ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
عرضم به حضورتان که امشب راس ساعت ۱۲:۰۰
کلید جوگیریات را به مهمانمان تقدیم خواهیم کرد ...
اما چند نکته که لازم است خدمتتان عرض کنم .
1- مهمان یک هفته ای جوگیریات قلم محشر و فوق العاده ای دارد
بی اغراق بگویم پستی از ایشان نخوانده ام که از آن لذت نبرده باشم .
امیدوارم این یک هفته باب آشنایی شما دوستان جوگیریات را با ایشان باز کند
و بهانه ای باشد برای اینکه قلم زیبای ایشان رابهتر بشناسید ...
2- از همه دوستانی که با اجاره دادن جوگیریات مخالف بودند عذر خواهی می کنم .
ممکن است به اندازه من از قلم این مهمان خوشتان نیاید و یا اصلا خوشتان نیاید
به هر حال سلیقه آدمها با هم فرق دارد .
به عنوان یک دوست خواهش می کنم همانطوری که همیشه من و جوگیریات را با کامنتهایتان حمایت کرده اید مهمانم را نیز به نوشتن دلگرم کنید .
۳- طی این یک هفته ٬ ایشان صاحب اختیار این خانه است . شاید بخواهد کامنتها را تایید نکند
شاید بخواهد رنگ در و دیوار و دکور خانه را عوض کند . شاید بخواهد روزی ۱۰ تا پست بنویسد
شاید بخواهد همینطور ساکت و آرام بنشیند و شما را تماشا کند .
شاید اصلا خودش را معرفی نکند و شاید هم بخواهد خودش را جار بزند .
من هیچ پیش بینی از اتفاقاتی که ممکن است بیفتد ندارم و هیچ هماهنگی در این خصوص صورت نگرفته است . چیزی که مشخص است این است که امشب ساعت ۱۲ مهمان ما وسایلش را می آورد اینجا و ساکن می شود و به امید خدا ساعت ۱۲ شب یکشنبه ۸ خرداد دوباره در خدمت شما خواهیم بود .
۴- آدمها را نمی شود از روی نوشته هایشان قضاوت کرد
یا لااقل من اینطور نیستم .
این را گفتم که بدانید سپردن این خانه به مهمان فقط و فقط به خاطر قلم زیبایش بوده
و اینکه شما در مورد ایشان و نوشته هایشان چه قضاوتی خواهید داشت به خودتان مربوط است
۵- از مهمانم خیلی خیلی ممنونم که قبول زحمت فرمودند تاطی یک هفته آتی فانوس جوگیریات مدام و روشن بسوزد . راستش را بخواهید چند تا کار نیمه تمام دارم که باید توی این یک هفته سرو سامانش بدهم . اگر فرصتی باقی بود اینجا می نویسم ...
۶- دلم برایتان تنگ می شود . هوای اینجا را داشته باشید عزیزانم ...
بابابزرگ ! اخه اینطوری که نمیشه ! اگر میهمان یک هفته ای خودشو معرفی نکنه خب یطوریه دیگه ...
چطوری بگم ، یجورایی اینجا بی هویت میشه !
مملی من گفتم شاید معرفی نکنه
ولی احتمالا خودش رو معرفی می کنه
منتظرت میمونیم تا ایشالله 8 خرداد برگردی و باز برامون بنویسی و لذت ببریم ...
ممنونم
دلم گرفت از این خدا نگهدار....
بی خیال
هییییییییییییییییی وای من!!!!
امیدوارم مهمون موفق باشه
منم همینطور
خدانگهدارت حتی موقت دلگیر بود...
کاش مینوشتی به امید دیدار...
به امید دیدار
این کار یه جورایی فانه.
کنجکاوم بدونم این یه هفته چطور میشه.
شما هم یه استراحت بکن و به کارات برس.
ایشالا هفته بعد در خدمتت هستیم.
مرسی آلن
ممنون از مثبت اندیشی و حسن نظرت
من از طرف خودم میتونم حرف بزنم فقط....
تو این یه هفته هوای مهمونت رو دارم و میخونمش و براش کامنت میذارم...
ولی نمیتونم این حقیقت رو کتمان کنم که حس عجیب و غریبی دارم...نبودن خودت تو این خونه یه جوریه...حس حضور هر کسی با دیگری فرق داره.......
ممنونم که هوای مهمون منو داری
سلام
اقا نامردیه اگه خودشو معرفی نکنه آآآآآآآآآآآآآآآآآآ
اینکه میری رو دوس ندارم ولی از اونجاییکه صلاح کار خسروان خویشتن دانند پس راضیم به رضای تو، توی این مورد
فقط یه چیزو نفهمیدم اینکه آیا اینجا نمینویسی و به جاش توی پازل مینویسی؟
شاید رمق طولانی نوشتن نداری دیگه؟آره؟
ایشالله هرچه زودتر برگردی
اگه لازم باشه اونجا می نویسم جزیره جان
سلام کیاخان...راستش نمیدونم چرا بغض کردم..میدنم این جمله ها نوستالژی خاصی داره یا من حساس شدم این روزا.....دلم براتون تنگ شده..از الان...
امیدوارم تمام کارهاتون به سامان برسه..
و هوای مهمانتان را داریم...خیالتان راحت.مواظب خودتون و مهربان بانو باشید.
فکر می کنم همه ما یجورایی حساس شدیم این روزا
مرسی همشهری عزیز
نمیدونم چرا ولی دلم برات تنگ میشه
نمیدونم چرا ولی این وبلاگ جز وبایی بودن که از وقتی باش اشنا شدم همیشه خوندمش حتی اون زمانیکه هیچ نشونی از خودم نمیزاشتم .نمیدونم چرا ولی دلم گرفت وقتی گفتی که میری
ممنونم جزیره
ولی باشه
پس بلاخره کار خودتو کردی بچچه ...
همچین بدم نیس ...
آسمون که به زمین نمیاد ...
یه کار نو و خلاقانه س دیگه ...
فک کنم خوب باشه ...
مرسی از حمایتت
منم فکر می کنم خوب باشه
قرار بود یه مدت خودم رو تنبیه کنم نه کامنت برای کسی بذارم نه پست جدید برای خودم
اما چون امشب خیلی حالم خوبه می خوام قول شکنی کنم (اصلا من پیرزن رو چه به این حرف ها)
تو که کار خودت رو کردی با وجود مخالفت ها ی بقیه از جمله خودم ...
امیدوارم این چند روز بهت خوش بگذره به کارها برسی و مهمتر از همه دووم بیاری چون من که مدت زیادی نیست می نویسم تو این چند روز فسقل نبودن و ننوشتن حس خیلی بدی بهم دست داد راستش رو بگم داشتم خفه می شدم
صاحبخونه جدید هم امیدوارم آدم خوبی باشه و ما رو دوست داشته باشه
خیلی دلم می خواد بدونم حدسم برای صاحبخونه موقت و جدید درسته یا نه اما عمرا منت کشی نمی کنم و ازت نمی پرسم منتظر می مونم خودش بیاد
دیدی چقدر نوشتم آخه دلم برای کامنت گذاشتن شده بود اینقده .
مرسی هاله کبابی
عمرا حدس بزنی کیه
سلام کیامهر جان
نمیدونم چی باید بگم
راستش نظرمو که بار اول که این موضوع رو مطرح کردی گفتم
اما خوب تو صاحبخونه ایی و اختیار اینجا با تو و ما فقط خواننده
با اینکه باهم صحبت کردیم اما ...
بی خیالش
انشاالله که تو این یک هفته خستگیات در بیاد و شاد و سرحال و قبراق بشی و بتونی به کارهای نیمه کارت برسی
موفق باشی کیامهر جان
به امید دیدار ر ر ر مرد بزرگ
سلام رفیق عزیز
ممنونم از لطفت و ببخشید که این کارم موافق میلت نیست
به امید دیدار
کیا بگم کیهههههههههههههههههههه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
در گوشم بگو
کوروش خان بزرگ سلام
قرار نشد لو بدیاااااااا
بزار ساعت 12 شه ببینیم کیه
شاید امشب پست ننویسه
سلام بر جناب تمدن
جناب تمدن شما هم بگم بگم راه انداختید؟؟؟
سلام
خب چرا گریه میکنی حالا؟! چیزی نشده که یه هفته نمینویسی دیگه خودتو ناراحت نکن کیامهر جان!!!
کی گریه کردم ؟
میلادددددددددد
تو برو وبلاگت رو بزن
اگه گذاشتی یه بار این جناب تمدن یه لطفی به ما بکنه
سلام بچه ها...
کورش جان تو اگه چیزی میدونستی بگم بگم نمیکردی و میگفتی پس تهدید الکی نکن
سلام هاله جان
بی خیال وبلاگ ، بزار یه خورده شیطونی کنیم قبل از رفتن کیامهر
سلام پسرکم
خوبی؟
چقدر تو پسر خوبی هستی و هوای مامانت رو داشتی؟؟؟؟
من هم هوای مهمون رو دارم.مهمون خوش اومدی
مرسی دلی جان
اگه الان اتیش نسوزنیم معلوم نیست تو این یک هفته صاحب جدید بزار اتیش بسوزنیما
ممکن من و تو که اینجا پاتوقمون رو زودی بیرون کنه
بهنام سلام م م
سلام بر میلاد و هاله بانو و بهنام
هاله بانو نگرانتون بودیم ایشاا.. بهترید؟
مشغول کباب بودند به گمانم
باور کنید میدونم کیه ولی نمیگم
کیا بیا یه چیزی بده تا نگم
رفتی داری گریه میکنی؟
سلام مادر جان
چیه حالی از ما نمیپرسی بعد یه چیزم طلب کار شدی حالا؟! والله ملت ماماناشون کلی تحویلشون میگیرن!
برو بچس مهربان تشریف بیارید چت روم
البته اگه رمز دارید
سلام جناب تمدن
خوبم ممنون
خوبتر می شم اگه صاحبخونه جدید رو لو بدید باور کنید
کیامهر خصوصی هات رو چک کردی؟؟؟
کوروش خان درسته میدونی ولی دلیل نمیشه که لو بدی
خوب منم میدونمممممممممم
میلادددددد
ول کن اون اتاق گپ رو
بذار یه امشب اینجا رو بریزیم به هم
فوقش دوباره کاسه کوزه سر من پیرزن می شکنه و کرگدن می یاد دعوام می کنه
پونه سلام
نکنه تو امشب میخوای کلید خونه کیارو بگیری
داری باهاش خصوصی چک میکنی
خب حالا که اینطوریه منم میدونم ولی نمیگم!
خانمها ، آقایون این چت روم رو واسه شما گذاشتن اینجاها اینجوری مهمون وحشت میکنه ها
اینجوری که همه میدونن
هرکی نمیدونه بیاد خودش رو معرفی کنه
میلاد فکر کن پونه کلید اینجا رو تحویل بگیره
صبح زود بخواد پست بنویسه لنگ ظهر من و توئه
کیامهررررررررررررررررررررررر جان چرا اینجوری خداحافظی کردی؟؟دلم گرفت
خوب منم فقط حدس می زنم جناب تمدن
مطمئن نیستم که
حالا چی می شه به منم بگید؟؟؟؟
اخ گفتی هاله
تازه خواهرمون سحرخیززززززززززز
الهی فدای این سحر خیزیش
عرض سلام و ارادت پونه جونم
ببین هاله تا ساعت 12 تحمل کن میفهمی
مرسی پونه
امیدوارم خوش بگذره
سفر بی خطر
سلام میلاد جان و بقیه بچه ها.
چقدر با حال گفتی هاله جان .اگه من بخام اپ کنم تمام ملت باید ظهر بیان اینجا .
بعدشم من غلط کنم جا رو پای بزرگان بزارم اونم کی کیامهر!!!
در ضمن من کجا قلم زیبا دارم هوووووووووووووووم؟؟؟
ببینید چطور دل یه پیرزن رو می شکنید و حوالش می دید به یک ساعت دیگههههههههههههههه
بجه ها دارید فقط صاحخبخونه به اونایی که خصوصی میزارن جواب میده ماهارو تحویل نمیگیره
خوبی پونه جونم؟
بچه ها بیاید ماهم مثل پونه خصوصی بزاریم شاید صاحبخونه تحویلمون بگیره