ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
خ یلی دور ... خیلی نزدیک ٬ اسم یکی از فیلم های رضا میر کریمی است
اما قرار نیست در باره این فیلم حرف بزنیم .
این پست در مورد مفاهیمی است که در نگاه اول بسیار متضاد و بعید از هم به نظر می رسند
اما با کمی دقت می بینیم اتفاقا خیلی هم به هم نزدیکند و شبیه ...
-
روی میزم یک برگه دارم از روزتولد بچه ها
اولین اسم متعلق است به گارسیا متولد چهارمین روز فروردین
و آخرین اسم هم متعلق است به غزل که بیست و سومین روز اسفند به دنیا آمده است .
به ظاهر این دو نفر از لحاظ زمان تولد خیلی از هم دور هستند .
یعنی غزل ۱۱ ماه و ۱۹ روز - در حدود ۳۵۵ روز - که می شود تقریبا یکسال بعد از گارسیا به دنیا آمده است اما در واقع روز تولد این دو نفر فقط ۱۰ روز با هم فاصله دارد و جشن تولد گارسیا دقیقا ۱۰ روز بعد از تولد غزل خواهد بود .
شاید در نگاه اول و به ظاهر این دو روز خیلی از هم دور باشند اما در واقع خیلی به هم نزدیکند و هیچ فاصله ای ندارند از هم ...
حقیقت اول (از نظرزمانی):
ما معمولا گردش سال و ماه را در نظر نمی گیریم .
-
به نقشه جهان نگاه کنید :
-
-
آخرین نقطه در سمت راست این نقشه را در نظر بگیرید . دورترین جای دنیا نسبت به این نقطه به ظاهر باید آخرین نقطه سمت چپ نقشه باشد . درسته ؟
اما این دو نقطه نه تنها از هم دور نیستند بلکه کاملا به هم نزدیکند .
-
حقیقت دوم(از نظرمکانی) :
ما معمولا گرد بودن زمین را در نظر نمی گیریم .
وقتی یک نفر را عاشقانه و در حد پرستش دوست دارید ٬ تصور اینکه یکروز از او متنفر باشید بسیار بعید و دور به نظر می رسد .
اما مفاهیم عشق و نفرت دقیقا مثل مفاهیم زمانی و مکانی دو مثال قبل
به ظاهر از هم دور و بعید هستند و در حقیقت بسیار به هم نزدیکند و قریب ...
و این حقیقت سوم است و درک آن به مراتب سخت تر و تلخ تر از دو حقیقت قبلی :
فاصله عشق و نفرت همیشه ٬ باریک تر از یک مو است چون
ما معمولا گردش روزگار را در نظر نمی گیریم .
پی نوشت ۱ :
چقدر این روزها زود می گذرند . تولد وبلاگت مبارک ...
پی نوشت ۱ :
دوست خوبم شیرزاد طلعتی بالاخره بعد از سالها از پرشین بلاگ دل کند
و از این به بعد مکتوبش رو اینجا کتابت می کنه ...
اوووووووه خدای من عالی بووووووووود
جدا حرف نداشتتتتت
خصوصا اخرین خط که...
واقعا احسنت اقا کیاامهر
تولد وب نینا هم مبارکاااا
مرسی بازیگوش جان
سلام
چقدر زیبا...
واقعا درسته
ما معمولا گردش روزگار را در نظر نمی گیریم .
حقیقتا تا حالا اینجوری بهش فکر نکرده بودم
قابل نداشت
خیلی خیلی استفاده کردیم... اون وقته که میگن جور دیگر باید دید!
پولش یادت نره
سلاااام...
بعضی پستهات رو که میخونم به اون قضیه ی آنتن و اتصالیشون یقین پیدا میکنم!
هرکدوم از این استدلالهات رو که خوندم بیشتر تعجب کردم!
این چیزایی که ازشون نوشتی همیشه پای ثابت افکار من بوده...از همینا به این نتیجه رسیدم که دنیا دقیقا اون چیزی که نشون میده نیست...سادگیها رو پیچیده میبینیم و از کنار پیچیدگیها ساده رد میشیم....
دقیقا این مثال تاریخ تولد و نقاط به ظاهر دور زمین از هم رو چند بار به عرفان گفتم...
و از اینها به نتیجه ی درستی رسیدی....
مرز میان عشق و نفرت از مو باریک تر است....
در واقع نفرت عشق سرکوب شده ست در خیلی از مواقع.....امیدوارم دل هیچ کس جوری نشکنه که بخواد از عشقش متنفر بشه....گرچه من با نفرت کلا مخالفم...نفرت فقط دل خودمون رو سیاه میکنه...بی تفاوتی بهتره...
مرسی الهه
خوشحالم انقدر فکرهامون به هم نزدیکه
تولد وبلاگ نینا جون هم مبارک باشه....
پس آقای طلعتی هم به بلاگ اسکای هجرت کردن....چه خوب
همیشه همین طوره
بسیار پسندیدم نوشته ات رو
همه ما این چیزی رو که نوشتی میدونستیم
ولی تو رفتی از زیر هزار خروار خاک درش اوردی تمیزش کردی برقش انداختی و این واقعیت ساده ...زیبا و غمگین کننده و شادی بخش رو گذاشتی جلو چشامون
مررررررررررررسی
لطف داری آبجی جان
یه تعبیر دیگه هم میشه کرد :
از نفرت تا عشق هم راهی نیست .
واقعن نیست؟
ایشاللا کی عاشق مموتی میشین شما ؟
وقتی ریغ رحمت رو سر بکشه
سلام
همیشه وقتی منتظرم این اینترنت جون بکنه و وبلاگت باز بشه مطمئنم ارزششو داره جدی می گما
با حال بود مثل همیشه ترها!!
مرسی
منم آپم
ممنونم
خیلی وقته فهمیدم عشق و نفرت حتی مرزی هم ندارند. برای همین برای هیچ آدمی عشقی قائل نمی شم.جون می دونم حتمن یه روز یه کاری می کنه که ازش متنفر شم.
فکر نمی کنم کار درستی باشه نعیمه
باید بذاری زندگی مسیر خودش رو طی کنه
سلام
پسر یه لحظه فکر کردم سر کلاس جفرافی اومدم
ولی عالی بود
شما این سوژه ها رو از کجات درمیاری؟
اینجوری نمی تونم توضیح بدم
ایشالا همدیگر رو دیدیم عملی برات توضیح میدم
فاصله بسیار است بین خوبی و
بدی . . . می دانم !!!
ولی ای ماه قشنگ ،
آن چه در ما جاری است ، اینهمه
فاصله نیست !
چشمه گرم وصال است و عبور . . .
زندگی میگذرد . . . تند و آسان و
سبک !
عاشق هم باشیم ، عاشق بودن هم .
عاشق ماندن هم ، عاشق شادی و هر
غصه هم .
روز نو هر روز است !
فکر را نو بکنیم !
عشق را سر بکشیم !
زندگی میگذرد . . . تند و آسان و
سبک .
مرسی عاطی
خیلی قشنگ بود
می بینی کیا ؟
خیلی از بچچه ها معتقدن تو مفاهیم بدیهی و جلوی چشم و دم دستی و نخ نما شده رو از یه زاویه ای نیگا می کنی و جوری می نویسی که ارزش وخت گذاشتن و چن بار خوندن و فک کردن رو داره ... این چیز کمی نیس کیا ... هنر کمی نیس ... موهبت بزرگیه این قلم و فکری که تو داری ... واسه همینم هس که اینجا حالا دیگه بی تعارف شده خونه دوم خیلیا ...
بچه ها لطف دارند
دقیقا مثل شما
و اما عشق و نفرت و فاصله شون ...
اوممممم ... هیچچی ! ... همین دیگه !
همون هیچی ...
داره یه برف قشنگ اینجا میباره!
جای همگی خالی...
دوستان به جای ما
بازی وبلاگی رو پایه ام....
برا اصل پست نظری ندارم...ولی فیلم خیلی دور خیلی نزدیک فیلم خوبی بود.
خداییش تا حالا بهش توجه نکرده بودم
جالب بود .........
جالب بود.
اینجوری علمی بهش نگاه نکرده بودم ...
فکرمو مشغول کرد این پستت!
تا جایی که از اون روز که خوندم هنوز تو همین پست گیر کردم!
در این حد یعنی ؟
سلام این چند روزه من نبودم چه خبرا شده
خیلی دور خیلی نزدیکتونو خوندم
اره جالبه
تفاهم داریم باهم
شرمنده من می خوام ادامه تحصیل بدم
شما ادامه تحصیلتو بده برادر ما که دیگه به جمع متاهلین پیوستیم رفت
سلام
چه جالب
این پستت رو ندیده بودم تا الان جالبه منم توش نقش پررنگی در تفهیم مفهوم داشتم!
جالب بود بین بچه ها من اولین شخص سال بودم! یعنی یک و دو سه فروردین کسی نبود...