جوگیریات

بابک اسحاقی

جوگیریات

بابک اسحاقی

دوست من ، سلام(آناکارنینا)

بچه های جنگ همه یک چیز را تجربه کرده اند. جابجایی وسط مقطع. حالا یا به مدرسه ای رفته اند و یا به مدرسه شان شاگرد جدید اضافه شده است . اگر این جابجایی وسط ِ سال هم بوده باشد که واویلا. انقدر تلخ است که نگو . میروی سر کلاس، همه با هم دوستند ، مات نگاه میکنی تا یک جای خالی پیدا کنی ، نگاه ها دوستانه نیست و پر از پرسش و حدس و گمان است . اگر معلم یاری کند و آن جلو ها بنشینی ، سنگینی ِ نگاه ها را حس میکنی ، اگر آن آخرها جایت دهند، نیم رخ هایی میبینی که نشانی از دوستی ندارند.  

زنگ تفریح میروی و در زاویه ای می ایستی و بقیه را نگاه میکنی. یک عده دنبال ِ هم میدوند و جیغ میکشند. یک عده دمِ آبخوری به سر و روی هم آب میپاشند، عده ای در صفِ دستشویی این پا و آن پا میکنند و هرکس که در می آید را مسخره میکنند. یک عالمه بچه دم ِ بوفه از سر و کول ِ هم بالا میروند و بلند تر داد میزنند که چه میخواهند. چند تایی آن وسط ها کتاب به دست راه میروند و درس میخوانند. یکی لی لی میکند و بقیه هم حرف میزنند. سهم ِ غریبه ها ، نصیب ِ تازه وارد ها از این همه هیاهو سکوت است و نگاه های غریبه .  اینکه این نگاه ها کِی آشنا شوند و سکوت ها بشکنند، بستگیِ مستقیم دارد به اینکه چقدر خوش شانس باشی و آدم ِ با معرفتی آن وسط ها پیدا شود. اینکه یک نفر بیاید جلو و بپرسد اسمت چیه ؟ بپرسد: کدوم مدرسه بودی قبلا؟ بپرسد : مال ِ اینجایی؟ بگوید: ما میخواهیم وسطی بازی کنیم. یار کم داریم. میای توو تیم ِ ما ؟ یا لقمه ء نان و پنیرش را نصف کند و نصف ِ بزرگتر را به طرف ِ تو دراز کند و بگوید من صبحانه خیلی خوردم. سیرم. بیا این مالِ تو . و بعد حس کنی یخ ها آب شده و داری وسطِ یک استخرِ آب ِ گرم در لذت غوطه میخوری.  

" کیامهر ِ باستانی " همان آدم ِ بامعرفتی بود که غم ِ غربت را آسان کرد. وسطِ دنیای مجازی چشم گرداندم و دیدم عجب بزرگست این بازارِ مکاره .هیچ آدمی اسم و رسم خودش نیست . دیگر حتی نگاهی هم نیست که بدانی دوستانه است یا خصمانه . تویی و یک مشت کلمه . اما همان روزهای اول کیامهر عزیز نشان داد که چیزی ورای یک مشت کلمه و یک نام دروغین است. ادم ها وقتی مرد باشند و جوانمرد، دیگر دروغ در کارشان نیست . حداقل در مرامشان و مرام ، حقیقت و مجاز سرش نمیشود.  

کیامهر ِ عزیز همان بود که دست ِ مرا وسط ِ جمعِ دوستانش کشید و گفت بچه ها ، آنا از امروز باماست. سخت است ورود به حلقه ء دوستان ِ عزیز و قدیمی و جانی و این سختی را کیامهر عزیز آسان کرد.  

یک هفته ای مهمان ِ شما و خانه ء دوستتان هستم. امیدوارم بتوانم حقِ میزبانیتان را ادا کنم. قطعا نخواهم توانست دوستداران ِ این خانه را  راضی کنم ، حریف قَدَر است و من نوپا. ولی در کنارِ شما قدم به قدم می آیم. لنگ زدن هایم رابر من ببخشید.  

این خیلی پست نبود. غرض اعلام ِ حضور بود و همان آشنایی و در میانه میدان ایستادن.  

راستی من آنا هستم.

نظرات 70 + ارسال نظر
هاله بانو دوشنبه 2 خرداد 1390 ساعت 00:15 http://halehsadeghi.persianblog.ir/

سلام

سلام

الهه دوشنبه 2 خرداد 1390 ساعت 00:16 http://khooneyedel.blogsky.com/

سلام

سلام از ماست

پونه دوشنبه 2 خرداد 1390 ساعت 00:18 http://jojo-bijor.mihanblog.com

سلام غریبه آشنا

سلام دوست با نشاط

دلارام دوشنبه 2 خرداد 1390 ساعت 00:18

سلام آنا

سلام دوست من

کیامهر دوشنبه 2 خرداد 1390 ساعت 00:20

سلام آنا کارنینای عزیز
ممنون از لطفت
امیدوارم که توی جمع دوستان احساس غریبه بودن نکنید
امیدوارم توی این خانه به شما خوش بگذرد
شب به خیر

سلام کیامهر جان
خواهش میکنم و ممنون از اعتمادت
قطعا دوستانت هم مثل خودت با مرامند+
سپاس و شب بخیر.
گویا این خودت اشتباه تایپی داشت. حمل بر خودستایی نشود. شرمنده .

الهام دوشنبه 2 خرداد 1390 ساعت 00:21 http://sampad82.blogfa.com

سلااااااااااام آنا جوووووووونم
قربونت بررررم خوشحالم اینجااااااایی

سلام عزیز دلم. چقدر خوشحالم که یک اشنا دیدم.

بهار دوشنبه 2 خرداد 1390 ساعت 00:24

سلام

از آشنایی باهات خیلی خوشحالم :)

سلام
من هم همین طور

مژگان امینی دوشنبه 2 خرداد 1390 ساعت 00:27 http://mozhganamini.persianblog.ir

سلام
من هم جنگ زده بودم یک بار در تهران وهنوز یک سال نشده به همدان رفتیم.یعنی دوبار این حس تازه واردی را تجربه کردم.امیدوارم اینجا به شما خوش بگذرد اگر خوراکی خواستید در خدمتم.

سلام مجدد. ممنونم . بابت همه چیز! و مخصوصا کیت کت ها !

هاله بانو دوشنبه 2 خرداد 1390 ساعت 00:27 http://halehsadeghi.persianblog.ir/

آنا اگر چه آشنا نیستم
اما امیدوارم این یک هفته فرصت خوبی برای این کار باشه
من هاله بانو خوشحالم از آشناییت

برای دوستی یک لحظه کافیست . من هم خوشوقتم .

الهام دوشنبه 2 خرداد 1390 ساعت 00:28 http://sampad82.blogfa.com

من که با مرامم!
بقیه رو نمیدونم
ما هم مشعوفیم یک عدد آشنا اینجا را اجاره کرده

شما که نور دیده من و چراغ دل کشوری خانم نخبه .

بهنام دوشنبه 2 خرداد 1390 ساعت 00:28 http://www.delnevesht2011.bogfa.com

سلام آناکارنینای عزیییییییییییز
خیلی خوب شد که این قرعه به نام تو افتاد
قلمت فوق العادست و من که دوست دارمش
موفق باشی

سلام و سپاس از نظر لطفت . محبت داری

زهرا فومنی دوشنبه 2 خرداد 1390 ساعت 00:29 http://www.butimar1365.blogfa.com

سلام آنای عزیزم..
من و داداش بهنام خیلی خوشحالیم که شما مینویسیدو
یه آنای مهربون دیگه هم به جمع دوستان خوبمون اضافه شد!
شادو موفق باشید...

سلام. من هم از محبت شما سپاسگزارم.

آلن دوشنبه 2 خرداد 1390 ساعت 00:33

به خونه اجاره ای جدید خوش اومدی رفیق.
موفق باشی.

من مهمانم. اجاره که نمیدهم هیچ ،حق استفاده نا محدود هم دارم

شازده کوچولو دوشنبه 2 خرداد 1390 ساعت 00:34 http://www.shazdehkocholo.blogfa.com

سلام آنا جان
عزیزم
به جمع ما خوش اومدی

سلام شازده کوچولوی عزیز
امیدوارم اهلی این خانه و دوستانش شوم .

دیوونه دوشنبه 2 خرداد 1390 ساعت 00:37 http://www.pencil2000.blogfa.com

سلام دوست عزیز ... خوشحالم اینجا میبینمتون و واقعا بهتون تبریک میگم که جناب کیامهر کلید خانه اش رو به شما داده ... از خوندن تمام پست هاتون لذت می بردم و اینجا هم که حض دوچندان می برم ...

سلام. من هم خوشحالم که اینجا چند آشنا پیدا کرده ام. لذت نوشتن در این خانه را مضاعف میکند.

شیر و خورشید دوشنبه 2 خرداد 1390 ساعت 00:40 http://www.2maa.blogsky.com

سلام آنا
من و تو هم آشناییم
روز اول از اسم مشترکمون گفتم
و بعد هم از نوشته های محشرت
موفق باشی

سلام
بله در خاطرم هست . و ممنون از نظر لطفت

امیرحسین... دوشنبه 2 خرداد 1390 ساعت 00:41 http://afrand.blogfa.com

سلام علیکم
امنتظار ها به پایان رسید و قرعه فال به نام شما
موفق باشید تو این یک هفته ای

سلام و سپاس

میلاد دوشنبه 2 خرداد 1390 ساعت 00:49

سلام م م م آنا خانوم و عرض ارادت ویژه خدمتتون

انشالله بتونیم صاحبخونه جدید نواز خوبی باشیم براتون

اون مقدمه فوق العادتون که با دل ادم بدجوری بازی میکنه

منتظر پست های قشنگتون هستم

در ضمن یه جوارایی به تازگیا مخاطب خاموشتون بودم
و از نوشته هاتون استفاده کردم

انشالله موفق و ماندگار باشید



سلام آقای میلاد
باعث خوشحالیست
در ضمن تازگی ها من حال خوشی نداشتم برای نوشتن. امیدوارم اینجا جبران کنم

فرشته دوشنبه 2 خرداد 1390 ساعت 00:51 http://surusha.blogfa.com

سلام آنا..

ما همو میشناسیم...پس زیادم غریب نیستی اینجا...

تو قلم خوبی داری...میدونم که میتونی همه رو راضی نگه داری...

سلام. بله . ارادت هم داریم خدمتتان و سپاس از تقویت روحیه!

پونه دوشنبه 2 خرداد 1390 ساعت 00:51 http://jojo-bijor.mihanblog.com

آنا جونم یه نظری به وبت داشتم .خیلی دلی مینویسی امیدوارم همیشه شاد باشی.
این یک هفته هم بهت خوش بگذره .
راستی اینجا رو چقدر اجاره کردی؟؟؟
اگه گرون حساب کرده بگو تخفیف بگیریم از کیامهر.

نگران نباش. به بهای یک لبخند مجازی.میزبان خوبیست دوستتان.

نیمه جدی دوشنبه 2 خرداد 1390 ساعت 00:55 http://nimejedi.blogsky.com

سلام خوش اومدی آنا جان.
من وبلاگ خودتم میخوندم. البته آروم و بی صدا. به نظرم برا دلنوشته که نمیشه نظر داد ؟میشه؟! در نتیجه همیشه آروم بودم.

سلام
گاهی شاید بشود.

علیرضا دوشنبه 2 خرداد 1390 ساعت 01:07 http://yek2se.blogsky.com/

سلام ...
آنا
کارنینا ...
سلام ...

سلام. گویا شما هم از دوستان خاموشید!

علیرضا دوشنبه 2 خرداد 1390 ساعت 01:08 http://yek2se.blogsky.com/

عنوان سلام دوست من سلام نبود ؟

اینی که شما میفرمایید اسم یک برنامه بود!

فاطمه (شمیم یار دوشنبه 2 خرداد 1390 ساعت 01:11 http://999f111a.blogfa.com

سلامممم آنا جان
من از وب کیامهر با خوبان زیادی آشنا شدم..
آشنای تازه سلاااام

سلام دوست خوب. نظر محبتت است . کیامهر خوب است و دوستانش هم مثل خودش . من مفتخرم به اشنایی با این همه نیکان

رها بانو دوشنبه 2 خرداد 1390 ساعت 01:17 http://rahabanoo.blogsky.com

سلاااااام و عرض ادب خدمت آنای عزیز
شاید من واسه شما غریبه باشم ولی شما واسه من آشنایی !
میخوندمت اما خاموش ...
حالا یه نگاه به چشمای ما بنداز ! چیزی جز دوستی توشون موج نمیزنه ... پس غریبی نکن ...
منزل اجاره ایت هم مبارک !

سلام رها بانو جان
ممنون از چشمهای اکنده از محبتت.
اینجا به رسم مهمانی امده ام. امید که صاحب خانه و میزبان آزار نباشم.

وانیا دوشنبه 2 خرداد 1390 ساعت 01:19 http://BFHVANIYA.BLOGSKY.COM

سلام
نمیدونم ما قدم گذاشتیم رو چشمه شما یا شوما اومدی رو تخمه چشه ما
ولی خوش اومدی دوسته خوبم

سلام. من نمیدانم ، ولی امیدوارم شما قدم بر چشم ما بگذارید.

دکولته بانو دوشنبه 2 خرداد 1390 ساعت 01:27

سلام آنای عزیز...تعریف قلمتونو خیلی از کیا شنیدم...با خوندن همین پست، کنجکاوم که برم وبلاگ خودتونم بخونم...در هر صورت هم کار کیا جالب و نو بوده و هم خوندن شما باید لذت بخش باشه...خوش اومدی...
من تو مدرسه همچین جابه‌جایی وسط سالی رو تجربه کردم ... و انصافا رفتار دانش آموزای میزبانم عالی بود...قبل خوندن پستتون برای بار صدم داستانشو برای محسن تعریف کردم...شباهتش جالب بود با چیزی که گفتی...چون اولین زنگ تفریح...دیدم کل کلاس با هم نون و پنیر خریدن و می خورن...و چندتائیشون دونه دونه برام لقمه می گرفتن و بهم تعارف می کردن و تا لقمه ی نون و پنیرو ازشون نمی گرفتم ول کن ماجرا نبودن...زنگ آخر...اسم کلیاشونو حفظ بودم و تقریبا یه شناختی ازشون پیدا کرده بودم...بس که با مرام و معرفت بودن...مرسی که منو به اون روز بردی...و امیدوارم تو جمع ماها همین احساسو تجربه کنی...

سلام بانوی عزیزم. سپاس از محبت شما و لطف کیامهر عزیز که مرا به حلقه دوستانش کشید .
خوشحالم که خاطرات خوبتان زنده شد. پر از خاطرات سبز باشید.

کرگدن دوشنبه 2 خرداد 1390 ساعت 01:35

سلام خانم عزیز
سلام و عرض ارادت
عرض به حضورتون که ... دوست کیامهر دوست منم هست چون بهش ایمان دارم و می دونم که جز با آدم حسابیا ( البته به جز من ! ) نشست و برخاست نمی کنه این بچچه ... از این که بگذریم انصافن قلمتون معرکه س ... راستش من تا همین امشب هیچچی ازتون نخونده بودم ... وختی کیا امروز نوشت که قراره این کارو بکنه بهش اس ام اس دادم که آناکارنیناس ؟ ... بلافاصله زنگ زد و با تعجب پرسید که از کجا فهمیدم ! ... بهش گفتم چون پنجشمبه توی ره قم توو ماشین خیلی از قلمشون تعریف کردی ! ... عصر وبلاگتون رو یه تورقی کردم که خب خیلی خوب بود خداییش ... و حالا می بینم بی تعارف تعریفیه نوشته هاتون و سبکتون و دست به قلمتون ... خوشحالم از این اتفاق خوب و جالب و با تمام قوا حمایت می کنم ازش و ازتون ! ... و بهتون خوش آمد میگم دوست جدیدم ...

سلام کرگدن عزیز
من تشکر میکنم از تعریف و حسن نظر شما. پیر و کهنه سربازِ دنیای وبلاگستان که پشت ِ ادم باشد ، دلت قرص میشود و نفس راحت میکشی. مزه این تعاریف مثل همان نان و پنیرهای صادقانه زیرِ زبانِ خاطراتم میماند.
ولی کیامهر عزیز بیشتر از انچه شایسته ام و بایسته ام از قلم من تعریف کرده اند.لطف ایشان است و نه توان ِ قلم الکن من .
بهرحال خوشحالم که فرصت آشنایی دست دادو سپاس از محبتتان.

فلوت زن دوشنبه 2 خرداد 1390 ساعت 01:35 http://flutezan.blogsky.com

وااااااااااااااااااااااااااااااااای ، آنای عزیزم !
خوشحالم که تو اینجائی ، که قراره بنویسی !
بارها بهت گفتم که چقد سبک ِ نوشتنت رو دوست دارم !
همراهت هستیم آنا جان !

سلاممممم. من هم خیلی خوشحالم که دوستان مشترک داریم. ممنونم و تولدت مبارک پیشاپیش.

فلوت زن دوشنبه 2 خرداد 1390 ساعت 01:37 http://flutezan.blogsky.com

کیامهر همیشه آدمو غافلگیر می کنه و چقدرم خوب غافلگیر می کنه !
مرسی کیامهر .

Knight دوشنبه 2 خرداد 1390 ساعت 02:19 http://funoos.blogfa.com/

بازم مثل همیشه من دیر رسیدم!
...
بانو تبریکات ویژه ما رو هم بپذیرید...
از همین پست اول کفمان برید خداییش!!!

موفق باشید...

شما برای ما اولید. سپاس ویژه .

من - هیچکی - نیستم دوشنبه 2 خرداد 1390 ساعت 04:05

سلام
وقت بخیر
خوشم میاد هرچی اینجا می خونم ، پشیمون نمیشم که چرا خوندم . انشاالله مهمونی بهتون خوش بگذره.
غافلگیر شدنم عالمی داره واسه خودش آ .

دوست من ، سلام
با خوندن این متن یاد تبلیغ مواد غذایی بهروز افتادم !

در هر حال امیدوارم شما هم مثل کیامهر خان و باقی دوستان سلامت و موفق باشید.

تا به زودی

سلام و وقت شما هم بخیر.
خب راستش این تیتر با اگاهی انتخاب شد.

تیراژه دوشنبه 2 خرداد 1390 ساعت 05:39 http://tirajehnote.blogfa.com

سلام آنا جان...من رو شاید به جا نیاری...همچین هم مهم نیست ..آخه مهم اینجاست که من شما رو خوب به یاد دارم...ناتاناییلت را...آقای ع....و ه دو چشمت را...با حرص خوردن هات کفرم در اومده گاهی...از چشم سفیدی آدمهات..و دیالوگهای بی ریختشون قاط زدم گاهی..و دو دل شده ام با عاشقانه هات....کامنتها و غرو لندهایم را هم تحمل کرده ای..ببخش دیگر..این ها سحر قلم تو بوده ...که احساس من را به طرب آورده...کیاخان را تبریک میگویم برای چنین مهمان نازنینی...و همچنان مهمانت هستم..چه یک هفته در اینجا...و چه تا همیشه در خانه ی خودت..."خیانت مدرن میشود"..امان از این مدرنیته ...بی خیال خیانت!

سلام. خیلی هم خوب به خاطر دارم. من همه کسانی که به خانه کوچکم می آیند را میشناسم و میخوانم در سکوت.
خوشحالم که باز هم آشنا میبینم.

خدیجه زائر دوشنبه 2 خرداد 1390 ساعت 06:53 http://480209.persianblog.ir

سلام
آمدم سری به کیامهر بزنم و حالی و احوالی که دیدم شما اینجائین.بهتون خوشامد میگم.
اینجا فقط یک وبلاگ نبوده بلکه در منظر من به مثابه ی محفل انسی است برای با هم بودن و همدلی و هم نفسی.امیدوارم این یک هفته هم بتونیم در کنارت همدلانه نفس بکشیم.راستی من مامان بچه هام. 50 ساله و عاشق....

پذیرائی دور اولت محشر بود و دلچسب امیدوارم وقت کنم و وبلاگ خودت رو هم بخونم.

سلام. امیدوارم این یک هفته من به جای کیامهر عزیز بتوانم از مهمانانش پذیرایی کنم.
خوشوقتم از اشناییتون.

کورش تمدن دوشنبه 2 خرداد 1390 ساعت 07:25 http://www.kelkele.blogsky.com

سلام
دیدی بچه ها گفتم من میدونم کی میخواد بنویسه؟حالا شما باور نکنید
خوش آمدی آنا بانو
من همیشه پستهاتون رو میخونم٬اکثر پستهات رو خوندم واقعا قلمتون عالیه حقتون بود شما بنویسید
همیشه تعریف قلمتون با دوستان هست
ایشاا... تو این ۱ هفته ما از نوشته های زیبای شما لذت میبریم و شما هم با دوستان آشنا میشید
خیلی وقتا هم بچه ها هوای هم کلاسی جدید رو بیشتر از قدیمیا دارن

سلام کوروش عزیز. ممنونم از محبت و نظر لطفتان. سپاس از دلگرمی ها

کورش تمدن دوشنبه 2 خرداد 1390 ساعت 07:28 http://www.kelkele.blogsky.com

کیا یعنی الان اگه بخوام حالت رو بپرسم نمیشه بیام اینجا؟حتما باید خرج تلفن کردن بمونه رو دستم؟میگم عیب نداره پول بنزین فدای سرم دعوت کن بیام هونتون ببینمت.قول میدم اگه بیام ملاقاتت کمپوت هم بیارم

هدی ۳۲ دوشنبه 2 خرداد 1390 ساعت 08:00

سلام
خوشحالم خوبی

سلام. مرسی

کیامهر
خدا ایشالله دوستایی بهتر از اون دوست مرحومت بهت بده.
.
موفق و سر بلند باشین.

پنگوئن دوشنبه 2 خرداد 1390 ساعت 08:40 http://pangoan2.blogfa.com

آنا....
به وبلاگت اومده بودم....

چه کار سختی در پیش داری آنا...
نوشتن تو جوگیریات کار آسونی نیست..

اما قلم تو پُر توان تر از این سختی ها و آسونیاست

راستی سلام.....

ممنونم. امیدوارم از عهده اش بر بیایم.

سمیرا دوشنبه 2 خرداد 1390 ساعت 08:43 http://nahavand.persianblog.ir

سلام آنا خانم...خوش اومدی به جوگیریات...همونجوری که کیا تعریف کرده قلمت قشنگی داری ....راستش من خیلی مدرسه عوض نکردم اما این حس رو سال سوم دبیرستان که مجبور شدم از یه مدرسه خیلی خوب برم یه مدرسه عادی تا بتونم توی رشته مورد علاقه ام درس بخونم تجربه کردم اون سال همه عین جزامیها به من و دوستام نگاه میکردن حتی مدیر و معلمها هم نگاه خوبی بهمون نداشتن...اما کم کم به جایی رسید که شدیم گل سر سبد مدرسه...اون آخرش که نون پنیرها نصف میشه خیلی دلچسبه...

سلام دوست من. حست را درک میکنم که من هم تجربه مشترک داشته ام. خوشحالم که نان و پنیری نصف شد.

سمیرا دوشنبه 2 خرداد 1390 ساعت 08:44 http://nahavand.persianblog.ir

کیامهر جان فکر نکنی ما توی این یک هفته فراموشت میکنیم ها! ابدا...فقط از آنا جون خواهش میکنم مثل تو نصفه شبا به روز نکنه تا ما هم یه بار بتونیم توی کامنت دونی مقام اولی رو کسب کنیم

هاله بانو دوشنبه 2 خرداد 1390 ساعت 08:44 http://halehsadeghi.persianblog.ir/

سلام آنا جان
صبحت بخیر
منتظر پست جدیدت می مونم

صبح شما هم بخیر. الساعه .

داریوش دوشنبه 2 خرداد 1390 ساعت 08:45 http://dariiiush.blogsky.com

منم جزو مهمونای آنام اجازه هست بیام تو؟
دارم صفحات بلاگ آقای کیامهرو ورق میزنم از تعداد نظرات مشخصه که کار آقای کیامهر درسته, به هر حال ازیشون ممنونم که شادت کردن. کی بر میگردی خونه؟ خونه بی تو سوت و کوره. راستی کلید خونه رو کجا گذاشتی تو جا کفشیه؟

تشریف بیاورید. فکر نمیکنم در این شلوغ پلوغی کسی حواسش به مهمانان من باشد.

نسیمه دوشنبه 2 خرداد 1390 ساعت 08:59 http://nasimehsamani.blogfa.com

پس اومدی ینجا ییلاق آبو هوا عوض کنی...خوبه موفق باشی

مذاب ها دوشنبه 2 خرداد 1390 ساعت 08:59 http://mozabha.blogsky.com

سلام آنا...
اونقدرها هم برای من غریبه نیستی یکی دوباری میهمان هم بوده ایم ، اما بازهم خیرمقدم میگم و امیدوارم در میان ما مانا و مستدام باشی دوست عزیز....

سلام . بله . میدانم و سپاس از دلگرمی ات .

میلاد دوشنبه 2 خرداد 1390 ساعت 09:08

سلام صبگاهی بدهیم م م م

سلام م م م

اخه صبخونه قدیم گفته هوای صبخونه جدیدو داشته باشیم

ماهم که پروووووووووووووووووو

پس دوباره سلام م م م م م

ما هم عرض سلام و ادب داریم.

دلژین دوشنبه 2 خرداد 1390 ساعت 09:17 http://drdeljeen.com

آنای عزیزممممممم

دلژین عزیز. چقدر خوشحال شدم از دیدنت در اینجا.

عاطفه دوشنبه 2 خرداد 1390 ساعت 09:33 http://hayatedustan.blogfa.com/

سلام مهمان جوگیریات..
امیدوارم لحظه های خوبی رو اینجا تجربه کنی..
فعلن همین تا برگردم

سلام و سپاس. منتظرم.

مامانگار دوشنبه 2 خرداد 1390 ساعت 09:34

...سلام آناکارنینای عزیز...
...خوش اومدی !...
..تابحال متاسفانه نخونده بودمت ..اینه که رفتم وبلاگت و پستهای عاشقانه ات رو خوندم...
...حقیقتا که قلم و شیوه نگارشت خیلی دلنشین و صمیمانه ست !!..آدمو غرق خودش میکنه..و براحتی تا مدتها دنبالش میکشونه..
امیدوارم اینجا رو خونه خودت بدونی و محبت و دوستی رو باهمه وجود حس کنی..
...منتظر نوشته هات هستیم..

سلام . این روزها پست های من هوای غریبی دارد. شاید دلم میخواست وقت بهتری بود. ولی سپاس از تعاریفت .

گل گیسو دوشنبه 2 خرداد 1390 ساعت 10:04 http://gol-gisoo.blogsky.com/

سلام آنای عزیز
قبلا چند تا از پست هاتونو خونده بودم
قلمتون رو واقعا دوست دارم
خوشحالم که اینجایین

سلام. سپاس و خوشحالم که خیلی هم غریب نیستم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد