جوگیریات

جوگیریات

بابک اسحاقی
جوگیریات

جوگیریات

بابک اسحاقی

بوی ماه مهر




اول مهر روز باز شدن مدرسه هاست .

فردا یه عالمه بچه های قد و نیم قد لباس های نو و تمیز به تن میکنن و با عشق و خوشحالی میرن مدرسه . دوستهای جدید پیدا میکنن کتابهای تازه میخرن و با معلمهای جدید آشنا میشن .

اما ما آدمبزرگها که عاشق کودکیمون هستیم از این شور و هیجان بی بهره ایم فقط و فقط به جرم اینکه دیگه بچه نیستیم و بزرگ شدیم . رادیو جوگیریات با عنوان بوی ماه مهر بهونه کوچیکیه برای اینکه ما هم مثل قدیما و درست مثل بچه ها یه بار دیگه این حس و حال خوب و دوست داشتنی رو تجربه کنیم .

رادیو در دو فایل مجزای زنگ اول و دوم تهیه شده تا هم دانلودش آسون تر بشه و هم اینکه خسته کننده نباشه . لطفا هر دو فایل رو دانلود بفرمایید :



دانلود زنگ اول رادیو جوگیریات

حجم فایل : 10.1 مگابایت

زمان :44 دقیقه




دانلود زنگ دوم رادیو جوگیریات

حجم فایل : 10.9 مگابایت

زمان :47 دقیقه و 30 ثانیه






شرکت کنندگان در این شماره از رادیو جوگیریات :


عارفه / ارغوان / عاطی / باغبان / بشرا / دل آرام و سمیرا خانم / الی سا / فرشته / آرش پیرزاده و هانا / ایران دخت / جعفری نژاد / محسن باقرلو / کرم دندون/ خورشید / کیانا / مهسا / مریم / مهربان محمد / خانم نیمه جدی و محمد رضا / پروین خانم / رعنا / صالح /  شیما / ته تغاری / ترنم / یسنا




+یک عذرخواهی بدهکارم به ته تغاری عزیز که در انتهای فایل اول فراموش کردم اسمش رو بگم

++ اگر کم و کاستی هست و اسم یا آدرس وبلاگ کسی جا افتاده عفو بفرمایید .


امیدوارم از شنیدنش لذت ببرید ...




نظرات 169 + ارسال نظر
شادی دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 11:25 http://joujemoalem.blogfa.com

سلام
خوش به حالتون
من که تو روستام
اینجا کافی نت هست اما ابزاری برای گوش دادنش ندارم
به جای منم گوش بدین

تـه تغاری دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 11:35 http://ssmall.blogsky.com/

ای بابا دلت خوشه ا این دو هزارو خورده ای نفر از من و تو بخرن ؟اینقدر تو سر مال میزنن که اخرش تا سر کوچه هم نمیتونیم بریم ...
اینا نقد رو نمیدون که نسیه رو بچسبن خواهر !
میشه من بشم نیکول کیدمن

کرم دندون دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 11:42

اتفاقا من عاشق نیکلم ولی جان کافی ام دوست دارم بسیار
ولی باشه تو نیکل ومن چارلیز !!!

آقای دنتیست دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 11:54

خسته نباشید آقای اسحاقی . فکر نمی کردم رادیو تون تا این حد خلاقانه و جالب باشه. ممنون از زحمات شما و همه دوستان
راستش تا قبل از این، هیچوقت شنیدن خاطرات مدرسه (و سربازی) دیگران برام جالب نبود. دوران بعد از جنگ تحمیلی و سختگیری ها و تغییرات بی حساب و کتابی که تو سیستم آموزشی اون زمان اعمال شد ،باعث شد خاطرات دوران مدرسه ام زیاد شیرین نباشه. ولی انصاف نیست اگه نگم از شنیدن رادیو جوگیریات حال خوبی داشتم و لذت بردم. با شنیدن خاطرات بعضی از دوستان بغض کردم و با بعضی های دیگه خندیدم. حتی یادم اومد یکی از لذت بخش ترین صحنه های زندگیم روز اول مدرسه رفتنم بوده! روزی که مادرم صورتم رو بوسید و گفت نترس عزیزم اونجام دوست پیدا می کنی...و واقعا چقدر همه چیز زود گذشت.

ممنون آقای دکتر

مریم دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 12:11 http://najvaye-tanhai.blogsky.com

قرار بود امروز بهمون آ بی کلاه یاد بدینا . که یاد بگیریم کلاه نزاریم سر هم اقا . اقا ما بریم گچ بیاریم

خدا خفه ات کنه ته تغاری
آخه با این کامنتت اشک منو در آوردی

مریم دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 12:14 http://najvaye-tanhai.blogsky.com

عاقا اجازه من صدام خیلی خفن بد بود عاقا
انگار بغض داشت آقا
آخه خیلی دلمون میخواست واقعا توی کلاس باشیم آقا
دلمون برای مدرسه تنگیده
برای شلوغ بازیاش
درس نخوندناش
برای نمزه منفی حتی
برای آبخوریش
برای صف خوراکی فروشیش
آقا ببخشین که صدامون خعلی بد بود آقا

خیلی هم خوب بود
مرسی مریم

کرم دندون دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 12:14

مریم تو چه حساسه روحت !مثه ما کرگدن نشده روحت هنوز!!!
بیا من آی با کلاه بهت درس بدم از اینهمه احساس دورت کنم !!!! با هم کلاه بذاریم سر آقا معلم!!!
زنگ خونه مردم و بزنیم فرار کنیم ...
تقلب کنیم ...
اینقد صفا داره!!!

سهیلا دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 12:21

بابک عزیزم سلام
بازم اومدم تشکر کنم مهربونم

الهی که دست به خاکستر بزنی طلا بشه مادرررر جااان

خیلی خیلی میدوستمت ....البته بااجازه ی مهربان جان

مهربان اجازه میده

مشق سکوت- رها دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 12:26 http://mashghesokoot.blogfa.com/

یه خسته نباشید و تشکر از همه خصوصا آقا بابک

ممنون رها

تـه تغاری دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 12:29 http://ssmall.blogsky.com/

مریم جان امروز اگه اشکت در بیاد عب نداره اخه امروز روز اولی همه گریه میکنن میرن مدرسه البته الان که دیگه تعطیل شدن
میخوای تو برو کچ بیار دگه هم گریه نکن که اشکات بدجور خرابم میکنهههه
کرم جان باشه قبول از الان دیگه چی صدا کنم تورا

مرسی کرم دندون جووووووووووون :)
کرم دندون ما قراره دعا کنیم اقا بابک بره رادیو یه استودیو اجاره کنه همگی با هم بریم اونجا. اگه اقا بانک منو قبول کنه میخوام برم رادیوی ایشون :)

اگه منظورت از بانک منم : قدمت روی چشم

مریم دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 12:35 http://najvaye-tanhai.blogsky.com

خب دلتنگ بچه ها
دست خودم نیست
بخدا میخواستم برم مدرسه ابتداییم
اما نرفتم
بهم حق بدین
دور شدیم ازون دوران

سر بابک کلاه بذاریم؟؟؟
وامصیبتا
واجلافتا
واویلا
واحسرتا
مگه میشه سر این کله گنده هم کلاه گذاشت؟
آیکون شاگرد شرور به ظاهر مظلوم کلاس

تـه تغاری دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 12:37 http://ssmall.blogsky.com/

اقا اجازه ما الان یه خاطره یادمون اومد یعنی دوستمون یادمون اورد
اقا ما دبیرستانی بودیم بعد که این بوفه خوراکی مدرسه بسته بود اقا ما همه گشنه زنگ ورزش بود اقا بد این بوفه یه جای شیشش شکسته بود اقا بعد ما بیل بابای مدرسه رو برداشیتم اقا بعد از شیشه ردش کردیم اقا یه عالمه تیتاپ اوردیم بیرون بعدشم نشستیم اقا خوردیم
اقا اینقدر چسبید

اما بعدش اقا پولشو ازمون گرفتن

نچ نچ نچ
دزدی ؟

ف رزانه دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 12:45

سلام
آقا اجازه ما از دیشب شونصد! دفعه این دو فایلو گوش دادیم...
خیلی خیلی دستتون درد نکنه واقعا زحمت کشیدین جناب اسحاقی...
خاطره های همه دلچسب بود... بخصوص خاطره ی نیمه جدی و محمدرضا و مهربان و صالح و خورشید...
خاطره ی سمیرا خانوم هم خیلی پاک و کودکانه بود

ممنون از همه ی بچه ها و به شدت از شما آقای اسحاقی عزیز...
انشاا... رادیوی بعدی منم شرکت کنم

دل همتون شاد باشه و پاییزتون مبارک

مرسی فرزانه

سمیرا دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 13:00

آره درست میگی ، واقعا درست کردن و هماهنگ کردن
تمام اینایی که گفتی با این امکانات محدود کار دشواریه ، باور کم من از اون آدمایی نیستم که بیرون گود میشینن میگن لنگش کن .
اتفاقا میخواستم پایین کامنت قبلیم بگم ایشااله بزودی خودت توی رادیو یه استودیو بگیری و از ما هم به عنوان همکارهای افتخاری دعوت کنی بیاییم
و ما هم که هلاک و کشته مرده رفاقتیم با سر میدوییم و میاییم.
من که از گوش دادن به این فایلها کلی لذت بردم.یک دنیا ممنون بابک جان.

ممنون از لطف شما

مریم دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 13:02 http://najvaye-tanhai.blogsky.com

دوباره گوش دادم
زنگ دوم محشره
خیلی محشره
صدای کودکانه محسن عزیز
اون الله اکبر گفتنش
صدای محشر صالح...
و... خورشید... بغض گذاشت ته گلوم
آقا مُ خورشیدُم آقو... جنگ بود آقو

سمیرا دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 13:03

کم = کن

الی سا دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 13:32 http://www.negahemannegaheto.blogsky.com

بابک اسحاقی عزیز خیلی زحمت کشیدی
ممنون
کار خیلی جالبی شده

قربان شما

صوری دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 14:14 http://soorii.blogfa.com/

آقا جاتون خالی
یه شب شما اینجا نبودید من به دوسه تا از بچه ها گفتم امیدوارم اونشب که قراره شماها یه شب زودتر فایل رو بشنوید نت همتون قطع شه
چشمتون روز بد نبینه
کاش دیشب نتم قطع میشد
نته وصل بود دانلودم کردم جفتشو
بعد دیدم مدیا نمیخونه رفتم جت آاودیو نصب کنم دیدم تا وسطش میرسه گیر میکنه
رفتم دست به دامن همسری شدم بیدارش کنم گفت گمشو خوابم میاد
صبح اومدم سر وقتش ببینم میشه بالاخره گوش بدم یا نه دیدم ترافیکم تموم شده بعد اومدم واریز کنم ترافیک بخرم برق رفت آقا جای همه دوستان خالی تا الان که بالاخره قسمت شد و الان دارم امن یجیب گویان تسبیح به دست فایل رو گوش میدم
خداییش از من بد شانس تر آدم دیده بودید؟


تا شما باشی مهمانان اکران خصوصی رو نفرین نکنی

زن متاهل دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 14:19

جالب بود جناب اسحاقی
خیلی لذت بردم زحمت کشیدید
ممنون

ممنون مادر بعد از این

یسyasna دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 14:45 http:// delkok.blogfA.com

شرمنده بابک جان روی ارش پیرراده رو سفبد کردم من.... با موبابل دارم می نویسم به مفدار سخته.. هی دستم میره رو حرف بغلی تایپ میشه .. از ابن به بعد جا ارش من و سوژه کن...

یه چبزی اون دستمال ابی که نه مهربان می گفت من هم می تونم حس کنم چقدر دردناکه... یه دفعه واسه دست من همچبن داستانی پیش اومد... حالا من که پیرهن استبن بلند هم حاضر نبودم زیر مانتو م بپوشم حتی سرسیاه زمستون..

آره والا
روی آرش پیرزاده رو سفید کردی با این تایپ غلط غولوطت

یسyasna دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 14:54

محمد جعفری بعنی وافعا تا ابن حد؟؟؟ چی کشیدی تو شبهایی رو بیرون خوابیدی...

بعد ابنکه به خاطر مامان دلارام فکر می کردم خودم جای مامان سمیرا خانم گذاشتم که جه حالی داشته بعد ابنکه سمبرا خانم بهش گفته حرفش دو به معلمش انتفال داده..


و از ابنکه خورشید عزبزم.. چه حس خوبی داشت خاطره ات .. دردش دو حس کردم ..من سنم قد نمی داد که تو جنگ مدرسه برم ولی تو خاطرات خواهر برادرام از مدرسه رفتن تو جنگ شنیدم زیاد... اشنا بود به گوشم انگار.. مدرسه بی سفف کا...

صوری دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 15:19

دست همگی درد نکنه
هم آقای بابک هم دوستانی که لطف کردنو خاطراتشون رو برامون تعریف کردن
همش عالی بود آهنگ سینا حجازی هم خیلی به جا بود

ممنون

باغبان دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 15:35

اجازه آقا
ما ممنونیم
زیاد تا

ف رزانه دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 15:39

این دختر دومی هدر خیلی نازه
من عاشقش شدم... ای جانم

ایران دخت دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 17:20 http://dokhteiran.blogsky.com

اقا دست شما درد نکنه اسم مارو عوض کردید...

خواهش می کنم

عاطی دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 17:44

خب با نام خدا شروع می کنیم به گوش دادن رادیو:دی

یاد این شعر افتادم:

در باز شد و گل اومد

آقا اسحاقی خوش اومد

جارو کنید زیر پاش

خط نیوفته رو کفشاش

:دی

:گل

کرم دندون دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 17:53

پویان پویان" مانی مانی" بابات میگه:
من این 2 تا چشمو گذاشتم تو ورقه بهت دادم 17 !!!

کرم دندون دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 18:08

آقا اجازه آقا
فردا رادیو 2 مهرو می سازید؟
من کلی خاطره ی 2 مهری دارم رو دستم مونده!!!
دلمون تنگ شده مدرسه می خوام :تقلب- آب بازی- تئاتر- انجمن اسلامی و در رفتن از کلاس - کاغذ دیواری- شرشره زدن 22 بهمن- فرار از دیوار پشتی مدرسه - لواش وتمرهندی- عکس هندی که بعدها جاشو به عکس هالیودی داد ووو
آقا فردام رادیو داریم؟؟؟
آقا اصن میشه جای درس و مشق همش خاطره بگیم؟
آقا شما چه معلم خوبی هستین ...
آقا ...

ایشالا بزودی یه رادیو جوگیریات دیگه داریم
فایل صداها رو چندین ماهه از بچه ها گرفتم ولی تنبلی اجازه نمیده
ایشالا بزودی یه رادیو جوگیریات دیگه البته ربطی به ماه مهر نداره

عاطی دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 18:35

رعنااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا دلم واسه ت کباب می خواد:)))))

آقا معلم منفی رو خووب اوومدی:))))))
----------------------------
شیما جان زود شروع کردی واسه این کارا:))))))))ما تا پنجم ابتدایی فک می کردیم معلم واقعا تو خونه مارو می بینه:))))
---------------------------
وااااااااااااااااای:))))))))))))))محمدرضا اقا عالی بوود:)))))))))) یاد اون جوکه افتادم ک طرف دوپینگ می کنه واسه اینکه تابلو نشه آخر می شه:))) خیلی عالی بوود..مرسی:))))))
---------------------------
کرم دندون جااان بمیرم الهی !!!! چه معلمی:( اونم روز اول!!!!الان بهتری؟:دی ی ی :گل
--------------------------
مهربان جاااااان بمیرم الهی....مث اینکه روز اول مدرسه با کیف سال پیش می رفتیم خیلی تلخ بود:(((((:گل
--------------------------
بشرا جان همیشه شاد باشی:دی!(آخه خیلی شیک بود نمی دوونم چی بگم:دی):گل
--------------------------
کیانا جااااااااااااااااان:)))))))))خیلی خووبه صداااااااات خیلی خاطرت خووبه:))):گل
آقا معلم چ جوابی دادیا:)))
--------------------------
عاطی قهرمان!!!!خاطرت منو یاد اعزام به جبهه انداخت همه ش گریه در عین شوقی ک بود:)))))
آقا معلم مرسی:دی:گل ل ل ل
---------------------------
ای جانم هاناااااااااااااااااااااااااا!!!!!!!!!چقدر ناااااااااااااز بوود.....هنوز بقیه رو گوش ندادم!!!!این بیسته ه ه ه ولی!!!!:-*****
--------------------------
مهسا جان خُنُکا به شهامت و صداقتت:دی!اون دیکته شب نارنجیه رو یادم نبودا!!!!مرسی واسه یادآوری:دی!!:گل
--------------------------
فاطمه جان من چقدر صدای شمارو دووست داشتم:):گل ل ل . خوب شد ک حق اون دخترو کف دستش گذاشتین:دی!!!!والا..نتیجه گیری عالی بود و تلخ!!! نیمه جدی خانم جان:دی!:گل
--------------------------
الی سا جان:دی.من بودم خودم می ترکیدم!والا:)))))
---------------------------
پروین بانو جان :گل. الهـــــــــی ی ی ی چقدر ناراحت کننده!!!!:(تابستون رفته بودیم مشهد ی لیوان مثل شیشه نوشابه خریده بودم!!روز اول مدرسه انقد چش دنبالش بود تا گم شد:(((((
---------------------------
اسمت چی بود؟!!!دلت نسوزه عزیزم!آخه تو می رفتی تو چاه!اونا هم باید میومدن؟:دی.والا!!!خداروشکر که بچه دزدا!ناکام شدن!!!خداروشکر!!!تغذیه گفتی، یاد این جمله افتادم ک ناظما می گفتن خیار و موز نیاریم بوش می پیچه:)))الان فقط آدامس موزی بو میده:))
------------------------------

و این بود مشروح اخبار:))))))))

بریم زنگ بعدی:دی

عاطی دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 18:52

آقا معلم همه اختلاف طبقاتی داشتن تو دوره ی خودشون:( واسه ما دفترای دولتی!سرمدادی نداشتم:( تراش ساده!مدادرنگی 6رنگ مقوایی!بقیه چ چیزا ک نداشتن!یاسمن اول ابتدایی ازین مهرا داشت ک مثل چرخ می کشیدی رو دفتر !!!مداد رنگی فلزی داشت:(!!هرچی هم بزرگتر می شیم اختلاف طبقاتیمونم بیشتر می شه لعنتی:دی!

موزیک عالی بوود!!!!
------------------------------
جناب پیرزاده از همون اختلاف طبقاتیاست ک عرض کردم:))))
مدرسه غیرانتفاعی و بهترین معلم و..والا!ما که بخیل نیستیم:دی!واااااااااااای عالی بود!!!!!بهت می دم هفت(این شکل معلمه بوده فک کنم==> :| ) :)))))))))))))))
ایشالا همیشه خوب و خوشحال باشید:گل
-------------------------------
محسن خان!چقدر وحشتناک!!!!ای برنگردی جنگ!!!!اون آخرش ک دیگه خیلی وحشتناک بود:دی!والا:گل
-----------------------------
فرشته جان امان از این نفوذی ها:دی!!!اصلا این نخاله ها را باید کشت:دی!والا..
آقا معلم ما فک کردیم فقط اول مهر اول ابتدایی رو باید بگیم!وگرنه خاطراتی داشتیم ک اگه می گفتیم اصلا جامعه ی خانم ها زیر سوال می رفت:))))
------------------------------
سمیرا خانم :))))))))))))))))عالی بوووووووووووود:)))))))))))))))واقعا لذت بردیم:گل ل ل ل
-----------------------------
بله!!!!!!!! فایل کامل لود نشده!و دوباره برگشت از اول:((

:دی

:گل

عاطی دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 18:53

ئه من + رو نخونده بودم...ته تغاری جان:-*

ب.ر دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 18:53 http://biparvabash.persianblog.ir

ﺧﺎﻃﺮﻩ ی ﻫﻤﻪ ی ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﺧﻴﻠﻲ ﺧﻮﺏ و ﺩﻟﻨﺸﻴﻦ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺼﻮﺹ ﺧﻮﺭﺷﻴﺪ ﻋﺰﻳﺰ ﻛﻪ ﺑﻲ ﻧﻆﻴﺮ ﺑﻮﺩ ﻭاﻗﻌﻦ اﺷﻚ ﺭﻭ ﻣﻬﻤﻮﻥ ﭼﺸﻤﺎﻡ ﻛﺮﺩ و ﺧﺎﻃﺮﻩ ی ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ,ﺟﻨﺎﺏ ﺑﺎﻗﺮﻟﻮ و ﺁﻗﺎ ﻣﺤﻤﺪ ﺭﺿﺎ ﻫﻢ ﺧﻴﻠی ﺑﻪ ﺩﻟﻢ ﻧﺸﺴﺖ...
ﺁﻗﺎ ﻣﻌﻠﻢ ﻫﻢ ﻛﻪ ﺩﻳﮕﻪ ﺟﺎﻱ ﺧﻮﺩ ﺩاﺭﻩ...ﻭاﻗﻌﻦ ﺩﺳﺖ ﻣﺮﻳﺰاﺩ ﺑﺎﺑﻚ اﺳﺤﺎﻗﻲ ﻧﺎﺯﻧﻴﻦ...ﺧﺴﺘﻪ ﻧﺒﺎﺷﻴﺪ..

ﻭﻟﻲ ﺑﻴﻦ اﻳﻦ ﻫﻤﻪ ﺧﺎﻃﺮﻩ ی ﺑﺎﻣﺰﻩ و ﺷﺎﺩ اﺯ ﺧﺎﻃﺮﻩ ی ﺧﻮﺩﻡ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﻛﺸﻴﺪﻡ...

ﻫﻤﮕﻲ ﺷاﺩ ﺑﺎﺷﻴﺪ : ﺩﻱ

اتفاقا خاطره شما هم خوب بود
هم تلخ هم خوب
ممنون
لطف دارید

پروین دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 18:55

مرسی عاطی جان. پس همدردیم. من روم نمیشه بگم. اما یک بار دیگه هم یه گردنبندم رو بچه ها گرفتند که امتحان کنند و آخر کار گم شد!!! الآن پسر کوچکم سر به هواست و وسائلش را گاهی گم میکند و من خجالت میکشم دعوایش کنم. چون عین خودم است!

آرزوی بهبودی سریع برای نیمه جدی عزیز. و اینکه عملش موفقیت آمیز باشد و درد از وجود نازنینش دور باشد.

و اینکه بابک، من هم یک اعتراف بکنم. من هم هربار میبینم محسن اینجا یا هرکجا کامنت گذاشته خیلی خیلی خوشحال میشوم. میتوانم تصور کنم اگر وبلاگ خودم بود و نام او را در آن میدیدم چقدررر ذوقمرگ میشدم :)

بله
کم افتخاری نیست
من که همیشه به دوستی با محسن افتخار می کنم

نیکی دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 19:01

آقای اسحاقی لازم دیدم حالا که فایل ها رو دانلود کردم و گوش دادم و بشدت لذت بردم و این لذت گاهی شد یه لبخند و گاهی یه آه و گاهی هم اشک... از شما و همه ی دوستانی که در ارائه ی این کار سهم داشتن تشکر کنم... ممنونم... واقعاً ممنونم... عالی بود...

ممنونم نیکی
لطف دارید

زهرا دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 19:33

سلام آقای اسحاقی. واقعا خسته نباشین. کارتون محشر بود.من تقریبا یکساله وبلاگ شما ومهربان جان و میخونم ولی تا به حال کامنت نذاشته بودم
باید بگم اونقدری از شنیدن رادیو جوگیریات شاد شدم که دیدم اگه نخوام بهتون یک خسته نباشید بگم نهایت بی انصافیه
همیشه شاد وپر انرژی باشین ودر کنار مهربان ومانی عزیز ایام به کامتون باشه

ممنون زهرای عزیز
لطف شما زیاد

عاطی دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 19:39

خب ادامه می دیم:دی!

محمد خان.از بد شروع کردی رفتی تو خوبیاش و تهش شد عاشقی!همون اول راجب عاشقی می گفتی والا!خاطرات تلخمونو زنده کردی:(:دی
---------------------------
یسنا جان:دی .وای مقنعه!!من هنوزم این درز مقنعه م پیش گوشمه:)))
-----------------------------
صالح خان!!! چقدر خووب بوود!!!!!!!!!عالی ی ی ی ی بوود!!!! (شما ک خووبی!معلم اول ابتداییم دیکته مو ک بیست شدم ازم پرسید می خوای چیکاره شی ک زیر بیست واسه م بنویسه (مثلا: آفرین دختر مهندسم)؟ من گفتم خانه دار:))))!!!! منو تو تمام کلاسا گردوند و این سوالو از من می پرسید جلو همه معلما!!!الانم تو دفتر دیکته م هست: صد افرین دختر خانه دارم!
خیلی خووب بوود لحن و خاطرتون:گل
------------------------------
خورشید جان!مرسی از صدات!مرسی از لحنت!مرسی مرسی مرسی!عاااااااااااالی بوود!:گل ل ل ل ل ل ل ل
واقعا بهترین خاطره بود!:گل

آقا معلم عجب آهنگی هم گذاشتی بعد از این خاطره!
اصلا دلم نمیاد رد شم از این صدا!!!
-----------------------------
جنااااااااااااااب جعفری نژاد عزیز..چقدر شبیه پست هاتون صحبت می کنید:))))))))))))):گل ل ل ل..
نوستالژی صوتی!:دی!. :گل ل ل ل ل ل
---------------------------
مریم جان.وااااای خنده های یواشکی!!!!!اینکه شونه هات می لرزید و سعی می کردی به روی خودت نیاری!!این ضایع شدن معلم ها چقدر خووب بوود:))))
------------------------------
ترنم جان:گل.چقدر ادم تو مدرسه خلاق می شه!!!!واقعا کارتون خلاقانه بود:)))
آقا یه مغزی دراوردنا!اگه کل درو می کندن چ تنبیهی می دادید؟:دی
----------------------------
دل آرام جوونم:-*.چقدرم واقعا خاطرت خووب بووووووووود:گل ل ل ل .. ولی چقدر بد که باید از رو جریمه ها دو خط می نوشتیم:(
:-******:گل ل ل ل ل
--------------------------
عارفه جوون:))))))))))))))))))))))))))))))))))))))عالی بوود.آفرین به پسرخاله ی محترم:))))) از چ کسی هم کمک خواستی ها:)))
-------------------------
باغبان جان:)) چقدر خووب بوود!!!!فرخنده قربانی شد تو شیطنتای شما:)))):گل
---------------------------
ایراندخت جان.خوش بحالت!عجب شانسی!!!!لاتاری ثبت نام کن خب:دی!ما پیک می بردیم گم می شد..والا:دی
---------------------------
محسن باقرلو خان:گل..واقعا بامزه بود!!!!!!:))البته تلخ هم بود!:گل
------------------------
ارغوان جان!چقدر قسمت اول خاطرت ملموس بود:دی!درس نخوندن!
----------------------
آقا معلم جمله ی آخرتون دلمونو هُرّی ریخت پایین!:(این کلاس دیگه هیچ وقت تشکیل نمیشه!

عاطی دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 19:40

مرسی ی ی ی ی ی جنااااااااااااب اسحاقی عزیییییییییییییییییییییز

:گل ل ل ل ل ل ل ل

واقعا مرسی!!!!!!!!!!!!!!!!!!خاطرات این روزا تا ابد می مونه!!!!!! مرسی ی ی ی

:دی.:گل ل ل ل ل ل ل ل ل ل

قربان شما
خوشحالم که موندگار میشن این خاطرات

باغبان دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 19:53 http://laleabbasi.blogfa.com

ممنونم عاطی

باغبان دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 19:55 http://laleabbasi.blogfa.com

یه تشکر ویژه هم می خواستم داشته باشم از خورشید
فوق العاده بود خورشید جنوب
فوق العاده بود

خورشید پورامینی دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 21:30

سلام آقا.
گوش کردیم.
کلی زیاد قشنگ بود.
خیلی خیلی.
چقدر خوبه صدای این همه آدم دوست داشتنی...
با این خاطره های قشنگ...
ممنون.
خیلی عالی بود.

ممنون خورشید جان
به بابا سلام برسون

ارغوان دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 21:32 http://tabassomikon.blogsky.com/

پر از حس های خووووب !
دم بروبچه های مجازستان و دم شما گرررم ......

خورشید پورامینی دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 21:41

آقا فقط می خواستیم بگیم افتخار می کنیم از داشتن این دوستای خوب.
مخصوصا هم اسممون.

سمیرا دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 23:05

منتظر پخش قسمت جدید رادیو جوگیریات میمانیم.

کودک فهیم دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 23:25 http://the-nox.blogfa.com

آخ آخ آخ...
اسحاقی...اسحاقی...اسحاقی...
بعد من میگم تو بی نظیری بگو نه...
تو محشری...محشر...نخبه ای اصلا...
بغض کردم با این دو زنگ...
خدا تو رو برامون نگه داره...
من دوست نیستم به خدا اگر خلاصه این فایلها رو یک جشنواره ای جایی نفرستم...آخر هم یک روزی این کار رو می کنم...

کودک فهیم دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 23:30 http://the-nox.blogfa.com

توی کامنتها خونده بودم که خورشید نامی فایل فرستاده و خیلی به دل نشسته و از اول تا آخر منتظر بودم معلم خورشید رو صدا کنه...

مُردم با عطر صدات خورشید...
دیوونه ی این خاطره ات شدم...
قلبم رو لرزوندی دختر...

فرگل دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 23:34

منی که از مدرسه بدم میاد با این رادیوی شما حال وهوای اون روزها زنده شد برام مرسی .ایده ودستتون درد نکنه

کودک فهیم دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 23:36 http://the-nox.blogfa.com

کرم دندون عزیزم چه صدای لطیفی داری دختر.
حظ کردم.از ایندفعه توی همه ی بازی ها فایل بفرست من صدات رو زیاد زیاد بشنوم.

کودک فهیم دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 23:44 http://the-nox.blogfa.com

آقا من الان پی بردم خودم هم خاطره های کوچولو موچولویی داشتم که بتونم بپرونمش جذاب بشه تعریف کنماااا.همش دنبال یک خاطره ی خاص بودم.بیا اینم نتیجه اش نتونستم اصلا شرکت کنم.

کودک فهیم دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 23:46 http://the-nox.blogfa.com

*بپرونمش=بپرورونمش!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد