جوگیریات

جوگیریات

بابک اسحاقی
جوگیریات

جوگیریات

بابک اسحاقی

موهای سیاهی که برای ما سفید شدند

عکس ها دنیای عجیبی دارند  

عکس یعنی ثبت یک لحظه از یک زندگی  

لحظه ای که دیگر تکرار نمی شود 

و دیگر بر نمی گردد 

 

 

تماشای یک آلبوم عکس حس عجیب و غریبی دارد 

حتی اگر این عکس ها مال شما نباشد و آدم های توی آن را نشناسید  

باز هم لذت بخش است 

لذتی همراه با افسوس و حسرت 

لذتی آمیخته با بازیابی یک عالمه خاطره تلخ و شیرین

 

پدرها و مادرها گنج های زنده ای هستند که یافتنشان نه نیاز به نقشه دارد و نه تلاش 

گاهی با یک تلفن کوچک 

گاهی با یک سر زدن ساده و خشک و خالی  

می شود پیدایشان کرد

اینها را شمایی که هنوز توی خانه پدر و مادرتان هستید متوجه نمی شوید 

حتی ماهایی که رفته ایم سراغ زندگی هایمان هم خوب نمی فهمیم 

اینها را شاید کسانی که پدر و مادرشان را از دست داده اند بهتر متوجه شوند 

 

 

این عکس من و باباست . سال ۶۴

بابای ۳۵ ساله  و بابک ۶ ساله ... 

 - 

 

 

و این عکس مال دو سال پیش است . بابای ۵۹ ساله و بابک ۳۰ ساله ... 

 

 

آن بچه جغله برای خودش مردی شده و دارد یک زندگی را می چرخاند اما 

آن مرد جوان توی عکس قبلی دیگر جوان نیست   

پیر شده و دانه دانه موهایش سفید شده اند برای میلیمتر میلیمتر اضافه شدن به قد من 

 

 

اسم بازی ما بازی عکس بابا هاست . 

عکس دیروز و امروز بابا ها 

هیچ اجباری به اینکه خودتان را اذیت کنید نیست 

هیچ اجباری به اینکه خودتان هم توی عکس باشید نیست

اگر عکس قدیمی بابایتان را پیدا نکردید مهم نیست ... عکس حالایشان را بفرستید 

اگر دوست ندارید عکس الانشان را کسی ببیند عیب ندارد ... عکس جوانی هایشان را بفرستید . 

مهم اینست که باباهایمان را به این خاطره بیاوریم و تصاویرشان را ثبت کنیم . 

ببینیم تفاوت دیروز و امروزشان را  

تا آنهایی که هنوز نعمت پدر و مادر بالای سرشان هست تلنگری بخورند برای قدرشناسی بیشتر 

و آنهایی که از این نعمت محرومند ٬ باباهایشان را به فاتحه و خدا بیامرزی کوچکی مهمان کنند . 

   

 

 

تا ساعت ۱۷:۰۰ روز چهارشنبه عکس های دیروز و امروز بابا ها را بفرستید به این نشانی : 

 

kiamehr.bastani@gmail.com 

 

عکس ها چهارشنبه شب رونمایی می شوند . 

 

 

 

 

+ لطفا اسم و آدرس وبلاگتان را بنویسید و اگر دوست داشتید اسم بابایتان را هم ذکر کنید ... 

 

 

نظرات 226 + ارسال نظر
دل آرام دوشنبه 11 مهر 1390 ساعت 23:15 http://delaramam.blogsky.com

تیراژه خوب اینکه خیلی خوبه که پدرت آدم معروفیه

تیراژه دوشنبه 11 مهر 1390 ساعت 23:18 http://tirajehnote.blogfa.com

معروف نه عزیزم
نسبتا معروف...نه دل آرام عزیزم...گاهی بعضی جاها مجبور میشی خودت رو سانسور کنی...اونی که هستی نباشی ...وغیره!

م . ح . م . د دوشنبه 11 مهر 1390 ساعت 23:18

کیامهر چقد روستاتون قشنگه هااااااا ...

قابل شما رو نداره پسرم

آوا دوشنبه 11 مهر 1390 ساعت 23:18

آآآآآآآآآآآآآآآآآآخ جوووووووووووون
چه فکر خوووووووووووووبی
چه بازی قشننننننننگی
حتما بخود پدرجاانمم
نشوووووووووووون
میییییییییییییدم
جوووووووووون
میییییییییده
وااااااااسه
اییییییین
رووزام

خب بفرست آوا

م . ح . م . د دوشنبه 11 مهر 1390 ساعت 23:18

من فک کنم پدر تیراژه ، یکی از همراهان رییس جمهور در سفر به آمریکاست ...

فکر کنم بابای تیراژه جلال آل احمد باشه
یا شایدم آیت الله طالقانی
کلا ما سه تا طالاقونی معروف بیشتر نداریم
اون دو تایی که گفتم و خودم
نکنه تیراژه دختر منه ؟

دختررررررم !

( آیکون پدر و دختری که اسلوموشن به سمت هم می دوند و سریال تموم میشه )

آناهیتا دوشنبه 11 مهر 1390 ساعت 23:19 http://www.a-n-a-a-r-i-a.blogsky.com

تیراژه بیا و بابات و رونمایی کن ما یه کم باهات پز بدیم! چرا نمی خوای ما خوشحال باشیم؟
عاطفه بی تو مزه نداره
باباییتو به این بازی برسون

وانیا دوشنبه 11 مهر 1390 ساعت 23:21

جز جیگر بزنی دل آرام

وانیا دوشنبه 11 مهر 1390 ساعت 23:22

تیراژه الان بابات از امریکا اومده
امریکا قشنگه
امریکا کجاست؟
امریکا چه شکلیه
خوشبحاااااااااااااااااااالت بابات امریکاییه
خوشبحااااااااااااااااااااااااالت

عاطفه دوشنبه 11 مهر 1390 ساعت 23:23 http://hayatedustan.blogfa.com/

تیراژه جان حالا کاملن مشهور یا نسبتن مشهور- خب ما حس کتجکاویمون تحریک شده-
دادا چرا قبول کردی عکس مامانشو بفرسته؟ ای بابا

به خاطر کنجکاوی
خب احتمالا از عکس مامانش بفهمیم باباش کیه

تیراژه دوشنبه 11 مهر 1390 ساعت 23:24 http://tirajehnote.blogfa.com

ای خدا ذلیل نکنه تو و محمد و دل آرام رو آنا!! تازه بقیه از صرافت پدر من افتاده بودن که دل ارام شروع کرد دوباره...

عاطفه دوشنبه 11 مهر 1390 ساعت 23:24 http://hayatedustan.blogfa.com/

آنا من خونه نیستم- والا از اونجایی که بچه اولم کلی عکس داشتم با بابا-

پونه دوشنبه 11 مهر 1390 ساعت 23:24 http://jojo-bijor.mihanblog.com

بابک من عکس رو فرستادم .ببین اومده

آره پونه رسید
خدا رحمتش کنه
توی عکس تو عین ستایش افتادی

عاطفه دوشنبه 11 مهر 1390 ساعت 23:25 http://hayatedustan.blogfa.com/

خدا پدرتو برات نیگهداره- خب بفرست عکسشونو- ما به عکسی نمیگیم-

عاطفه دوشنبه 11 مهر 1390 ساعت 23:26 http://hayatedustan.blogfa.com/

پونه جونم الهی قربونت برم:*
خدا بیامرزه باباتو-

م . ح . م . د دوشنبه 11 مهر 1390 ساعت 23:26

کیامهر فرستادم ... یه نگاه میندازی ؟!

رسید محمد
خصوصی بود ندیده بودم

تیراژه دوشنبه 11 مهر 1390 ساعت 23:26 http://tirajehnote.blogfa.com

همچنین خدا ذلیل نکنه وانیا و عاطفه رو!!!
آنا؟ شما با استاد محمود گرامی پز بده..چکار به پدر من داری؟ مگه از خودت پدر و برادر نداری مثل نیمای بد مشدی؟

آناهیتا دوشنبه 11 مهر 1390 ساعت 23:27 http://www.a-n-a-a-r-i-a.blogsky.com

عاطفه تا چهارشنبه هم خونه نمیری؟
خب بگو خواهرات بفرستن
حیفه نباشی

پونه دوشنبه 11 مهر 1390 ساعت 23:27 http://jojo-bijor.mihanblog.com

فدات عاطفه جونم
خوبی بهتر شدی؟؟سرمات خوب شد؟؟

تیراژه دوشنبه 11 مهر 1390 ساعت 23:27 http://tirajehnote.blogfa.com

اتفاقا آیت الله طالقانی از اقواممون هستند..خدا رحمت کنه این بزرگوار رو...

وانیا دوشنبه 11 مهر 1390 ساعت 23:28

عکس مامان قبول نیس وسط این همه مرد نامحرم
یه کاری بکن که دوباره فیلی بشیا
جررررررررررررررررررررررررررررررر نزنین

عاطفه دوشنبه 11 مهر 1390 ساعت 23:29 http://hayatedustan.blogfa.com/

بدبختی اینه که اون آبجیم که خونه س کنکوریه و هر چی بهش بگی میگه من درس دارم- وخت ندارم-
اون یکی دیگه هم که دانشجوب تهران شده و خونه نیس-
منم اینجا افتادم دور از خونه-
خودمم الان کلی ناراحتم- هییییییی

vakiloraaya دوشنبه 11 مهر 1390 ساعت 23:30 http://razeman.blogsky.com

in avalin barie ke az tahe delam arezoo mikonam ye etefaghy biofte ke man to in bazy sherkat nakonam !

واقعا متاسفم
خدا رحمتشون کنه

وانیا دوشنبه 11 مهر 1390 ساعت 23:30

کیامهر آدماده باش الان با دوتا عکس میپرم وسط خونتون

آناهیتا دوشنبه 11 مهر 1390 ساعت 23:30 http://www.a-n-a-a-r-i-a.blogsky.com

تیراژه جون بابایی من معروف نیس که! بابایی تو معروفه...خیلی خسیسی.
درضمن من برادر ندارم تیراژه جون...

تیراژه دوشنبه 11 مهر 1390 ساعت 23:30 http://tirajehnote.blogfa.com

عکس مامان رو به مدد فتو شاپ و تکنولوژی با رعایت موازین شرعی و عرفی و اسلامی و غیره میفرستم..نگران نباشید عزیزان!

پونه دوشنبه 11 مهر 1390 ساعت 23:31 http://jojo-bijor.mihanblog.com

من عین ستایشم؟؟
یا ستایش کپ منه؟؟
خواستم عکس ستایش و باباش رو بفرستم پشیمون شدم

عاطفه دوشنبه 11 مهر 1390 ساعت 23:31 http://hayatedustan.blogfa.com/

لایک به کامنت وانیا:)
خیییییلی قشنگ بود

گلنار دوشنبه 11 مهر 1390 ساعت 23:32

امیدوارم که سالیان دراز با سلامتی از حضور همدیگه لذت ببرید ,به به در چه طبیعت زیبایی هم عکس دوم ثبت شد .
در ضمن در کامنت قبل خندۀ بنده بابت جیناب سروان !صوبانا خوردی بود ,نه عکس های مثبت شما ,اشتباه برداشت نشه یک وقت !

ای بابا
مگه چیه
خب خنده دار بود عکسا
چرا نخندی

عاطفه دوشنبه 11 مهر 1390 ساعت 23:32 http://hayatedustan.blogfa.com/

قربونت پونه جونم:* جسمی خوبم- روحی هم دفاع کنم خوب میشم-

م . ح . م . د دوشنبه 11 مهر 1390 ساعت 23:32

میشه این وسط عکس دختر همسایه رو هم بفرستیم ؟!

اگه شامپو دستش باشه قبوله
اقلا ارزش فیلی شدن داشته باشه

آوا دوشنبه 11 مهر 1390 ساعت 23:33

اااااااااااااااااا تیراژه بانوووووووو
محمد رضاطالقانیم فامییییییل
سببی ماسااااااااااااااااااااا
نکنه بااونم نسبتی داری؟
!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
نکنه فامییییییییییییییل
نسبیمون بشی!!!!!!
؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چشششم جناااب
بابک خاااااان جان
میییییفرستم تا
فرداااااااا شب

وانیا دوشنبه 11 مهر 1390 ساعت 23:33

لایک به عاطفه
لایک به خودم
تیراژه جر نزن قبول نیس چادر عربیم بزنین نمیشه فقط بابا

معلوم شد کیاخان چطوری اعمال قانون میکرده

دل آرام دوشنبه 11 مهر 1390 ساعت 23:34 http://delaramam.blogsky.com/

اگه میخواین عکس ماماناتونو بفرستین ، بگین منم بفرستما

تیراژه ، همینکه انا گفت ،خوب بذار یکم ما با تو پز بدیم دیگه

وانیا به کجا رسیدی ؟

تیراژه دوشنبه 11 مهر 1390 ساعت 23:35 http://tirajehnote.blogfa.com

اتفاقا با جنای محمد رضا طالقانی گرامی هم فامیل دور هستیم...جدا دیگه داره این بازی خطرناک میشه..کم کم با کل بلاگستان فامیل میشویم!!
بادا بادا مبارک بادا ایشالا مبارک بادا!!!

نسبی باشه ایراد نداره
سببی با هم فامیل نشید که بنده مسئولیتش رو قبول نمی کنم

وانیا دوشنبه 11 مهر 1390 ساعت 23:37

مگه دستم بهت نرسه دل آرام
خیلی از بچچه ها تماس گرفتن بیان درخونه بگیرن ببرن برا کیامهر
من قبول نکردم
این افسردگیه موضعیمم داره هی بیشتر میشه

م . ح . م . د دوشنبه 11 مهر 1390 ساعت 23:38

منم با حامد کمیلی فامیلم !!

آناهیتا دوشنبه 11 مهر 1390 ساعت 23:40 http://www.a-n-a-a-r-i-a.blogsky.com

عاطفه این دفاع لعنتی تو کی هست؟
محمد عکس خانم " س " بفرست
بهنام هم نیست بهش بگیم عکس ننه هاله رو بفرسته!

وانیا دوشنبه 11 مهر 1390 ساعت 23:40

منم با سیمابینا فامیلم

دل آرام دوشنبه 11 مهر 1390 ساعت 23:43 http://delaramam.blogsky.com/

خدارو شکر که حالا حالا ها دستت بهم نمیرسه وانیا

محمد ، حالا تو این گیر و دار تو هم فامیل بود پیدا کردی! از تیراژه یاد بگیر

عاطفه دوشنبه 11 مهر 1390 ساعت 23:45 http://hayatedustan.blogfa.com/

با اجازه ی صابخونه من این وسط یه سوال بیربط دارم از وانیا بانو:
عزیزجان یه دوستی یه سوال کرده از من که درتخصص شوماست:
«بریونی فروشی خاصی می شناسی که معروف و خوب باشه
یا هر جا شد بریونی رو امتحان کنیم؟»
من خب کللن یکی دوبار بریونی خوردم که یادم نیس کجا بوده-

تیراژه دوشنبه 11 مهر 1390 ساعت 23:46 http://tirajehnote.blogfa.com

دل آرام بذار بچه دلش خوش باشه که فامیلیش با یک عدد سوپراستار! یکیه!!

سوپر استار ؟
اتفاقا فامیلشون خیلی در پیته
من بودم فامیلیمو عوض می کردم

وانیا دوشنبه 11 مهر 1390 ساعت 23:46

میررررررررررررررررررررررررررررررسه
چیکار ممد داری خب فامیلشونهههههههههه
حسوووووووووووووووووووود

م . ح . م . د دوشنبه 11 مهر 1390 ساعت 23:48

خاله عاطفه ، یه بریونی فروشی هست بغل پیتزا پیتزا ، شعبه ی اصلی اصفهان که روبه رو ی پارکه ... خیلی شلوغه اما حرف نداره

عاطفه دوشنبه 11 مهر 1390 ساعت 23:48 http://hayatedustan.blogfa.com/

تا آخر مهر دیگه باید تموم بشه-وگرنه سنوات میخورم-
جمیعن دعا کنید برسم-

دل آرام دوشنبه 11 مهر 1390 ساعت 23:49 http://delaramam.blogsky.com/

وانیا ، ما داریم با عاطفه جون میام در خونتون ، هم زمان که عکسهات رو میگیریم ، ما رو ببر یه بریونی فروشی خوب . پایه این بچه ها ؟

باشه تیراژه جون ، محمد دلت خوش باشه ما مزاحمت نمیشیم !

وانیا به عاطفه دوشنبه 11 مهر 1390 ساعت 23:49

بریونیه اعظم تویه مسجد سید
محشرررررررررررررررررره هم کنجدی هم عادی
با گردو و مخلفات

آوا دوشنبه 11 مهر 1390 ساعت 23:50

بله!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
مباااااااااااااااااااااااارکا
باااااااااااااااااااااشه
باااااااااااااااااااااز
مااااااااااااااااااا
لوووووووووو
رفتییییییم
هووووور

یاحق...

م . ح . م . د دوشنبه 11 مهر 1390 ساعت 23:50

شامپو نه اما صابون دستشه !!

وانیا دوشنبه 11 مهر 1390 ساعت 23:52

هم زمان ینی چی دقیقا؟
ینی میخای با عاطفه هم زمان ظاهر بشین؟
ینی همزمان هم بدم هم بگیرم؟(عکس)
ینس همزمان هم بدم هم بدم؟(عکس و بریونی)
ینی همزمان منو میخای بدبخت کنی ؟
بریونم کجا بود نصفه شبی

دل آرام دوشنبه 11 مهر 1390 ساعت 23:55 http://delaramam.blogsky.com/

وانیا همه موارد صحیح است

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد