هاله جان فقط دویست تا واسه من فرستادی من دلم روشنه که دویست تا پیامک دیگه جایزه می گیری من از قول همراه اول تشکر می کنم که یه تنه تو این وانفسای اقتصادی هواش رو داری
ما هم تو خونه مون از اینکارا می کنیم!ولی این مدلی: مثلا مشترک گرامی خط شما قط شد بدلیل اینکه ....(کاری ک اون لحظه داره انجام می ده!):دی! قیافه ها دیدنی می شه:دی
به محمد: سکه و ماشین نداره که.من یه لواشک هم برنده شم وسط میدون انقلاب براتون کردی میرقصم.والا عقده ای شدم بس که هیچ جا تو هیچ قرعه کشی ای حتی یه آبنبات چوبی هم برنده نشدم! به دل آرام: خواهر جان..الهی من قربون اون اتاق دونفره ات برم.پس اون اس ام اس چی چی بود؟!!!! به نت دسترسی نداشتم قربون قدت.هرچی پی ام با موبایل میدم با اس ام اس جواب دادم.حالا اگه نرسیده برو با وزیر مخابرات دعوا کن.قبلش هم یه سوپ برای من درست کن!!گرفتی منظورمو که!!.
وای خدای من تو عجب آدمی هستی راستش منم یه بار این بلا سرم اومد پارسال نوشته بود برنده ی یک گوشی نوکیا شدم هرچی هم بهش زنگ میزدم میرفت رو منشی و چرت و پرت میگفت به ایرانسل که زنگ زدم گفت سرکاریه نکنه تو بودی ها البته من که پارسال تو رو نمیشناختم پس کار کی بوده ولی با اجازت میخوام این بلا رو سر همکارام در بیارم گناهش هم پای تو چون از جنابعالی یاد گرفتم
یه روز هاله به من گفت بلاگ حبیب خان و بخونم یعنی تاکید کرد امروز بخون آنا...این تاکید نشان دهنده ی شیطنت بود! اول فکر کردم باز دوباره جشن تولدی یا جشن سالگرد تاسیس وبلاگی...از این دست حدس ها بعد از خوندن ریسته می رفتمااااااااااا! خیلی جالب بود موندم چطوری به ذهنتون رسیده؟!؟ ولی جلوی بقیه گناه داشتنا!
بابک، تصور کن که اون روز و شب قبلش چقدر به حبیب خندیدی ؟؟ من امروز به یه نفر یه چیزی فراتر از اونا خندیدم... کلی روحیه ام عوض شد... کلا خیلی آدمای نارفیقی هستیم... خدایا این رفیقای باحالو از ما نگیر !
وای این قدر وبلاگتون شلوغه که آدم با خودش میگه قیدتون رو بزنه و بره ،چون من عادت دارم وبی رو که دوست دارم از اولش بخونم و خب این برای وب شما ...نمیشه دیگه !افتضاح خوب مینویسین و در مورد صداتون باید بگم اگه یه کم دیگه کار کنین شاید بتونین رادیو جوان استخدام بشین ،مخصوصا که گوینده جذب میکنن !در مورد شوخیتون با دوستتون هم ایول،خیلی با حال بود !
همین الان از سرکار اومدم میبینم که یکسری مشغول گپ روزمره هستند و یکسری دلشون برام سوخته و یکسری میگن حبیب حقته
قربون اون دوستام بشم که هوای منو داشتن و وای به حال اون دوستام که برام نقشه کشیدن
همه حرفاتون رو قبول دارم هر چقدر هم خندیدین نوش جونتون
اما منتظر تلافی کردن این موضوع با بابک باشید کاری باهاش کنم که خروسهای آسمون واسش گریه کنند منتظر باشید بیچاره از ترسش منو هیچ جا با خودش نمیبره کاری نکرده ترسیده وای به اینکه کاری کنم
اول
دارم برات تپل خان
هم کلی خندیدم هم دلم سوخت!
من از همین جا رسما اعلام می کنم پایه همکاری برای تلافی این شوخی هستم (آیکون یه هاله ای که عجیب حوصله اش سر رفته و دنبال بهانه برای شلوغی می گرده)
هاله جان اگه حوصله ات سر رفته یه کم اس ام اس بفرست
نه دیگه نمی شه ۲۰۰ تاش تموم شد
مگر این که پرداخت فیش رو آخر ماه به عهده بگیرید
سلام
آره هاله جانم..بابک خان درست میگن
یه کم اس ام اس بفرست.گوشی من تار عنکبوت بسته!
ضمنا یه وقت خدای نکرده وقتی بهت زنگ میزنن جواب ندی ها!
تیراژه جان زنگ گوشی من همیشه حکم لالایی رو داره
هاله جان فقط دویست تا واسه من فرستادی
من دلم روشنه که دویست تا پیامک دیگه جایزه می گیری
من از قول همراه اول تشکر می کنم که یه تنه تو این وانفسای اقتصادی هواش رو داری
خوب پس با این حساب حتما باید فیشم رو آخر ماه برای شما پست کنم
پیشاپیش از این که تقبل کردید و پرداختش می کنید تشکر می کنم
خواهش می کنم
ای بابا کاریه که از دستمون بر میاد دیگه
بفرست ایراد نداره
الهی!قبلا خونده بودم!
واقعن بد بود:دی
ما هم تو خونه مون از اینکارا می کنیم!ولی این مدلی:
مثلا مشترک گرامی خط شما قط شد بدلیل اینکه ....(کاری ک اون لحظه داره انجام می ده!):دی!
قیافه ها دیدنی می شه:دی
حالا خوبه نوشتی سکه ، اگر مینوشتی یک دستگاه اتومبیل فک کنم حبیب همونجا براتون بری باخ میرقصید
خیلی باحال بود

این رو اونور نوشتم ، اینور هم مینویسم : شما جدا ایده های نابی به ذهنت میرسه .
ولی حبیب بیچاره هم گناه داشت آخه
تیراژه جان شما اول بفرما جواب پی ام های منو بده بعدا هاله رو دعوا کن
والا
به محمد: سکه و ماشین نداره که.من یه لواشک هم برنده شم وسط میدون انقلاب براتون کردی میرقصم.والا عقده ای شدم بس که هیچ جا تو هیچ قرعه کشی ای حتی یه آبنبات چوبی هم برنده نشدم!
به دل آرام: خواهر جان..الهی من قربون اون اتاق دونفره ات برم.پس اون اس ام اس چی چی بود؟!!!! به نت دسترسی نداشتم قربون قدت.هرچی پی ام با موبایل میدم با اس ام اس جواب دادم.حالا اگه نرسیده برو با وزیر مخابرات دعوا کن.قبلش هم یه سوپ برای من درست کن!!گرفتی منظورمو که!!.
هرچی پی ام با موبایل میدم = با موبایل میدیدم!!!
آخ که مردم خندههههههههههه مرسی..... خیلی جالب بوووود.هاهاهاها
خیلی خیلی ممنون جناب اسحاقی
اما این پرداخت فیش باعث نمی شه من از همکاری جهت تلافی صرفنظر کنم ها
پس قربون دستت یه نگاه دوباره به پی ام هات بنداز
اینجا دست و بالم بسته است نمیتونم جوابت رو بدم !
ای قربون دست و پای بستت دلی!!
والا با این لحن کامنتت من عمرا جرات کنم پامو بذارم تو مسنجر!!!
وای خدای من


تو عجب آدمی هستی
راستش منم یه بار این بلا سرم اومد پارسال
نوشته بود برنده ی یک گوشی نوکیا شدم هرچی هم بهش زنگ میزدم میرفت رو منشی و چرت و پرت میگفت به ایرانسل که زنگ زدم گفت سرکاریه
نکنه تو بودی ها
البته من که پارسال تو رو نمیشناختم پس کار کی بوده
ولی با اجازت میخوام این بلا رو سر همکارام در بیارم گناهش هم پای تو چون از جنابعالی یاد گرفتم
یه روز هاله به من گفت بلاگ حبیب خان و بخونم
یعنی تاکید کرد امروز بخون آنا...این تاکید نشان دهنده ی شیطنت بود! اول فکر کردم باز دوباره جشن تولدی یا جشن سالگرد تاسیس وبلاگی...از این دست حدس ها
بعد از خوندن ریسته می رفتمااااااااااا!
خیلی جالب بود
موندم چطوری به ذهنتون رسیده؟!؟
ولی جلوی بقیه گناه داشتنا!
سلام
وب خودش خونده بودم
خیلی کارت باحال بود
دمت گرم
ایشاا... خیرش رو ببینی پیرمرد
سلام
از اینجا رد میشدم دیدم هاله بانو اینجاست گفتم همینجا پیغام را به ایشون برسونم
هاله بانو پیامک بدهید که باز شما رستگار شدید
اینبار 2000 پیامک رایگان برنده شدید
به دوستانتان پیامک های زیبا مخصوصا جک بدهید
سلام
وب نو مبارک
ایشاا... اینجا چرخش برات بچرخه و شاد بنویسی
بابک، تصور کن که اون روز و شب قبلش چقدر به حبیب خندیدی ؟؟
من امروز به یه نفر یه چیزی فراتر از اونا خندیدم... کلی روحیه ام عوض شد... کلا خیلی آدمای نارفیقی هستیم... خدایا این رفیقای باحالو از ما نگیر !
امسال عید یه همچین بلایی سر یکی از عزیزان نازل فرمودیم

داشت میکشت منو
خداوند ما را ببخشاید
بابک جان بگرد ببین کامنت من این دوروبرا یه گوشه کنار نیفتاده زیر دست و بال !!!
...یافت می نشود...گشتیم چنددور..
...بابک ...اون بالایی بی اسمه من بودم...معلوم نیست چه خبره امروز..
وای این قدر وبلاگتون شلوغه که آدم با خودش میگه قیدتون رو بزنه و بره ،چون من عادت دارم وبی رو که دوست دارم از اولش بخونم و خب این برای وب شما ...نمیشه دیگه !افتضاح خوب مینویسین و در مورد صداتون باید بگم اگه یه کم دیگه کار کنین شاید بتونین رادیو جوان استخدام بشین ،مخصوصا که گوینده جذب میکنن !در مورد شوخیتون با دوستتون هم ایول،خیلی با حال بود !
ههههههههههههههه...
عجب کاریییی کردین
دلم واسه آقا حبیب خیلی سوخت....
بیچاره چقدر ضایع شد
ولی با حال بودا
وای چقدر خندیدم خوشم میاد اینجور شوخی

آخی قیافه طرف دیدنی بوده نازی
چه حالی داری تو بابک!
طفلی اون بیچاره حتما در همون دو سه دقیقه چه فکرهایی که نکرده برای اون سکه
ولی باحال بود
جشنواره زمستانه رو خوب اومدی!
خیلی باحال بود من که اینجا مردم از خنده فکر کنم تو محل کارت یه ملتی رو شاد کردی
ولی بیچاره حبیب چه قدر ضایع شده جلو همه
چه کارایی می کنی آقا بابک

تو سر به سر گذاشتن بقیه هم نو آوری داری
بد جنس
چه ذوقی ...آخی
شما چقدر ادم بد جنسی هستین!!!!!
اینجوری نمیشه که الان ما چجوری بریم پیش در و همسایه از شما تعریف کنیم؟؟؟؟
این چه کاری بود؟ از قدیم گفتن: می بخور منبر بسوزان مردم آزاری نکن!!!
طفلکو سکته دادی که.

گناه داره این آقا حبیب چرا این همه اذیتشون میکنی آخه..
پسر بد.
وااااااااااااااااااااااااااااااااااای خیلی باحااااااااااااااااااااااله
یعنی من عاشق اینجور مردم آزاریااماااااااااااااااااااا
سلام بچه ها
همین الان از سرکار اومدم میبینم که یکسری مشغول گپ روزمره هستند و یکسری دلشون برام سوخته و یکسری میگن حبیب حقته
قربون اون دوستام بشم که هوای منو داشتن و وای به حال اون دوستام که برام نقشه کشیدن
همه حرفاتون رو قبول دارم هر چقدر هم خندیدین نوش جونتون
اما منتظر تلافی کردن این موضوع با بابک باشید
کاری باهاش کنم که خروسهای آسمون واسش گریه کنند
منتظر باشید
بیچاره از ترسش منو هیچ جا با خودش نمیبره
کاری نکرده ترسیده وای به اینکه کاری کنم
دیروز پریروزا کی بود این داستانو واسم تعریف کرد ؟!
توو وبلاگ حبیب خونده بود ...
هر چی فک میکنم یادم نمیاد ...
خدای من ... چقد حافظه م گه شده !