جوگیریات

جوگیریات

بابک اسحاقی
جوگیریات

جوگیریات

بابک اسحاقی

خیلی دور... خیلی نزدیک ...

خ یلی دور ... خیلی نزدیک ٬ اسم یکی از فیلم های رضا میر کریمی است  

اما قرار نیست در باره این فیلم حرف بزنیم . 

این پست در مورد مفاهیمی  است که در نگاه اول بسیار متضاد و بعید از هم به نظر می رسند  

اما با کمی دقت می بینیم اتفاقا خیلی هم به هم نزدیکند و شبیه ...  

-

 

 

 

روی میزم یک برگه دارم از روزتولد بچه ها  

اولین اسم متعلق است به گارسیا متولد  چهارمین روز فروردین 

و آخرین اسم هم متعلق است به غزل که بیست و سومین روز اسفند به دنیا آمده است . 

به ظاهر این دو نفر از لحاظ زمان تولد خیلی از هم دور هستند . 

یعنی غزل ۱۱ ماه و ۱۹ روز - در حدود ۳۵۵ روز - که می شود تقریبا یکسال بعد از گارسیا به دنیا آمده است اما در واقع روز تولد این دو نفر فقط ۱۰ روز با هم فاصله دارد و جشن تولد گارسیا دقیقا ۱۰ روز بعد از تولد غزل خواهد بود . 

شاید در نگاه اول و به ظاهر این دو روز خیلی از هم دور باشند اما در واقع خیلی به هم نزدیکند و هیچ فاصله ای ندارند از هم ...   

 

حقیقت اول (از نظرزمانی)

 ما  معمولا گردش سال و ماه را در نظر نمی گیریم .

 

 -

به نقشه جهان نگاه کنید : 

-  

 

آخرین نقطه در سمت راست این نقشه را در نظر بگیرید . دورترین جای دنیا نسبت به این نقطه به ظاهر باید آخرین نقطه سمت چپ نقشه باشد . درسته ؟  

اما این دو نقطه نه تنها از هم دور نیستند بلکه کاملا به هم نزدیکند .   

-

حقیقت دوم(از نظرمکانی) : 

 ما  معمولا گرد بودن زمین را در نظر نمی گیریم .

  

 

وقتی یک نفر را عاشقانه و در حد پرستش دوست دارید ٬ تصور اینکه یکروز از او متنفر باشید بسیار بعید و دور به نظر می رسد .  

اما مفاهیم  عشق و نفرت دقیقا مثل مفاهیم زمانی و مکانی  دو مثال قبل  

به ظاهر از هم دور و بعید هستند و در حقیقت بسیار به هم نزدیکند و قریب ... 

 

و این حقیقت سوم است و درک آن به مراتب سخت تر و تلخ تر از دو حقیقت قبلی : 

فاصله عشق  و نفرت همیشه  ٬ باریک تر از یک مو است چون

 

 ما معمولا گردش روزگار را در نظر نمی گیریم .

 

  

 

 پی نوشت ۱ : 

چقدر این روزها زود می گذرند . تولد وبلاگت مبارک ... 

  

 پی نوشت ۱ :  

دوست خوبم شیرزاد طلعتی بالاخره بعد از سالها از پرشین بلاگ دل کند  

و از این به بعد مکتوبش رو اینجا کتابت می کنه ... 

 

 

نظرات 73 + ارسال نظر
بازیگوش چهارشنبه 13 بهمن 1389 ساعت 09:38 http://bazigooshi7.persianblog.ir

اوووووووه خدای من عالی بووووووووود
جدا حرف نداشتتتتت
خصوصا اخرین خط که...
واقعا احسنت اقا کیاامهر

تولد وب نینا هم مبارکاااا

مرسی بازیگوش جان

گل گیسو چهارشنبه 13 بهمن 1389 ساعت 09:55 http://www.gol-gisoo.blogsky.com/

سلام

چقدر زیبا...

واقعا درسته
ما معمولا گردش روزگار را در نظر نمی گیریم .
حقیقتا تا حالا اینجوری بهش فکر نکرده بودم

قابل نداشت

فری چهارشنبه 13 بهمن 1389 ساعت 10:04 http://fernevis.blogfa.com

خیلی خیلی استفاده کردیم... اون وقته که میگن جور دیگر باید دید!

پولش یادت نره

الهه چهارشنبه 13 بهمن 1389 ساعت 10:06 http://khooneyedel.blogsky.com/

سلاااام...
بعضی پستهات رو که میخونم به اون قضیه ی آنتن و اتصالیشون یقین پیدا میکنم!
هرکدوم از این استدلالهات رو که خوندم بیشتر تعجب کردم!
این چیزایی که ازشون نوشتی همیشه پای ثابت افکار من بوده...از همینا به این نتیجه رسیدم که دنیا دقیقا اون چیزی که نشون میده نیست...سادگیها رو پیچیده میبینیم و از کنار پیچیدگیها ساده رد میشیم....
دقیقا این مثال تاریخ تولد و نقاط به ظاهر دور زمین از هم رو چند بار به عرفان گفتم...
و از اینها به نتیجه ی درستی رسیدی....
مرز میان عشق و نفرت از مو باریک تر است....
در واقع نفرت عشق سرکوب شده ست در خیلی از مواقع.....امیدوارم دل هیچ کس جوری نشکنه که بخواد از عشقش متنفر بشه....گرچه من با نفرت کلا مخالفم...نفرت فقط دل خودمون رو سیاه میکنه...بی تفاوتی بهتره...

مرسی الهه
خوشحالم انقدر فکرهامون به هم نزدیکه

الهه چهارشنبه 13 بهمن 1389 ساعت 10:08 http://khooneyedel.blogsky.com/

تولد وبلاگ نینا جون هم مبارک باشه....
پس آقای طلعتی هم به بلاگ اسکای هجرت کردن....چه خوب

روشنک چهارشنبه 13 بهمن 1389 ساعت 11:20 http://hasti727.blogfa.com

همیشه همین طوره
بسیار پسندیدم نوشته ات رو
همه ما این چیزی رو که نوشتی میدونستیم
ولی تو رفتی از زیر هزار خروار خاک درش اوردی تمیزش کردی برقش انداختی و این واقعیت ساده ...زیبا و غمگین کننده و شادی بخش رو گذاشتی جلو چشامون
مررررررررررررسی

لطف داری آبجی جان

مکتوب چهارشنبه 13 بهمن 1389 ساعت 11:22 http://maktooob.persianblog.ir

یه تعبیر دیگه هم میشه کرد :
از نفرت تا عشق هم راهی نیست .
واقعن نیست؟
ایشاللا کی عاشق مموتی میشین شما ؟

وقتی ریغ رحمت رو سر بکشه

شاعر شنیدنی ست چهارشنبه 13 بهمن 1389 ساعت 11:24 http://kha2ne-sher.persianblog.ir/

سلام
همیشه وقتی منتظرم این اینترنت جون بکنه و وبلاگت باز بشه مطمئنم ارزششو داره جدی می گما
با حال بود مثل همیشه ترها!!
مرسی
منم آپم

ممنونم

سارا چهارشنبه 13 بهمن 1389 ساعت 11:51 http://gahneveshthayeman.blogfa.com/

نعیمه چهارشنبه 13 بهمن 1389 ساعت 12:32 http://www.afterborn.blogsky.com

خیلی وقته فهمیدم عشق و نفرت حتی مرزی هم ندارند. برای همین برای هیچ آدمی عشقی قائل نمی شم.جون می دونم حتمن یه روز یه کاری می کنه که ازش متنفر شم.

فکر نمی کنم کار درستی باشه نعیمه
باید بذاری زندگی مسیر خودش رو طی کنه

کورش تمدن چهارشنبه 13 بهمن 1389 ساعت 12:42 http://www.kelkele.blogsky.com

سلام
پسر یه لحظه فکر کردم سر کلاس جفرافی اومدم
ولی عالی بود
شما این سوژه ها رو از کجات درمیاری؟

اینجوری نمی تونم توضیح بدم
ایشالا همدیگر رو دیدیم عملی برات توضیح میدم

عاطی چهارشنبه 13 بهمن 1389 ساعت 13:08 http://parvaze67.blogfa.com

فاصله بسیار است بین خوبی و
بدی . . . می دانم !!!
ولی ای ماه قشنگ ،
آن چه در ما جاری است ، اینهمه
فاصله نیست !
چشمه گرم وصال است و عبور . . .
زندگی میگذرد . . . تند و آسان و
سبک !
عاشق هم باشیم ، عاشق بودن هم .
عاشق ماندن هم ، عاشق شادی و هر
غصه هم .
روز نو هر روز است !
فکر را نو بکنیم !
عشق را سر بکشیم !
زندگی میگذرد . . . تند و آسان و
سبک .

مرسی عاطی
خیلی قشنگ بود

کرگدن چهارشنبه 13 بهمن 1389 ساعت 13:32

می بینی کیا ؟
خیلی از بچچه ها معتقدن تو مفاهیم بدیهی و جلوی چشم و دم دستی و نخ نما شده رو از یه زاویه ای نیگا می کنی و جوری می نویسی که ارزش وخت گذاشتن و چن بار خوندن و فک کردن رو داره ... این چیز کمی نیس کیا ... هنر کمی نیس ... موهبت بزرگیه این قلم و فکری که تو داری ... واسه همینم هس که اینجا حالا دیگه بی تعارف شده خونه دوم خیلیا ...

بچه ها لطف دارند
دقیقا مثل شما

کرگدن چهارشنبه 13 بهمن 1389 ساعت 13:33

و اما عشق و نفرت و فاصله شون ...
اوممممم ... هیچچی ! ... همین دیگه !

همون هیچی ...

بهار چهارشنبه 13 بهمن 1389 ساعت 14:38

داره یه برف قشنگ اینجا میباره!

جای همگی خالی...

دوستان به جای ما

بهروز(مخاطب خاموش) چهارشنبه 13 بهمن 1389 ساعت 15:14 http://sukamario.blogfa.com

بازی وبلاگی رو پایه ام....
برا اصل پست نظری ندارم...ولی فیلم خیلی دور خیلی نزدیک فیلم خوبی بود.

هلیا چهارشنبه 13 بهمن 1389 ساعت 16:52 http://www.mainlink2.blogsky.com

خداییش تا حالا بهش توجه نکرده بودم
جالب بود .........

مریم چهارشنبه 13 بهمن 1389 ساعت 18:03 http://mazhomoozh.blogfa.com

جالب بود.

مهتاب پنج‌شنبه 14 بهمن 1389 ساعت 16:58 http://tabemaah.wordpress.com

اینجوری علمی بهش نگاه نکرده بودم ...

پرند جمعه 15 بهمن 1389 ساعت 00:22 http://ghalamesabz2.wordpress.com

فکرمو مشغول کرد این پستت!
تا جایی که از اون روز که خوندم هنوز تو همین پست گیر کردم!

در این حد یعنی ؟

پاتینا شنبه 16 بهمن 1389 ساعت 18:45 http://patina.ir

سلام این چند روزه من نبودم چه خبرا شده
خیلی دور خیلی نزدیکتونو خوندم
اره جالبه
تفاهم داریم باهم

شرمنده من می خوام ادامه تحصیل بدم

پاتینا یکشنبه 17 بهمن 1389 ساعت 09:51 http://patina.ir

شما ادامه تحصیلتو بده برادر ما که دیگه به جمع متاهلین پیوستیم رفت

گارسیا چهارشنبه 20 بهمن 1389 ساعت 02:37 http://www.draft77.blogsky.com

سلام
چه جالب
این پستت رو ندیده بودم تا الان جالبه منم توش نقش پررنگی در تفهیم مفهوم داشتم!

جالب بود بین بچه ها من اولین شخص سال بودم! یعنی یک و دو سه فروردین کسی نبود...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد