتوری می شود .


اما گروه دوم اعتقاد دارند که آزادی بیان نمی تواند دلیلی برای توهین به افراد و اشخاص باشد . با دستاویز قرار دادن آزادی بیان نمی شود اعتقادات و فیزیک بدنی کسی را مورد تمسخر قرار داد و اخلاقیات را زیر پا گذاشت . حتی در کشورهایی که معتقد به آزادی بیان هستند هم تمسخر یک سیاهپوست ، نژاد پرستی است و جرم محسوب می شود و یا با تمسخر معلولیت های ذهنی و جسمی شدیدا برخورد می شود .



خوشحال می شوم نظر شما دوستان را در مورد این مساله بدانم .



نظرات 48 + ارسال نظر
ستاریان دوشنبه 22 دی 1393 ساعت 01:36 http://mostafasatarean.blogsky.com

سلام
می خواستم بدونم اون عده ای که معتقدند آزادی بیان هیچ مرز و محدودیتی ندارد، چه توهین آمیز باشد و چه مودبانه، اگه نسبت به خودشون هم باشه، بازم همین دیدگاه رو خواهند داشت؟ یا مرگ خوبه برای همسایه؟
من از دعوای این دوتا خبر نداشتم ولی راجع به آزادی لگام گسیخته و بی در و پیکر نظر خوشی ندارم

جناب ستاریان اتفاقا من هم اعتقاد دارم که آزادی بی قید و شرط نیست . آزادی تا وقتی که به حریم دیگران تجاوز نشه معنا و مفهوم داره .
شخصا طرفدار بهاره رهنما نیستم اما از اینکه آقای فتوره چی به ایشون توهین کردند خوشم نیومد . به نظرم اگر قصد ایشون واقعا نقد بود می تونست از روش دیگه و با کلمات بهتری انتقاد بکنه .
می تونست اخلاقی تر رفتار کنه .

بولوت دوشنبه 22 دی 1393 ساعت 02:06 http://maryamak.blogfa.com/

مرز باریکی هست بین نقد و توهین. بین مزاح و به سخره گرفتن. فرق هست بین کاریکاتوریستی که بینی بزرگ یه نفر رو توی کاریکاتور میکشه و کسی که همون آدم رو دماغ گنده صدا میزنه. هنوز تعریف درستی نداریم از این مسائل!
گذشته از اینا! الان پیمان قاسمخانی این وسط چی کاره س؟
نه به شوهره نه به عضو دیگه ای از خانواده توهینی نشده که خانومه صاحابش رو انداخته جلو! بیشتر از جناب فتوره چی خود خانوم رهنما با این حرکت شوهر جلو انداختن به خودشون و شخصیتشون توهین کردن!

ممنون بولوت عزیز
با بخش اول کامنتت کاملا موافقم
اما بخش دوم
اگر فرضا کسی به همسر من بی احترامی بکنه
و من در حمایت از ایشون برم و شکایت بکنم
به همسرم بی احترامی کردم ؟
یا مثلا باید به همسرم بگم به من ارتباطی نداره خودت برو قضیه رو حل بکن ؟

بولوت دوشنبه 22 دی 1393 ساعت 02:26 http://maryamak.blogfa.com/

آدم عاقل بالغ و بزرگ همیشه نیاز به حامی و اکثرن نیاز به داره! ولی هرگز نیاز به قییم(املاش چه جوریه؟) نداره. تازه خانوم رهنما حقوق خوندن. اصولن وکیلم لازم ندارن چه برسه به قییم!
الان کسی به من توهین کنه بابام باید بره شکایت کنه؟ نه! خودم باید برم شکایت کنم. بابام یا هر عضو دیگه ای از خانواده م باید حامی من باشن. ولی نه این که بابا به عنوان صاحاب بره شکایت کنه. که چی؟ به دختر من توهین شده! خب دخترش خودش مگه هویت نداره؟ مگه شهروند نیست؟ مگه حقوق قانونی نداره؟ مگه نفر حساب نمیشه؟ خودش بره شکایت کنه.
پشت کسی قایم شدن توهین به خوده. با کمک گرفتن و حمایت شدن هم فرق میکنه. (جوابیه برادرشوهرش رو نمیگم توهینه چون نقش حمایتی داره.)
اگه کسی به آقای قاسم خانی توهین میکرد خانوم رهنما میرفت شکایت میکرد؟
یا به بابام توهین کنن من میرم شکایت میکنم؟ یا به شما توهین کنن همسرتون شکایت میکنه؟

حرفت منطقیه بولوت
مطمئنا هم از نظر قانون من نمیتونم در حضور دادگاه بگم این آقا به خانم من بی احترامی کرده . میگه همون شخص که بهش بی حرمتی شده باید در دادگاه حاضر باشه . اینکه خانم رهنما هم وکالت خونده واقعا خبر نداشتم . با همه اینها باز هم کار قاسمخانی رو توهین نمیدونم چون شاید دارم از دیدگاه یک شوهر به قضیه نگاه می کنم نه مثل شما از دیدگاه یک زن .

من هم طرفدار بهاره رهنما نیستم.اما اسم متنی که فتوره چی نوشت رو هم نقد نمی گذارم.با ادبیاتی که داشته صحبتش مغرضانه تصور میشه و حتی برای جلب توجه و مطرح شدن.شاید اگر با ادبیات دیگری بیانش می کرد اینطور نمی گفتم اما چیپ بود و اصلا نقد نبود.
به نظرم گاهی توی صحبتهای یک عده پارادوکس وجود داره.اگر طرف از جبهه ی خودی باشه و بهش توهین بشه فورا میگند: « ادب مرد به ز دولت اوست»!
اگر توی جبهه ی مقابل باشه معترض میشند که آزادی بیان نبوده و طرف ظرفیت نداره و همینه که جهان سومی هستیم!

یک عده خودشون هم نمی دونند با خودشون چند چندند!

مرسی منصوره

بابک جان.
در بازی وبلاگی شرکت کردم و ایمیلم رو ارسال کردم.
چک کنید.

ممنون

بولوت دوشنبه 22 دی 1393 ساعت 02:40 http://maryamak.blogfa.com/

جسارتن کلمه "وکیل" از جمله "اکثرن وکیل نیاز به داره!" جا افتاده!

بشرا دوشنبه 22 دی 1393 ساعت 04:46 http://biparvaa.blogsky.com

به نظر بنده هیچکس به هیچ دلیل و عنوانی حق نداره به بهانه ی نقد , به طرف ِ مقابلش توهین کنه، ظاهر، عقاید و رفتارهاش رو مسخره کنه و بعد هم برای توجیه حرفاش یه برچسب آزادی بیان و قلم و... روش بزنه.
نقد، آدابِ خاص خودش رو داره و به نظر من شخص منتقد هم باید در اون زمینه تخصص و سر رشته داشته باشه.

موافقم بشرا
مساله اینه که از نظر آقای فتوره چی اینکار توهین نبوده و بیان واقعیت ها بوده

ﻓَﺮے ﻣﺂ دوشنبه 22 دی 1393 ساعت 08:00 http://godsblessing.blogfa.com/

شاید خیلی از حرفهایی ک زده درست باشه و همه بهش معتقد باشیم ، ولی لحن و ادبیات خوبی رو برای حرفهاش انتخاب نکرده
ضمنا اینجا با سایر کشورها خیلی فرق داره ، کلا نقد سازنده تو این کشور معنی نداره یا من نخوندم

ممنون دوستم

سمیرا دوشنبه 22 دی 1393 ساعت 08:05

متاسفانه سالهاست توی کشور ما بی ادبی و توهین و هتک حرمت نقد نامیده میشه..نوشته فتوره چی جز یه فحش نامه سخیف و زشت هیچ اسمی نداره...هیچ قانون و عرف و ادب و حتی آزادی و روشنفکری به ما اجازه نمیده که به بهانه نقد شخصیت و ظاهر و افکار آدمها رو مسخره کنیم! این آقا رو نمیشناسم ولی از این کلماتی که به کار برده مشخصه که چیزی از نقد نمیدونه وگرنه میتونست خیلی هم تند و جدی کار و اجرای خانم رهنما رو مورد انتقاد قراربده ولی با کلمات منصفانه و مودبانه نه توهین و هتاکی...واکنش خانم رهنما و خانواده ش هر چی باشه حق این آقای نه چندان محترمه! ضمنا درباره کامنت بولوت باید بگم همسر فقط یه اسم تو شناسنامه آدما نیست همسر بودن یه سری تکالیف و انتظارات برای آدمها به همراه میاره که فکر میکنم حتی توی بی تعهد ترین کشورهای دنیا هم بهش پایبندند و یکی از اونا حمایت همسران از همدیگه در مواقع سختی و بحرانه..مخصوصا حمایت مرد از زن..تا بوده همین بوده و اینو دیگه با هیچ ژست روشنفکرانه ای نمیشه انکارش کرد مگه اینکه شما دوست نداشته باشی از همسرت حمایت کنی که اون یه چیز دیگه س....

مرسی سمیرا
منم فکر نمیکنم که به بهانه نقد حق بی احترامی و تمسخر ظاهر دیگران رو داشته باشیم

فامیل دور دوشنبه 22 دی 1393 ساعت 08:23

اگه کمی به بحث هایی که تو جامعه ایرانی چه اینجا و چه خارج از ایران درباره هر موضوعی هست نگاه کنیم می بینیم که معمولا طاقت نداریم حرف طرف مقابل رو بشنویم و در اکثر موارد به جای نقد حالا در هر موردی( فرهنگی - اجتماعی - سیاسی و حتی مسائل شخصی) کمتر به اصل و فرم و محتوای مسئله پرداخته میشه. هنوز این اندیشه در مردم ما نهادینه نشده که برای پیشرفت و ترقی نباید دیگران رو له کنیم و ازشون رد شیم بهتره یه راه حلی برای خودمون پیدا کنیم. متاسفانه مسئولین مملکتی تو این چند دهه تصویری از دین ارائه کردن که مردم به ریاکاری تشویق میشن تا دینداری. متاسفانه منتقدین ما بجای نقد بیشتر دنبال حاشیه سازی هستن. البته با همه این حرفا باید بگم که نه با کار خانم رهنما موافقم (چون کارش رو یه جوری شوآف می بینم) نه با آقای فتوره چی.

دم شما گرم
حقا که با اینهمه کمالات فامیل مایی

بیوطن دوشنبه 22 دی 1393 ساعت 08:43

شهید آوینی یه متنی داره فک کنم تو کتاب حلزون های خانه به دوش ...در مورد آزادی در غرب ... اونم چون دقیقا تو ذهنم نیست مضمونی به این صورت داره ...آزادی از دیدگاه غرب یعنی انسانها در برابر هر عملی انسانی آزادند و حدود این آزادی ، آزادی دیگران است .... یعنی حتی تو غرب هم نمی تونی آزادی خودت را با محدود کردن آزادی دیگران گسترش بدی ....

لایک

رها آفرینش دوشنبه 22 دی 1393 ساعت 09:05 http://rahadargandomzar.blogsky.com/

من قرار گرفتن در دسته ی دوم رو بیشتر میپسندم ضمن اینکه یه انسان فهمیده هیچوقت حرفهای ناسزایی رو که ممکنه هر کدوم از ماها توی یه لحظه ی عصبی شدن نسبت به دیگری نوک زبونش بیاد رو مکتوب نمیکنه...
چرا؟ چون حتی به صورت شفاهی هم اگه شاهدی درکار باشه جرم محسوب میشه،چه برسه به اینکه شما در قالب یه مقاله یا ایمیل یا پیامک اون رو بنویسی!
اینا البته همش از منظر قانونی قضیه بود...

من هم با دسته دوم موافقم

رها آفرینش دوشنبه 22 دی 1393 ساعت 09:10 http://rahadargandomzar.blogsky.com/

و در ضمن خانم بولوت فکر نمیکنید اینجور در مورد مردم حرف زدن کار قشنگی نباشه!
اون مورد صاحاب! رو عرض میکنم...

رها آفرینش دوشنبه 22 دی 1393 ساعت 09:12 http://rahadargandomzar.blogsky.com/

توی کشورهای دیگه هم همینه جریان،یکی از چیزهایی که در آلمان و سرکلاس زبان یاد گرفتم فحشی بود که اگه کسی بهت میگفت در لحظه میتونستی از طرف شکایت کنی و ...

دل آرام دوشنبه 22 دی 1393 ساعت 10:18 http://delaramam.blogsky.com

"ادب مرد به ز دولت اوست"، کسی که انقدر بی ادبانه پرخاش میکنه مثل طبل تو خالی میمونه که فقط صدا داره.
به نظر من آزادی بی قید و شرط معنی نداره. کدوم عقل سلیمی قبول میکنه کسی جلوش بایسته و چشمهاش رو ببنده و دهنش رو باز کنه و هر چی دلش میخواد بگه و بعدش هم اسم آزادی بیان رو بذاره روش؟
از طرفی هم جواب حرف رو باید با حرف داد، زیاد قبول ندارم که حالا یکی یه سری اراجیف نوشت و طرف مقابل بخواد پاش رو بکشه به دادگاه. شاید بهتر بود بهاره رهنما هم با قلم (صد البته با ادبیاتی مودبانه در شان و شخصیت خودش) جوابی درخور میداد.

مطمئنا بهتر بود اگر بهاره رهنما این ماجرا رو جنجالی نمی کرد

مهسا دوشنبه 22 دی 1393 ساعت 10:29

سلام.به نظر وقتی تو در مقابل شخص یا اشخاص چیزی در چنته نداری؛پاتو از حریم های ادبی ؛اجتماعی و انسانی فراتر میذاری و انچه را که نباید به زبان یا قلم بیاری رو به اسانی ابراز میکنی.مثلا همین اقا.این خانم هر چه که باشد و کارش هم اگر نادرست؛تو که اقا هستی؛تو که بدون ارایش و لاغری؛ایا ان مغز و روح کرم پودر زده ات هم اقاست.به نظرم امثال این اقا اول باید برند خودشون تمیز کنند با یه دستمال مرطوب و شیر پاک کن جواب نمیده حتما نیاز به خزینه و سفیداب دارند؛حسابی روح و جسمشونو پاک کنند و بعد مثل اقاها بیایند و با الفاظ محترمانه و در اندازه خودشان کار این خانم رو نقد بکنند.و بسیار از همسر این خانم که حمایتشون کرده و شکایت کرده خوشمان امده.چون اصولا خانمها نباید با یک سری از اقایان حتی لحظه ای دهن به دهن بشند.چون منزلت خودشونو پایین میارند.یه هم جنس خوب زبون هم جنسشو بلده.و همچنین از برادرشوهرشون ممنون که از ایشون حمایت کرده.فامیل ادم که نباید سیب زمینی باشد.والا.

من هم فکر می کنم نقد منطقی و درست قواعد خودش رو داره
بدون بی احترامی و توهین
وقتی نقدی توهین امیز باشه این شائبه پیش میاد که اهداف دیگه ای هست

داود (خورشید نامه) دوشنبه 22 دی 1393 ساعت 10:35

ما چند جا نظرمون و گفتیم خوشحال نشدند

بگو من خوشحال میشم

سکوت دوشنبه 22 دی 1393 ساعت 12:26 http://www.sokooteashena.blogfa.com

آقا اجازه !! من خیلی خنده ام گرفت به این نقد و بحث و عواقبش
مخصوصا به نوشته های مهراب قاسم خانی
نه خداییش این آقای فتوره چی چه فکری کرده با این نقد کردنش؟ حالا اگه بهاره لاغر بود میخواست بگه زیر یه مشت پوست و استخون؟
البته که مشخصه قصدش نقد نبوده و میخواسته چهره این بازیگر رو خراب کنه. وگرنه آدم حسابی تو چیکار داری که قیافه بهاره چه شکلیه و کجا میره و کجا میاد
منکه به این نوع رفتار نمیگم آزادی بیان
میگم بی فرهنگی.

ممنون سکوت

صبا دوشنبه 22 دی 1393 ساعت 12:30

من خیلی وقتا که بین دو تا مساله اینطوری گیر میکنم نگاه میکنم به اینکه عرف جامعه چی میگه. مثلا نپوشیدن روسری برای مسیحیان در همه جای دنیا عادیه ولی تو ایران اصلا عادی نیست و برخورد میشه. یا خیلی مثال های دیگه که یه جای دنیا برای همه جا افتاده و یه جای دیگه غیر عادیه و ممکنه یه عده ای ناراحت بشن. این آزادی بیان در نقد هم برا جامعه ما عرفی داره
بهر حال همه آزادن که هر طوری که راحتن و دوست دارن زندگی کنن بشرطی که مخل آسایش و آزادی دیگران نباشن.
حالا اینکه بهاره رهنما اینهمه لشکرکشی کرده رو خیلی تعجب کردم اونم با خبر ٢٠:٣٠!
ولی دستش درد نکنه. تا بعضی منتقدین بفهمن که هر کلمه و حرف نامربوطی اسمش نقد نیست.

ممنون صبا
شاید از نظر من هم منطقی نباشه هنرپیشه ای مثل بهاره رهنما به خاطر نوع پوشش و آرایشش بخواد در یک مناسبت مذهبی شرکت بکنه . ولی این قضیه واقعا ربطی به من نداره .

آقای رگبار دوشنبه 22 دی 1393 ساعت 12:56

نوشته فتوره چی رو خونده بودم و متاسفانه باید بگم ادبیاتی که احمدی نژاد در این کشور باب کرد به وفور در اون نوشته دیده میشه . فحاشی و بی تربیت بودن کاری نداره بابک جان و استاد این کار لاتای چاله میدون و امثالهم هستند . از کسی که خیر سرش نویسنده است این جورکارها قبیح و دور از شان اون آدمه . توهین به شخصیت رهنما فرق می کنه با نقد اعمال اون آدم .

ممنون آقای رگبار
تمام هدفم از نوشتن این مطلب همین بود
که نقد اگر دلسوزانه باشه حتما مودبانه است
نقدی که توش توهین و بی احترامی باشه جنبه های دیگه ای پیدا می کنه . مثل مطرح کردن خود و تسویه حساب شخصی و ...

فرشته دوشنبه 22 دی 1393 ساعت 13:24

حرفای فتوره چی تو فضای مجازی بی سابقه نبود. قبل و بعد از اون هم خیلیا با همین لحن لمپن و بی ادب به هر کسی که دلشون خواست حرف زدند. بحث این دوتا شلوغ شد شاید به این دلیل که رهنما از فردای نوشته ی فتوره چی, هر روز یه پست تو اینستاگرامش گذاشت و به بدترین لحن جوابیه داد. امیرمهدی ژوله و پوریا عالمی تو فیس بوک و پیمان و محراب قاسمخانی هم تو اینستا از خجالت طرف دراومدن . در اینکه متن فتوره چی مبتذل و مزخرف بود هیچ بحثی نیست. اما به نظر من رهنما به جای اینهمه شلوغ بازی میتونست با کمک شوهر کلفتش(به نقل از ژوله) یه متن طنز بنویسه و سرتا پای طرف رو یکی کنه. اما رهنما نوعی از شکایت رو انتخاب کرد که باز هم براش حرف و حدیث درست کرد. الانم نمیدونم خبر داری یا نه اما اعلام کرده که فتوره چی رو تو یه تاتر دیده و حرفاشونو زدن و خوش و خرم همه چی تموم شده...این وسط اونایی که واسه هر طرف خودشونو خفه کردن قیافه هاشون دیدنیه...
کلا این جریان منو یاد دعواهای زرگری سلبریتی های اون ور آبی انداخت....که تنها دلیلش فقط دیده شدنه...به هر قیمتی...همین.

موافقم فرشته
برخورد بهاره رهنما میتونست خیلی منطقی تر و بزرگوارانه تر باشه
دقیقا همون مطلبی که دوستمون زهرا توی کامنتش نقل کرده بود .
کسی که دم از بخشش و گذشت میزنه میتونست خیلی راحت ماجرار رو ختم به خیر کنه بدون اینهمه جنجال و بحث

شکلات دوشنبه 22 دی 1393 ساعت 13:30

"نه که دیدم راحت راجع به بستگان من حرف میزنى گفتم لابد صمیمى هستیم و منم اگه خواستم میتونم در مورد میانمایگى والده گرامیت مطلب بنویسم"

این حرفه؟؟ نه خداییش این حرفه؟؟ یکی نیست بگه آخه مهراب قاسمخانی مگه فتوره چی اومده به مادر تو توهین کرده که میای اینجوری میگی؟؟ تو نهایتا خیلی محق باشی میتونی یه نقد بنویسی و زن داداش فتوره چی رو بکوبونی توش... مادر؟؟؟ نه واقعا مادر؟؟؟

به نظرم بی ادبانه ترین بخش کل ماجرا همین تیکه بود که به نظر میاد هیچ کس بهش اشاره ای نکرد... چطور لحن بی ادبانه ی فتوره چی رو همه به باد انتقاد میگیرند ولی این تیکه ی حرف رو هیچکس به روی خودش نمیاره؟؟

قاسمخانی یه لحن صمیمی و خودمونی رو داده به نوشته ش و هرچی از دهنش درومده رو مستقیم و غیر مستقیم به قتوره چی نسبت داده .. اینجا رو که دیگه کلن زده به جاده خاکی :
"لبته شاید خاطره بدى در کودکى از میانمایگان دارى یا از یه میانمایه ضربه بدى خوردى که قصد ندارم وارد مسائل خصوصیت بشم "
این چی میگه؟؟ آخه قاسمخانی! تو باباشی ؟ ننه شی؟ دکتر روانپزشکشی؟؟ آخه خلط مبحث تا این حد؟؟؟ من موندم چرا هیشکی به ادبیات کلام آش شعله قلمکار گونه ی قاسمخانی اعتراضی نمیکنه... عجب...

اصلا قابل توجیه نیست رفتار مهراب قاسمخانی
استفاده از ادبیات سخیف زشته
کار هر کسی که باشه چه فتوره چی چه قاسمخانی

شکلات دوشنبه 22 دی 1393 ساعت 13:51

کل حرفای قتوره چی تو جمله ی آخرش خلاصه میشه :

"دورانی که همه می‌دانند گفتنِ «من هنرمندم، سیاسی نیستم»، خود رذیلانه ترین انتخاب سیاسی‌ست."

شما کلاه خودتونو قاضی کنید:

مقتل خوانی برای علی اصغر؟؟ ...هــــــــــه
دفاع بیست و سی از بهاره رهنما...هــــــــه

چند بار تا حالا صدا و سیما فی سبیل الله از وجهه ی کسی دفاع کرده؟؟

اگه به یه هنرمند واقعی بگن "هنرمندنما" از صدتا فحش هم براش بد تره... ولی هر جا من جوابیه و واکنشی دیدم هیچکس به جمله ی آخر حرفای فتوره چی توجهی نکرده بود و همه غرق حاشیه ها شده بودند،

قاسم خانی چه خوب تونسته بود حواس مردم رو از اصل مطلب پرت کنه....

شکلات عزیز
من اصلا به جنبه سیاسی و مذهبی قضیه کاری ندارم
نه شناخت کافی از خانواده رهنما دارم و نه از آقای فتوره چی
نه از مواضع سیاسیشون باخبرم و نه از اعتقادات مذهبیشون اطلاع دارم
من دو نظر کلی رو در باره این دعوا مطرح کردم فارغ از مسائل سیاسی و اعتقادی
عده ای که میگن آزادی بیان حد و مرزی نداره
و عده ای که میگن باید رعایت ادب و اخلاقیات بشه

دیبا دوشنبه 22 دی 1393 ساعت 14:39

با تک تک کلمه ها و جمله هاش موافقم. فقط توی این عبارت:
"... در لای آنهمه چربی و روغن و کرم پودر، به ابراز احساسات هواداران واکنش نشان می‌دهد ..."
کلمه ی "چربی" رو نباید می نوشت. فقط این یک مورد مربوط به فیزیک فرد هست و دست خودش نیست. بقیه ی موارد مربوط به منش این خانم!!! هست و قابل نقده. در ضمن کلمه ی "سلیطه" رو برای نقش هایی که ایشون در فیلم ها دارن استفاده کردن که واقعیته.
"کرم پودر" تازگی ها توهینه؟ اینکه به این خانم یادآوری بشه که جا و بی جا صورتش رو مثل عروس رنگ آمیزی می کنه و ادعاهاش از هر نوع تمومی نداره، چه اشکالی داره؟

هیچ اشکالی نداره
من مخالف نقد آقای فتوره چی نیستم
ولی با ادبیات و نوع بیان نقدشون مخالفم
اولا به خاطر همون تمسخر ظاهر بهاره رهنما
ثانیا به خاطر کلمه سلیطه
چه فرقی میکنه که بگه نقش سلیطه ها رو بازی میکنه یا اینکه سلیطه است ؟
واژه مناسبی برای تشبیهشون انتخاب نکردند

رها- مشق سکوت دوشنبه 22 دی 1393 ساعت 15:10 http://www.mashghesokoot.blogfa.com

من نه در این مورد که تو همه ی موارد اعتقاد دارم، ارائه نظر و نقد و ... مجوز این نیست که بخوایم به همدیگه توهین کنیم
به نظر من، آزادی بیان هم حد و مرز داره و تا وقتی قابل احترامه و ارزش داره که نگاه و ادبیاتمون توهین آمیز نباشه و باهاش حریم و حرمت کسی دیگه رو زیر سوال نبریم یا بهش توهین نکنیم

ممنون موافقم رها

شیرین دوشنبه 22 دی 1393 ساعت 15:10 http://ladolcevia.blogfa.com

سلام آقای اسحقی،
ایراد اینکار به گمانم اینجاست که نویسنده آن مثلا نقد نفهمیده اگر کسی مایل است مقتل خوانی یا هر کار دیگری کند فقط به خودش مربوط است. من نوعی اگر منتقد هستم فقط می توانم کیفیت آن مقتل خوانی را مورد نقد قرار بدهم. نمی شود گفت فلانی تو چرا مقتل خوانی کرده ای؟!
نکته دوم هم ادبیات سخیف نوشتن این آقاست که در ادامه بحث، کار را به چاقی طرف مقابل می کشاند. درست مثل اینکه کسی خطاب به جناب فتوره چی - از انجا که ایشان هم با معیارهای زیبایی شناسی هیچ تحفه نابی نیستند - به پیشانی رو به طاسی و ریش و سبیل و تیپ اش بند کند و بجای حرفی که ارزش داشته باشد به ریخت و قیافه نداشته او گیر بدهد.
مشکل اینها هستند: کسانی که ادعای دست به قلمی و ادب و فرهنگ می کنند باید در همان حد ادعا رفتار کنند. رفتار و کلام فتوره چی در این ماجرا از عهده هر بی سر و پایی و در هر دعوای خیابانی ای بر می آید!

ممنون شیرین عزیز
اینکه یک هنرمند در چه نوع کار هنری شرکت داشته سلیقه شخصی ایشونه و به من مربوط نیست . من اگر کارشناس و متخصص باشم میتونم در خصوص مقتل خوانی ایشون اظهار نظر کنم که خیلی بد مقتل خوندند ولی اینکه چرا اینکار رو کردند فکر نمی کنم به کسی مربوط باشه . نهایتا من نقد می کنم که خانم رهنما مثلا آدم روراست و صادقی نیست و انتخاب کارهاش با هم سنخیتی نداره و از روی ریا داره اینکار رو میکنه . این نظر منه و یک نقد هم هست . اما این نقد با زبان و ادبیات درست باید بیان بشه نه توهین امیز و تحریک کننده

شیرین دوشنبه 22 دی 1393 ساعت 15:17 http://ladolcevia.blogfa.com

اضافه می کنم:
مایه تاسف است دیدن کسانی - مخصوصا خانم هایی - که ابراز موافقت می کنند با چنین گفته هایی و حق می دهند به اینکه کسی بابت ظاهرش، کرم پودر و آرایشش مورد قضاوت قرار بگیرد!
انتخاب پوشش ظاهری و آرایش یک امر شخصی ست و هیچکس حق ندارد بجا یا بیجا بودنش را زیر سئوال ببرد. باز همان مسئله نقد است. یک آرایش می تواند زیبا باشد یا نه، می تواند با سلیقه باشد و یا نه اما نمی شود کسی را نهی کرد یا امر به آن! فرق ایندوتا را بالاخره می خواهیم بفهمیم یا نه؟!
وقتی ما خانم ها اینقدر در مورد هم با کوته فکری و کینه توزی حرف بزنیم چه انتظاری ست از فرهنگ قدیمی مرد سالارانه؟!
واقعا باید تاسف خورد ...

بولوت دوشنبه 22 دی 1393 ساعت 15:40 http://maryamak.blogfa.com/

خدمت خانوم سمیرا عرض شود که
من تو کامنت دوم موضعم رو کاملن شرح دادم! حمایت شدن با بزرگترت رو جلو انداختن فرق میکنه. دعوای بزن به بزن نیست که آدم بگه طرفش مرده باید مرد انداخت جلو. کار حقوقیه!
حالا اگه این به نظر شما ژست روشنفکرانه س! بله من ژست روشنفکرانه میام و به نظرم آدم بالغ نیاز به قیم نداره. اونی که قیم میخواد صغیره!
ایضن خدمت خانوم رها
کلمه صاحب یا صاحاب، اصطلاح متدوالیه. صاحاب به مالک چیزی میگن.
قدیمیا به شوهر یا مردای دیگه با نسبت نزدیک به خانوم ها (برادر پدر حتی پسر!) میگن صاحب ش. کاری که خانوم رهنما کردن عین همون زن های قدیمه. صاحبش رو انداخته جلو.

قاصدک دوشنبه 22 دی 1393 ساعت 15:48

صد در صد با دسته دوم موافقم .. آزادی به هر روش و به هر شکلی بدترین نتیجه را خواهد داشت ..
آقای فتوره چی بسیار دور از ادب در مورد خانم رهنما نوشته ن .. و به نظر من در نهایت فقط اجازه داشتن عملکرد خانم رهنما را نقد کنن .. نه شکل و ظاهر و هر مورد دیگه رو ..

موافقم

زهرا.ش دوشنبه 22 دی 1393 ساعت 16:17 http://surgicaltechnologist.persianblog.ir

بهرین و منصفانه ترین برداشتی که از این ماجرا خوندم تو صفحه فیس بوک کاوه راد بود که یه وکیل جوونه!
"یکم.

آقای وزیر دعوت کرده‌اند برویم برای جشن بخشش. برای تجلیل از خانواده‌هایی که از حق قصاص خود گذشته‌اند. از سید حسن خمینی و علی جنتی تا عادل فردوسی‌پور و معصومه ابتکار و رضا کیانیان و هادی ساعی و رضا عطاران آمده‌اند. تالار وحدت احتمالا هیچگاه این تنوع از چهره‌های مشهور را یکجا ندیده. طبیعتا بهاره رهنما هم حضور دارد. یک صندلی جلو‌تر، حسین هدایتی نشسته.حسین هدایتی را چه کسی دعوت کرده است؟؟
دوم.
احسان علیخانی از رهنما می‌خواهد که روی سن بیاید تا جایزه‌اش به پاس خدمات در گسترش فرهنگ بخشش در جامعه را تحویل بگیرد. میکروفن را دست می‌گیرد و رها نمی‌کند. بیست دقیقه‌ای از همه چیز و همه کس، بی ربط و باربط حرف می‌زند تا بالاخره علیخانی مجبور شود به زور متوقفش کند. تمام صحبتش هم این است که باید تلاش کنیم فرهنگ مدارا و محبت در جامعه فراگیر شود؛ ببخشیم تا نوار خشم در جایی پاره شود و این سیکل معیوب انتقام تا ابد جامعه‌ی ما را گرفتار خود نکند. همه کلافه شده اند.خداحافظی می‌کند و از پله‌ها می‌رود پائین. اما انگار ناگهان چیزی یادش می‌آید. دوان دوان برمی‌گردد و بدون میکروفون ، لبه‌ی سن می‌ایستد و می‌گوید یک جوان در آستانه‌ی اعدام است و خانواده مقتول 350 میلیون خواسته‌اند. 150 میلیون کم دارند و کمتر از یک هفته فرصت.یک ردیف جلو‌تر از جای خالی بهاره رهنما، لبخندی روی صورت حسین هدایتی نقش می‌بندد.
سوم.
چند دقیقه پیش، حسین هدایتی یکی از نوچه‌هایش را فرستاده که به رهنما بگوید از سالن بیاید بیرون تا با " حاج حسین" خصوصی حرف بزنند. خانم ابتکار دارد از محیط‌بانی می‌گوید که در درگیری با شکارچیان متخلف کشته شده و حالا خانواده‌اش رضایت داده‌اند. میانه‌های صحبت است که ناگهان رهنما ، زلف‌آشفته و پیرهن‌چاک و صراحی در دست وارد سالن ‌می‌شود و مهتاب کرامتی و مریلا زارعی را که مثل ما حیرت‌زده اند در آغوش می‌کشد و گریه می‌کند. فهم‌اش دشوار نیست. هدایتی زحمت صد و پنجاه میلیون کسری را با یک برگ چک کشیده است. حالمان چیزی بین خوشحالی و غم و نفرت و شادکامی و بیزاری و ذوق و دلمردگی‌ست. آب روغن قاطی کرده می‌رویم بیرون تا سیگاری دود کنیم.
چهارم.
چه کسی می‌تواند بگوید رهنما حق شکایت از فتوره‌چی را نداشته است؟ چه کسی می‌تواند بگوید کار رهنما از گرفتن پول از هر کسی –ولو حسین هدایتی- برای نجات جان یک جوان اعدامی غلط بوده است؟ اما بلافاصله یک سئوال بنیادین در ذهن ما شکل می‌گیرد. گزاره‌های واقعیِ- و نه نمایشی- اخلاقی کجای این ماجراها ایستاده‌اند؟ همان روزها نوشتم که جمع‌کردن پول دیه برای اعدام نشدن یک جوان بد نیست، اما باید ببینیم امثال هدایتی با رانت و فساد گسترده اقتصادی چقدر در شکاف طبقاتی و گسترش فقر و فحشا و جرم در جامعه دست داشته‌اند که حالا سخاوتمندانه پول خرج بخشش می‌کنند؟ مگر می‌شود با یک امر اخلاقی برخورد گزینشی کرد؟ به عنوان یک وکیل صراحتا می‌گویم رهنما حق دارد از فتوره‌چی شکایت کند. اما مگر همین خانم رهنما، منادی تکثیر مدارا در جامعه نیست؟ چطور است از خانواده‌ای که داغدار خونِ جوانی ست انتظار مدارا دارد اما درمواجهه با ابتلای کوچک خود، کمر به خشم و انتقام و شکایت و دادگستری بسته است؟ چگونه می‌شود جامعه را به گذشت و مهربانی فراخواند اما خود کمترین میانه‌ای با مدارا نداشت؟ نویسنده‌ای با ادبیاتِ تند او را مخاطب قرار داده و حرف‌هایی را صحیح یا غلط به وی نسبت داده است؛ راه حلش برای رهنما،هر چه باشد دادگستری نیست. برای کسی که در کردارش مکررا بر روی گسترش مرزهای اخلاقی و مذهبی جامعه تاکید می‌کند این حجم از ناشکیبایی و بی‌حوصله‌گی قابل پذیرش نخواهد بود.
پنجم.
پای‌فشاری افراطی براصول اخلاقی، یک نتیجه‌ی اجتناب‌ناپذیردارد وآن سنگین شدن مسئولیت مدعی در برابر جامعه‌ای است که او را به دقت رصد ‌می‌کند. رهنما می‌تواند به عنوان روش زندگی، حضور پررنگ در رسانه‌ها و تبلیغ بخشش و مدارا و مهر‌ورزی را انتخاب کند اما نمی‌تواند در بزنگاهی که خودش باید مجریِ حرفهایی باشد که می‌زند ناگهان از همه چیز شانه خالی کند.
این چیزی است که باید قضاوت شود.

بعد از تحریر :
چند روزی بعد از انتشار ویدیویی که باران کوثری روی آهنگ "چرا رفتی" همایون شجریان ساخته بود, فتوره‌چی نقدی بسیار تندتر از آنچه بر رهنما نوشته است علیه باران و ویدئو عجیبش نوشت. یادم هست همان روزها با همایون شجریان و سهراب پورناظری در مورد واکنش‌ها به کار باران صحبت می‌کردم. ویدیویی که داستان عجیبی داشت. یکی دو روز مانده به رونمایی از" آلبوم نه فرشته ام نه شیطان" مطلع می‌شوند تالار وحدت امکانی را فراهم کرده است که همزمان با مراسم, ویدیویی نیز از اثر پخش شود. در همان فرصت کم, تصمیم می‌گیرند یک صندلی بگذارند گوشه خانه سهراب و آن ویدیو معروف ، در عرض یکی دو ساعت، آن هم فقط برای پخش در مراسم رونمایی از آلبوم ضبط ‌می‌شود و بعدا لو می‌رود و حاشیه‌های فراوانی درست می‌کند. از سهراب پرسیدم باران نمی‌خواهد جوابی به این آدم بدهد؟ پاسخ سهراب را حالا بیشترمی‌توانم درک کنم ؛آن‌روزها پذیرفتنش برایم سخت بود. خندید و گفت : هنرمندجماعت اندازه کافی از غیر‌خودی خورده است. دیگر خودی‌هایمان نباید به جان هم بیفتیم.
کاش یک نفر حرفِ سهراب پورناظری را به گوش رهنما برساند."

آفرین به کاوه راد و ممنون از شما
نقد اصولی یعنی همین
بدون بی احترامی و با ارائه راهکار

داود (خورشید نامه) دوشنبه 22 دی 1393 ساعت 16:18

با توجه به تعداد کامنتها و نظرات متفاوت می توان دید که دعوا واقعا چقدر در این مملکت طرفدار داره

حالا تو اگه راجع به یک مسئله عادی غیر هیجان انگیز غیر ناموسی انسانی حیوانی چوبی ... چیزی نظر می خواستی هیچکی اینجا پیداش نمیشد
میگی نه امتحان کن

همه جای دنبا حواشی جذاب تر از متن هستن
توی کشور ما هم همینطوره داود جان

کوفت دوشنبه 22 دی 1393 ساعت 16:34

ببخشید؛ می شه یک منبع معرفی کنین که «کرم پودر» و «چربی» و توهین دونسته؟ می شه؟ من واقعا دلم میخواد بدونم کی به شما گفته این حرف توهینه؟؟
سلیه هم نگفته، گفته «نقش سلیطه های مهربان حکومتی را بازی می کند»... نقش چیزی را بازی کردن توهینه؟؟؟؟؟
..
شما چرا خودت و از طرفدارای رهنما جدا می کنی؟ خب شجاع باش بگو من طرفدار رهنما هستم. چرا خجالت کشیدی بگی؟

چرا باید خجالت بکشم دوست من ؟
اینکه من مخالف نقد غیرمحترمانه آقای فتوره چی باشم یعنی طرفدار بهاره رهنما هستم ؟
نه کرم پودر توهین نیست چربی هم توهین نیست اما کلمه سلیطه کلمه زشتیه به نظرم . آقای فتوره چی میتونست واژه های مودبانه تری انتخاب بکنه

بهار همیشگی دوشنبه 22 دی 1393 ساعت 17:03

تا قبل از اینکه شما این پست رو بنویسین چیزی نشنیده بودم از این موضوع!
الان که نقد این آقا رو خوندم خیلی تعجب کردم! البته که این نقد نبود شبیه یه نامه چند خطی بود که کسی برای اینکه آتیش و لج درونش رو بخوابونه نوشته! حالا باید دید این آقا از چی اینقدر حرصی شده که با این الفاظ زشت و مسخره حرف زده!
واقعا براش متاسفم...مثلا روزنامه نگار هم هست! من که بعید میدونم این با کلمه نقد آشنا باشه چه برسه به نقد نوشتن!!!

رها آفرینش دوشنبه 22 دی 1393 ساعت 17:24 http://rahadargandomzar.blogsky.com/

این دوستانی که بهر نحوی از کار و حرفهای فتوره چی دفاع کردند،اگر آقا هستند که به خودشون مربوطه و من نظری ندارم ولی وقتی یه خانوم میگه کرم پودر یا نقش سلیطه رو بازی کردن توهین نیست خیلی دوست دارم خودشون رو فقط یه دقیقه جای بهاره بگذارند...من رهنما رو نه خیلی دوست دارم نه خیلی ازش بدم میاد،بیتفاوتم نسبت بهش...با بعضی کارهاش خیلی حال کردم و از بعضی نقشهاش هم اصلا خوشم نیومده ولی شما به عنوان یه کسی که هیچی در مورد معروفیت نمیدونه، احساسات شخصی که معروفه و مورد نقد تند قرار میگیره رو نمیتونی درک کنی،اجازه نداری اینطور بیمحابا در مورد شکایت کردنش نظریه صادر کنی...
از طرفی شما که اینطور در مورد آرایش زیاد یه بازیگر که داره از ظاهرش برای شغلش استفاده میکنه بدتون میاد،واقعا خوتون بدون آرایش بیرون میرین؟ هیچکدوم از اعضای نزدیک خانوادتون آرایش نمیکنن که اینقدر از نحوه ی آرایش این خانوم دلزده این؟ اگر جوابتون منفیه که باز هم نباید به خودتون اجازه ی نظر دادن در مورد آرایش بهاره بدین چون الان درصد بالایی از زنان ایرانی خیلی بیشتر از بازیگرها آرایش غلیظ میکنن و هیشکی هم بهشون هیچی نمیگه...
ضمنا بولوت عزیز،ما داریم توی زمان حال زندگی میکنیم زمانه ای با ادبیات خاص خودش،شما هم تا اونجایی که من نوشته هات رو خوندم یه دختر مجرد هستین و نباید سنتون 70،80 سال باشه که ادبیات گذشته رو اونم نوع توهین آمیزش رو برای حرف زدن انتخاب کنی...

afo دوشنبه 22 دی 1393 ساعت 19:56

hanoz hichkodom az nazarat o nakhondam ... naghd fotorechi ro ham nakhondam . dar moorede barnameye rahnama kheili pish jaei khonde bodam valli dar morede in masaelesh na ...

rastesh bad az ghaziye khanome chaarkhande (age eshtebaah nakonam ) va on taghire moze o on tirip o on dastanha mardom donbale ye soje o ye mozo hastan .

man fekr mikonam har adami mitone dar eine inke nesshon nemide be zaher vali adame moghayad o motaghedi bashe . inke delesh bekhad az samim del masalan to maraseme rooze khani bashe ba ghiyafei ke hich vaght neshon nadade ...

be nazaram hich kas hagh nadare dar morede kase dige i va raftaraye sshakhdsiye farde digei nazar bede ... on ghadr masaele mohem tari hast ke nabayad raftare ye bazigar va naghde bar on beshe khabare aval ...

on hhagh naadashte be zahere rahnama tohin kkone , va hemaayate khanevaadeye rahnama tabiye ...

ممنون آفو
باهات موافقم
همه حق اظهار نظر دارند
ولی بهتره از این حق در مواردی که تخصص دارند استفاده بکنند و اظهار نظرشون با رعایت اخلاق باشه

afo دوشنبه 22 دی 1393 ساعت 20:06

zemnan man kheili dost dashtam to baziye shoma basham vali motasefane sharayetesh nist

ممنون

بولوت دوشنبه 22 دی 1393 ساعت 20:32 http://maryamak.blogfa.com/

با وجود این که جوگیریات جز چند تا وبلاگیه که هر روز حتمن میخونم. به ندرت اینجا کامنت میذارم! چون جو موجود تو کامنتدونیش برام جالب نیست. من فکر میکنم وقتی برای وبلاگی کامنت میذاری برای نویسنده اون وبلاگ کامنت گذاشتی. نقد نظر یا مخالفتت با حرفت باید از طرف کسی باشه که براش کامنت گذاشتی! نه دیگران چون اگه دوست داشته باشی نظر کسی رو در مورد حرفت بدونی خب میری برای خود اون آدم کامنت میذاری!
ولی اینجا اغلب اینجوری نیست! سایر کامنت گذار ها خودشون رو موظف میدونن به بررسی نقد و اظهار نظر درمورد کامنت سایرین.
خب بگذریم!
خانوم رها!
من گفتم "قدیمی ها". نگفتم قدیم ها، گذشتگان، نیاکان یا نسل قبلی و مردم قدیم.
گفتم "میگن". نگفتم "میگفتن"! اینا با هم فرق میکنه.
قدیمی یه اصطلاحه برای تعریف نوعی از فکر باور و رفتار! قدیمی فکر میکنه. معنیش این نیست که طرف 70 80 سالشه. یعنی امروز زندگی میکنه ولی فکرش قدیمیه.
معمولن براش کلمات دیگه ای استفاده میکنن که چندان جالب نیست.
این که قدیمی ها میگن. یعنی آدمایی با طرز فکر قدیمی این رو میگن. لزومی نداره 70 80 سالت باشه که کلمات و اصطلاحات و فکرهای قدیمی رو دیده باشی. خیلی از این کلمات و اصطلاحات مربوط به ادبیات گذشته نیست. همین الانشم به شدت متدواله. چون آدمایی که قدیمی فکر میکنن هنوز هم هستن. من زیاد دیدم خانوم هایی که 70 80 سال. یا حتی 50 40 سالشونم نیست. بلکه 30 40 و 20 30 سالشونه و مردهای زندگیشون رو صاحب خودشون میدونن. و برعکسش. مردهای جوونی که خودشون رو صاحب زن های نزدیکشون میدونن!
اصلن اصطلاح بی صاحب نیستم همین الانشم خیلی معروفه! اشاره ام به این داره که مردی رو برای حمایت دارم.
تعجب میکنم که شما برنخورید به این چیزا!
گفتن این که کسی شوهرش-پدرش-برادرش-پسرش رو صاحب خودش میدونه وقتی این حالت وجود داره توهین نیست!
کلمه ی صاحاب رو هم من توهین آمیز نمیدونم. صاحاب محاوره کلمه صاحب ه. خیلی ادبیش میشه مالک.
صاحابش رو انداخته جلو. از نظر من یه تعریف ساده از مسئله س. توهین آمیز نیست. همون جور که اگه یه بچه وسط دعوا بره بزرگترش رو بیاره. میگم صاحبش رو آورد! به واقع اون آدم به عنوان بزرگتر با یه نسبت فامیلی صاحب بچه س. (بچه نیاز به صاحب داره. چون بچه س. منتها آدم بزرگ اگه عاقل باشه نیاز به صاحب نداره.)
این که یه زن بایسته و مردش رو بندازه جلو. یعنی اون مرد رو صاحب صاحاب مالک یا هر کلمه ی دیگه مترادف با اینا میدونه. (لازم به ذکره که حمایت گرفتن با پشت طرف قایم شدن فرق میکنه.)
به نظر من وقتی توی یه دعوایی که یه طرفش خودتی، بایستی عقب و هر شخص دیگه ای رو به عنوان واسطه بندازی جلو. رفتارت اشتباهه و به خودت توهین کرده. حالا ممکنه شما اینجوری فکر نکنید.
الان توی این گفتگو! من اگه بابام رو میآوردم که من اینجوری گفتم بهم اینو گفتن! بیا از حرف و فکر من دفاع کن! بعد بابام می اومد با شما طرف میشد! رفتار من چه جوری تعبیر میشد؟ مسخره نیست این حرکت؟! از نظر من علاوه بر مسخره بودن توهین به خود هم هست.
حرکت خانوم رهنما از نظر من به همین اندازه مسخره س!

بولوت عزیز
شما از دوستان قدیمی بنده هستید و
دقیقا همین خواسته شما قبلا از طرف یکی دیگر از دوستان مطرح شده بود و بحثی که در کامنتها پیش اومده بود باعث دلخوری ایشون شد و مدتها از این ماجرا دلگیر بودند و هستند .
من به شخصه ایرادی نمی بینم که توی کامنتها بحث بشه
از شما ممنونم که جوگیریات رو می خونید و نظر می گذارید
به عنوان نویسنده این وبلاگ نمیتونم از دوستان دیگه بخوام که نسبت به نظر شما بی تفاوت باشند و سکوت کنند و نظر ندن
این یه رسم نا نوشته قدیمی بوده که بچه ها علاوه بر اظهار نظر در مورد پست در مورد کامنتهای همدیگر هم بحث میکنن چه موافق و چه مخالف و این بحث ها هم باعث ایجاد کدورت شده و هم باعث ایجاد رفاقت و صمیمیت
باز هم میگم از نظر من این موضوع ایرادی نداره ولی اگر این قضیه یعنی اظهار نظر باقی دوستان در مورد کامنتهای شما بخواد باعث ایجاد کدورت و سوء تفاهم باشه علیرغم میل باطنی از همه دوستان خواهش میکنم نسبت به کامنتهای شما عکس العمل نشون ندن
ضمن اینکه فکر نمی کنم کسی به شما بی احترامی کرده باشه و صرفا با نظرتون مخالف بودند . با این وجود اگر نظر دوستان باعث دلخوری شما شده بنده عذر خواهی می کنم

رها آفرینش دوشنبه 22 دی 1393 ساعت 22:03 http://rahadargandomzar.blogsky.com/

باشه بلوت عزیز،هرجور راحتی...

عارفه دوشنبه 22 دی 1393 ساعت 22:43

http://baharehrahnema.persianblog.ir/ و پست آخر بهاره رهنما :)
سلام آقا کیامهر

ممنون عارفه عزیز
خوشحالم که این مشاجره ختم به خیر شده
هم فتوره چی و هم بهاره رهنما با این آشتی در نظرم عزیز تر شدند

دوست سه‌شنبه 23 دی 1393 ساعت 02:23

شوهر همیشه باید حامی خانمش باشه. مگه میشه بی تفاوت بود!!

به نظر من افرادی که کامنت میذارن میتونن نسبت به کامنت هم اظهارنظر کنن ولی بدون بی احترامی و قضاوت بی جا!
مثلا بگن من با این حرفتون مخالفم!

نه اینکه بگن (ژست روشنفکرانه)

یا اینکه ( فکر نمیکنید اینجور در مورد مردم حرف زدن کار قشنگی نباشه!)

بولوت سه‌شنبه 23 دی 1393 ساعت 15:10 http://maryamak.blogfa.com/

آقای اسحاقی عزیز
میدونم اینجا گفتمان توی کامنت ها معموله. منم وقتی برای وبلاگی کامنت میذارم دوست دارم صرفن با شخص نویسنده وبلاگ طرف باشم. یعنی با کسی که کامنت رو بر اساس خوندن مطلبش نوشتم. چون وبلاگ شما گفتگو آزاده. منم خیلی علاقه به گفتمان این مدلی ندارم. و به خاطر احترام به جوی که هست و شما به عنوان صاحب اینجا(امیدوارم الان این صاحب گفتن توهین آمیز تلقی نشه!) تاییدش میکنید. با وجود این که خیلی مواقع پست هاتون من رو وسوسه به کامنت گذاشتن میکنه، اغلب چراغ خاموش رد میشم.
لازم به ذکره که نمیگم اینجوری بودن بده. خوب نیست. اشتباهه یا همچین چیزی. صرفن شخص من دوست ندارم این جو رو. نظر شخصیه دیگه. نظر شخصی داشتن که ایراد نداره؟!
بحث توهین نیست. نمیگم توهین یا بی احترامی شد. خوانندگان وبلاگ صرفن نظرشون رو در مورد کامنت من گفتن. (که به نظرم باید در مورد نوشته ی وبلاگ نظر داد نه کامنت هاش!)
صحبت عدم علاقه به بحث و گفتمان و گفتگو نیست. اونایی که من رو از نزدیک میشناسن اغلب معتقدن من از بحث کردن لذت میبرم!
صحبت اینه که آدم باید طرف بحث و گفتگوش رو خودش انتخاب کنه. من دوست ندارم با همه بحث کنم. (متاسفانه این توانایی رو که وقتی کسی خطاب به شخص من چیزی میگه سکوت کنم رو ندارم.) خب یه عده هستن دوست دارن با هر کسی از راه رسید در مورد نظر و عقیده و حرفاش بحث کنن. من جز این دسته نیستم. دوست دارم با کسی که تا حدی میشناسم و با ادبیاتش آشنا هستم بحث کنم.
دوست ندارم برای کسانی که نمیشناسم و هیچ اطلاعی از زمینه ی فکریشون ندارم، فکر و نظرم و شرح و توضیح بدم و بخوام حرفم رو براشون توجیه کنم. من این رو دوست ندارم. خیلی ها دوست دارن. چون خیلی ها دوست دارن و درست میدونن. دلیل این که من هم باید دوست داشته باشم نیست. این که میگم من دوست ندارم هم به معنی این که دارم میگم بحث و گفتگوی این مدلی اشتباهه نیست. یه روال ه. یکی دوست داره، یکی دوست نداره. همه که نباید نظر یکسانی به یه موضوع داشته باشن.

مرسی بولوت
امیدوارم از این به بعد هم اینجا کامنت بگذاری
من هم از دوستان خواهش می کنم در مورد کامنت شما اظهار نظر نکنن

امیری سه‌شنبه 23 دی 1393 ساعت 16:53

این خانم مهربان و با گذشت انصافا پاپوش توهین به مقدسات راه انداختن و بعد تحریک غیرت دینی که به بدن من گیر داده. به قصد همراه کردن حکومت و مردان ناموسپرست ایرانی مرتکب دروغ گویی شد. یعنی با هوچی گری یک آدم را تا مرز اعدام پیش بردن توسط این خانم. چی بگم دیگه!

صبرا چهارشنبه 24 دی 1393 ساعت 13:32

اتفاقا معلوم شد مهربانی در وجود خانم رهنما نهادینه ست.چون خودش توضبخ داد که قصد ایجادخطر جانی و زندان برای فتوره چی رو نداشت و این همه جنجال های واکنشی از ناحیه ی دیگران و رسانه ها بوده که دیگه اونا موضوع رو دست گرفته بودند و ول نمی کردند که خانم بهاره همه را با انصرافش شوکه کرد و. دست اونا رو از دامن زدن به قضیه کوتاه

ماریان جمعه 26 دی 1393 ساعت 02:41

اگر کسی نقش دزد یا قاتل یا اصولا نقش های منفی تو فبلم ها بازی کنه و اگر نفدش کنن منظور اینه که او در زتدگی واقعیش هم دزد و با فاتله? آخه چقدر ما بی منطفیم؟گر یادمون رفته جنجال. نقش چادری نرگس محمدی. که در جواب امام جمعه ی حاجی آبادکه از این به بعد چادر رو در زندگی واقعیش انتخاب کنه گفت : توی یک فیلم چون نقش چادری بازی کردم چرا مجبور م. که. انتخابم در زندگی واقعیم باید چادر باشه ؟ پس اگر نقش قاتل هم بازی کردم لابد تو رندگی واقعیم هم باید قاتل بشم و شروع کنم به آدم کشی. نققش سلیطه هم همینه. نقش یک زن پرحرف و یاوه گو. چون توی نقد فتوره چی همه انگار که کلمه ی نقش. رو نمی خوان ببینن و بخونن. بابا این آقاچون نقد نوشته حالا بالحن تند ی هم نوشته آیا این بی اخلاقی نیست که بریم مثل مهراب قاسمخوانی کلمه ها رو عوض کنیم چهار تا هم خودمون بهش اضافه کنیم به قصدسنگین تر کردن گناه نویسنده. این دروغ بحساب نمیاد؟ والله افترا و تهمته. کجا گفته بهاره رهنما شخصیتش سلیطه است کجا گفته خوک. کجا نوشته فاحشه؟ این تحریف ها نشون میده که اونقدر ها هم نوشته فتوره چی نمیتونسته حس همدردی برای بهاره رهنما ابجاد کنه که مجبور شده دست به دروغ بزنه تا برای فتوره چی دردساز بشه تا حداقل سیل سرزنش و. توهین به سوی او راه بندازه. مثل عامل اسید پاش یا مثل خفاش شب و از این مقوله . که اگر نشدبا پاپوش توهین به مقدسات بلایی سرش بیارن اقلا با اضافه کردن این کلمه ها

کوفت شنبه 27 دی 1393 ساعت 16:16

ببین یا احمقی یا خودفروخته ای
اون نوشته "نقش سلیطه ها را بازی می کند"
آیا به یکی بگی دزد با اینکه بگی نقش دزد بازی می کنه فرق نداره؟
چرا در می ری؟ جولاب اینو بده تا بشه فهمید چقدر صادقی. یا که احمق یا که خودفروخته

نه احمقم و نه خودفروخته
و نه مثل شما بی ادب
من نظر شخصیم رو گفتم یا درسته یا غلط
این چه ربطی به حماقت و خودفروختگی داره ؟

کوفت یکشنبه 28 دی 1393 ساعت 13:54

ربطش ساده است عزیزم
وقتی نمی خوای اعتراف کنی که «نقش سلیطه را بازی می کتد» با «سلیطه است» دو تا هستند، خودت بگو چی هستی :)

صبرا شنبه 8 فروردین 1394 ساعت 15:06

توی مقدمه ی شما مطلب فتوره چی رو خوندم بنظرم شما اون نطلب رو به شدت تحریف کرده تو متن تون ذکر کردید مثلا اون نگفته سلیطه گفته نقش سلیطه های مهربون رو بازی می کنه و کلمه چربی بر مبگرده له صورت و نیش باز. در هنگام ابراز احساسات به طرفداران پس وفتی توهینی اتفاق نیافتاده چرا شما مطلب رو طوری. شرح دادی که توهیین به حساب بیاد. و این یعنی بدجنسی و بدذاتی

علی چهارشنبه 25 شهریور 1394 ساعت 23:22

شخصاً به فتوره چی حق نمیدهم به کسی مستقیم توهین کند؛ اما دیدگاه کلی اشان را قبول دارم.

زبان فتوره‌چی در نقد مسائل اجتماعی گزنده هست؛ ولی از سر درد. اصلا گیریم آقا دارند عقده‌گشایی می‌کنند، درد و دلسوزی‌ای هم در بین نیست. مسأله اینه که نقدهای فتوره‌چی از مسائل جامعه دقیقا درستند. نقد فتوره‌چی از میانمایگی قشر وسیعی از جماعتی نوکیسه (علاوه بر دولتی و نان به نرخ روز خوردن، میانمایگی تنها توهینی است که به بهاره رهنما کرده) مصداق‌های عینی‌ای دارد که هر روز با چشم سر، و نه دل، می‌بینیم. من توهین مستقیم به هیچ احدی را تأیید نمی‌کنم؛ اما محکمات فرهنگی جامعه ام را نمی‌توانم انکار کنم.

حق با شماست .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد