ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
احتمالا سخت ترین کار دنیا تسلیت گفتن به عزیزیست که عزیزش را از دست داده است .
این پست نه برای تسلی خاطر تیراژه عزیز است
فقط و فقط برای عذرخواهیست
چون می دانم چند خط ناقابل دردی از هیچ داغدیده ای دوا نمی کند .
طی این سه سال من چهار نفر از عزیزانم را از دست دادم
پدر بزرگ ، مادربزرگ ، پدر و پدر همسرم
تیراژه عزیز در تمام این مراسم ها حضور داشت و حضورش به من آرامش می داد
و در تمام این یکسال و خرده ای که از فوت بابا می گذرد تقریبا هر هفته به مامان ناهید زنگ می زند و جویای احوالش می شود.
خودتان را بگذارید به جای من وقتی حالا نصفه شبی موقع بالا و پایین کردن عکس های اینستاگرام به عکسی از تیراژه می رسید که خبر فوت مادربزرگش را نوشته و من بعد از اینهمه روز بی خبر از همه جا تازه متوجه شده ام .
نه تسلیتی گفته ام . نه تماسی گرفته ام و نه در مراسم شرکت کرده ام .
تیراژه عزیز
از صمیم قلب عرض می کنم
و ببخش که انقدر دیر متوجه شدم ...