درباره من
روزانهها
همه- هفتگ وبلاگ گروهی
- نامه هایی به ( باران ) وبلاگ پسرم مانی
- صفحه من در فیس بوق
- آقای مدیر بلاگ اسکای
- توکا نیستانی
- جوگیریات قدیمی
- پازل بی پاسخ
آرشیو موضوعی
برگهها
جدیدترین یادداشتها
همهبایگانی
تقویم
دی 1395| ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
| 1 | 2 | 3 | ||||
| 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
| 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
| 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
| 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
جستجو
آمار : 3644684 بازدید
Powered by Blogsky
بشتابید که وقت تنگ است ...
ب اورتان نمی شود ولی نقاشی ها فوق العاده اند ...
لطفا سریعتر نقاشی هایتان را بفرستید
اگر دیر کنید فردا شب بدقول می شویم ها
نگید نگفتم ...
بابک اسحاقی
یکشنبه 17 بهمن 1389 ساعت 21:09
استاد دیشب جاتون بسیار خالی بود
این کامنت قبلی به زبون سرخپوستی بودا !
جانم..... تلگرافی حرف زدن رییس رو برم
آقایون حاضر در صحنه ام دل دارنا !!
سلام جناب کرگدن عزیز
احوالات
کیفت کوکه؟
کورش خان من زنبیلم سر صفه هااااااااکسی بهش دست نزده باشه
سلااام به همگی...
روشنک جون اینقددددر امروز به خودم خندیدم...اینقدر دستامو رنگی کردم...خییییلی حال میده...
روشنک اگه بهات شوخی داشتم می گفتم :
رئیس .............................. !
یعنی الان نگفتی:) !!!!!
سلام وانیای عزیز ... کوک نیست مشکوکه !
نه روشنک بانو شما پارتی دارید هروقت برسید زنبیلتون هست
قابل توجه کیا و روشنک بانو امشب هم پست اول صفحه دوم مال ما شد
الهه جونم منم امروز سر نقاشی کشیدن سوتی دادم اساسی...
هم گفتم هم نگفتم !
آن جملهء یه عالمه نقطه چین دار
نمونهء کامل و متکاملی از مرگ مولف بود !!
آقا محسن بزرگوار هم که اینجان و نقاشیشون آماده ست...
سلام مخصوص به شهریار جان
ها وچه جان میان تی دهان رو فیلیپی ها دیم ها
ما وچکان بالا طالقان همه مان قل چو ماقیم ها
تیی هواس جمع گرده ها
شما جیره طالقان دی نه این
بخوس بابا
کورش خان کمین میکنیااااا قبول نیست...مهندسی شمارشت خوبه
روشنک بانو تعریف کن دور هم بخندیم
سلام الهه عزیز ... خوبی شما ؟
متاسفانه به علت مملکت اسلامی از بوسیدن آقایون معذوریم.
بوووووووووووووس شبانگاهی مخصوص بانوان حاضر در صحنه اونم از نوع آب دار و .....
یعنی منم طالقانی ام؟!فهمیدم حرفای آقا حبیب رو!
نمونه کامل و متکامل مرگ مولف رو خوب گرفتم ...:)
یه تست چار گزینه ای هم واسش گذاشتم گزینه ب هم انتخاب کردم
وااااااااااای چی گفتی تو اون نقطه چین :)))))))
پس حالا که اینجوریه به جهت ایجاد رقابت سالم
ما ام به همه آقایان حاضر لب می دهیم !!
ای جان
کوروش اینقدر فسفر نسوزون
کرگدن چرا مشکوکه؟
روشنک جون تو که زنبیلتو سنجاق زدی اینجا
الهی بانو چطوری؟وسط پروژه بالاخره نقاشی هم کشیدی؟
مرسی آقا محسن....شما خوبین؟حال ما ربط مستقیمی به احوالات شما داره ها...خودتون میدونین که
پونه جونم من بوس خودم و بقیه که نبودن رو رو هوا زدم و خیلی هم چسبید
دو تا بوس اب دار هم برا تو رو دو تا لپت
دیگه داره خیلی سکسی میشه کامنتاتون
ملاحظه بچه های جوون رو داشته باشید
پونه خانوم عزیز
این کامنت بالایی در پاسخ به کرکری های شما بود ها !
کورش خان اگه بگم امروز چه آبرویی ازم رفت سر نقاشی کشیدن تا ابد مسخره ام میکنی
واسه همین هم نمیگم
روشنک بانوی گرام
جسارتن گزینه ب صحیح نمی باشد !
و نقطه چین های تقدیمی بسی خفن تر بودند !!
جناب کرگدن کار داره به جاهای باریک کشیده میشه
داره جای ناجورش میفته گردن مااااا
آره وانیا جون...مگه میشه از اوامر این کیامهر خان اطاعت نکرد؟انصافا خییییلی وقت بود مثل امروز نخندیده بودم...خیلی بازی خوبیه...روح و روانم شاد شد
روشنک بانو سعی میکنم نشنیده بگیرم
تعریف کنید بابا
یه بارم من تعریف میکنم شما بخندید
خفن که میگی یعنی اگه با درجه سوختگی حسابش کنم میشه سوختگی درجه یک یا سه؟
بابا مثل اینکه رقابت تنگاتنگه.
زنونه بچه گونه مردونه 
لب میفروشیم لب لب داریم حراجه حراج زمستونی بدو که تموم شد!!!
استغفر الله
ببین تو این شبای عزیز چی میگن ملت
کورش خان عمرا گول بخورم و بگم
به من هررررررررررررررر کردی؟؟؟ با من بودی
وای یاد گله گوسفندا افتادم که چوپونه هرررررر
میگه تا گوسفندا پراکنده نشن
گوسفندم شدیم رفت
مجددا هرررررررررررررررررر
یعنی به نظرتون من اینقدر غیر قابل اعتمادم؟؟؟؟!!!
تا حالا من آزاری به کسی رسوندم؟
روشنک الهه وانیا
بوووووووووووووووووووووووووووووووس بگیریدکه رگباری بود.
آقا لب قلوه ای پیش کش پونه بانو
لب قلوه ای پیش کش پونه بانو
سلام
همگی خسته نباشین
چه بازی محشری بشه
چقدر جناب تمدن تفسیر کنن و ما بخندیم!!!
کیامهر جان تو این شبای عزیز باید از این حرفا زد وقت دیگه که نمیچسبه دلاور قصه گو!!!
صاحبخونه داری چکار میکنی؟
حضورت کم رنگه
نکنه داری به نقاشیا میخندی؟
دارم تماشاتون می کنم
راحت باشید
اخه کورش خان نمیشه تو ملا عام بگم که یه اقایی اومد نقاشی مو دید بهم خندید که میشه؟
خنده که نه...
فک کنم خوشحال شد که گیر دیوونه ای مثل من نیفتاده!
گرفتی؟
آقاهه خاطر خواه بوده
گرفتی کورش؟
آقای کیامهر خان تا دعواتون نکردم اسم وبلاگ منو درست کنید...حالا خوبه من همش می نویسم:از اردی بهشت تا بهشت....اردی رو از بهشت جدا بنویسید نه روی هم!!!!
خوبه منم جوگیرات رو روی هم بنویسم...حیف که نمیشه وگرنه می نوشتم!!!!!
درستش می کنم
بنده خدا آقاتون چی میکشه از دست شما
پونه گرفتی؟ وسط راه ندزدن آقایون حاضر
دمت گرم وانیا جون چه حالی کردم با این لب قلوه ای...
سلام آناهیتا چطوری؟؟
موضوع نقاشی بود...چی شد که رسید به لب و لوچه؟به این میگن انحراف از آرمانهای اصیل جوگیریاتی!واقعا این بود آرمانهای ما؟!
الهه من متنبه شدم
سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام.
چه خبره !!!!!!!!!!!!!!
منم بوس می خوام پونه جون !!!! تموم نشده که ؟!!!
چه عجب تو یه بار به موقع رسیدی حنانه
سلام آنا قرمزی
روشنک بانو خب حق داشته دیگه
حیف که قول دادم نشنیده بگیرم