ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
عقربه های ساعت زمان چه سریع دارند می چرخند این روزها
انگار همین دیروز بود عید قربان
صبح کله سحر مادرم زنگ زد و گفت که بدنیا آمده است
و به مناسبت این فرخنده همزمانی اسمش را گذاشتم ببعی
امروز که خواهرم گفت یک ماهه شده است باورم نمی شد
و اصلا بعید نیست که به چشم بر هم زدنی
فرداروزی همینجا بنویسم :
رادین راه افتاده است
رادین به حرف افتاده است
رادین دارد امسال به مدرسه می رود
رادین مرد شده و فردا شب داماد می شود ...
از گذر زمان بدم نمی آید
حتی بعضی وقتها دوستش هم دارم
اما کاش انقدر سریع نمی گذشتند این لحظه ها
این لحظه هایی که تنمان سالم است و کسی کم نیست از جمع ما
لحظه هایی که همان فردا روز ٬ وقتی این پست را به رادین نشان می دهم
بی شک حسرتش را خواهم خورد ...
زنده باشی و لپ برقرار ! ببعی دایی
الهی من بگردم ممنون دایی سلیقه اسمیاییت هم 20 ... خیلی عالی
خوشگل خوابیده چقدر هم. و چقدر هم ماشالله قیافه اش مردونست. سلامت باشه همیشه و همیشه ...
ممنون رهای عزیز
شما الان خاندایی هستین ؟
قبلا هم بودیم
الان به صورت دوبل خاندایی هستیم
سلام مهندس کلی خوشحال شدم وقتی به وبم سر زدید
این نی نی چقدر خوشمزه به نظر میرسه دوس دارم بخورمش
مرسی پوریا خان جان
سلام به دایی احساساتی
چه جیگری شده مثله خودته
میگما ما با این چیزا گول نمیخوریم
ما منتظر بچه خودتیم
نوبتی هم باشه نوبت شماست
خیلی خوردنی خصوصا با این اسمی که روش گذاشتی
خدا زیاد کنه از این دست دایی ها رو
مرسی دختر خاله سپیده جان
سلاممممم کیامهر
آخی نازی...چه ناز لالا کرده..خدا حفظش کنه..
کاش با حرکت عقربه ها ما هم حرکت های خوب و خوشگلی داشته باشیم..
چه کاش قشنگی گفتی فاطمه
سلام
خدا حفظش کنه این اقا رادین رو براتون.
میدونی خود پدر مادرا هم با تمام سختی که داره یه دفعه میبینن که چقدر زود گذشت!
هم لذت بخشه و هم یه جورایی ترس داره!
ولی همینکه سالم و سربلند باشن ته دل ادم غنج میره حتی اگه پیر شده باشیم.
درست میگی ساقی
خدا ایشالا دختر کوچولوی ناز شما رو سالم و سرحال و سایه شما رو مدام و برقرار نگه داره
خدا حفظش کنه و ایضن خوشبخت ...
لُپ برقرار ام ترکیب بدیع و باحالیه ها !
ما چاکر شما رو بخوریم با دوغ ناملی و سایر مخلفات که اسمشون یادم نیست در جوار جناب گندم
زندگی صحنه ی یکتای هنرمندی ماست
هر کسی نغمه ی خود خواند از صحنه رود
صحنه پیوسته بجاست
خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد...
وشما از اون نغمه های مانگاری... قطعن
شرمنده می فرمایید سیمین عزیز
منظوم ماندگار بود.راستی این ببعی خیلی بانمکه
منظور شما رو فهمیدیم
دست شما درد نکنه
........♥#########♥
.....♥#############♥
...♥###############♥
..♥#################♥..................♥###♥
..♥##################♥..........♥#########♥
....♥#################♥......♥#############♥
.......♥################♥..♥###############♥
.........♥################♥################♥
...........♥###############################♥
..............♥############################♥
................♥#########################♥
..................♥######################♥
....................♥###################♥
......................♥#################♥
........................♥##############♥
...........................♥###########♥
.............................♥#########♥
...............................♥#######♥
.................................♥#####♥
...................................♥###♥
.....................................♥#♥
.......................................♥
.......................................♥
.....................................♥
...................................♥
.................................♥
..............................♥
............................♥
.........................♥
......................♥
..................♥
.............♥
.........♥
......♥
من باغبانی پیرم،
که نهالی را در خزان
می نشانم!
کاش از بهار
نفسی باقی بود،
تا عطرِ شکوفه هایش
هوش از سرم می بُرد.
بله
مرسی
یک ماهگیشان هم مبارک . امید که تبریک گوی 120 سالگیشان باشیم!
چه ادبیاتی فرمودید
امید که بتوانیم لطف شما را پاسخ گفت به نیکی
امیدوارم تا شب دومادیش هم جوگیریاتو بنویسی کیا جان. با دلی خوش و لبی خندون.
وای
یعنی میشه
۱ماهگیش مبارک
ایشاالله100ساله شود
مرسی علی جان
چه ببعی خوشملی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی
کیا مشق ال ذومیه ای اگه تز طرف من یه بوش محکم نکنیش و لوپشو گاز نگیری
چشم
ولی یک مقدار رو دیکته ات کار کن پسرم
پیرم در اومد تا معنی کامنتت رو فهمیدم
مشق الذومبه ای اگه از طرف من یه بوس محکم نکنیشو لپشو گاز نگیری ی ی ی ی ی ی ی ی
املای صحیحش اینه
مشغول الذمه
اینی که تو گفتی ذومبه
سگ سگارو بود تو کارتون میتی کومان
چقد جیگمله ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه
کیا منم میخوام ببوسمش آخه ه ه ه ه ه ه ه ه ه
من می بوسمش برات تعریف می کنم
یه بوی باحالی میده بهنام لپش
دلت آب
وااااااااااااااااااااااااااااااااای میخوام بوسش کنم....... دیگه نمیتونم تحمل کنم!!! چه لپ هایی داره...
خدا نگهش داره واسه دایی اش!
کامنت قبلی ام اسم نداشت!!!
مرسی بهنام جان
رابطه ام با دائی هام خوب بود و حالا دارم پس میدم به خواهر زاده هام، زنده باشه .
دم شما گرم
تازه این جوگیر وبلاگ را یافتم که آن هم کوچ کرد!
ولی خوب...
رادین یعنی چی؟
این بچه ی معصوم که من می بینم هیچ جوره به ببعی نمی خوره
خدا صحیح و سالم برای پدر و مادرش نگهش داره.
مرسی از لطف شما
هر چقدر هم قدر لحظه ها رو بدونیم حتی اگه تک تک ثانیه ها رو بشمریم بازم بعدش حسرت میخوریم .
من این رو امتحان کردم ..............
ایشالا صد سال زنده باشه.
مرسی هلیا
ایشالا فارغ التحصیلیش رو جشن بگیرین.
باید ببینید این یک ماه برای مادرش هم به همین زودی گذشته یا نه ...
مطمئنا بر ای مادرش سریع تر و سخت تر گذشته
خوندم که نوشتی بوی خوبی میده ... آخ که من عاشق این بوی بچه هام بوی پودر و لوسیون جانسون ... اونوقت که دیگه لپی نمیمونه واسه برقراری رابطه بعدی
خدا رحم کنه به بچه های فامیل شما
به دایی ش رفته هااااا
ایشالا که سلامت باشه
از چه نظر ؟
یک سالگی این اقا خوشگله مبارک
راستی خیلی کار قشنگیه که تولد دوستانو تبریک میگید
مرسی نازنین
سلام.شانس می خواد دیگه...
نظر من یکی این وسط اضافه بود دیگه...
البته شوخی کردما.عمارت شماست...قصد جسارت نداشتم...اون وسط خیلی چشم میزد .خواستم یه شوخی مثل بقیه دوستان با شما هم بکنم...
من به دوستام ارادت دارم...
این اردات متقابله هاله جان
به به خدا به مامان باباشو داییش ببخشتش.
اره دیگه غافل بشی باس خودتو واسه قر دادن تو عروسیش اماده کنی البت اگه اونموقع کمری داشتی
این کمر که فرمودید شاه فنره
سلام . الهی . خدا حفظش کنه ، چقد نازه . یاد عسل خودم افتادم خواهر زادمو میگم امروز ۱۷ روزه شد ، دلم براش یه ذره شده . تا ۱۰ روزگیش پیشش بودم . هرشب ۲۰۰ تا عکسی که ازش گرفتمو نگاه میکنم و بعد میخوابم .
یه وان یکاد براش بخون .
خدا عسلتون رو نگه داره واسه خانواده
مرسی
سلام شما چرا به من یه افتخار نمیدین از وبم دیدن کنید؟؟؟؟
بحث افتخار نیست
بحث وقته خواهر
چند باری هم که اومدیم وبلاگتون عزادار بود
ایشالا از سیاه دراومدیم خدمت می رسیم
نه سپیده جان.به قول یه دوستی:بوی معصومیت می ده که آدم بزرگا گمش کردن!
آی گفتی
وقتی یه بچهای بهت نزدیک باشه و بزرگ شدنش رو جلوی چشمات ببینی خیلی حس جالبیه...
یه پسرخاله دارم که از دو سالگی اغلب جلوی چشمم بوده و با بزرگ شدنش بزرگ شدم...
تو اولین قدمهاش... اولین کلمههاش... اولین روز مدرسهاش... شریک بودم...
حتی به جای مادرش تو جلسههای مدرسه شرکت کردم...
هر روز صبح قبل از این که خودم برم مدرسه دستهاشو گرفتم و رسوندمش مدرسه...
تا حالا که بزرگ شده و ۱۶-۱۷ سالشه و قدش از من هم بلندتر شده...
وقتی اون روزها و اون لحظهها رو یادم میاد باورم نمیشه این همون سیاوش کوچولوی ماست...
وقتی میبینم الآن چقدر بزرگ شده حس خیلی خاصی داره برام که قابل بیان نیست...
ایشالا که خوشبخت باشه آقا سیاوش
مطمئنا میشه
ثمره تربیت دخترخاله خوبی مثل پرند بانو بایدم بشه
خدا نگهداره براتون این ببعی ناز و خوشتیپ رو!
مرسی
وای چقد نانازه...
چقده ببعی تون ملوسه....
آقا اجازه میشه یه کوچولو به جای ما لپشو بکشی؟؟
حتما
می خواید یه گاز هم واسه اشانتیون بگیرم ؟
به به
بوس برای نوزاد دلبندتان
مرسی گوجه سبز عزیز
بعبی من مثل فرشته ای است که وقتی تو چشمات زل می زنه تمامه دنیا رو با همه بدیهاش و دلتنگیهاش قشنگ و زیبا می کنه ،امیدوارم تو گذر زمانه با بزرگ شدنش مثل داییش مرد موفق و مهربونی بشه .
سلام ، بعبعی کوچولوی من وقتی تو چشمای من زل می زنه دنیای با همه دلتنگی ها و ناراحتیاش واسم قشنگ میشه ، امیدوارم وقتی بزرگ شد مثل داییش موفق و مهربون بشه .
مرسی داماد عزیز
ایشالا که به باباش بره
ایشالا که خوشبخت بشه و مرد
آخ جانم! لپشو بچشم! چگده گشنگی!
(چرا زیاد می دیدم. شما جدی نگیر خیلی.)