جوگیریات

جوگیریات

بابک اسحاقی
جوگیریات

جوگیریات

بابک اسحاقی

شماره چهار : برای فرزانه

خوب که فکر می کنم می بینم تقریبا برای همه دوستان وبلاگی که بعدا واقعی شدند و توی سفرها و میهمانی ها دور هم جمع شده ایم حداقل به زعم خودم یک حرکت کوچکی در راه رفاقت و جبران لطفشان برداشته ام . شده هدیه ای به مناسبت روز تولد یا پست کوتاهی برای قدردانی یا چند خطی برای تشکر توی جوگیریات  یا لااقل یک لینک ناقابل تبریک تولد و تشکر ، اما هرچه فکر می کنم یادم نمی آید  تا امروز به جبران محبت های فرزانه کاری هرچند کوچک کرده باشم .


فرزانه نویسنده وبلاگ مرحوم  شده بلور رویا و از نازنین ترین و با معرفت ترین و صمیمی ترین دوستان وبلاگی من است . دوستی که حضورش باعث لبخند و انرژی می شود و هر کدام از شما که او را از نزدیک دیده باشید بر این ادعا صحه می گذارید که فرزانه چه رفیق بامرام و چه دوست با معرفتیست و تایید می کنید که وقتی تلفنی با او حرف می زنید یا در جمعی حضور دارد انگار غم و غصه ها فراموشتان می شود .


آشناییم با فرزانه را مثل خیلی از دوستان دیگر مدیون شیرزاد هستم . شیرزادی که با رفتنش دوستان نادیده و نا آشنای وبلاگی را دور هم جمع کرد و دستهایشان را در دست هم گذاشت .

روزی که خبر فوت شیرزاد را شنیدم دیوانه شده بودم انگار . از شرکت مرخصی گرفتم و به خانه رفتم و چند تا قرص آرامبخش خوردم و خوابیدم . مهدی پژوم زنگ زد که بچه ها را دور هم جمع کرده است و همگی رفتیم خانه مهدی و همانجا بود که برای اولین بار فرزانه را دیدم و این مقدمه دوستی و آشنایی حقیقی ما شد .


طی این چند سال فرزانه از رفاقت و دوستی هیچ برای من و مهربان کم نگذاشته است . بارها و بارها میهمان منزلش شده ایم و به هر بهانه و مناسبتی چه در خوشی ها و چه در غم ها  مرا شرمنده محبت و بزرگواریش کرده است .


فرزانه ، خانمیست اهل مطالعه و کتاب . کارمند با سابقه و رده بالای یکی از شرکت های مشهور صنعتیست .  در مسائل سیاسی و اجتماعی دیدگاهی شدیدا پخته و چند بعدی دارد و چه آن موقع که می نوشت و چه حالا که برایم کامنت می گذارد از حرفهایش بسیار بسیار آموخته ام . بی اندازه با جنبه و فهمیده است و حد و حدود دوستی و رفاقت را خوب می شناسد طوری که هیچ وقت در برخورد با او احساس نمی کنی دارد در مسائل شخصیت دخالت و فضولی می کند و هیچ وقت احساس نمی کنی که قصد سوء استفاده از دوستی و رفاقت با تو یا دوستان دیگرش را دارد . مثل یک رفیق امین و سنگ صبور می توانی سفره دلت را پیش او باز کنی و مطمئن باشی که هر کمکی از دستش بر بیاید دریغ نمی کند و اگر هم کاری از او ساخته نباشد حرفهایت به بیرون درز نخواهد کرد .

فرزانه یک خانم با تجربه و منطقی است و با وجود اینکه خانم ها معمولا موجوداتی زود رنج و احساساتی هستند طوری با دوستانش منطقی و عقلانی رفتار می کند و چهارچوب های ارتباطش با آدم ها را طوری مشخص می کند که نه رنجشی برای طرف مقابل ایجاد بشود و نه خودش آسیبی ببیند .


چهارمین پست بهمن ماه را برای فرزانه عزیز می نویسم .

دوستی که شبیهش را هیچ وقت نداشته ام و داشتنش قوت قلب است

دوستی که طی این سه سال جز خوبی و محبت چیزی از او ندیده ام و هیچ وقت فرصت جبران خوبی هایش را نداشته ام .

امیدوارم فرزانه عزیز این چند خط را از برادر کوچکش به عنوان یادگاری بپذیرد ...