ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
با فونت بولد و درشت
با صدای بلند و از سر خوشحالی
بدون هیچ توضیح و پیش زمینه ای عرض می شود که :
.
بابا شدم ....
.
اگر فکر می کنید شوخی یا جوک است .
اگر تصور می کنید سرکارتان گذاشته ام .
اگر فکر می کنید قرار است چند ماه دیگر بچه ام بدنیا بیاید .
یا هر فکر دیگری که می کنید
باید عرض شود که دارید اشتباه می کنید .
امروز دوشنبه ، سیزدهمین روز از خرداد هزار و سیصد و نود و دو
پسر کوچولویی به جمع خانواده دو نفره من و مهربان اضافه شد .
لابد می پرسید چه بی سر و صدا ؟
خب توضیحات مفصل است و البته در این مقال و مجال نمی گنجد .
در اولین فرصت همه چیز را برایتان تعریف خواهم کرد .
اگر دوست دارید ماجرا را از ابتدا بدانید ، تشریف ببرید اینجا
وبلاگی که از روز اول برای پسرم در آن نوشته ام .
اسمش مانیه
آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآ
اوووووووووووووووووووووووووووووول در صفحه چهاررررررررررررررررررررررم
سلام جناب اسحاقی
قدم نورسیده بر شما و مهربان عزیز مبارک باشه
امیدوارم وجودش منبع خیر و برکت و آرامش باشه
خبر بسیار مسرت بخشی بود
بهتون تبریک میگم، امیدوارم قدمش پر از خیر و برکت باشه و بهترین ها تو زندگیش رو براتون آرزو میکنم
یکی به جزیره خبر بده
واااااااااااااااااااو نازییییییییییییییییییییییییییییی
قدمش مبارکککککککککککککککککککککککککک
واقعا اون وبلاگ برا شما بود؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
صبح سر نماز همش یادش بودم و یاد حرف تیراژه که گفته بود البته شما که کاری نمی کنید ولی استرسش حالتون رو جا میاره
آخیییییی خیلی خوشحال شدم
تا باشه از این خبرهای خوب خوب باشه
چه غافلگیری بزرگی
یعنی چه جوری میشه همچین خبری رو نگفت؟؟
9ماه شما و مهربان دوتا از بهترین وبلاگ نویسها ....
تبریک هزار بار تبریک
....
.....
خبرتون انقدر فوق العاده بود که نمیدونم چی بگم فقط نیشم بازه و هی دخترک می پرسته مامان به چی می خندی؟؟
اون وقت من چه جوری باید براش توضیح بدم؟؟ دقیقا بگم نی نی کیا به دنیا اومده که من درست انگار خواهرزاده یا برادرزاده ام به دنیا اومده ذوق کردم؟؟؟
باز هم تبریک...
روزهای شیرینی در انتظارتونه.
همه لذتهاش نوش جونتون
دیگه قطعیه قطعیه قطعیه

آقا باقرلو پست زده براشون
الهیییییییییییییییییییییییییییییییییی من فداش
من به جزیره خبر میدم
این عموها و عمه های ناقلا که خبر داشتند چه خوب رازدارایی بودند
یادم اومد عکس مهربان رو توی فروردین دیده بودم
وقتی با دل آرام و تیراژه و هاله اینا رفته بودیم پیک نیک
دیگه از شک در اومدم :دی
خود درگیری در این حد حتی :دی :دی :دی
آقا ما قلبمون ضعیفه...



یکی بیاد بگه این وبلاگ عطر زندگی(عموی بچه-بابای عروسم) واسه دخترجون کدوم بلاگره؟؟؟؟
بجون خودم من دفعه ی بعد حتمی سکته میزنم
امروز، شنیدن این خبر بزرگترین سورپرایز و شوک زندگیم رو رقم زد...
و بینهااااااااااااااااااااااااااااااااااایت خوشحالم کرده
یعنی اصن توی پوستم نمیگنجم از خوشحالی رسیدن این عزیز دردونه
فداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااش
رفته بودین منظورم بود :دی
اصلاح می شود !
نامه 2:"وبلاگ نامه هایی به باران"
...
داشتم می گفتم که به مادرت حسودی می کنم که همیشه همراه او هستی .
از آنجا که ما مردها حامله نمی شویم پس فعلا باید با این شرایط کنار بیایی عزیزم . مطمئنم وقتی بدنیا آمدی انقدر بابای خوبی برایت باشم که همینطور که حالا به مادرت چسبیده ای و او را رها نمی کنی حاضر نباشی ثانیه ای از من جدا بشوی .
قول می دهم بهترین بابای دنیا باشم ...
طعم شیرینش گوارای وجودتان بابک خان
عین شوک می مونهه ه ه ه ه ه ه الان امدم اهنگ فردا تو میایی رو لینکشو بذارم توی وبم ماتم بردددددددددددد
الان یعنی راست میگید؟؟؟ جدیه؟؟؟ پس چرا توی عنوان پست دروغ سیزده گذاشتید؟؟؟
سارا جان راسته ..همه گیج شدن البته چندتایی از بچه ها خبرداشتن خب مثل تی تی جان که احتمالا الان رفته بیمارستان که خبری ازش نیست...منم روزی که فهمیدم همینقدر شوکه شدم
سئوال جالبیه!
این وبلاگ عطر زندگی مال کیه؟؟
هر کی هست زود رو کنه
ما دیگه قلبمون طاقت همچین سورپرایزی نداره
بله خانم یک هفتم عزیزم....منم میدونستم و به بابک قول داده بودم چیزی لو ندم تا سورپرایز حسابی بشه...
اینم از ابتکارات بابکه دیگه...الانم شور و هیجانی که راه افتاده نشون میده که دوستان همگی ذوقزده و بهت زده اند..
اسمشم که دوستان میگی مانی هست

ده هزاربار مبارک باشه
تبریک تبریک تبریک از ته دلم واسه شما و مهربان
الهی مثل بابا مامانش انسان و شریف و مهربان و باشعور و همه چی تموم باشه
سلامت باشه و عمر باعزت داشته باشه زیر سایه ی بابا مامانش
الهی غم نبینه و دلش همیشه شاد باشه و باعث افتخار بابا مامانش باشه
یه بووووووووووووووووووووووووووووووس گنده هم واسه مهربان جون
الان داشتم به عکس پیک نیک عید نگاه میکردم و غرق در تفکرات رکبی بودم که خوردیم ...
یکی پیدا نشد بگه خانوم جان چرا رفتی قایم شدی خب بیا این ور ببینیمت خب...
بله بله بله مامانگار جان،حق با شماست ،خیلی کیف دارد الان:-D
اما اینکه آدم بدونه دانیال بابکه و اون پستا رو بخونه و عکسا رو نگاه کنه هم کیفی داره،عجب کیفی...
مخلص
برکت ریزونه.... مبارکه....
بابک بی اغراق اشکم داره گوله گوله می ریزه ... چقد خوشحالم براتون ...
سلام
قدم نو رسیده مبارک آقا بابک
بابک خان این راسته؟؟؟؟ واااااااااااااااااااااااااااااااااااااای تبریییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییک
نامه 4 :"وبلاگ نامه هایی به باران"
از وقتی که اومدی فکرم شدیدا مشغوله اما نگران نیستم .
تهیه مقدمات اومدنت و وسایلی که احتیاج داری ٬ وضعیت نگرن کننده اقتصادی و شغلم و ماجرای عوض کردن خونه همه باعث شده که درگیری ذهنی داشته باشم اما مطمئنم که با اومدن تو همه چی درست میشه و کارها راست و ریست میشن ...
تو برکت خونه ای و من خدا رو شکر می کنم که تو رو به ما هدیه داده
دوستت دارم گندمک
مواظب خودت باش
لطفا زود بزرگ شو ...
نمی دونستم اون وبلاگ رو هم شما می نویسی!
من از طریق گوگل ریدر می خوندمش و اتفاقا پریروز به یکی از دوستانم که نوشته بود در انتظار فرزنده معرفی کردمش
اواااااااا
چه همه پست میذارن تبریک میگن!
این یه توطئه ی جمعیه !
مبارکه ...اه بی خود نبود مهربان دیگه سرکار نمی رفت
..مبارکه ..ان شاءالله دامادیش ...
باورم نمیشه
ولی خیلی خیلی خوشحالم
بهتون تبریک میگم
شاد و سلامت باشید و پر از روزهای قشنگ
قدمشون مبارک باشه، به سلامتی انشاالله.
بازم تبریک میگم بابک...یه دنیا خوشحالم...
نه اردی جان این یه توطئه جمعی نیست
یه واقعیتیه که به طرز قابل توجهی پنهان شده و حالا شده یه سورپرایز شیرین برا همه مون
اینقدر شوک شده بودم یادم رفت تبریک بگم!
مبارکه!
سلام
مبارک باشه کیامهر خان باستانی و مهربان بانو
تغییر رو زودتر از همه احساس کردید
سلامت باشید و شاد برای همیشه
تبریک آقای اسحاقی .. قدمش خیر باشه ایشالا
امروز داشتم به این فکر می کردم که فامیلی تو و من یکی میشه .
اینکه جدا از مقوله جنسیت تو چه پسر باشی و چه دختر فامیلیت فامیلی منه احساس لذتبخشیه برای من که بابای تو هستم و مرد هستم . ولی وقتی خودم رو به جای مامانت
می گذارم می بینم که خداییش انصاف نیست .
هرچند من افتخار می کنم به اینکه نام خانوادگی ما با بدنیا اومدن تو موندگار میشه اما هرجور که حساب بکنی زحمتی که مامانت برای بدنیا آوردن تو می کشه ٬ دردها و زحمتها و سختی هایی که تحمل می کنه چندین برابر سختی و زحمت های منه ..
البته این چیز عجیبی نیست و تمام دنیا هم همینطوره و تو کشور ما که هیچ قانونی بین زن و مرد عادلانه قضاوت نمی کنه ابدا نمیشه انتظاری غیر از این داشت .
نامه 9:"وبلاگ نامه هایی به باران"
ببین گندم کوچولو ! هنوز که دختر پسر بودنت مشخص نشده و وقت داری تا خودت در موردش تصمیم بگیری ...آدمبزرگها همچین امکانی در اختیارشون نیست ولی برای تو هنوز دیر نشده ..
زن بودن تو این دنیا کار خیلی سختیه عزیزم ...
عکسهای نی نی مون رو گذاشتم توی وبلاگم....همگی بشتابید آنجا که تازه از تنور در اومده
اسم این شازده پسر گل "مانی" هست؟
این خبر موثقه؟
بابک خان عزیز...می بخشید ..لطفا برگشتید برامون عکس مانی خوشگله رو بزارید ..میدونم خییییلی کار داری..ولی خب مام منتظریم...مشتاق دیدنش هستیم..
ممنون
مبارک هر دوتون باشه ...
سلامت باشه الهی ...
من واقعا نمیدونم این همه احساس خوشحالی رو چطور نشون بدم.فقط دعا می کنم وجودش براتون خیر و برکت و شادی و ارامش بیاره.بهت تبریک میگم بابای مهربون.خوش به حال اون فرشته که تو باباشی.
مرسی مرسی الهه...
دستت درد نکنه
باورم نمیشه این بابکه کنار پسرش...
چه گل پسری..
خییییلی بابا بودن بهش میاد
اونم یه بابای مااااااااااااه...
والا من که خیلی سورپریز شدم


اصن انقدی که از صبح این خبر برام مهم تر از هر چیزی شده
الان عکسا رو دیدم و باور کردم
مبارکه
خیلی خیلیییییییییی خیلییییییییییییییی
بابا شدین
مهربان هم مامان
یه شادیه خیلی بزرگ
به سلامتی
حس خیلی خوبیه دیدن یه تغییر بزرگ توی زندگی یه دوست وبلاگی که هر روز می خونیش و از زندگیش با خبری ( البته انگار باخبری :دی :دی )
وای نی نی به این نازی خدایی ندیده بودم تا حالا
خدا برای هم حفظتون کنه الهیییییی
تولد یه نی نی خوشگل گریه نداره
اما خب اشک توی چشمم جمع شده با دیدن عکس شما و نی نی و دستهای مهربان
وای خدای من...
من یه خواننده تقریبا خاموشم، ولی این دیگه نمیشه!
تقریبا بیشتر از یک سالی میشه که اینجا رو میخونم. از وبلاگ دیادیا به اینجا رسیدم و از اینجا هم با کلی وبلاگ نویس عالی دیگه آشنا شدم
من هر پست وبلاگ نامه هایی به باران رو با کلی عشق خوندم! بعضی وقتا حتی به وجود چنین پدری با این همه مهربونی و احساس توی این دنیا افتخار کردم! حتی به این فکر کردم که اگه یه روز بچه دار شدم همه احساساتم را درباره اش مثل شما بنویسم.
هزاران بار تبریک به شما و مهربان بانوی عزیز! قلبا برای این خانواده کوچک آرزوی سلامتی دارم و امیدوارم همیشه کنار هم سلامت و شاد باشید!
یعنی سورپرایز شدم اساسی ها.امروز تو اداره داشتم عکسهای سیسمونی وبلاگ دیگتون رو نشون میدام به همکارام و تعریف میکردم موضوع وب رو .ضمنا باید بگم که خواهرم که هر دو وب رو میخونه میگفت که قلمتون خیلی شبیه همه .به هر حال تبریک میگم هم به شما و هم مهربان جان
آدم به قدرت خدا پی می بره
خداش رو شکر می گه
مبارک تون باشه مجددا
مهربان عزیز و آقای اسحاقی گرامی
خدا رو صد هزار مرتبه شکر