ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
پیش نوشت ۱:
-
مصاحبه با عبدالکورش ملت را جوگیر کرده است انگار
همه یا می خواهند مصاحبه بکنند یا بشوند .
والله ما نیتمان خیر بود فکر نمی کردیم کار به اینجا بکشد ...
القصه ...
آخر عمری مجبور شدیم به محسن باقرلو قول بدهیم که ما را مصاحبه بکند(به ضم کاف)
و سوالهای مخصوصی بپرسد خاک عالم بر سرم ...
امیدوارم زودتر اینکار بشود چون بی اندازه مشتاقم بدانم چه می پرسد ؟
پیش نوشت ۲:
-
حذف شد ...
پی نوشت ۱ :
-
بروید خصوصی های ملت را چک کنید ببینید چه بی ناموسی هایی که نمی شود توی این کامنتهای خصوصی ...
حالا بیایید خصوصی های ما را بخوانید
دریغ از یک کامنت مورد دار و صحنه دار
دریغ از یک پیشنهاد بی شرمانه ...
فکرش را بکنید با هزار امید و آرزو می روید خصوصی را باز می کنید و می بینید:
سلام
من خودم یه بار ضایع شدم نخواستم خدای نکرده شما هم ضایع شین!! نوبل رو برای به عمر فعالیت فرهنگی و هنری میدن. به هیچ نویسندهای برای یه کتاب نوبل نمیدن.
مارکز هم به خاطر صدسال تنهایی نوبل نگرفته بود.
امیدوارم ناراحت نشین؛
خصوصی گذاشتم که ناراحت نشین
دوست خوبم ! ممنونم از لطفت و ببخشید اگر شوخی کردم
روش دیگری برای پاسخ به کامنت شما وجود نداشت جز همین راهی که بنده انتخاب کردم
تا هم شما جواب بگیرید و بروید آن کسی که شما را ضایع کرده ضایعش کنید و هم بچه ها بخوانند و دور هم یک چیزی یاد بگیریم .
جایزه نوبل ادبیات یکی از پنج جایزه نوبل است و هرسال به نویسندهای داده میشود که به گفته آلفرد نوبل «برجستهترین اثر با گرایش آرمانخواهانه» را نوشته باشد. منظور از «اثر» معمولاً مجموعه کارهای نویسندهاست،
اگرچه گاه در متن مربوط به جایزه از آثار مشخص نیز نام برده شدهاست.
گابریل گارسیا مارکز در سال ۱۹۴۱ اولین نوشتههایش را در روزنامهای به نام Juventude که مخصوص شاگردان دبیرستانی بود منتشر کرد و در سال ۱۹۴۷ به تحصیل رشتهٔ حقوق در دانشگاه بوگوتا پرداخت. در سال ۱۹۶۵ شروع به نوشتن رمان صد سال تنهایی کرد و آن را در سال ۱۹۶۸ به پایان رساند که به عقیدهٔ اکثر منتقدان شاهکار او به شمار میرود.
او در سال ۱۹۸۲ برای این رمان، برندهٔ جایزه نوبل ادبیات بوده است.
پی نوشت ۲:
-
امشب یک پست مفصل در مورد بازی داریم و بازی ... بطور رسمی از امشب آغاز خواهد شد .
مطمئنم از آن بازی های خاطره انگیز می شود فقط یک مقدار همت می طلبد که مطمئنم دارید .
...پس محکم بنشینید
که داریم راه می افتیم ...
پسر باز وقتی این روغن ماشین رو عوض کردی دستات رو نشستی؟
... زدی به همه جا
نزار به همه بگم اسمت قبلا شنبه بود بزرگتر که شدی بهت میگفتن دوشنبه قبل اینکه وبلاگ بزنی هم بهت میگفتن جمعه
سلام
خدا کنه من به بازی برسم
امشب که فکر کنم خواب باشم
کاش تا صبح برنده تعیین نشده باشه
این بازی برنده نداره
من هم بی صبرانه منتظرم...
ممنون
برو خصوصی خودتو مسخره کن
ایییییییول...خیییییلی دلم میخواد مصاحبه ی آقا محسن با خودت رو بخونم...مطمئنم جذاب و باحاله...وقتی طراح سوال آقا محسن باشن و مصاحبه شونده خودت باشی دیگه مححححشره....
پیش نوشت حذف میکنی واسه من؟نمیگی من نخوندم بعد کنجکاو میشم بدونم چی بوده؟
همین مونده خصوصی بی ناموسی داشته باشی!خاکم به سر!استغفار کن جوون!
منتظر شروع بازی هستم بی صبرانه...همت هم داریم...
خودمم خیلی دوست دارم این مصاحبه رو
این بهنام رو میبینی .الان نمیاد مثل این حملات انتهاری موقع پست جدید میاد اول میشه .این مملکته ما داریم؟؟؟؟؟؟
من خودمم والا متعجبم از دست این بچه
سلام بر رفیق شفیق کیامهر نه از نوع باستانی بلکه از نوع بسیار مدرن وآپ تو دیت .....
خوب عزیزم یه پست بذار ساعت 7 صبح بشمار خوابالوهارو

عزیزم چرا وقتی بازی راه میندازی به فکر ما کارگرائی که از 7 صبح رو پائیم تا 9 شبو نمی کنی؟
منم دل دلرم
گفته باشم اگه نرسم به بازیه این بارت دیگه نه من نه اون حلقه اتصالمون (مکانیکو میگم)
قربانت شوم
حالا که این عمرانی ها اینجا رو قرق کردند من و تو باید هوای همو داشته باشیم
تمام فردا رو وقت دارید برای شرکت در بازی
از الان
ای وااااااااااااااااای دیگه نمی تونم درس بخونم فقط زودتر بگو شاید اصلا خوشم نیومد شرکت نکردم تو این بازی
خودت که می دونی کیا جان من اصلا اهل این بازی های وبلاگی نیستم وقتم هدر میره
آره یکی تو اهلش نیستی یکی من
این غزل که نگفت !

ده دقیقه صبر کن
حیف نمیشه و الا چند تا از خصوصیا مو می ذاشتم سرخ و سفید شدنتونو می دیدم
خلاصه هی داداشمو می گفت این چی می تونه باشه انقد زیاد اونم خصوصی منم گفتم د برار اگه می خواست تو بخونی عمومیش می کرد دیگه خلاصه خودش قضیه رو گرفت گفت برای یه دختر عادیه این چیزا
باور کنی اصلا خوب نیست مخصوصا اگه یکی پیشت باشه اخ اخ اخ یادم اوردی یه بار برادر گرامیم کنارم بود منم طبق عادت زدم بلاگفا رو باز کردم یه خصوصیه بلند بالایی داشتم اسم یارو رو که دیدم نشد پاکش کنم سریع بستمش بلاگفا هم که خصوصیاش قرمززززززززززززززز
خب داداش تو که می دونی چرا رنگ عوض کردن منو میبینی نپرس دیگه
به به محم خان قاجار مگر اینکه ما شما رو اینجا ببینیم
ببخشید شبای شمااز چه ساعتی شروع میشه ایا؟
۱۱
پس چی فکر کردی.. من بچه ی خوبی ام.. چیزی رو لو نمیدم.. جایزه فراموش نشه..
حس کنجکاوی بدجوری قلقلکم میده !یعنی چی می تونه باشه ؟!
حتما ۱۲ شب آپ می کنین ؟! من دارم از بی خوابی می میرم !
نه ساعت ۱۱ آپ میشه
منتظریم ها!!!
چشم
سلام کیامهر جان . قصه نمی بافم حاجی جون فقط خواستم بگم که منتظر پستا هستم . از محسن خان بگیر تا بازی. یه خبر بد هم دارم که کامپیوترم اوکی شده و همه جوره آمادگی مسابقه را داریم !
خدا رو شکر
اگه نبودی جات خیلی خالی بود
خصوصی داری داداش
(همینجوری برای تنویر افکار عمومی)
خصوصیتو لو بدم ؟؟؟؟
بگم ؟؟؟؟ بگم ؟؟؟
خالی بند
همه مثل عقاب پراشونو باز کردن میخان پست کیامهر رو قورت بدن!!!.
کیامهر جا خالی بده تو رو نخورن!!!
کسی از این مزخرفات نمیخوره خیالتون راحت
خیلی هم دلشون بخاد
سلام
مارکز عشقه منه
پ.ن.۱:مردم همیشه همینجورین!!!
پ.ن.۲:ایشالا بازی میکنیم!!
دوباره پ.ن.۱!!آقا ایشون مشکلی دارن با شما؟؟مثل پدرکشتگی؟؟؟
چه عالی بی صبرانه منتظر مصاحبه ام ... خودت رو آماده کن کیا مطمئنا سوالهای خاصی خواهد
پی نوشت ۲ رو چرا حذف کردی
امان از اینهمه خصوصی ... اوایل وقتی بعد از ۲۴ ساعت نظرات رو باز میکردم آمار کامنتها خوشحالم میکرد با عجله رو نظرات کلیک میکردم و با هیجان منتظر باز شدن کامنتها میشدم اما اگه ۲۸ تا کامنت بود شاید ۹ تا عمومی بود بقیه خصوصی ... الان دیگه به این رویه عادت کردم همیشه آمار نظرات خصوصی ام از عمومی ام بیشتر نمیدونم این چه اصراریه که واسه یه احوال پرسی ساده و یه شاخه گل ناقابل خصوصی اش میکنند کلا انگار جماعت دوست دارند با ما خصوصی داشته باشند
بله
خوش تیپیه و هزار مصیبت
این رو هم اضافه کنم که در این کامنتها گاها بدوبیراه و ناسازا هم به چشم میخوره همیشه شماره تماس و گل نیستا
گل برای گل.