شماره ۱
رها بانو لپ کشونی :
دیشب با رها بانو حرف زدیم و الحمدالله حال و احوالاتش بهتر است .
توی کامنتها هم از همه بچه ها تشکر کرده و سلام رسانده است .
رها بانو دیشب عکس کوچولویی خودش را فرستاد
تا بگذاریم اینجا و حال بد غروب جمعه ای ما کمی جلا پیدا کند .
فقط خواهش می کنم
لپهای بچه را نکشید و گاز گاز و تفمالی نکنید بی زحمت بچه طفل معصوم را
در ضمن توصیه می شود اگر شام و ناهار نخورده اید این عکس را ملاحظه نفرمایید ...
نخسوزن کابوی آلن
************************************
شماره ۲
کلاس رقص اکابر :
نمی دانم ویدا را چقدر می شناسید .
خیلی از وبلاگ ها را می خوانم و نوشته های اکثر بچه ها را دوست دارم .
اما در بین دوستانی که دیده ام قلم ویدا فوق العاده است .
ویدا کم می نویسد اما فوق العاده می نویسد .
بی اغراق بگویم که هر پستی که می نویسد بارها خوانده ام
ویدا می تواند یک نویسنده بزرگ باشد
شاید هم باشد و من خبر ندارم .
تا به حال پستی از او نخوانده ام که مرا به حسرت و غبطه و تحسین وا نداشته باشد .
چند وقتی بود که دوست داشتم یک بخشی مثل مصاحبه یا معرفی بلاگر ها توی جوگیریات داشته باشیم و همیشه دوست داشتم یکجوری یک مناسبتی پیش بیاید تا وبلاگ ویدا را به شما معرفی کنم تا اینکه دیشب با دیدن ایمیل ویدا این بهانه برای من جور شد .
نمی دانم چقدر به خواندن وبلاگ علاقه دارید ولی اگر دوست دارید مطلب خوب و قوی و محشر بخوانید کلاس رقص اکابر را از دست ندهید .
ویدا با این که به بازی دیر رسید اما محبت کرد و عکس بچگی هایش را فرستاد .
این شما و این هم نی نی ویدا :
************************************
شماره ۳
تولدت مبارک مانا :
امروز اول بهمن ماه است و روز تولد مانا
تولدت مبارک مانا ی عزیز
-
و امیدوارم چاله چوله های زندگیت با خنده و خوشی پر بشه همیشه خدا ...
-
************************************
شماره ۴
چند خط برای دل مچالت ٬ عزیز دل خسته غروبای جمعه:
-
سلام رفیق !
میدونی خیلی دوستت دارم ولی چقدشو فکر نکنم بدونی
والله خودمم گاهی نمی دونم چقدشو ...
من از پنجشنبه ها دلم برای فردای دلگیرت میتپه
حتی اونروزایی که حرفهای قشنگت رو می ریختی تو دل کلمه های دلی
و بعدش رو صفحه سفید بلاگت ...
حتی همونروزا هم دل نگرون غروب جمعه هات بودم
چه برسه به الانایی که دیگه هم اون صفحه سفیده ٬ تشنه حرفات شده
هم من و بچه های بلاگستون
می دونی چیه رفیق ؟
یه وقتایی گریه هم درد آدمو دیگه دوا نمی کنه
یه وقتایی باید از ته دل غش غش غش خندید
یه وقتایی باید یه کاغذ سفید برداشت و توشو سیاه کرد با یه دنیا کلمه
آدم بالاخره باید یه جوری خودش رو سبک کنه دیگه . هوم ؟
دوس دارم دوباره صدای خندیدنات بیاد
دوس دارم دوباره صدای خوشحالت رو بشنوم عینهو دیشب
دوس دارم دوباره مثل یه بچه شیطون بشم تو بازی های وبلاگت
دوس دارم دوباره بخونمت
دوس دارم دوباره بنویسی
اگه دنیا واسه دل مهربونت تنگ و کوچیکه
نذار ما هم دلتنگ نوشته های دلی و محشرت بشیم
شده یه دونه از اون پست خالی سفیدا
شده یه دونه از اون نامه های خود به خودت
شده یه کلمه ...یه حرف... یه عکس ...
یه چی بنویس رفیق
دلامون پوسید غروب جمعه ای به خدا ...
واااااااااااااااااااای چقدر این عکس ها باحالن
خدا رو شکر که بهبود پیدا کردن.
مرسی نعیمه
خدا رو شکر
سلام . تولد مانا مبارک .
نفهمیدم ماجرای نخ سوزن کابوی رو ؟!
یه خورده بی مزه است
همون مخصوصا منظورم بود
نمی دونید چقدر خوشحالم از خبر بهبودی رها جان. خیلی براش دعا کردم. امیدوارم هیچ بنی بشری سر و کارش به بیمارستان نیفته.
من فکر میکنم هر آدمی گاهی اوقات نیاز داره که یه مدتی رو به تنهایی به خودش سفر کنه یا تنها باشه ، احساس می کنم آقا محسن یه همچین دوره ای رو پشت سر می ذارن، و بهترین حمایت دوستانشون می تونه این باشه که شرایطشون و درک کنن چون حتما همه مون حداقل یه بار این روزها رو تجربه کردیم.
برای شما کیامهر عزیز، آقا محسن و همه دوستان خوب بلاگستان آرزوی سلامتی و روزهای خوش دارم.
ممنون شازده کوچولو
حق با شماست
بعضی آدمها نیاز دارن به تنهایی
ما هم فقط گفتیم دلتنگیم
همین
دکتر حامد عزیز
واسه مسائل جددی تر
ماشالا انقدر رسانه جددی داریم که روی زمین نمونن !
سلام و این دفعه ظهر بخیر جناب کیامهر گرامی
هنوز هم مزه پست قبلی پابرجاست این رها بانو اگه تو بازی شرکت کرده بودن نفر اول میشدن تو فینقلی ها:)) خدا رو شکر که خوب شدن
خدایی اگه رها بانو بازی می کرد
حتما همه رکورده رو جابجا می کرد با این لپش
سلام این مدتی که من نبودن و رفته بودم واسه امتحانا چه خبرایی بوده اینجا
حیف دیر رسیدم
خیلی دوست داشتم منم عکسمو بفرستم
البته فکر نکنم بودن و نبودن من اینجا اصلا فرقی بکنه
این چه حرفیه پاتینا
چرا انقدر نا امید ؟
خیلی هم فر ق می کنه
اتفاقا سراغ شما رو از هلیا گرفتم
باور ندارید بپرس
الحمدلله همه ی خبر ها خوبه...تبریک
اون مطلبی هم که برات فرستادم رو یه پست کردم گذاشتم تو وبلاگ...امیدوارم صاحب عکسها از من نرنجند!
دست شما درد نکنه
الان میام میخونم
سلام باز هم که نوشته های گریه دار نوشتید! راستی یکی از دوستان ما یه بازی خطی راه انداخته اگه دوست داشتید بیاید یه نظری بدید خوشحال میشیم
www.navan1.blogfa.com
قصد گریه انداختن نداشتیم
چشم میریم سر می زنیم
ساعت1:44
اینجا هوا بارونی وبا حال .از اون هوایی که من عاشقشم.
تولد مانا جون رو هم تبریک میگم .
مرسی پونه جان
خوش به حالتون که بارونیه
سلام هرچند که من دیر رسدم برای کامنت اما دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدنه این از این
آخه میشه لپ یک همچین بچه ایی رو نکشید؟؟ رهای عزیز از روی همین عکس میبوسمت
این پست رو میرم میخونم حتما
مانا جان تولدت مبارک هر چند کمی دیر شد
این نوشته های آخرخیلی قشنگ و دلنشین بود هرچند غمگین ولی با اجازتون یاداشت کردم که پیشم داشته باشم.
لطف کردی بهار خانوم
امیرجان خوبه ایشالا ؟
الهیییییییییییییییییی یعنی اگه این عکس تو اون مسابقه شرکت میکرد خداییی یه سیمرغ هم کمش بوددددد
منم مثه ریحانه
با اجازهههههههههههه
لپشووووووووو گاز گاز کنمممممم
شما هم بفرمایید
قابل شما رو نداشت بازیگوش جان
سلام از اینکه با این همه مشغله ی زیاد به وبلاگم سر می زنید خیلی ممنونم..واقعا شرمندم کردید..
من همیشه نوشته هاتون رو دنبال می کنم بازی عکس های کودکی هم خیلی باحال بود...جای منم حسابی خالی بود..
دمتون گرم که انقد به فکر بروبچ بلاگستان بخصوص کرگدن هستید..
آیکون بوس نداشت..
شرمنده می فرمایید قربان
باعث افتخار بود
قربان میشه امروز فقط بگم ارادت دارم؟
میشه بگیم ما بیشتر ؟
این غروب جمعه دلگیریش بی حد و اندازست به خدا
کیامهر شما خیلی قشنگ دلتو خالی میکنی تو اینجا
خیلی خیلی صفا داره حرفات
مرسی لیلی جان
شما لطف داری آبجی جان
لیلی بانو ، امروز شنبه است هاااااااا
از بس تخس بازی در اوردی تو عکس همه چیو یک روز عقب تر میبینی !
اصلا فک کنم شما اشتباه نکردی و درباره ی پست کامنت گذاشتی .. اوه اوه
ببخشید دیگه ، امروز تازه امتحانا تموم شده قاطی پاطی کردم همه چیو به همه چی
سلام کیا جان عصر به خیر ... از اون کامنتهای جیگر با دوغ و ریحونت پیداست کیفوری پسر خاله خدا رو شکر
آدم وقتی با آنتونیو باندراس فامیل بشه مگه میشه کیفور نشه ؟
معلومه که کیفورم دختر خاله
ممنون
سلام خواهر
مرسی که سر می زنی
ای جون. لپای رها رو!
کرگدن... بنویس دیگه.
خوبی مینا جان ؟
کم پیدایی خواهر
سلام دادا کیا..
سلام آبجی جان
خوبی ؟
همین الان یه پست توگودر اومد! پشیمون شدی؟
فقط برای اطلاع رسانی بود
یه پست دیگه بود چی شد
رهابانورووووووووووو
ترکید
سلاممممم کیامهر
ببین خدا وکیلی این نی نی رهاجون لپای وسوسه انگیزی داره خوب...
خوشحالم که بهتره..
تولد مانا جون هم مبارک..
عکس ویدا خانوم هم بانمک بود
ما هم بریم برگه هامون رو تصحیح کنیم..
کلی برگه مونده رو دستمون والاااا
برو خواهر
فقط با محبت صحیح کن
آخه من به تو چی بگم کیامهر؟ دلم غنج رفت این پستو خوندم... از بس که مهربون بود...
هیچی قربان
قرار نیست چیزی بگید
ادای دین یه خواننده بود به متنهای قشنگی که می نویسید ...
من همچنان تو کفم
اختیار دارید ...
کیامهر این نوشته ی آخرت بغضمو ترکوند!
آخی سحر
خودتو ناراحت نکن آبجی جان
حل میشه به زودی
آقا من الان در این حالت به سر می برم :
چرا ؟! ... بگم باورت نمیشه !
همون ابی که لب تاب دایی مونو که نفس فامیله دو ماه یه ویندوز عوض کردنشو لفت داد !
حالا دیشب اومد ویندوز ما رو عوض کرد بعدم کیسو زد زیر بغلش برد شرکت و ببین چه کارا که نکرده بچچه !
رم قبلی ش چس مثقال بود ! ورداشته از خودش یه رم یک گیگ انداخته روش !
هاردش پونزده بود و سرفه میکردی پر میشد باز از خودش یه هارد هشتاد انداخته روش !
آفیس نداشتیم آفیس نصب کرده !
آنتی ویروس آپدیت شده نصب کرده !
وی پی ان مشتی نصب کرده !
سولاخ یو اس پی جلوی کیس خراب بود درستش کرده ! اطلاعات هارد قبلی رو منتقل کرده به این جدیده !
و کلی نرم افزار به درد بخور هم نصب کرده !
خلاصه اون کامپیوتر ذغالی زاقارتی که با ما با هزار مصیبت و بدبختی از پشت برج مراقبتش وبلاگمونو مدیریت می کردیم و بازی راه می انداختیم الان به یه ابر کامپیوتر ردیف و پر سرعت در حد تیم ملی برزیل 1986 و کامپیوتر شخصی بیل گیتس تبدیل شده !
مهمتر از همه اینکه همه اینکارا رو یه روزه در کرده از خودش !
تازه آخرشم امروز عصر که رفتم در شرکتشون با اون دستش کیسو ورداشته آوورده گذاشته روی صندلی عقب ماشین من به اضافه یه سی دی که همه درایوراشو روش رایت کرده واسم !
خدا خیرش بده الهی مادر !
ولی جددن شرمنده م کرده بچچه !
دمش گرم
این ابی خیلی بامعرفته به خدا
ما هم ای دی اس المون رو مدیون و مرهون ایشون هستیم
ایشالا به مراد دلش برسه
خان داداش شما در این لحظه تاریخی که من حضور دارم ۹ نفر ان لاین دارین
نگی نگفتم
ممنون از اطلاع رسونیتون آباجی خانوم
خنده دار و مسخره س کیا ...
ولی باورت میشه الان خیلی ذوق دارم ؟
جالبه ها ... نه ؟
زندگی آدمیزاد انقد چیپ و حقیره که با کوچکترین تغییر مثبتی سرشار و لبالب از سرخوشی کودکانه میشه همونطور که با کوچکترین تغییر منفی یه وختایی تا سرحد نابودی پیش میره ... شایدم من خیلی آدم ضعیف و حقیری هستم ... کوچیک و بی ظرفیت ام ... نمی دونم ...
اصلا اینطور نیس محسن
تو دلت عین بچه ها پاک و ساده است
دیدی یه بچه با یه عروسک میشه خوشحال ترین آدم دنیا و اگه ازش بگیری همون عروسک رو احساس بدبختی می کنه ؟
این یعنی بچه ها ضعیفن ؟
نه یه دلشون پاکه
شادیشون ناب و خالصه
سلام
جناب کرگدن بسی خوشحالیم که شما خوشحالید
سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام.
شاید تَه ِ تَه ِ زندگی همین باشه ؟! ( نو نوشت )
به محسن کرگدن :
یه چیز بهت بگم ؛ کفت می بره.
یه طوری تعریف کردی ؛ انگاری همین کارو با کام من کردن.
منم مثل تو خوشحال شدم.
حالا شاید نه اندازه تو. ولی تا قسمتی.
تو چیپ نیستی داداش. زندگی همینه.
زندگی یعنی همین دلخوشی های کوچولو موچولو.
در تائید حرفای خودم یه چیز دیگه بگم.
مثلن همین بفرمائید شام. می دونم چرته و هیچی نداره.
ولی همین دلخوشیای این ۴ نفر باعث شاد شدن منم میشه.
جددن خوشحالم که بالاخره یه چیزی تو رو خوشحال کرده.
کیا جان الان تو ایرانی؟ اینجا ساعت یازدهه ها!!!!
نه من دبی هستم
لپ گاز گیرونی!!!
هی لپ کشونی
سلام . شبتون بخیر .
چقدر خوبه که همه شاد باشن و خوبتر از اون اینه که این شادیها رو ّ هر چند به ظاهر کوچیک باشند َ با همدیگه شریک بشن . اینکه فقط تو غم و غصه ها یاد همدیگه نباشیم خیلی خوبه !
مرسی آقا محسن َ ممنون آلن عزیز َ همیشه شاد باشی کیامهر نازنین !
مرسی سهبا جان
امتحان داشتم کیا جان. تموم شد خدا رو شکر.
از این به بعد مث قبلنا وب گردیمو از سر میگیرم و مشت محکمی بر دهان درس هام میزنم.
دم شما گرم
خب خدا رو شکر که تموم شد
موفق باشی ایشالا
سلام... عالی بود مرسی واسه معرفی وب ویدا..
خوشحال می شم به منم سر بزنی گرچه سرت شلوغه..
به روی چشم
هورا !
وقتی دلم میگیره میام وبت سرگرم میشم !
خدا از ... کمت نکنه !
همیشهههههههههههههه بنویس !
منتظرم !
به ما هم سر بزنید !
گل.