جوگیریات

جوگیریات

بابک اسحاقی
جوگیریات

جوگیریات

بابک اسحاقی

شماره بیست : برای مهرداد کیان


مهرداد کیان یک فرق اساسی با تمام دوستان وبلاگی من دارد .
همه دوستان وبلاگی من به واسطه آشنایی و رفاقتی که داریم مانی ، پسرم را دوست دارند ولی مهرداد درست برعکس آنهاست و به واسطه علاقه اش به مانی مرا  دوست دارد .
خوب یادم نیست کی و کجا و سر کدام پست جوگیریات مهرداد هم مثل بعضی از مخاطبان با من کل کل کرد و چشم دیدن مرا نداشت یعنی اصلا از من خوشش نمی آمد . ولی برای دانیال نامه هایی به باران همیشه کامنت های محبت آمیزی می گذاشت . مهرداد عاشق بچه است . توی نامه هایی به باران چنان قربان و صدقه مانی ( که هنوز به دنیا نیامده بود ) می رفت و آنقدر قلم دانیال ( که من بودم ) را ستایش می کرد که شرمنده می شدم .
رفاقت من و مهرداد درست از روزی شروع شد که فهمید من نامه هایی به باران را می نویسم و احتمالا از همان روز متوجه شد که بابک جوگیریات آنقدر ها که فکر می کرده گنده دماغ هم نیست و ارزش رفیق شدن را دارد .

بهار امسال موقع ماموریت به مازندارن مهرداد را دیدم . چند باری با هم تلفنی صحبت کرده بودیم و همیشه با اصرار دعوتمان می کرد که برویم و مهمانشان باشیم . البته بیشتر دوست داشت مانی را ببیند

پنج - شش ساعتی با هم گپ زدیم و صحبت کردیم . با مهرداد رفتیم به یکی از زیباترین ییلاق های مازندارن . جایی شبیه خود بهشت . مهرداد عاشق طبیعت است . چنان از هوا و درختان انرژی و روحیه می گرفت که به او حسودی می کردم . چنان منظره ها را با ولع می بلعید که انگار نه انگار سالهاست هر روز این صحنه ها را از نزدیک می بیند .
آن شب وقتی آخر وقت داشتیم از جلوی قبرستان شهرشان رد می شدیم ، مهرداد ماشین را کنار زد و بعد به احترام شهدای شهرشان ایستاد و برایشان فاتحه خواند . حرکتی که به نظرم خیلی زیبا و ارزشمند بود .
مهرداد شدیدا روی کامنتهای جوگیریات تعصب دارد و مواقعی که کسی توی کامنتها بی احترامی می کند انقدر ناراحت می شود که من از ترس مهرداد گاهی مجبورم کامنتهای نامربوط را پاک کنم . تنها علامت سوالی که در مورد زندگی مهرداد برایم ایجاد شده اینست که یک آقایی با موقعیت او که هم خوش تیپ است و هم خوش اخلاق و هم شغل و وضع مالی خوبی دارد چرا ازدواج نمی کند ؟ سوالی که امیدوارم هر چه زودتر جوابی برایش پیدا کنم .

بیستمین پست بهمن ماه برای مهرداد که الحق نمره اش بیست است .

نظرات 18 + ارسال نظر
زینب دوشنبه 20 بهمن 1393 ساعت 19:27

دروووود بر آقا مهرداد بزرگوار

منم از کامنت هایی که واسه مانی جون میذران خیلی خوشم میاد...گویی با تموم احساس تایپشون میکنن

برقرار باشن اقا مهرداد خوشتیپ

خیلی آقاست

اردی بهشتی دوشنبه 20 بهمن 1393 ساعت 19:38 http://tanhaeeeii.blogfa.com

نامه هایی به باران هم داستانا داشته ها:دی

رفاقتتون ماندگار
خدا حفظشون کنه

امی دوشنبه 20 بهمن 1393 ساعت 20:14 http://weineurope.blogsky.com/

راست می گید مهرداد به شدت عاشق بچه هاست و فکر می کنم علت اینکه خواننده وبلاگ منم هست مطالبیه که در مورد دخترم می نویسم، همیشه توی کامنت هاش از من می خواد که لپ دخترم رو از طرفش گاز بگیرم! هرچند من دلم نمیاد.
چنان با شوق از دخترم و کارهاش می گه که تعجب می کنم یک پسر جوون اینهمه بچه دوست باشه و البته به خاطر داشتن این روحیه لطیف و بچه دوستش براش خیلی خوشحالم چون می دونم در آینده بابای خیلی خوبی برای بچه هاش می شه.
امیدوارم به موقعش با همسر آینده اش ( مامان بچه ها! ) آشنا بشه و خانواده خوشبختی تشکیل بدن .

ایشالا
دقیقا همیشه هم موقع تماس تلفنی و هم توی کامنتهاش میگه لپ مانی رو گاز بگیر
البته منم مثل شما به حرفش گوش نمیدم

با این تفاسیر دیدنی بودند اون روز که شما گفتید نویسنده وبلاگ نامه هایی به باران هم شما هستید!!

رضوان سادات دوشنبه 20 بهمن 1393 ساعت 21:39

باتشکر از شما بخاطر تقدیم یه پست به یه دوست مازنی

مهرداد برار کجه دریییییییییییییییییییییییییییییییییییی؟؟؟

سر کاره احتمالا

خورشید دوشنبه 20 بهمن 1393 ساعت 22:34

الان اون عکس بالا..چشمشونه..
معععععع....

خدا عمر باعزت بهشون بده.
کامنتاشون خیلی ذوق دار و خوشگله.

بله
برای بازی سلفی ها فرستاده بود که من استفاده نکردم

دل آرام دوشنبه 20 بهمن 1393 ساعت 22:35 http://delaramam.blogsky.com

من آقای مهرداد رو به واسطه بازی های جام جهانی بیشتر شناختم. یه طبیعت دوست واقعی... کسی که به جای تبلیغ وب و کالا فقط از حفظ درختها میگفت...

آره درسته
دویست هزارتومن اسپانسر شد فقط برای درخت و جنگل

زهره دوشنبه 20 بهمن 1393 ساعت 23:46

جناب اسحاقی عزیز
چند باری است آمده ام بگویم اما همیشه یادم رفته، الآن اسم مانی جان آمد، یادم آمد. نمی دانم سخنرانی های دکتر هلاکویی را در باب تربیت فرزند گوش داده اید یا نه. اما اگر گوش نکرده اید می توانید از وبلاگ روانشناسی برای زندگی دانلود کرده و گوش کنید. حتما راهگشا خواهد بود.

ممنون از لطفت زهره عزیز

مهسا سه‌شنبه 21 بهمن 1393 ساعت 00:19

صحنه خیلی جالبی بوده وقتی فهمیدند نویسنده کی بوده...بعضی ادمها حیف اند مجرد بمونند.

بله

سکوت سه‌شنبه 21 بهمن 1393 ساعت 01:55

آقا بابک همون که گفتم

مهرداد سه‌شنبه 21 بهمن 1393 ساعت 02:11 http://foogh.blogfa.com/

سلام حاج بابک
شرمنده مون کردی
بابک جان
عین داداش نداشتمی
من بهت ایمان دارم و بدون شک از خوبای روزگاری
اینو نه از سر این پست که واقعا نظر قلبیمه
پستای قبل ازتولد مانی فوق العاده بودن
اخر احساس یه پدر به فرزندش

سر ازدواج نکردنم به قول قدیمیا هنوز قسمت نشده
به نظرم نهایت لطف خدا به ادمیزادی همین بچه دار شدنه
اصن بچه خوب چیزیه لامصب
خدا قسمت کنه 7 تا 7 تا

قربون شما مازنی ریکا

پروین سه‌شنبه 21 بهمن 1393 ساعت 04:40

رفاقتتون پایدار

سمیرا سه‌شنبه 21 بهمن 1393 ساعت 07:34

این پستهای بهمنیت واقعا حس قشنگی ایجاد میکنه به آدمهایی که نشون میدن دنیا ارزش دوست داشتن رو داره...چه قشنگه داشتن همچین حسی به زندگی و بچه...آقا مهرداد خدا قسمتتون کنه یه دوجین بچه ایشششششششششالا

افروز سه‌شنبه 21 بهمن 1393 ساعت 07:52

رفاقتتون ماندگار ...امیدوارم هرچی زودتر قسمتشون بشه ازدواج کنن و این عشقو نثار فرزندشون کنن

سحر سه‌شنبه 21 بهمن 1393 ساعت 16:37

خودشون که ۷ تا ۷ تا بچه دوس دارن ما هم دعا می کنیم خدا نصیبشون کنه تا دیگه به جای لپ بچه های مردم لپ بچه خودشو گاز بگیره

پاینده باشید آقا مهرداد

نینا سه‌شنبه 21 بهمن 1393 ساعت 16:52

هیشکی منو دوست نداره

باغبان دوشنبه 27 بهمن 1393 ساعت 09:51 http://Www.laleabbasi.blogfa.com

انشاله خدا هفت تا هفت تا قسمتشون کنه

رها پنج‌شنبه 30 بهمن 1393 ساعت 05:46

منم ایشون رو می شناسممممم !
خیلی با معرفتن !!! اصلا یه وضعی (خودشون می دونن این یعنی چی)
ایشاالله دسته جمعی یه زن خوب براشون پیدا می کنیم !
حالا چرا عکسشون فقط چشمشون!! :)))

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد