شماره بیست و هشت: برای خواهرزاده علیرضا
این پست را چند بار نوشتم و پاک کردم .
رفاقت ما با علیرضا و افروز خیلی صمیمی تر از اینست که بخواهم با چند جمله تکراری توصیفش کنم
و از اول بهمن ماه هم بنا بود در مورد کسانی بنویسم که شاید هیچ وقت فرصت یاد کردن و تشکر از آنها را نداشته ام .
بیست و هشتمین پست بهمن ماه را برای این دختر کوچولو نوشتم
این دختر خانم خواهر زاده علیرضاست
به خاطر آلودگی هوای جنوب ریه هایش عفونت کرده
و یک هفته است در آی سی یو بستری است .
و به دعای خیر شما نیاز دارد
همین ...
ببخشید بیست و هشت نه بیست و نه.
مرسی
یادم رفت بگم.. خدا به همه بیماران شفی خیر و سلامتی عنایت کنه..
خدا همه کوچولوها رو حفظ کنه و این خوشگل خانوم هم رود خوب شه ایشالا
خدا خودش رحم کنه به همه،خواهر من هم ساکن اهوازه...باردار هم هست و خیلی ناراحت و دپرس از وضعیت هوا...ولی چه میشه کرد؟
خدایا خودت به معصومیت این دختر بچه و همه ی کودکان رحم کن و نگذار ناراحت و بیمار باشند...الهی آمین
چقدر درد داشت این عکس . . .
خدا خودش رحمی به حال مردم جنوب بکنه.
مسؤلین عزیز که مثل همیشه خوابند.
آخی...
خدا بهش سلامتی بده.
الهی چه کودک معصومی
به حق حضرت رقیه خدا شفاش بده
این بچه قربانی چی شده؟؟؟
بی مسءوولیتی؟!
بی وجدانی؟!!
خریت؟!
نامردی؟!!!
امیدوارم خدا به همه ی مردم جنوب و کل ایران!رحم کنه با این اوضاع
ایشالا خووب بشه:(
عزیزممم
خدا ایشالا کمک ت کنه کوچولوی دوست داشتنی
اللهم اشف کل مریض
سلام
دیدن این عکس خیلی سخت بود.ایشاا... هرچه زودتر خوب بشن و برگردن خونه.به امید خدا
وای خداجون خداجون خداجون .......
ای وای...دخترک پاک و معصوم الان باید مشغول بازی و درس و مشقش باشه، نه اینطوری و با این حال روی تخت بیمارستان...
الهی که زودتر خوب بشه حالش و همه هموطنان عزیزمون در جنوب کشور خلاص بشن از شر ریز گردهای لعنتی...
+چه خوبه که بابک حواست به همه هست...
الهی بگردم:(
چه دختر نازی ...ایشالا هر چه زودتر حالشون خوب بشه و ایشالااااااااااااا مسیولین چاره ای برای رفع این معظل بیندیشن
ما خوزستانی ها بی صداییم
بی صدا یک تنه اقتصاد ایرانیم
بی صدا بمبارون میشیم
بی صدا خونین شهر میشیم
بی صدا پایگاه مقاومت
بی صدا ترمیم نمیشیم
بی صدا اب خوزستان میره
میره تا اینجا خشک و خشک تر بشه
میره تا خاک هورالعظیم خشک شده روی سرمون بشینه
میره تا خاک توی ریه هامون بشینه
ما بی صداهایی هستیم
که ارزشش رو نداشتیم مالچ بپاشن
که نمود ملی نداره مالچ پاشی
ما بی صدا میمیریم
بی صدا...
ااای خدا چقدر ناراحت کنندست
الهی زود حالش خوب بشه
نمیدونم چی بگم؟!! فقط روزی که عکسای ناراحت کننده ی جنوب کشورم رو دیدم بیشترین چیزی که نگرانش بودم بچه ها بودن... این که مجبورن توو هوایی نفس بکشن که با ریه های کوچولوشون ناسازگاره...
از ته قلبم دعا میکنم که این فرشته ی ناز حالش زودتر خوب بشه و این آلودگی هوا هم زودتر رفع بشه.
افروز و علیرضا ماهن...محشرن...افروز دلش دریاست...خدا همچین دوستای خوبی رو ازمون نگیره...چه معصومیتی داره این دخترک عزیز...و چه بغضی هست پشت این عکس....و چه صبری دارن خوزستانیا و جنوبیا....خدایا فقط تویی که دور از سیاسی بازی حواست به همه هست..خدایا به حق معصومیت بچه های جنوب یه بارونی حسابی ببارون تا هوا پاک بشه...خدایا ...
ممنونم بابک نمیدونم چجوری بایدازت تشکر کنم خداروشکر که دوستایی مثل تو داریم اینو هم از طرف خودم میگم هم علیرضا ....خدا نگار ما رو و همه نگارا رو شفا بده بچه هایی که شاید هنوز حتی نفمیدن درد یعنی چی ...
سلام آقای اسحاقی عزیز
خواننده خاموش اما همیشگی وبلاگتون
اما الان بخاطر درد این کوچولو نتونستم طاقت بیارم خاموش باشم
خیلی ناراحت کننده ست
کاش مثلا مسئولین ببینم این دردا رو
خدایا خودت رحم کن
چه غم انگیز!
طفلی :(
چه عکس دردناکی
خدایا خودت این کوچولوی معصوم رو شفا بده
ای وای!
ای وای!
چقدر غم انگیزه دیدن این صحنه ها، خصوصا که دلیلش بی مبالاتی و بی توجهی مسئولان دوره های پیش هست.
خدا خودش کمک کنه
واقعن تلخه...
با آرزوی بهبودی
خدا نگار کوچولوی خوشگلو حفظ کنه..
خدا همه ی کوچولو ها رو حفظ کنه.
خدایا ما ملت که خودمون به خودمون رحم نداریم . تو رحمان و رحیمی به معصومیت این بچه ها رحم کن
خداروشکر بارون اومد دیشب اوضاع خیلى بهتره
خداشفاشون بده
من بیمارستان کار میکنم پرت از اینجور مریض ها اینروزا
علیرضاى دانه هاى ریز حرف؟
نه خیر
علیرضا همسر افروز از وبلاگ بی تظاهر
ای خدا آخه گناه این طفل معصوم چیه؟ حتما باید قربانی های این حوادث به تعداد قابل توجه برسه تا به فکر چاره باشن؟!
برایت دعا کردم نازبانو
عزیز دلم :((((
اللهم اشف کل مریض
امیدوارم به زودی بیایی و خبر سلامتی کامل این فرشتهء کوچولو رو بهمون بدی. آمین
الان داره یه نم ناز بارون میاد... بلاخره !
بعد اونهمه ابری که می اومد تو آسمون و میرفت ..انگار ابرها هم با ما قهر بودن مثل خیلیای دیگه اما گرد وخاک کم شده الان راحت تر نفس میکشیم اما این گردخاکها مثل بمب شیمیایی میمونه خودش میره اما اثراتش نه!حتی همین نم بارون اسیدیه آمار سرطان خیلی بالا رفته این عکسها این اخبار حرف نمیاره درد میاره واقعا نمیدونی چی بگی یا حتی چکار کنی
علاوه بر اینها گوجه و خیار سمی هست که توزیع میشه و هیچکاری برا جلوگیریش نمیکنن هی میگی تمام شده و دوباره خبر میاد که فلان سبزیجات نخرین که موارد مشکوک مشاهده شده تازه اونم از طرف دوستانی که از نزدیک خبر دارن والا اطلاع رسانی عمومی نمیشه..
همیشه با ترس میخریم با ترس میخوریم با ترس استنشاق میکنیم با ترس از خونه میریم بیرون با ترس میخوابیم با ترس....
سخته! دیدن درد کشیدن نزدیکانت دوستانت ..اونم ماهایی که برا هر ادمی که حتی فرسنگها باهامون فاصله داره قلبمون میتپه و اشکمون سرازیر میشه زبون آدم بند میاد و هیچ حرفی آرامش بخش نیست ..
برای سلامتی این کوچولو از صمیم قلب دعا میکنم
و آرزو میکنم هیچ مادری درد کشیدن فرزند و هیچ فرزندی درد کشیدن مادرش نبینه...
شما هم برای پسر عموی من دعا کنین که مادرش سرطان داره مدام بیمارستان بستری و وقتی خالش بغلش میکنه میگه نه مال تو قبول نیس تو بوی مامان نمیدی...
دعاکنید ...دعا کنیم...
همه بیمارها سلامت به آغوش خانواده برگردند ...
و همه آدم ها فرصت زندگی با آرامش و امنیت داشته باشند.
آمین
الهی زودتر شفا پیدا کنه ، همه مریضها انشااله شفا پیدا کنند.
خدایا به حرمت دلهای پاک آدمهای خوبت ، تمام بیماران به شفای کامل برسند .