جوگیریات

جوگیریات

بابک اسحاقی
جوگیریات

جوگیریات

بابک اسحاقی

بازی سلفی با نمادهای شهری


 

 

از همه دوستان خوبم که در این بازی شرکت کردند ممنونم .

و همینطور از عزیزانی که دوست داشتند شرکت کنند و به خاطر مشغله نتوانستند .

البته بعضی از عکس ها آنطور که باید و شاید سلفی نبودند و قواعد بازی رعایت نشده بود اما در این دوران کسادی بازار وبلاگ همین که یک بازی وبلاگی برگزار بشود کافیست .

احیانا اگر توضیحات مربوط به عکس و لینک وبلاگ دوستان ایراد دارد اطلاع بدهید تا اصلاح کنم .


در ادامه ، عکس دوستانم با نمادهای شهری را ملاحظه بفرمایید ...

 


1
.

.

داود پورامینی می گوید :

اینجا کوی طلاب مشهد است . چند میل کوره آجر پزی باقی مانده است سالهاست که کوره ها تعطیل شده اند شهر گسترش پیدا کرده ولی هنوز باقی مانده اند (سه عدد از آنها هنوز هست که در کنارشان پارک ساخته اند)  اینها دیگر میل کوره آجر پزی نیستند استوارو زیبا در میان بافت شهر رو به آسمان ایستاده اند هر وقت نظری به آن می اندازم انگار تبدیل به نمادهایی شده اند که آدمیان از سیر قامتشان گاهی به اسمان نگاه کنند ...



2
.

.
فریبا ( دختر آبان ) و سایه بازی با برج میلاد
.

3
.

.
رها آفرینش :
اینجا ژوراسیک پارک در سعادت آباد است ،نزدیک پارک پرواز که حدود یکماهه که افتتاح شده، دایناسورهای بزرگی به نمایش گذاشته که علاوه بر اینکه از ناحیه ی سر و دم و دهان حرکتهای طبیعی دارند، صدا هم دارند و لمس تنشون هم حس یه دایناسور واقعی رو میده! بدنشون نرمه...
دیدنش رو به همه دوستان توصیه میکنم... یه جورایی برای بزرگترها جذابتر از بچه هاست .
.

4
.

.
این عکس را پونی از اردبیل فرستاده است و این خانم و آقای خوش تیپ دختر و پسر ایشون هستند .
.

5
.

.
بهار همیشگی گفته :
اینجا باغ "جهان گشا" تو شیراز هست.
چون نمای این مکان تو شب قشنگه و روز به این زیبایی نیست من شب از اینجا عکس گرفتم ولی وقتی کاغذی که نشونه بازی باشه رو تو کادر میاوردم نور فلش توش میخورد و چیزی از نوشته دیده نمیشد!
.

6
.

.
دل آرام در کنار تندیس آرش کمانگیر
روبروی کاخ ملت واقع در کاخ سعدآباد
.

7
.

.
سمیرا گفته :
سراب گیان یکی نمادهای اصیل و ماندگار شهرنهاوند است و تمام فصولش زیباست و پاییزش زیباتر...
.

8
.

.
سمانه این عکس را یواشکی و دور از چشم مدیرش گرفته است .
میدان آزادی اندیشه
جالب اینجاست که من و سمانه همشهری درآمدیم و هیچ بعید نیست سرنشین این سمند سفید نصفه و نیمه ای که در تصویر می بینید بنده باشم چون هر روز این مسیر را یکی دوبار طی می کنم .
دنیای کوچیکیه واقعا
.

9
.

.
 امیرحسین و پل زیبای خواجو در اصفهان
.

10
.

.
حسام نوشته :
عکس پیوست مربوط میشه به منطقه دارآباد تهران که حتماً رفتید .روی صخره و سنگ ها هم یکی نوشته « اینجا دروازه ی طبیعته ... » که ای کاش نمی نوشت.آب آبشار که از بالا سرازیر میشه دریاچه ی کوچکی را پدید آورده که خیلی زیباست . پیشنهاد می کنم حتماً دیدن کنید.
.

11
.

.
مرضیه نوشته :
نماد توی عکس رو خیلی دوست داشتم ولی هیچ وقت فرصت این رو به خودم ندادم که ازش عکس بگیرم .. چه برسه بخوام خودم هم توی عکس باشم . برای کامل دیده شدن نماد نمی تونستم سلفی بگیرم .
مشهد .. روبروی دانشگاه فردوسی .. نماد گفتگو 
.

12
.

.
منصوره مشیری نوشته :
اینجا کاخ گلستان است.لابد نامش به گوش اکثریتتان خورده و اگر نه با یک جست و جوی کوچک، اطلاعات عصا قورت داده ای از سایتهای مختلف در خصوصش پیدا می کنید.پس بگذارید از آنچه که من را به این نما کشاند بنویسم.این عکس در آبان نود و سه، در گیر و دار ضبط پرفورمنس « یک دقیقه با یلدا » ثبت شد.هر آدمی در زندگیش اش یکسری دیوانگی دارد.پنهان یا آشکار.دیوانگی های عزیز.دیوانگی های دوست داشتنی.دیوانگی هایی که هویتش را قوام می دهد.من هم یکی از همان آدم هام.و خُب مگر « عشق » چیزی به غیر از دیوانگی کردن است؟ 
دلم می خواست یلدایی که گذشت حرف هایی با « او » بزنم.شاید نشنید...شاید ندید...
بگذارید اینجا بنویسم.در این وبلاگ ، در این خانه ی خاطرات خوب.شاید روزی گذارش به این سمت افتاد و خواند:
چشمهایت را ببند!
مرا می بینی؟
یلدای امسال، «عشق» را به سنگفرش خیابان ها کشانده ام.
و عشق؟ سرخ است.شبیه معجزه ی لبخندت.
و عشق؟ آرام است.شبیه کلاف هایی که با « دوستت دارم» به رج کشیده شدند. 
و عشق؟یک شعر خوب است.
مثل سکوت شب در مرغزار دور خیال انگیز.
چونان بلندای شب یلدا، عجیب!

می آیی با هم قدم بزنیم؟

.

13
.

.
طاهره از شیراز نوشته :
من این سلفی رو اردیبهشت 87  گرفتم. اون زمان بردن موبایل و دوربین به چنین چای مقدسی خلاف قوانین بود
اما من واقعن دوست داشتم هرطور شده یه عکس یادگاری بگیرم  در نتیجه با یه مخفی کاری کوچولو به هدفم رسیدم.
.

14
.

.
سارا نوشته :
میخواستم تو این مسابقه شرکت کنم ولی ازونجایی که یه هفته س مریضم و شدیدا هم درگیر تحویل پروژه و امتحانا ، یه عکس از 8 مارچ سال گذشته رو براتون میفرستم . این عکس رو میفرستم چون پرچم ایران هم توش هست 
8 مارچ روز جهانی زن هست و اون گل زردی که دستم هست هم سمبل اون روزه و تو اون روز به خانوما هدیه میدادن .
.

15
.

.
جناب سیاه سفید خاکستری این عکس رو از قلعه رود خان فومن گرفته
.

16
.

.
آهوی عزیز که در سفر هست این عکس رو فرستاده
توضیح بیشتری نداده ولی اگر اشتباه نکنم تاج محل در هندوستان باشه
.

17
.

.
خورشید پورامینی نوشته :
تهران کلی جای قشنگ داره. همه می دونن.. همه رفتن..
اما برای من، تهران همین نیمکت سبز قدیمیه که روزای بارونی میشینم رو سبز خیسش و شعر می خونم و خیال می کنم.. 
.

18
.

.
آقای رگبار نوشته :
عکس مربوطه به سردر ورودی وزارت خارجه در خیابون سپه ، محل کار آقای ظریف . دوره قاجار این جا میدون مشق نظام بود و در دوره رضاشاه تبدیل به باغ ملی و سر در معروفش بر خیابون سپه (امام خمینی فعلی)  شد . این ساختمون در همون دوره برای شهربانی با توجه به نوع معماری تخت جمشید ساخته شد و تا سال 81 دست نیروی انتظامی بود که از اون موقع به بعد وزارت خارجه خرید و شده این چیزی که الان هست و محلش طوریه که معمولا هفته ای یکی دوبار از جلوش رد میشم
.

19
.

.
امی عزیز این عکس رو از کوچه شون در یک روز زمستونی گرفتن
.

20
.

.
باغبان عزیز این عکس رو که برای اردیبهشت سال گذشته هست فرستاده
دشت شقایق در منطقه آزاد ارس
.

21
.

.
صدیقه عزیز هم این عکس رو فرستاده صرفا برای شادی حضار
و هیچ ربطی به نمادهای شهری ندارد
.

22
.

.
مریم عزیز از کرج  این عکس رو فرستاده
روستایی در اطراف کرج به نام آجین دوجین
.

23
.

.
سید عباس موسوی نوشته :
مصلای تهران ...
این بنا قرار بود تنه بزنه  به مسجدالحرام و...اما سه دهه گذشته و هنوز...
 به نظرم این بنا و شرایط و هویت و مراحل سریالی ساخت و سازش  بارز ترین نمونه  نوع نگاه، سیاست گذاری و مدیریت در مملکت ماست.
.

24
.

.
بمب هیدروژنی نوشته :
بنده در ایام امتحانات به سر می بردم و فقط فکر کردم دیر (و با عکس داغون) شرکت کردن بهتر از هرگز شرکت نکردن است.
امروز بعد از آخرین امتحان از دانشگاه به سمت میدان آزادی رهسپار شده و گذری زیر نگاههای سنگین عابران این عکس رو گرفتم.
این عکس پتانسیل شرکت در مسابقه "پس نماد شهری کو؟" را نیز به طور همزمان دارد. چرا که برج آزادی در آن نقش کم رنگی ایفا می کند. (و جناب تیر برق نیز با اقتدار جلوی برج تصویر را از بد، بدتر کرده است حتی). گرفتن عکس از زاویه دیگر می توانست منجر به تصادف جرحی یا فوتی شود! نمادهای به کار رفته در این عکس عبارتند از: برج آزادی، ترافیک و آلودگی هوا!!
به قول شاعر گفتنی "تهران انگار همیشه سیگار می کشد"
.

25
.

.
اینم عکس صاحب وبلاگ بیوطن!!! در کنار رودخانه زاینده رود استان چهارمحال
و بختیاری . خیلی دلم می خواست چهره جناب بیوطن رو ببینم و حالا به یکی از آرزوهام رسیدم .
.

26
.

.
پروین خانم نوشته :
ببخشید من نتونستم با یک نماد واقعی شهری عکس بندازم. امروز سر راهم به مطب جلوی یکی از شعبه های فروشگاههای زنجیره ای کندین تایر Canadian Tire وایسادم و این سلفی رو گرفتم. کندین تایر یه فروشگاه کانادایی است که همه چیز تقریباً میفروشه بخصوص وسایل اتوموبیل و وسائل منزل و کمپینگ و باغبانی و ... و توی همهء شهرهای کانادا از بزرگ و کوچیک شعبه داره.
.

27
.

.
این عکس را مهرداد عزیز فرستاده .
بهار امسال من و مهرداد برای اولین بار همدیگر را ملاقات کردیم در بهشتی شبیه به همین عکس
یکی از ییلاق های زیبای مازندارن
.

28
.

.
محسن باقرلو نوشته :
بلوار کشاورز قطعن مجسمه و یادمان و نماد شهری نیست
اما حتمن نماد کرور کرور نوسالژی و خاطره و عاشقیت های 
مردمان این شهر است در طول سالیان ... مخصوصن دانشجوهاش ...
.

29
.

.
ترنم نوشته :
سلام...این عکس (تاحدی)سلفی با نماد فصلیه  متاسفانه نتونستم سلفی با نماد شهری بگیرم...اونی هم که پشت آدم برفی وایساده منم...راستی آدم برفی مونم اهل حاله داره قلیون میزنه
.

30
.

.
رضوان سادات نوشته :
نماد شهر من،آرم شرکت لبنی هراز ِ که یکی از شرکتهای لبنی قدر تو شهر مون و ایرانه و مطمئنن با محصولاتش آشنایی دارید.
.

31
.

.
رها نوشته :
این یکی از نمادهای شهریه که خیلی خیلی دوستش دارم. اینجا اسمش جاده ی
ساحلیه، که تو سفری که به بوشهر داشتم دیدمش .نور پردازی صدفا هر چند
دقیقه یک بار تغییر میکنه و خیلی منظره ی دیدنی ای داره
.


32
.

.
فرگل نوشته :
اینجا رامسر، کازینو هست که از شمال به دریا و از جنوب به کوه وهتل رامسر محدود میشود.
.

33
.

.
این هم سلفی بانو اردیبهستی با میدان آزادی
.

34
.

.
آذرنوش نوشته :
نمایی از رودخانه ی کارون ...پلی  که توی عکس مشخصه یکی از معروف ترین پل
های اهواز بنام پل سفید است.
.

35
.

.
وانیا این عکس رو توی اتوبوس های مسیر انقلاب گرفته .
هیچ منظور سیاسی هم نداشته
9 دی روز تولدشه
.

36
.

.
سلفی احمد و گنبد جبلیه کرمان
.

37
.

.
آوا نوشته :
این عکس ، عکس اولین مسافرت بعد از عروسیمونه..مشهده..حرم.
البته عکسای خوب و بهتر هم انداختیم
اما احساس کردم این یجوری تره..یعنی شایدم بخاطر حس قشنگش بوده توی اونروزا..
تاریخ عکس مربوط به تاسوعا عاشورای امساله
.

38
.

.
پری گل نوشته :
"درخت کنار "یکی از نمادهای شهر و استان منه. خوزستانیا خیلی دوستش دارن. بعد از نخل شاید محبوب ترین درخت اینجا باشه. مخصوصا توی روز سیزده بدر، که اولویت برای نشستن زیر سایه ی کناره. تاب بستن. میوه ی کنار جمع کردن و کری خوندن به خاطرش و دل درد گرفتن به خاطر زیاده روی.
عقیده های خرافی هم دور و بر این درخت هست. از یکی از دوستان عرب شنیدم که عقیده دارن این درخت سیده و اکراه دارن ببرنش. یا قدیمیای شوشتر که معتقد بودن شب نباید از زیرش رد شد چون جن داره. 
عکسای منم امروز گرفته شدن، زیر بارون، تو هوای بهاری اهواز
.


39
.

.
م.ح.م.د نوشته :
همانطور که شما دوستان جان مستحضر هستید اراک یکی از بازماندگان اروپای غربی میباشد که در جنگ جهانی اول و بنا به تصمیم دولتمردان وقت از قلب اروپا کنده شده و با پای پیاده به سمت خاور میانه آمده تا به عنوان تنها نماینده ی کشورهای 5+1 در این راستا فعالیت کنه . اراک دومین شهر توریستی دنیاست که هم اکنون با جاذبه های گردشگری خود انگشت حیرت را بر دهان ها فرو برده است . عکسی که مشاهده میکنید یکی از هتل های این شهر به نام اراک لانتیس بوده که این هتل 5 طبقه زیر دریاچه ی معروف شهر ( رودخونه خشکه ) فرو رفته است و نمای بسیار جالب و اعجاب انگیز دارد . اراک دارای پرچم مستقل میباشد که در سالیان دور طراحی شده و گفته میشود که پرچم امارات متحده عربی از این پرچم تقلید کرده و قضات شهر هم اکنون به دنبال احقاق حق خود میباشند. از دوستان جان برای سفر به این شهر اعجاب انگیز دعوت به عمل می آید .
.

40
.

.
عاطی نوشته :
نمای تهران ... سایه ها
.

41
.

.
این هم تیراژه و یکی از نمادهای شهر تهران
.

42
.

.
حباب لامپ نوشته :
خب این عکس نماد شهر گرگانه که بعد از برج میلاد بلندترین برج ایرانه...من این عکسو وقتی تو اتوبوس بودم و داشتم از بابل برمیگشتم خونمون گرفتم... می خواستم یه جوری عکس بگیرم که این برجه مثلا کف دستم باشه ولی به خاطر حرکت اتوبوس نشد .
.

43
.

.
سحر نوشته :
پل کنرک مربوط به دوره ء قاجار در شهرستان بروجن  واقع شده  و یکی از آثار ملی استان چهارمحال بختیاری است.طول اصلی این پل 40 متر با ارتفاع 5 مترو و عرض 4 مترو دارای 3 دهانه است . این پل به تازگی مرمت شده است.
.

44
.

.
هاله صادقی این عکس رو در کنار مجسمه عکاس باشی در کنار ارگ کریمخان شیراز گرفته
.

45
.

.
بشرا این عکس رو در باغ جهان نمای شیراز گرفته
عکس برای خرداد ماه امساله
.

46
.

.
این عکس هم پرهون فرستاده . بدون هیچ توضیح اضافه ...
.

47
.

.
این هم هانا خانم پیرزاده در موزه زمان
.

48
.

.
این هم عکس ارسالی فرشته عزیز بدون هیچ توضیحی
.

49
.

.
افروز و علیرضا با لباس محلی گیلان
عکس برای پاییز امسال است موزه میراث روستایی گیلان در رشت
.


50
.

.
سمیرا خانم و کلیسای جامع مِتستختا - گرجستان   metstkhta - georgia
.

51
.

.
این هم عکس من و بازار اسلامی واقع در فاز 3 شهر اندیشه
قرار است این بازار شبیه نقش جهان اصفهان باشد .
.


نظرات 188 + ارسال نظر
سحر شنبه 27 دی 1393 ساعت 00:07

منم تحلیلهای عاطی رو دوس داشتم

سیاه سفید خاکستری به غریبه شنبه 27 دی 1393 ساعت 00:09

من 4 ساله جوگیریات رو میخونم و تازه اینجا رو پیدا نکردم. جایی که عکس رو توش گرفتم اسمش قلعه رودخانه. اون ماشینها و سگ هم تو این مکان هستند. قلعه رودخان 1000 تا پله داره و اینجا پایین پله هاست. همون طور که شما میتونی تو منزلت باشی سگ و ماشین هم میتونن تو قلعه رودخان باشن

امی شنبه 27 دی 1393 ساعت 00:09 http://weineurope.blogsky.com/

بابک جان حسابی زحمت کشیدید دستتون درد نکنه، برخلاف تصورتون دوستان حسابی از این بازی استقبال کردن و وبلاگتون رو عکس بارون کردن خدا رو شکر اینطوری می تونیم امیدوار باشیم که شما انگیزه برای راه اندازی بازی های بعدی هم پیدا می کنید .
عکس همه زیبا و جالب بود همینکه هر کسی برای این بازی و این وبلاگ وقت گذاشته و فکر کرده از کجا و چی عکس بگیره و بفرسته کلی ارزش داره.
کسی هم که با نام غریبه از عکس ها ایراد گرفته کاش به جای ایراد گرفتن خودش هم دست به کار می شد و عکس می فرستاد. مسلماً درک مفهوم نماد شهری یا سلفی گرفتن خیلی مشکل نیست اما خیلی از دوستان از جمله خودم به دلیلی اینکه خودمون وبلاگ می نویسیم تمایلی به شناخته شدن نداریم و با عکس یک بنای مشهور راحت می شه شهر رو حدس زد اینه که توی کامنت های پست های قبل دوستان از بابک اجازه گرفتن و ایشون هم گفتن اشکالی نداره و می تونیم از هر چیزی که ما رو به یاد شهر محل سکونتمون میندازه عکس بندازیم حتی از سر کوچه یا تابلوی یک مغازه حتی اصراری به سلفی گرفتن هم نیست و می تونیم خودمون توی عکس نباشیم به هر حال من از همه دوستان تشکر می کنم بابت وقتی که گذاشتن و عکسشون رو با بقیه به اشتراک گذاشتن.

ممنونم امی
خیلی خوشحالم که شرکت کردی

تیراژه شنبه 27 دی 1393 ساعت 00:11

سلام
چقدر دوست داشتم چهره ی خورشید خاص و پرانرژی رو ببینم، عزیزم..
و همینطور مشتاق بودم برای دیدن جناب بی وطن و جناب رگبار
از پاتیناژ روی یخ جناب باقرلو که بگذریم چه شباهتی زیادی است بین جناب موسوی و بنای پشت سرشون ! به نظرم میاد این مصلاست که با جناب موسوی عکس سلفی گرفته !!
خیلی خوشحال شدم از دیدن دوستان نوآشنا و دوستان قدیمی ، مرسی از کامنتهای تحلیلی و تفسیریت عاطی

یک دنیا تشکر جناب اسحاقی، بابک خان عزیز، من حس میکنم دیگه متعلق به این سرزمین نیستم اما برام عین یه یادگار قدیمی عزیزه، وقتی به صندوقچه ی قدیمی سر میزنم و میبینم همه چی سر جاشه خیالم و دلم آروم میگیره ، شاید نتونم خوب توضیح بدم اما مخلص کلام؛،ممنون که هستی .

مکان باجه ی تلفن: خیابان شریعتی ، قبل از پل سیدخندان ، تقریبا روبروی دفتر پست سیدخندان

شاد باشید دوستان .

ممنون تیراژه عزیز
ممنون که عکس فرستادی
منم خوشحالم که این همه یادگاری از دوستهای قدیم و جدید اینجا توی جوگیریات پیش من به امانت هست
زنده باشی

رها شنبه 27 دی 1393 ساعت 00:19

واقعا عالی بودن...
خیلییییی لذت بردیم

داود (خورشید نامه) شنبه 27 دی 1393 ساعت 00:25

بعد از اینکه چندین بار عکسها رو دیدم ...نمیدونم شما هم به این ها دقت کردین توی عکسها
نمادهای مذهبی حضور دارن (داخلی و خارجی) بچه ها هستندکه نمادهای زندگی اند حیوانات /گلها / درخت /رودخانه/ کوه که نمادهای طبیعت هستند
مجسمه ها که نمادهای تاریخ و هنرند بناهای قدیمی بناهای جدید خیابان و شهر سازی که نمادهای معماری اند غذا ها حتی هستند اوون ارم لبنیات یا سوهان حاج حسین خصوصا سوهان حاج حسین که نماد شهر قمه ولی حالا به صورت طنز اجرا شده لباس ها حضور دارند فصلها حضور دارند پاییز زمستان بهار تابستان و...
به نظرم تمام نماد های زندگی توی عکسها هستند

سیاه سفید خاکستری شنبه 27 دی 1393 ساعت 00:27

بابک خان دست مریزاد بابت ترتیب دادن این دورهمی
خسته نباشید بابت زحماتی که برا این بازی کشیدی
تبریک بابت اینکه بازی با استقبال خوبی مواجه شد. اونم با وجود اینستاگرام و فیس بوک.
پس پرچم وبلاگ بالاست و اگه بعد اینستاگرام اونستاگرام هم بیاد ما به وبلاگ و وبلاگ نویس ها پایبندیم.

ممنون دوست خوبم
مرسی که شرکت کردی
ایشالا که پرچم وبلاگ همیشه بالا باشه

رها شنبه 27 دی 1393 ساعت 00:29

حس میکنم دیدن تمام دوستان،اینکه لبخند بر لبشون هست،
اینکه با انگیزه و پر انرژی شرکت کردن،اونقد لذت بخش هست که جای هیچ نقد و صحبتی نمیذاره..ممنون از همه،ممنون از جناب اسحاقی...خیلی خیلی ممنون
و شرمنده که نشد عکس بفرستم،از کم سعادتی ماست.
بازم ممنون دوستان

قربانت رهای عزیز
ایشالا بازی های بعدی

داود (خورشید نامه) شنبه 27 دی 1393 ساعت 00:30

سیمرغ بلورین به اوا و افروز به خاطر عکسهای دو نفره

داود (خورشید نامه) شنبه 27 دی 1393 ساعت 00:34

دوربین طلایی به هاله صادقی بخاطر حضور مجسمه عکاس در عکس و ارتباط ان با موضوع بازی

بشرا شنبه 27 دی 1393 ساعت 00:55 http://biparvaa.blogsky.com

صدیقه جان... من توی کامنتم نوشتم که عکست جالب بود...

خورشید شنبه 27 دی 1393 ساعت 01:06

1. وای کوره پزی پارک گلشور.. بلـــــــنده. اونقدر که وقتی می خوای سرشو ببینی..باید نگاهتو بدی به آسمون.
بابا شما هنوز اون کت جلالو می پوشی؟
2. اون ابرای آسمون چه خوشگلن. سایه بازی کار خوشگلیه. دوست داریم.
3. باید جالب باشه. ممنون. (خجالت میدین متو رها خانوم. )
4. این آقا و خانم خوشتیپو.. وای دلم می خواد گاز بزنم این پسر خوشگله رو. خدا حفظشون کنه.
5. شیراز کلی جاهای محشر داره. اصلا یه مدت تو فکرم بود یه جوری انتخاب رشته کنم که برم شیراز. قشنگه. ممنون.
6. دل آراااااام.... من چقده دوست دارمت.
7. چقدر پاییزه.. من عاشق پاییزم. خیلی خوشگله.
8. اون پرچم رقصون تو دل آسمون قدبلندتر از کوه ها رو دوست دارم.
9. پل خواجو شب خوبی رو یادم میاره. چه قشنگ افتاده. ممنون.
10. این عکسو خیلی خیلی دوست دارم. سنگای کج و کوله که دیوار کشیدن دور تا دور. روشنی اون بالا که نور می تابونه رو سنگای سخت. آبی که روون شده از دل نور و برکه ی زلال این پایین. محشره. ممنون آقای حسام.

ترنم شنبه 27 دی 1393 ساعت 01:17 http://www.nofault.persianblog.ir

مرسی بابک عزیز ...ببخشید که قوائد بازی کامل رعایت نشد ولی خیلی دوست داشتم شرکت کنم...عاطی چه تحلیل جالبی کردی از عکسممرسی عکس خودت که خیلی جالب بود به نظرم

ممنون ترنم جان
همین که لطف کردی و وقت گذاشتی و فایل رو فرستادی رو چشم ما جا داری . قاعده و قانون مهم نیست وقتی رقابتی در کار نباشه
مهم دور هم بودنه و داره خوش میگذره
و شما هم باعث و بانی همین خوشی هستی

خورشید شنبه 27 دی 1393 ساعت 01:18

جا داره از خودت سوال کنم کوره پزی چیه؟

سحر شنبه 27 دی 1393 ساعت 01:19

سحر به خورشید

خیلی خوشحال شدم از دیدن روی ماهت( ماه و خورشید در یک اقلیم)
چه آرامشی توی چهرتونه خانوم

مسافر شنبه 27 دی 1393 ساعت 01:20

سلام و درود به جمع دوستان جوگیریات...
از آقایان و بانوان ارجمند

و به رسم آقا داود ( خورشیدنامه ) در اهدا جوایز:
سیمرغ بلورین برای دل آرام این سرزمین
که در کنار کمان آرش...
کمان شادابی اش
کمان چهره خندانش
تیر نشاط و آرامش بسمت ما بینندگان "هدف" گرفت
خدای بی همتا در مهربانی:
فرزندان این سرزمین را
سلامتی شادابی و آرامش روزی بفرما
آمین

داود (خورشید نامه) به خورشید شنبه 27 دی 1393 ساعت 01:21

هوی هوی سوتی دادی
کوره پزی نیست
کوره اجر پزیه

داود (خورشید نامه) به خورشید شنبه 27 دی 1393 ساعت 01:25

اونم کت نیست پالتوست
مال جلال هم نیست مال ادمای با فضل و کماله(همیجوری واسه قافیه)

داود (خورشید نامه) به خورشید شنبه 27 دی 1393 ساعت 01:26

ملت رو رفتی خوابوندی پیچوندی اوومدی بالاخره اره

داود (خورشید نامه) به خورشید شنبه 27 دی 1393 ساعت 01:30

ناقلا اوون گلا رو واسه کی گرفته بودی ...فکر کنم یک نمادی مدادی پمادی چیزی توش بود

داود (خورشید نامه) به خورشید شنبه 27 دی 1393 ساعت 01:34

این عبارت سبز خیس نیمکتت من و کشت یعنی
میبینم شبا یکی یواشکی میاد توی جمله هام دزدی نگو تو بودی

داود (خورشید نامه) به خورشید شنبه 27 دی 1393 ساعت 01:38

ولی خدایشش می خوام بدونم توی ووروجک چطور تهران به اوون بزرگی رو جا دادی توی یک نیمکت سبز

سلام.
چه این خونه شبیه قدیمها شده...
همیشه همینطوری باشید...
همیشه این دورهمی ها باشه...
دوستی ها و مهربانی های بی منت...
اینکه می بینم بچه ها توی کامنتها با هم چت می کنند من رو یاد قدیمها می اندازه...مززه ی بازی وبلاگی به همینه...
ممنونم از تو بابک...ممنونم از همه که به برگزاری این بازی کمک کردند...
عاطی جانم، احمد عزیز، بشرا جان ممنونم ازتون برای نظر پر مهرتون دوستان نازنینم.
همه ی عکسها حس خوبی داشت.

خورشید عزیز، هم رو نمی شناسیم و شاید متنهای هم رو هم نخونده باشیم اما بعد از دیدن عکست و خوندن متنت حس نزدیکی باهات داشتم...دقیقا با خوندن همین چند خط و نگاهت در عکس...دوستت داشتم...نمی دونم چرا...مثل یک قدرت کاریزماتیک...انگار دلم یک دوست شبیه تو می خواد...یک روز کنارت روی این نیمکت می نشینم...

این بازی برای من پر از شادی و حس خوبه اما متن و عکس خودم این وسط برای خودم تلخه...اینکه همه می خونند همه می بینند جز اونی که مخاطب بوده غمگینه...خیلی...

خسته نباشید.
دلتون شاد و لبتون خندون.

سلام منصوره جان
واقعا من هم خوشحالم که حس و حال اون روزهای خوب بازی های وبلاگی داره تکرار میشه
چه حیف که وبلاگ انقدر بی رونق شده
و چه حیف که خیلی از دوستان اون روزها نیستن
ممنون بابت همه خوبی هات
بهت قول میدم خودم یکروز این پست رو بهش نشون میدم
قول مردونه

خورشید شنبه 27 دی 1393 ساعت 01:40

11. چه مجسمه ی ماهیه..سنگه. سیاهه. اما قشنگ تراش خورده. انگار یه آدم..دست رو دست. سر رو دست.
12. کاخ گلستان..اون کاشی های زمینه..انار.. این لبخند قشنگ و دوستانه.. اون نوشته ی فوق العاده نگفته بودم تا حالا که چقدر منصوره رو دوست دارم؟
13. کعبه انگار نقشه.. ان شاالله قسمت ما.
14. من گل زرد دوست دارم...
15.قلعه رودخان دومین جای محشریه که به عمرم رفتم. (اولیش ارتفاعات ماساله.) 1000 تا پله میری بالا. دیگه میون آسمونی. شبنم میشینه رو موهات.. هیچکس حرف نمی زنه. همه جا ساکته. همه جا ساکته اما انگار زمزمه ی آواز میاد.. محشره.
16. تاج محل ماهه. یکی از رویاهام اینه که برم هند. ممنون آهو خانم.
17. خودمم و نیمکت عزیزم. بذار راستشو بگم. این نیمکت من نیست. با سپهر رفتیم که رو نیمکت خودم عکس بگیریم. اما نشد. نیمکت خودم زیر بیده.
اون گلای قشنگو با سپهر خریدیم. چقدر خوش گذشت.
18. آقای رگبار.. فکر می کردم چنین عکسی بگیرن. خیلی برام جالب بود. ممنون.
19. کوچه ی خانم امی چه قشنگ و تمیزه. حتی می تونم بوی بارونو حس کنم.
20. باغبان و این دشت شقایق.. دشت شقایقو ول کن. باغبان می دونی که چقدر ماهی نه؟

خورشید شنبه 27 دی 1393 ساعت 01:42

منصوره ی مهربونم.. می شناسمت دورا دور. و دوستت دارم از نزدیک.

خورشید شنبه 27 دی 1393 ساعت 01:48

بابا جان اگه گذاشتی شما یه بار من خانمانه رفتار کنم..

بعدشم میل و کوره و آجر.. حالا یکی یکی رو می پزه دیگه چه فرقی می کنه..؟
کت و پالتو هم فرقی ندارن. مغلطه (؟) نکن.
گلا رو با سپهر دوتایی پول گذاشتیم خریدیم.

داود (خورشید نامه) به خورشید شنبه 27 دی 1393 ساعت 01:52

ای جانم... چه حالی میده حرص تو رو در اوردن

چشم آ ... آ ما دیگه رفتیم هیچیم نمیگیم شمام بتاب خانومانه ...همونطور که همیشه هستی...
ببخشید که ما کودک درونمون بعد 50 سال هنوز فعاله

عاطی شنبه 27 دی 1393 ساعت 01:52 http://www-blogfa.blogsky.com

چقذه این بازی خوش گذشت:دی

باز هم موتوشکرم از دوستان جان ک به عکس و نظرات بنده ی حقیر لطفت داشتند.:دی :گل ل ل ل ل

چقدر آن قسمت کامنت منصوره جانم درباره ی خورشید خانوم زیبا بود.

عاطی شنبه 27 دی 1393 ساعت 01:59 http://www-blogfa.blogsky.com

آقا داود پورامینی و خورشید جان

چقدر کامنت های پدر دختری شما شیرین و لذت بخشه.

:گل برای شما

والا زمان دبیرستانم بابام متوجه می شد این وقت شب توو نتم میترکاندم:)))))))و کمترین تنبیه برداشتن سیم مانیتور بود:)))))

سحر شنبه 27 دی 1393 ساعت 02:00

کماکان منتظر بقیه تحلیلهای خورشید هستیم

خورشید شنبه 27 دی 1393 ساعت 02:02

21. صدیقه محشر بود...عالی..عالی.. من باید باتو دوست تر باشم.
22. عکس کج و خم رود و شاخه های لخت سرک کشیده رو دوست دارم. ممنون.
23. عکس آقای موسوی.. لبخند.. جسارت نمی کنم..
24. چقدر من از خانم بمب هیدروژنی خوشم اومد.. اصلا خاموش ها خوش درخشیدند. آقای سفید سیاه خاکستری هم..
اون خورشید زیاد..آزادی..درختای افشون بای بای کنون واسه دوربین.. (هیچ وقت حرف زدن من شبیه آدم نمیشه.) توضیح بامزه..
ممنون.
25. جناب بی وطن.. تازه با وبلاگشون آشنا شدم. بنده هم مشتاق دیدار چهره شون بودم. تشکر. اون انعکاس درختا روی آبو..
26. پروین خانم عزیزم... قربان شما برم من.. انقـــــدر خانم و خوشتیپ و نازنینین.
27. تو گرگان یه همچین بهشتی رو دیدم. تو راه روستای زیارت. النگدره و اینا.. من عاشق درخت و جنگلم.. فوق العاده س.
28. یه روز پاییزی.. بارون میاد.. بدون چتر.. غش غش خنده کنان.. بدویی تو بلوار.. اینجا رو دوست دارم. تشکر از جناب باقرلوی بزرگ.
29.چقدر بامزه س این آدم برفیه.. دماغشو.. قلیونشو.. ههه.. خیلی باحاله.
30. پنیر هراز خوشمزه س.

داود (خورشید نامه) شنبه 27 دی 1393 ساعت 02:23


جان!! ببخشید شما دارید تحلیل می کنید هنوز ...ما ؟ هیچی همیجور سوت میزدیم داشتیم رد میشدیم ...ببخشید ازاینکه سوتمون وسط تحلیلتون افتاد

خورشید شنبه 27 دی 1393 ساعت 02:24

31. همیشه دلم می خواسته برم جنوب.. کاش بشه یه روز.
32. این عکس فوق العاده س. نیمه ی آبی رنگ فرگل قشنگم.. این راه سنگی..شمشادا و درختای سبز دوطرف.. خیلی خوبه.
یه عصر خوشگل بوده انگار.. از اونا که من بهش میگم اطلسی.
33. آزادی کجکیش خیلی جالبه.
34. لب کارون.. چه گلبارون.. اینا..
35. خیلی عیبه که من ندونم 9 دی چه خبر بوده؟ از تاریخ معاصر و سیاست و مع ذلک بیزارم. وانیا جانم تولدت مبارک. با خیلی تاخیر.
36.کرمان رفتم. خیلی هم خوش گذشته. اما اینجا رو فکر نکنم. ان شاالله دفعه ی بعد. ممنون.
37. ایشون همون آوا خانوم نازنینین
که کامنتای این مدلی میذارن ؟
بوی حرم یادمه.صحن انقلاب.
فیروزه ای گنبد گوهرشاد.
من دلم می خواد...
ممنون خانم آوا .
حق نگهدارتون.
38. اسم کنارو شنیدم. چراغ ها را من خاموش می کنم زویا پیرزاد. اسمش خوشگله. من عاشق گل و درخت و گیاهم. ممنون پری گل خانم جان.
39. راستش جدا دلم برای آقای م.ح.م.د تنگ شده بود.
گفتم می خواستم برم شیراز.. ولی اینجا وسوسه انگیزتره..
نگاه اون پشت صحنه رو..
اراک پناهنده می پذیره؟
40.عاطی.. یا خود خدام.. این چه هیبتیه دختر.. رعب آوره. یاد خفاش شب و اینا افتادم.. (عاطی عزیزم یه بغل گل برای تو مهربونم. عکست با اینکه خیلی وحشت انگیزه ولی خیلی خلاقانه س. :گل)
شما خیلی ماهی ها..

گلنار شنبه 27 دی 1393 ساعت 02:39

و مهربانی دست زیبایی را خواهد گرفت...

نمی دانم در این عکس ها چه بود که مهربانی و زیبایی دیدمش.
همگی تان زیبائید .خلوصی دلنشین.معصومیت آن پس پشت پنهان آشکار.همینطور خوب بمانید.مرسی از عکس هاتون.

مرسی بابک جان.آن مرد کوچک گوگولی را ببوس که جایش در این عکس ها خالیست.

ارادت گلنار عزیز
به روی چشم

خورشید شنبه 27 دی 1393 ساعت 02:39

41. تیراژه ی مهربونم، تیراژه ی نازنینم دنیایی دلم برات تنگ شده بود. (خیلی خیـــــــلی)
این عکس دل منو فشار میده. مخصوصا که اون مرد توی باجه سربازه..
42. بصیرا چه خفنه این ساختمونه.. چی هست حالا؟ توش چه خبره؟
43. سنگ سنگ سنگ کنار هم اینجوری با نظم و ترتیب یک جا نشستن. چه قشنگ. سپاس سحر خانوم گل.
44. هاله خانوم و مرد عکاس.. از مردای عکاس خوشم میاد. منو یاد بابا می ندازن.
45. اون درخته چه مودب وایساده.. چه آفتابی به به.. شیراز ماهه.
46.ایشون چه بد نگاه می کنن.. وا..
47.هانا خانم خوشگل قشنگ.. ای جانم. خداحفظش کنه.
48. من دلم حرم می خواد. خوش به حالتون. (ماچ به فرشته ی عزیزم و محبتش.)
49.این عکس خیلی جون داره. چقدر رنگیه. من از خانم افروز خیلی خوشم میاد. ان شاالله رحمن همیشه شاد و سلامت باشن.
50. سمیرا خانم مادر دل آرامن؟ ای جانم.. قربون دل مهربونتون خانم. همیشه رو لباتون لبخند باشه الهی.
51.این آسمون محشره.. و اون گنبد فیروزه. خیلی دوستون داریما آقای اسحاقی..

خورشید شنبه 27 دی 1393 ساعت 02:42

طودی کجاست پس؟
نیمه جدی خانم؟
همسایگان محترم و محترمه ساختمون هفتگ؟
اون آقا که ابرهاشون ضلع داره؟
وای .. مانی کو؟

خیلی دوست داشتم که باقی دوستان هم باشن. ان شاالله دفعه ی بعد ..

خورشید شنبه 27 دی 1393 ساعت 02:46

از ته دلم ازتون ممنونم آقای اسحاقی جان.
خیلی خوب بود.
خیلی خوش گذشت.
از همه ی دوستان هم ممنونم و همه تونو واقعا با همه ی قلبم دوست دارم.
برای همه روزای خوش می خوام.
هرجا که هستین دلتون آروم، رو لباتون لبخند، روزگارتون خوش.

ممنون خورشید خانم عزیز و با محبت

خورشید شنبه 27 دی 1393 ساعت 02:48

دارم فکر می کنم این همه آدم، هر کس یه جای این دنیا..
دلامونو گذاشتیم کنار هم.
لبخندامونو..
و بین دلامون مهربونی تقسیم کردیم..
این خیلی بزرگه..

خورشید شنبه 27 دی 1393 ساعت 02:54

ببخشید که جسارت کردم و برای هر عکس نظر دادم.
ببخشید اگه به کسی بی احترامی کردم ناخواسته.
ببخشید که خودمو جا کردم تو این جمع و گاهی دخالت می کنم.
ببخشید اگه کسی رو ناراحت کردم.
ببخشید که من انقدر حرف می زنم.وای..

عطیه شنبه 27 دی 1393 ساعت 03:07

عالی بود... کاش منم اینقدر سخت نمیگرفتم و یه عکس قدیمی یا گذری میفرستادم.
فکر کنم جوگیر شده بودم که حتما حتما قوانین بازی رو رعایت کنم

ایشالا بازی های بعدی

خورشید شنبه 27 دی 1393 ساعت 03:16

یادم رفت که از عاطی گلم تشکر کنم برای نظرات فوق العاده ش.

پونی شنبه 27 دی 1393 ساعت 03:27

دست گلتون درد نکنه همه عزیزان

خورشید شنبه 27 دی 1393 ساعت 03:41

ساجده هم نیست.
خانم خورشید خانم وبلاگ دنیای خورشید..
آقای میلاد هم نیستن.
جناب ناجی هم نیستن.
مونیکا جان..
مشتاق دیدارشون بودیم.

جاشون خالی.

آوا شنبه 27 دی 1393 ساعت 04:16

ممنونم عاطی جان،خورشید عزیز وجناب پورامیـــنی،بمب هیدروژنی و...بله خورشیدجان من همون آوام.........خب
واسه من این مسابقه یه حس دیگه ای داشت.....چون
واسه باراوله دونفری شرکت کردیم تومسابقه وبلاگی
...ومسبب خیرشد،این مسابقه که کارنیمه تموم دو
ماه قبلم روتاالان بشـــــینم تموم کنم تابه جایزه م
----->دیدن این پست و کیفوروشارژشدن برسم..
یعنی انگیزه دادین حسابی...خیلی قشنگ بود..
راستش انقدرهرکدوم از عکساحال وهوای خوب
داره که دلم نمیادبخوام تحلیلشون کنم و حتی
یکیتون رو جا بذارم...ممنون بابک خان جان،که
دوباره اون حسای خوب خوب روواسه هممون
به ارمغان آوردین..حس های بازی وبلاگیامون
که انگار اونام دارن نوستالژی میشندلم
واسه دیدن تک تکتون تنگ شده بود..خیلی
خوشـــحالم که توی این روزها موفق شدم
ببینمتون و خوشـــــحال ترمی شدم باقی
دوستان ِ کم پیدامم میدیدم.....دوسِتون
دارم..مراقب تک تک لحظه های ناب و
قشنگ زندگیتون باشین.......آرزومند
سلامتی همــــــــتونم ولبخندهاتون
مستدام..................................
و بیاد قدیما:شـــهر در امن و امان
است...آسوده بخوابیددوستانم..
یاحق...

مرسی آوای عزیز
سلام برسون
ایشالا همیشه خوشبخت و شاد باشی در کنار همسر جان

سمیرا شنبه 27 دی 1393 ساعت 08:07 http://nahavand.persianblog.ir

ممنونم از زحمتتون خیلی کار قشنگی بود دلمون برای قدیمیا تنگ شده بود و مشتاق دیدار جدیدیا بودیم...مخصوصا اون خارجکیا که خیلیم جالب بودند..راستی اون کامنت قبلی سمیرا من نیستما..فک کنم مامان دل آرامه..

ممنون سمیرا
ایشالا قسمت بشه یکبار بریم شهر شما رو ببینیم

بیوطن شنبه 27 دی 1393 ساعت 08:31

سلام بابک جان

اونقدری اعتقاد دارم به این جمله که میگن" دنیا خیلی کوچیکه "
تک تک عکس ها رو بار ها و بارها مرورشون کردم که اگه جایی تو این دنیای کوچیک یهوویی یه چهره آشنا دیدم بدونم کدوم عزیزی بوده که این چهره را خاطره انگیزش کرده ....

زنده باشی آقا ....ممنونم از همه دوستان ...احساس میکنم خانم تیراژه را دیدم جایی ...شبیه همه هست شبیه هیشکی نیست ....

ممنون عزیز
لطف شما مزید

پروین شنبه 27 دی 1393 ساعت 08:57

دستت درد نکند بابک جان برای این دور همی قشنگ و دوست داشتنی
خیلی مزه داد دیدن دوستان خوبی که فقط اسمشان را میدانستی
خیلی دلم میخواست خورشید عزیزم را ببینم که قلم به این زیبایی دارد و الحق که اسم زیبایش برازنده صورت قشنگش است
دیدن همهء دوستان دیگری هم که سعادت دیدنشان را قبلا نداشتم خیلی عالی بود
دستت درد نکند. بازی قشنگی بود

ارادت

سعید هدایتی شنبه 27 دی 1393 ساعت 09:21

همگی خسته نباشین لذت بردو بخدا ممنونم

باغبان شنبه 27 دی 1393 ساعت 09:36 http://Www.laleabbasi.blogfa.con

سلام
ممنون از آقای اسحاقی و همه دوستان
عکسها خیلی جالب بودن
و تفسیرها جالب ترش کرد
ممنون.
پی نوشت:آقای اسحاقی باتوجه به توضیحات آقای داود خورشیدنامه نخود میتونه نماد باشه! خلاقیتم اصلن در حد المپیکه!

فرشته شنبه 27 دی 1393 ساعت 10:02

اگر میدونستم میشه اینجوری فرستاد که منم همون عکسو میفرستادم...!
حیف شد...

ایشالا بازی بعدی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد