جوگیریات

جوگیریات

بابک اسحاقی
جوگیریات

جوگیریات

بابک اسحاقی

بشتابید که وقت تنگ است ...

ب اورتان نمی شود ولی نقاشی ها فوق العاده اند ... 

لطفا سریعتر نقاشی هایتان را بفرستید  

اگر دیر کنید فردا شب بدقول می شویم ها  

نگید نگفتم ...  

 

 

زنگ نقاشی

 د اشتم توی کیف خرده ریزها دنبال مدارک بیمه ماشین می گشتم  

که چشمم خورد به یک تکه کاغذ تا شده قدیمی

 متاسفانه تاریخ نداشت اما از دست خطم معلوم است که ابتدایی بوده ام  

این نقاشی باید مال بیست سال پیش باشد . 

احتمالا هدیه ای بوده برای بابا 

رویش نوشته ام : 

تقدیم می کنم به پدر مهربان و زحمت کشم . امیدوارم این نقاشی را از من بپذیری  

از زحمات شما متشکرم

 

 

 

 

 

ادامه مطلب ...

یک پست با پس و پیش بی متن

 

 

 

 

پیش نوشت ۱:  

-

مصاحبه با عبدالکورش  ملت را جوگیر کرده است انگار 

همه یا می خواهند مصاحبه بکنند یا بشوند .

والله ما نیتمان خیر بود فکر نمی کردیم کار به اینجا بکشد ... 

القصه ... 

آخر عمری مجبور شدیم به محسن باقرلو قول بدهیم  که ما را مصاحبه بکند(به ضم کاف)  

و سوالهای مخصوصی بپرسد خاک عالم بر سرم ... 

امیدوارم زودتر اینکار بشود چون بی اندازه مشتاقم بدانم چه می پرسد ؟ 

 

 

 

پیش نوشت ۲: 

حذف شد ... 

 پی نوشت ۱ : 

بروید خصوصی های ملت را چک کنید ببینید چه بی ناموسی هایی که نمی شود توی این کامنتهای خصوصی ... 

حالا بیایید خصوصی های ما را بخوانید  

دریغ از یک کامنت مورد دار و صحنه دار 

دریغ از یک پیشنهاد بی شرمانه ... 

فکرش را بکنید با هزار امید و آرزو می روید خصوصی را باز می کنید و می بینید: 

 

سلام
من خودم یه بار ضایع شدم نخواستم خدای نکرده شما هم ضایع شین!! 
 نوبل رو برای به عمر فعالیت فرهنگی و هنری میدن. به هیچ نویسنده‌ای برای یه کتاب نوبل نمیدن.
مارکز هم به خاطر صدسال تنهایی نوبل نگرفته بود.
امیدوارم ناراحت نشین؛ 
  

خصوصی گذاشتم که ناراحت نشین

  

دوست خوبم ! ممنونم از لطفت و ببخشید اگر شوخی کردم  

روش دیگری برای پاسخ به کامنت شما وجود نداشت جز همین راهی که بنده انتخاب کردم   

تا هم شما جواب بگیرید و بروید آن کسی که شما را ضایع کرده ضایعش کنید  و هم بچه ها بخوانند و دور هم یک چیزی یاد بگیریم .

 

جایزه نوبل ادبیات یکی از پنج جایزه نوبل  است و هرسال به نویسنده‌ای داده می‌شود که به گفته  آلفرد نوبل  «برجسته‌ترین اثر با گرایش آرمانخواهانه» را نوشته باشد. منظور از «اثر» معمولاً مجموعه کارهای نویسنده‌است، 

 اگرچه گاه در متن مربوط به جایزه از آثار مشخص نیز نام برده شده‌است.  

 منبع این موضوع

 

 

گابریل گارسیا مارکز در سال ۱۹۴۱ اولین نوشته‌هایش را در روزنامه‌ای به نام Juventude که مخصوص شاگردان دبیرستانی بود منتشر کرد و در سال ۱۹۴۷ به تحصیل رشتهٔ حقوق در دانشگاه بوگوتا پرداخت. در سال ۱۹۶۵ شروع به نوشتن رمان صد سال تنهایی کرد و آن را در سال ۱۹۶۸ به پایان رساند که به عقیدهٔ اکثر منتقدان شاهکار او به شمار می‌رود.  

او در سال ۱۹۸۲ برای این رمان، برندهٔ جایزه نوبل ادبیات بوده است. 

 

 منبع این موضوع

 

 

پی نوشت ۲:  

امشب یک پست مفصل در مورد بازی داریم و بازی ... بطور رسمی از امشب  آغاز خواهد شد . 

مطمئنم از آن بازی های خاطره انگیز می شود فقط یک مقدار همت می طلبد که مطمئنم دارید .  

...پس محکم بنشینید  

که داریم راه می افتیم ...    

 

 

 

سه خبر ...

 -

خبر اول : 

 -

آقای دکتر دندانپزشک فهیم با بنده یک مصاحبه کرده اند در مورد عادات وبلاگ نویسی   

که به نظرم مصاحبه خوبی از آب درآمده است ... 

این سری مصاحبه ها به امید خدا دنباله دار خواهد بود و به شخصه برایم خیلی جالب است تا بدانم هر کس برای نوشتن چه عادت هایی دارد . 

پیشنهاد می کنم عادات وبلاگ نویسی کیامهر باستانی را بخوانید ... 

 

 

 

خبر دوم : 

 - 

حکایت آشنایی من و مهدی عجمی حکایت جالبیست . مهدی از قدیمی ترین خوانندگان جوگیریات است . دکترای مهندسی عمران دارد و استاد دانشگاه است .اما ساده و خاکیست و ابدا اهل تزویر و ریا و جنگولک بازی نیست . شاید با دیدن وبلاگش خنده دار به نظر برسد که یک دکترای مهندسی عمران ٬ نویسنده این وبلاگ باشد .  

این دقیقا چیزی است که او دنبالش می گردد . انقدر توی دنیای واقعی با عناوین و مناصب سر خودمان را گرم کرده ایم که آدم دوست داشته باشد توی یک گوشه مجازی دنبال کودکانه هایش باشد و خودش را به حرفهای ساده و بی تزویر گرم کند . 

دوستی با مهدی برای من نمونه یک دوستی خوب کاملا مجازیست .  

ساده و پاک و راحت و بی دغدغه   

از آن دوستی هایی که توی واقعیت هیچ وقت نمی توانی پیدایشان کنی   

هرچند افتخار زیارتش را هنوز بدست نیاورده ام اما برایم بسیار عزیز است و دوست داشتنی ... 

فردا ۱۵ بهمن روز تولد مهدی عجمی است .  

-

تولدت مبارک مهدی عزیزم ... 

 - 

 

 

خبر سوم : 

 - 

 هفته بعد یک بازی وبلاگی خواهیم داشت از آن بازی هایی که روان آدم را شاد می کنند .

پس  کمربندهایتان را محکم ببندید  برای چند شب دورهمی و شب بیداری ...

 

 

 

 

سوال علمی ...

برف می بارد ... 

شاید این آخرین برفی باشد که امسال می بینیم 

شاید سال بعد ٬ مثل این چند سال گذشته آسمان با ما قهر کند  

و محروم باشیم از دیدن این نعمت سپید و زیبای خداوندی ... 

 - 

 

 

برف که می آید یاد شیرین ترین لذت های کودکی می افتم  

آنروزهایی  که از مدرسه تا خانه پیاده می آمدیم  

و آب توی کفشهایم جمع می شد  

و بعد پای یخزده ام را می کردم توی تشت آب داغ 

و گزگز دردناک و لذتبخشی پایم را به خارش می انداخت 

یاد برف بازی های دسته جمعی توی حیاط مدرسه می افتم 

یاد شبهایی که سر می خوردیم روی برف  

می رفتیم به ضیافت گلریزون سفید آسمان و نور مهتابی چراغهای کوچه 

تکان تکان دادن درختان سرو و دوش گرفتن زیر خنکای سفیدش 

وای وای وای  

هرچه خاطره از برف هست خاطره خوب است و سفید 

هرچه خاطره از برف هست سرد است ولی دل آدم را گرم می کند

 

دبستان که بودیم همسایه ما پسری داشت کمی عقب مانده 

اسمش محمد بود  

دوست صمیمی من نبود ولی من صمیمی ترین دوستش بودم به گمانم 

می آمد خانه ما برای درس خواندن  

و مادرم دیکته می گفت به هردویمان تا درس او هم خوب بشود مثل من 

کم حرف می زد چون مسخره اش می کردند  

اما گاهی حرفهایی می زد که در عین سادگی جوابی برایشان نداشتم  

یک شب برفی دم در خانه شان 

از من پرسید : 

چطوری این میلیونها دونه برفی که از آسمون می بارن توی آسمون به هم نمیخورن ؟ 

  

 

ادامه مطلب ...

نفر هفتم ...

امروز ساعت ۴ بعد از ظهر تله فیلم نفر هفتم از شبکه یک پخش میشه .. 

این فیلم به کارگردانی داریوش ربیعی است  

و میکاییل شهرستانی و سارا خوئینی ها در اون بازی می کنند . 

دوست خوبم احسان جوانمرد نویسندگی این تله فیلم رو به عهده داشته ... 

 

دیدن این فیلم رو به همه دوستان پیشنهاد  می کنم . 

 -

 

 

 

خیلی دور... خیلی نزدیک ...

خ یلی دور ... خیلی نزدیک ٬ اسم یکی از فیلم های رضا میر کریمی است  

اما قرار نیست در باره این فیلم حرف بزنیم . 

این پست در مورد مفاهیمی  است که در نگاه اول بسیار متضاد و بعید از هم به نظر می رسند  

اما با کمی دقت می بینیم اتفاقا خیلی هم به هم نزدیکند و شبیه ...  

-

 

 

 

ادامه مطلب ...

کرگدن نوشت ...

 

 

 

سلام و عرض ارادت و اینا ... اینجا تهران است صدای جمهوری کرگدن ! ... شاید بعد از خواندن و شنیدن این پست با خودتان بگوئید مردک چاق کچل خودش را مسخره کرده است ، مثلن خیر سرش وبلاگش را بسته ولی چون احوالات و روزگار و سرشت و سرنوشتش عینهو کنه به دنیای مجازی و بلاگستان چسبیده ؛ با وقاحت تمام می آید سر این کیامهر طفلک خراب می شود برای اینکه غزل جدید و مزخرفش یکوخت زبانش لال خوانده نشده از دنیا نرود ! ... خب اگر با خودتان همینهایی که ذکرش رفت را می گوئید من هم در جواب می گویم :
خب وختی هر صبح توی شرکت و هرشب توی خانه بعد از وبلاگ خودم جوگیریات را باز می کنم ... وختی با هر آپدیت و بازی اش خیال می کنم خودم پست جدید گذاشته ام ... وختی کامنتهایش را پیگیرتر از خود کیامهر دمبال می کنم ... وختی شبها مابین ساعت یازده تا دوازده انگشتم روی کلید اف پنج است تا ببینم این بچچه امشب از توی آستین قلمش چه کفتر و خرگوشی در می آورد ... و خیلی وختی های دیگر از همین دست ... خب حق بدهید که اینجا را خانهء دوم خودم بدانم و توش راحت باشم و با پیژامه و عرقگیر بگردم ! ... البته من پسوورد اینجا را ندارم و این را از بابت راحتی خیال خیل اناث و ذکور کامنت خصوصی گذار اینجا عرض می کنم ها ! ... ولی ... ولی پسوورد خود کیامهر را دارم !! ... ببخشید اگر مقدمه بر متن چربید ... اگر دوست داشتید غزل را بخوانید ... دوست نداشتید فایل صوتی اش را گوش کنید ... اگر این را هم دوست نداشتید می توانید با بزرگواری تمام عذرخواهی من را بپذیرید و منتظر آپدیت درست و درمان فردا شب کیای عزیز باشید ... خلاصه که من معذرت ! ...

مائیم و سه تار ذوالفنون و زخمی که بد است
مائیم و دلی که رسم غصه خوردن بلد است

تا آخر این عشق دویدیم ولی صد نشدیم
تقدیر همیشگی ابتر ما نود است

هی کات نده توی سکانس شب گریهء من
این گریهء مردی ست که تا ابد مستند است

مردی که به جرم سادگی ، سخت خم شد کمرش
او حبس شده درون خویش و حکم اش ابد است

***
افسانهء ابریشم و نور را خودش بافته است
قالیچهء ذات آدمی به قرآن نمد است

دنبال امید و معجزه نگرد ، پایان بدی ست
چون قافیه و ردیف بیت آخر جسد است 

 

 

دانلود فایل صوتی 

 

 

لطف کنید و کامنتهایتان را اینجا بگذارید ... 

 

معرفی

رکورد خیلی خوبی بود ... 

در کمتر از یکساعت همه عکسها شناسایی شدند . 

کرگدن و الهه و عاطی خیلی خوب جواب دادند ولی 

قهرمان بلامنازع این بازی امیر حسین بود که تمامی گزینه ها رو درست پاسخ داد . 

یک معرفی کوتاه از صاحبان عکسها رو می تونید در ادامه مطلب ببینید ... 

 

 

 

 

ادامه مطلب ...

تشخیص هویت ۲

تو بازی قبلی هیچکس نتونست همه عکس ها رو شناسایی کنه 

امیدوارم این بازی یک برنده داشته باشه ... 

 

 

ادامه مطلب ...