ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
ضمن عرض تسلیت به همه دوستان عزیز ٬مراسم ترحیم شیرزاد عزیز روز دوشنبه ۱۲/۲/۹۰ از ساعت ۱۸ الی ۲۰ در خیریه شند آبادیها برگزار می شود .
نشانی : میدان آزادی - طرشت -بلوار مهدی صالحی - چهارراه طرشت جنوبی - خیابان لطفعلی
بی شک حضور تک تک شما عزیزان به مریم شیرزاد دلگرمی و تسلی خواهد داد ...
روحش شاد
دیگه چیزی ندارم که بگم
خدا بیامرزه . به همه تسلیت میگم
می دونم کجاس
اما می ترسم بیام اونوقت همه بیان منو تسلی بدن
نمی دونم از دیروز تا حالا انقد حالم گرفته و بده که نمی دونم بایدچیکار کنم
هیچ وقت تسلی دهنده ی خوبی نبودم
من حتی یه تسلیت ساده هم نمی تونم بگم
شما به نمایندگیه من تسلیت بگید بهتره
ممنون
دیدنه این اعلامیه واقعا دل میخواد.خدا به داد دل مادر و همسرش برسه.
لطفا از طرف ما هم بهشون تسلیت بگین.
خدا به خانوادشون صبر بده.
روحش شاد.
ایشون صبح جمعه همراه با جمعی از دوستانشون میان به یکی از روستاهای جاده چالوس (اجازه بدید اسم نیارم).
همراه با جمعی به سمت رودخانه میروند حدود ساعت 10 (چون ما خبر سقوط عده ای غریبه رو ساعت 10:30 شنیدیم).
گویا دو دختر خانم برای عبور از محل پر ارتفاع رودخانه لغزیده و به داخل رودخانه سقوط کرده بودند ایشون برای نجات این دو به داخل آب پریده بود ، اما متاسفانه ایشون خبر نداشتند که در فصل بهار رودخانه های منطقه همراه با سیل تخته سنگهای بزرگ را با خود جابه جا میکند.
ایشون با صورت به روی تخته سنگهای کف رودخانه افتاده و وقتی ما رسیدیم تنها 20 دقیقه می گذشت، در حقیقت آمبولانس و امداد هم کاری نمی توانست انجام دهد، شدت جراحت بیش از حد تصور بود. شکستگی های عمیق و فراوان جمجمه راهی برای زنده ماندن نگذاشته بود...
اما،
ای کاش او به داخل آب شیرجه نمی زد چون برای آن دو دختر که فقط دچار شکستگی شدند هیچ کاری نتوانست انجام دهد و ای کاش وقتی به تفریح گاهی نا آشنا می رویم یک نفر آشنا به محل را همراه داشته باشیم....
نوشتم، چون دوستانتون خواستند بدانند...
این دومین باره که مرگ یک وبلاگ رو به چشم میبینم ... اولی بهترین و عزیز ترین دوستم ... کسی که زنده بودنم رو مدیون خوبی ها ومحبت های به موقع اش بودم ... و دومی کسی که دورادور می شناختم و فقط تعریف صداش رو از دیگران شنیده بودم ( چون خودم متاسفانه نتونسته بودم به صداش گوش کنم )
از شنیدن این جمله متنفرم : دنیا همینه و تا بوده همین بوده !!!
اینکه ببینی هرچی کامنت میزاری برای نویسنده وبلاگ و تایید نمیشه خیلی دردناکه ... از صمیم قلب با همه دوستان ایشون و خصوصا همسر عزیزش ابراز همدردی میکنم ...
بچچه ها اگه میخاین برین مسجد زمانشو بمن بگید ممنون
چقد دردناک
حالم از دیروز خیلی بده
خدایا چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟چرا شیرزاد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
نمیفهمم
از خدا می خوام بیامرزدش چرا که مطمئنم انسان خوبی بوده که اینقدر دوستدار داره..
به خانواده اش هم صبر بده..
خدا به مادر و همسرش صبر بده...
الان داشتم تبریک صوتیش واسه سال ۹۰ گوش میکردم...
کاش همه اینا خواب بود...
کاش میشد زمانو برد به عقب..
روحش شاد ...
روحشون شاد باشه.به شما و همه ی ساکنین بلاگستان تسلیت می گم.دلم اونجاست.پیش شماها.برای تسلای دلتنگیتون.
امروز همه ی بادهای شمالی پیام تسلای منو میاره.
روحشون قرین رحمت
میشه اینجا نوشت تو بخونی زار زار گریه های لعنتی..
کیا این چه جهنمیه..
چه جهنمیه این خراب شده..
دلم پره کیا
امیدوارم این آخرین عزیزی باشه که از دست میدید
تسلیت میگم به خانوادش و تمام دوستانش
الان شما در مراسم هستید و من در خونه. قرآن می خونم براشون.
سلام
خدا رحمتش کنه...
من پیشنهاد می کنم صداش و کامنت هاشو تو یه پست ویژه بذارید.....روحش شاد
اولین بار بود که تو عمرم میرفتم مراسم کسی که کوچکترین ارتباطی باهاش نداشتم.......ولی وقتی برگشتم به اندازه ی مرگ یک عزیز دلم سنگین بود.....مریم بانویش با رنگ پریده.....مادر داغدیده اش......نمیدونستم چی باید بگم حتی ..که آداب تسلیت رو به جا اورده باشم.....به مریم بانو بگید که ما کنارشیم...همراهش..وبه یادش...
روحشون شاد و قرین رحمت حق ...
از خود او برای خانواده ودوستانش صبوری میطلبم
در ضمن انتخاب آهنگ بلاگتان با حال و هوای پستتان هم خوانی دارد و دلنشین
پایدار باشید