ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
بچه ها وقتی که به حرف می افتند خیلی شیرین می شوند . تا وقتی مهارت های کلامیشان کامل بشود معمولا سه نوع گفتار دارند . گفتار اول کلمات و جملاتیست که همه معنی و مفهوم آن را متوجه می شوند حتی غریبه ها . گفتار دوم اما کلمات و جملاتیست مخصوص خودشان . باید با آنها زندگی کرده باشی تا معنی و مفهومشان را بفهمی . اما یک گفتار سومی هم هست تقریبا شبیه همان خط سوم مولانا که نه خود خواندی نه خلق . البته شاید خودشان معنایش را بدانند اما نزدیک ترین اشخاص هم نمی فهمند . مثلا Arash Pirzadeh تعریف می کند وقتی هانا کوچک بوده یکروز دم پنجره اتاقشان با ترس جیغ می زند : اختشیو . هرچقدر بالا و پایین می کنند کاشف به عمل نمی آید که این اختشیو چیست که هانا را ترسانده . به هر لطایف الحیلی هم که دست می زنند و می پرسند معلوم نمی شود . تا اینکه بعدها یکروز که داشته اند با ماشین از کنار برج میلاد رد می شده اند هانا با اشاره دست برج را نشانمی دهد و میگوید : اختشیو .
مشابه این داستان را ما با مانی داریم . چند هفته ایست که ظهر ها موقع برگشتن از مهد کودک . به محض اینکه ماشین دوربرگردان قبل از میدان در دست احداث سر شهرک را دور می زند میگوید : بیستان ناییدی .
اوایل با خنده و شوخی و بعدتر با دقت و کنکاش دور و برمان را گشتیم تا بفهمیم منظورش چیست ولی نفهمیدیم .
حتی ماشین راکنار زدم و گفتم مانی جان بابا ! این (بیستان ناییدی ) را به ما هم نشان بده اما متاسفانه همکاری نکرد .
سرتان را درد نیاورم در قاموس مانی جان ما این (بیستان ناییدی ) یحتمل موضوع مهمی باید باشد اما نمی تواند بگوید چیست . شاید یکروز وقتی بزرگ شد بگوید که منظورش از بیستان ناییدی بوستان سر شهرک یا سقف نارنجی فلان ساختمان یا حتی پرچم بزرگ در اهتزار است و شاید هم هیچ وقت نگوید و یادش نماند .به هرحال تا کشف اینمعما اسماین ماجرا برای من و مامان مانی مورد عجیب( بیستانناییدی )خواهد بود .