جوگیریات

بابک اسحاقی

جوگیریات

بابک اسحاقی

به نام هیچ کس

کل بزن بزن بخوان به نام هیچ کس

یکنفر به سوی سوگ خویش می رود

یکنفر که شانه اش  رفیق پیکری ست

در عزای نام خود به پیش می رود

کل بزن بزن بخوان به نام هیچ کس

در قمارخانه ها دوباره باختیم

لاشه های ما به دوش باد می روند

توی کارخانه ها دوباره باختیم 

-

آمدم تمام شهر را خبر کنم

آمدند سفلگان به کاسه لیسی ات

آمدند تا مگر نصیبشان شود

سهمشان ز کیف های انگلیسی ات 

-

آمدند ریزه خوارگان کور دل

ساقدوش حجله در عروسی ات شوند

آمدند فتح ...نامه ها به دستشان

پاسدار مرزهای روسی ات شوند 

-

آمدند ریزه خوارگان که باز هم

توی هرزه خانه ها تعارفت کنند

در قمارخانه ها دوباره پا شوی

تا مگر ازاله ی بکارتت کنند 

-

آی گربه ام! همیشه روسپی من، ببین

موش ها میان نقشه ات رها شدند

نان به نرخ خون خوران گرگ خو

میزبان... شام واپسین ما شدند 

-

کل زدم به شادی توی ای رفیق من ! 

کل زدم تمام شهر را خبر کنم

باز هم تو را حراج کرده اند، وای

کل زدم زدم که خاک تو به سر کنم 

-

کل بزن بزن بخوان به نام گربه ام

در کنار نقشه ی حراج خانه ها

کل بزن بزن بخوان به نام هیچ کس!

در مسیر التهاب باج خانه ها! 

 

 

 

این جدید ترین شعر اشرف گیلانی دوست هنرمند و شاعرم است . 

اشرف گیلانی از قدیمی ترین دوستان وبلاگی من است  

روزهای ابتدای وبلاگ نویسی کیامهر باستانی ٬ تعداد کامنتهای اشرف مرا به حسادت وا  

می داشت و حسرت می خوردم که آیا می شود روزی من هم اندازه اشرف کامنت داشته باشم . 

که البته آنروز آمد . 

 

و حالا هر وقت اشعار او را می خوانم به خودم می گویم یعنی می شود یکروز من هم مثل او شعر بگویم ؟ 

که البته آنروز نخواهد آمد .   

 

روزگاری که احوالات این گربه بینوا دغدغه من هم بود اشرف گیلانی از با معرفت ترین رفقا بود و همیشه ٬ شده با مصرع کوچکی در کامنتها دلگرمم می کرد . 

امیدوارم این پست ناقابل امروز ٬ ادای دین کوچکی باشد به محبت های دیروز اشرف گیلانی ... 

 

 

+به امید خدا امشب با سفرنامه کیش در خدمت شما هستیم ...  

 

++ پیشنهاد می کنم این پست محشر را حتما بخوانید ... 

 

نظرات 73 + ارسال نظر
فرزانه شنبه 12 آذر 1390 ساعت 13:20

اول

عاطی شنبه 12 آذر 1390 ساعت 13:24



خوشبحال اونایی ک شاعرن!

منتظر سفرنامه تان هستیم!:دی



هاله بانو شنبه 12 آذر 1390 ساعت 13:32 http://halehsadeghi.blogsky.com/

منتظریم
راستی سوغاتی ام رو کی بیام بگیرم؟؟؟؟

جزیره شنبه 12 آذر 1390 ساعت 13:58

منم سوغاتی میخام تبعیض تا چه حد اخهیا به من هم سوغات میدی یا وبتو میترکونم.

هاله بانو شنبه 12 آذر 1390 ساعت 14:01 http://halehsadeghi.blogsky.com/

جزیره جان نون من رو آجر نکن لطفا
(بذار اگه به من سوغاتی دادن با تو نصف می کنم )

جزیره شنبه 12 آذر 1390 ساعت 14:03

قول میدی نصف کنی؟

میگم هاله خب بزار دوتا بگیریم اینجوری که بهتره .جرا نصف کنیم؟یعنی تو فک میکنی همون یکیشو هم به زور میده؟خسیس

بابک شنبه 12 آذر 1390 ساعت 14:06

یک مقدار کوفته از شام شب آخرمون تو هتل با خودم اوردم که بین شما دو تا عزیزان هاله و جزیره تقسیم می کنم

جزیره شنبه 12 آذر 1390 ساعت 14:08

بی تربی یوت. این چه طرز بد حرف زدنه .هان؟
خجالت نمیکشی خسیس.
خب نمیرفتی هتل ،تو که پول سوغات خریدن نداری، توکه اصلا پول نداری نرو کیش. تو که پول نداری و شام اخر و میزاری تو جیبت ور میداری میای خونتون نرو مسافرت اقا.اهه

هاله بانو شنبه 12 آذر 1390 ساعت 14:11 http://halehsadeghi.blogsky.com/

یعنی شما تو هتل شام کوفته خوردید ؟؟؟؟؟

جزیره شنبه 12 آذر 1390 ساعت 14:13

هاله جان من که میگم بیا بریم از مهربان جان سوغات بگیریم. بابک هم خسیسه هم بی کلاسه، بی کلاسه که شامشو میزاره تو جیبش و میاره دیگه، هم اینکه به سلیقه ش اعتمادی نیست


مهربان خوبه، هم مهربونه هم خوشگله ،هم خوش سلیقه ست هم اینکه کلا از بابک سره دیگه.
خوبت شد بابک خان؟دیگه به ما حرف بد نزنی

بابک شنبه 12 آذر 1390 ساعت 14:13

بله هاله جان کوفته خوردیم خیلی هم خوشمزه بود
شما هم بخورید
اینروزها همه کوفته میخورن
شما چطور ؟

هاله بانو شنبه 12 آذر 1390 ساعت 14:15 http://halehsadeghi.blogsky.com/

در این که مهربان خیلی خوبه و سلیقه اش هم عالیه که حرفی نیست جزیره جونم
من فقط موندم اینا چرا شام کوفته خوردن

جزیره شنبه 12 آذر 1390 ساعت 14:16

چرا؟مگه کوفته چشه؟

هاله بانو شنبه 12 آذر 1390 ساعت 14:17 http://halehsadeghi.blogsky.com/

جزیره شانس آوردیم شام کوفته بوده که جناب اسحاقی گذاشتن تو جیبشون و آوردن
فکر کن اگه شام قیمه یا قورمه بود چی می شد

جزیره شنبه 12 آذر 1390 ساعت 14:17 http://jaziretabrik.blogsky.com/

واااااااااااااای ادرس وبلاگمو هم بزارم

بابک وبلاگم خوشگله .نه؟

هاله بانو شنبه 12 آذر 1390 ساعت 14:18 http://halehsadeghi.blogsky.com/

چش نیست و گوش جزیره

جزیره شنبه 12 آذر 1390 ساعت 14:19 http://jaziretabrik.blogsky.com/

میریخت تو پلاستیک بعد میزاشت تو جیبش شاید هم میریخت تو شیشه نوشابه


هاله جونم تو هم وبلاگمو دیدی؟

هاله بانو شنبه 12 آذر 1390 ساعت 14:20 http://halehsadeghi.blogsky.com/

داره رویت می شه
حالا بحث رو عوض نکن بذار ببینیم تکلیف سوغاتی چی می شه

جزیره شنبه 12 آذر 1390 ساعت 14:20

هررررررررررررررررررررررررررررر

خودم هم دقیقا بعد این حمله م همینو به خودم گفتم هاله .فک میکردم این جمله ساخت خودمونه نگو جهانیه جمله ی :چش نیس گوشه

جزیره شنبه 12 آذر 1390 ساعت 14:25

نه هاله جان از این اقا بابک سوغاتی ای نمیشه گرفت، مطمئن باش

هاله بانو شنبه 12 آذر 1390 ساعت 14:26 http://halehsadeghi.blogsky.com/

خوب ما کوفتمون رو کجا باید تحویل بگیریم ؟؟؟؟

بابک شنبه 12 آذر 1390 ساعت 14:26

جزیره ! من نمی دونستم تو وبلاگ داری
بهت تبریک میگم
( این تبریک واسه وبلاگ بلاگفات بود )
توش مطالب علمی میذاری ؟

سیمین شنبه 12 آذر 1390 ساعت 14:27

شعرای اشرف رو خیلی دوست دارم.قلمش پایدار باشه تا همیشه

جزیره شنبه 12 آذر 1390 ساعت 14:28

ااااااااااااااااااااِ به کوفته قانع شدی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
هاله جون قربون دستت خواهر منو قاطی نکن، من کوفته دست خورده از کسی نمیگیرم. گفته باشم
تازه سوغاتیشو هم به عنوان یادگاری نمیشه گذاشت رو میز،همه جا بو میگیره

حالا تازه ما هم که این کادو رو قبول کنیم تو خودت باید خجالت بکشی بابک خان

سیمین شنبه 12 آذر 1390 ساعت 14:29

میگم کوفته ش از اوناس که توش آلو داره؟

هاله بانو شنبه 12 آذر 1390 ساعت 14:30 http://halehsadeghi.blogsky.com/

هرررررررررررررررر
نه سیمین جان تخم مرغ داره احتمالا

[ بدون نام ] شنبه 12 آذر 1390 ساعت 14:31

نه پَ فقط شمایی که وبلاگ داری


من خیلی وقته اومدم بلاگ اسکایااااااااااااااااا معلومه خیلی وقته تو نت نیومدی شما

جزیره شنبه 12 آذر 1390 ساعت 14:36

راستی میگم شما بلاگ اسکایی ها هم خوب مارو سر کار گذاشته بودیناااااااااااااااااااااا، خب چرا وقتی یکی براتون خصوصی میزاشت هی میگفت خصوصی؟؟؟؟؟؟؟؟؟خب اونجا که خودش عدد میزنه جلو کامنت خصوصی دیگه


من همش فک میکردم کامنتای خصوصی تو بلاگ اسکای یه جایی مثه ته مهای صندقچه قایمه که باید بری تذکر بدی به صاب وبلاگ که بره بگرده و پیدا کنه و ببینه
نمیدونستم وقتی صفحه ی مدیریت باز میشه تو چشه طرفه

هاله بانو شنبه 12 آذر 1390 ساعت 14:37 http://halehsadeghi.blogsky.com/

دقیقا تو چشه آدمه جزیره

هاله بانو شنبه 12 آذر 1390 ساعت 14:38 http://halehsadeghi.blogsky.com/

خوب تکلیف زمان تحویل سوغاتی رو معلوم کنید می خوام برم سراغ کارهام

جزیره شنبه 12 آذر 1390 ساعت 14:39

خیلی ممنون که الان میگی هاله
اینو باید اون موقعی میگفتی که هی خودمو میکشتم و میگفتم یا ایها البلاگ اسکای ناس، این خصوصی هاتون و مگه نمیبینین و ما هی باید بیایم تذکر بدیم یا نه

سیمین شنبه 12 آذر 1390 ساعت 14:40

از کجا میدونی هاله؟

سمیرا مامان دل آرام شنبه 12 آذر 1390 ساعت 14:43

هاله جان در جلوی جمع تکلیف سوغاتی رو که معلوم نمیکنن!دست زیاد میشه بچه جان!
یکیش خود من!

هاله بانو شنبه 12 آذر 1390 ساعت 14:44 http://halehsadeghi.blogsky.com/

حدس زدم سیمین جان

جزیره شنبه 12 آذر 1390 ساعت 14:44

جناب اسحاقی، روزه ی سکوت گرفتی برادر؟
اقا بیا ما اصلا سوغات نخواستیم


میدونی این سکوت منو یاد چی میندازه، یاد ادمایی که مهمون میاد خونشون بعد صاب خونه ز مهمونه خوشش نمیاد میره تی وی روشن میکنه و با دقت فیلم میبینه، بدون اینکه یه کلمه با مهمون حرف بزنه

خب ناراحتی بگو بریم. تو که نه میوه میدی نه شیرینی نه سوغاتی،دیگه واسه چی ناراحتی

سمیرا مامان دل آرام شنبه 12 آذر 1390 ساعت 14:45

بابک جان رسیدن به خیر.
همیشه به سفر اونم با مهربون بانو.

هاله بانو شنبه 12 آذر 1390 ساعت 14:46 http://halehsadeghi.blogsky.com/

ااااااااااااا جزیره نگو دیگه
من سوغاتی می خوام خوب

هاله بانو شنبه 12 آذر 1390 ساعت 14:46 http://halehsadeghi.blogsky.com/

به به سمیرا جون
حال شما؟

جزیره شنبه 12 آذر 1390 ساعت 14:48

خب نیگا کن هاله چه سکوتی کرده، فک کنم ترسیده برا همون سوغاتی دیگه

هاله جون اگه به کوفته رضایت میدی که بیا بریم خونه دنیز اینا کوفته اصل بخوریم منت بابک رو هم اصلا نکش.موافقی؟

سیمین شنبه 12 آذر 1390 ساعت 14:49

خیلی باحالی هاله
خلاصه اگه آلو داشت واسه منم یذره نگه دارین

جزیره شنبه 12 آذر 1390 ساعت 14:49

سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام مامان سمیرااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
چقدر هیجان انگیز. کاشکی مامان من هم تو نت بود

هاله بانو شنبه 12 آذر 1390 ساعت 14:53 http://halehsadeghi.blogsky.com/

نه دیگه سیمین جون
همش نصف یه کوفته است
تازه جزیره هم هست ولی اگه یه دارویی چیزی بدی که جزیره چند ساعت بخوابه شاید بتونیم با هم به تفاهم برسیم

جزیره شنبه 12 آذر 1390 ساعت 14:56

هالههههههههههههههههههههههههههههههههه!!!!!!! دلت میااااااااااااااااااد. تو چشام نیگا کننه جان من نیگاحالا باز هم دلت میاد


بعدشم چرا چرا دارو رو ندیم به سیمین؟اصلا ببینم چرا به خود تو دارو رو ندیم؟ اصلا چرا به جفتتون ندم دارو رو

البته من اگه دنیز قبول کنه برم خونشون حاضرم به خاطر شماها کنار بکشم

هاله بانو شنبه 12 آذر 1390 ساعت 14:58 http://halehsadeghi.blogsky.com/

خیلی خوب چرا شلوغش می کنی اصلا همون نصف کوفته رو تقسیم به ۳ می کنیم خوبه؟؟؟؟

جعفری نژاد شنبه 12 آذر 1390 ساعت 15:01 http://www.jafarynejad.blogfa.com

سلام

خیلی وقته که جان می کنم " تعارف " را از شناسنامه ی رفتاری و حتی از دائره المعارف لغاتم بیرون بیاندازم
بدون تعارف ، اگر ذره ای آبرو داشته باشد نوشته ی من وام گرفته از نام کسی است که این روها را صاحب است
بدون تعارف آنچه تو و محسن باقرلو و چند نفر دیگر در این دنیای کوچک بلاگستان با دل من و آدم های دیگر می کنید محشر است نه نوشته ی من ، خیلی وقت است که خیلی از خنده های واقعی ام را مدیون خط به خط اینجا هستم ، حتی برخی دانه های اشکم را ...
به هر طریق سپاس بابت لطفی که به بنده داشتید

هاله بانو شنبه 12 آذر 1390 ساعت 15:01 http://halehsadeghi.blogsky.com/

اشتباه شد جزیره تقسیم به ۴ می کنیم سمیرا جون از قلم افتاد
(فکر کنم آخر سر به همه فقط یه لقمه برسه)

سیمین شنبه 12 آذر 1390 ساعت 15:02

نه با با.من فقط الوشو میخوام.بقیه ش مال شما
به جزیره هم دارو نمیدم.آخه دوسش دارم دختر شیطونمو

بابک شنبه 12 آذر 1390 ساعت 15:02

بلا نسبت مامان دل آرام سوغاتی فقط همون کوفته
کوفته نه ها
کوفته
یعنی کوفته دیگه
لاش هم نه آلو داره نه زرد آلو

برای مامان دل آرام جان هم هرچی امر بفرمایند در خدمتیم

هاله بانو شنبه 12 آذر 1390 ساعت 15:03 http://halehsadeghi.blogsky.com/

نه دیگه سیمین جونم ما تک خوری نمی کنیم شما هم بازی

بابک شنبه 12 آذر 1390 ساعت 15:03

سیمین جان یه مقدار سیانور به این جزیره بده من راحت بشم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد