جوگیریات

بابک اسحاقی

جوگیریات

بابک اسحاقی

اولین روز کاری سال

 

 

اولین روز کاری شرکت ٬ شکسته بسته به اتمام رسید . 

سوت و کور عینهو ایستگاههای متروکه  

من و حبیب باقالی که او هم فردا نیست که یک بند حرف بزند تا حوصله ما سر نرود  

و اتفاقات عجیبی که در همین روز اول افتاد نشانه های بدی بود  

شبیه سقوط یک امپراطوری بزرگ  

به همان تلخی و به همان بد یمنی  

تحریم ها دارند کار خودشان را می کنند  

یک شرکت بزرگ مانده با شصت هفتاد تا ماشین که در حالت عادی جوابگوی سه ماه است 

و همه اینها نشانه های یک تغییر بزرگ هستند 

احتمالا تعدیل تعداد زیادی از پرسنل 

خداحافظی خیلی از دوستان 

و در بدترین شکل ممکن 

بیکاری ... 

 

نظرات 15 + ارسال نظر
جزیره دوشنبه 7 فروردین 1391 ساعت 23:54

واااای خدا نکنه توام
بیکاری چیه؟چرا نفوس بد میزنی.

جزیره دوشنبه 7 فروردین 1391 ساعت 23:58

ولی خب ...این که چند نفر بیکار میشن از همکارات هم حس بدیه.بدتر از خودِ بیکاری، فکر کردن به بعدِ بیکاریشونه. نه؟واقعا میخان چیکار کنن؟
ا

جعفر دوشنبه 7 فروردین 1391 ساعت 23:59 http://www.iranfuni.mihanblog.com

سلام دوست عزیز
سایت بسیار زیبایی داری جا داره بابت سایت زیبات بهت تبریک بگم
من مدیر وب سایت ایران فانی هستم
اگه مایل به تبادل لینک هستید مارا با نام
پایگاه سرگرمی ایران فانی
لینک کنید و به ما خبر بدین تا شمارا لینک کنیم
با تشکر

www.iranfuni.mihanblog.com

تیراژه سه‌شنبه 8 فروردین 1391 ساعت 00:00 http://tirajehnote.blogfa.com

خدا بزرگه...

تیراژه سه‌شنبه 8 فروردین 1391 ساعت 00:10 http://tirajehnote.blogfa.com

بابک خان
رفیق نازنین
امسال انگار سال رو بد شروع کردی
از فول بودن مموری دوربین موقع ثبت تحویل سال بگیر تا این پست و اولین روز کاری..
یه مسافرت کوتاه یا هر چیزی از این دست فکر نمیکنم بد باشه..البته امسال انگار همه یه حال خاص و مشترکی دارن..انگار عیدش آنچنان عید نبوده ..اما قرار نیست تا آخر سال همین باشه
به فرض که کارتون هم به مشکل بر بخوره..خب بلاخره یه کار دیگه ..قبول دارم الان خیلی ها دارن چوب بودن در این مملکت فعلی را میخورن اما برای متخصصین کار همیشه پیدا میشه..جناب باقرلو رو در اردیبهشت پارسال خاطرتون بیارین..و این روز هاشون رو هم ببینید..ماشاالله بزنم به تخته..
یک دستمال نمدار به عینکتان بکشید قربان

mohadese سه‌شنبه 8 فروردین 1391 ساعت 00:25

alan sherkata daran taktak intory mishan!
yeki migoft tu sherkate ma sarparastemun gofte bade eyd tupe valibal biarin bazi konim! dge hich Karo nadarim k anjam bedim!!
qable inke bekhayn leng dar hava bemunin,ye chand ja begardin dombale kar. peyda kardane ye partiam kheyli mofide!
Ey baba!!! 8-|

فرشته سه‌شنبه 8 فروردین 1391 ساعت 00:39 http://www.houdsa.blogfa.com

خدا نکنه...

صدای سکوت سه‌شنبه 8 فروردین 1391 ساعت 00:46

سلام
خدا نکنه به بیکاری و تعدیل نیرو بکشه که برای همه تلخه...
هم برای دوستانی که میرن هم برای کسانی که میمونن
من شغل شما را نمیدونم چیه ولی هرچی هست امیدوارم رونقش امسال غافلگیرتون کنه

گلنار سه‌شنبه 8 فروردین 1391 ساعت 01:52

و در بهترین شکل ممکن "تغییر"
ذهن همیشه میترسه از ناشناخته و تغییر ولی هممون سهمی از دنیا داریم و بهتره نترسیم و امیدوارم این خداحافظی ها در مکانی نو به سلام هایی خوب بدل بشه.
می دونم که در لحظه ممکنه سخت باشه ولی معتقدم ناامیدی و تشویش رهگشا نیست و به امید اتفاقهای نو و خوب برای کارکنان این شرکت.

سمیرا سه‌شنبه 8 فروردین 1391 ساعت 07:17 http://nahavand.persianblog.ir

توی روزهای آخر سال وقتی همه چیزهایی رو که قبلا می خریدم به قیمتی بالاتر خریدم تازه فهمیدم داره چه اتفاقی می افته البته کاش به همینجا ختم بشه..اما این اتفاقیه که بلاخره می افتاد و ماها که میخوایم اینجا زندگی کنیم باید بپذیریمش و راهی برای کنار اومدن باهاش پیدا کنیم...منم با تیراژه جون موافقم..متخصصا هیچوقت بیکار نمی مونن..نگران نباشید

محمد مهدی سه‌شنبه 8 فروردین 1391 ساعت 12:20 http://mmbazari.blogfa.com



سلام

به قوا رییس جمهور محبوبمان :

آنفدر قطعنامه بدهند تا فطعنامه دونشون پاره بشه !!!!!

شما هم غصه نخور متونی بعدش بری توی یه شرکت نزدیکی های نارمک که الان مدتهاست دنبال آدم میگرده تا استخدامشون کنند و به تهایی آمار دو و نیم میلیون اشتغال زایی رو محقق کنه ...

نمیدونیم بخندیم یا گریه کنیم یا فحش بدم یا ...

بگذریم ...

اما اینو بدون اراده جوان ایران فراتر از همه این ماجراهاست ....

یکی از همین مریم ها سه‌شنبه 8 فروردین 1391 ساعت 14:46 http://pilaar.blogfa.com

من که گفتم، یه امسالو اگه نکوست از بهارش پیدا نباشه لطفن.

حسام سه‌شنبه 8 فروردین 1391 ساعت 16:31

سلام ؛

بابک جان خدا بزرگه ...

سمیه.حسابدارتمام وقت سه‌شنبه 8 فروردین 1391 ساعت 17:48 http://goonyeharfam.persianblog.ir/

وای خدایا...چه دلهره ای ...بیکاری.

میلاد سه‌شنبه 8 فروردین 1391 ساعت 19:48

سلام بابک نازنینِ همیشه دوست داشتنی

تو پستی که در مورد جریان رادیو و مسابقه رادیویی نوشته بودی، با یه لحنی موضوع رو مطرح کرده بودی که بی نهایت خوشحال بودی که داری به سمتی سوق پیدا می کنی که دوستش داری و حتی خوشحالم بودی که از این کار جدا میشی

شاید نتونم درک کنم وضعیت تاهل و شرایط مادی که نیاز داره چون هنوز مجردم اما خوب کار کردن در شرایط و محیطی که اصلا دوستش نداری رو خوبه خوبه خوب می فهمم چون با پوست و گوشت لمسش کردم

راستش بابک وقتی این پست خوندم گفتم چرا بابک به این شرایط از یه جهت دیگه نگاه نمی کنه

به عنوان یه فرصت

اینکه شرایط برای رفتن به سمت علاقه اش بسنجه
قبول دارم که متاهل بودن کارو سخت میکنه و به این راحتیا که من میگم نمیشه عمل کرد اما خداییش میشه

چون بابکی که من میشناسم به معمولی بودن و ساده بودن قانع نیست، می خواهد تو کارش بیست باشه
نمونه اش رادیو اول و دوم
تفاوتشون یه عالمه بود

خودتم می دونی که آدم خاص و ویژه بیکار نمی مونه حتی با انواع بند های "پ"

دروغ نگم این پستت برخلاف بقیه که شاید ناراحت شدن از احتمال بیکاریت، در من یه حس خوب ایجاد کرد چون گفت شاید داداش نازنینم از این طریق یه نیم نگاهی به سمت علاقه اش و رفتن به سمتش داشته باشه

خلاصه ضرر نداره اینجوریم ببینیش

خیلی مخلصم م م م م م م

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد