ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
با فونت بولد و درشت
با صدای بلند و از سر خوشحالی
بدون هیچ توضیح و پیش زمینه ای عرض می شود که :
.
بابا شدم ....
.
اگر فکر می کنید شوخی یا جوک است .
اگر تصور می کنید سرکارتان گذاشته ام .
اگر فکر می کنید قرار است چند ماه دیگر بچه ام بدنیا بیاید .
یا هر فکر دیگری که می کنید
باید عرض شود که دارید اشتباه می کنید .
امروز دوشنبه ، سیزدهمین روز از خرداد هزار و سیصد و نود و دو
پسر کوچولویی به جمع خانواده دو نفره من و مهربان اضافه شد .
لابد می پرسید چه بی سر و صدا ؟
خب توضیحات مفصل است و البته در این مقال و مجال نمی گنجد .
در اولین فرصت همه چیز را برایتان تعریف خواهم کرد .
اگر دوست دارید ماجرا را از ابتدا بدانید ، تشریف ببرید اینجا
وبلاگی که از روز اول برای پسرم در آن نوشته ام .
جزیره و فرشته منم با شمام

اینا باید مجازات بشن
چرا شما قرار نبود سورپرایز بشین ها ها؟
برا همتون برنامه میچینم عزیزانم. به خاطر این رازداری بالاتون.
از همین الان هم لیست رستورانای گرون قیمت در اقصی نقاط طهران رو جمع اوری میکنیم و البته یه فرصتی هم میدیم تا شما پولاتونو جمع کنین.بعله
البته این یه برنامه از اون هزارتاییه که واسه تون در نظر گرفتم
فدات
فرشته جان راز داشتی بیا به خودمون بگو
جوووووووووووری نگهداریش میکنیم که کلا خودت هم یادت نیاد
جزی خوشبختانه من تهران نیستم
میتونی با دوستان هماهنگ کنین برین عکساشم واسه من برفستین
خدایا شکررررت
میگم بچه ها الان صابخونه دقیقا کجاست؟
رازهای خود را به ما بسپارید
موسسهٔ حامیان راز
با مجرب ترین کادر راز نگه دار در کل دنیا
دارای سابقهٔ کار درخشان در جوگیریات انیستیتو تحت لیسانس مهندس اسحاقی و مهربان
عزیزمممممم چشم ...با جزیره جان یه روز خدمت می رسیم و رازهامون رو براتون می گیمممم. خوبه ؟؟
نه!نه!نه!
تا خود شخص آقا بابک در یک روزی بغیر از سیزدهم نیاد و نگه که پدر شده من باور نمی کنم!
همه این ها می تونه هماهنگ شده باشه!
یک بار سر بازی های المپیک من و خانواده بیست و چهار ساعت درگیر بودیم که چجوری اون دختره با اون لباسا مدال طلا گرفته!حالا انتظار دارید باور کنم؟؟؟
پس چرا با تیتر درغ سیزده نوشتن این خبر رو اگر راسته!!
صابخونه دقیقا بس بیمارستان باشه جزی
کیانا جان تو که میدونی ما خانواده تن مشهد رفتن خونمون بالاست. اصن سرمونو میزنن تهمونو میزنن میریم مشهد. تو که اصن غصه نخور.عاره
اوناییکه تهران هستن و هم میرم. حالا دیرو زود داره سوخت و سوز نداره ولی
صاحبخونه بیمارستانه پیش مهربان و مانی
آقا بابک باید بدونه که ما همه درس چوپان دروغگو رو خوندیم!
امیدوارم دمغشون الان اندازه یه متر دراز شده باشه با این خبری که دادن و این همه ادم رو سر کار گذاشتن!
یعنی الهه جان این سابقه داری شما کشته ما رو ....یه نوبت ما بدید بی زحمت برای راز گویی و نگهداری رازمون
تبریک بابک جان و مهربان عزیزم ... هزار بار تبریک
اولین روز هفته ام را با این خبر خوش زیبا کردی بابک جان. دلم گرفته بود و الآن نمیتوانم لبخندم را مهار کنم.
الهی خانه و کاشانه ات همیشه گرم و برقرار باشد و پسر کوچکت برکت بیشتری برایتان به ارمغان بیاورد.
حالا پس عکس لطفا
جزی تو که میدونی کل خانواده ت میان مشهد اما تو رو نمیارن واسه همین من خیالم راحته
زهرا جان دیگه خداست دیگه. به فکر پستای بابک هم بوده و یه جوری جور کرده که بیفته سیزدهم. شانسه دیگه
پروین بانوی خوبممممم
نبینم دلتون گرفته باشه....قربون دل مهربون و دریاییتون
جزی من لهیده شدم بیا منو با کاردک جمعمم کن
هی یادش میوفتم هی له میشم
پروین بانوی عزیز سلام .
الهه جان لطف کردن و عکس گذاشتن
بفرمایید
http://khooneyedel.blogsky.com/1392/03/13/post-192/
بچه ها من میرم بخوابم دیگه چیزی نمیبینم...مرررررسی از همه تون...بابک و مهربان به همگی سلام رسوندن...ممنون محبتهاتون هم هستیم....
بچه ها از این به بعد خواستین کارهای هیجان بالا انجام بدین یکم به فکر رفقاتون هم باشین. اخه الان وقت بچه دار شدن بود. دقیقا سال کنکور من
خب من الان از فردا هی باید بیام عکسا مانی رو چک کنم دیگه،بعد از درس میفتم دیگه. بعد کی پاسخگوی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مرسی الهه جان مجرب از انستیتوی رازداری ...

خوب بخابی عزیزم ...
برو الهه جونم
به مهربان و بابک و مانی سلام برسون
جزی بیا امسال اصن نت نیاییم منم کنکور دارم
کیانا من نفهمیدم دقیقا چی گفتی؟دقیقا

این میلاد جان کجا رفت؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟من باش کار دارم
اونوخت تی تی کجاست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
باشه آقا بابک!برای مامان اون بچه آرزوی سلامتی دارم و ایدوارم اون بچه نورسیده زیر سایه پدر و مادرش باشه تا همیشه!!
اما هنوز هم باور نمی کنم که شما و مهربان خانم....
مبارک باشه... :)
نع کیانا، تجربه ثابت کرده قول نباید داد در این زمینه، اخه ضایع میشیم:دی
سسسسسسسسسسسسعی کن نیای
مدیونین فک کنین من درس و مشخ دارماااااااااااااااااااا
آفرین بچه های خوب ...برید سر درس و مشقتون .
آفرین .
من دارم سعی میکنمممم تو امتحاناااا
بعد هم صب میام هم ظهر هم شب
کوووفت که دقیقا نفهمیدییی
بذار فرشته جان اینجا برسه به صفحه دهم من پستو ترک میکنمو جامو میدم به دوستان
افرین به این تلاشت. اونوخت اگه نخای تلاش کنی دقیقا چقدر پلاسی اینجا؟
خجالت بکش دیگه. ارشد قبول نمیشی بعد میای زار میزنی اینجا دلمونو خون میکنی.بشین مثه ادم درس بخون دیگه.ببین از تجربیات ناموفق دوستت استفاده کن دیگه. من الان نمونه ی یه ادم شکست خوردم دیگه. چرا ایمان نمیاری؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟:دی
جزی له شدنو نفهمیدی؟؟؟؟؟
اصن بگو ببینم تو که میگی جمعه بچتیم ، مسنجر نداری که عاموووووووو
نه کیانا به 15برسون بعد برو:دی
من کی گفتم بچتیم؟؟؟؟؟؟؟؟گفتم بحرفیم.
خب راههای مختلفی برای حرف زدن هست عزیزم:دی
نععععععععععععععععععععععععععععع،تو کامنت گفتی یه چیزی گفتی، نفهمیدم دقیقا "چه چیزی" گفتی که له شدی
اصن من تلاش نمیکردم فقط شبیا میومدم .بعضی وقتا که نمیومدم اصن
موقع امتحانا که میشه من به نت معتاد میشمممم
لابد با کامنت خصوصی میخای حرف بزنیم هاااااااااااا؟؟؟؟
بزنمت؟؟؟!!!
ببین اصن کلا منتفی شد اون مسئلهههههه.من منصرف شدمممم
اسمشو گفتم .همونجا دید دیگه .نمیخاستم بیام پایین از اون جایگاهه
از طرف تو منتفی شده از طرف من که منتفی نشده
همینی که هست
من رسیدگی میکنم به هرحال. دوس داشتی جمعه بیا دوس نداشتی نیا"ایکون دایه ی دلسوزتر از مادر:دی"
حالا ببینااااااااااااااااااااااااااا
میخای بت مسنجر بدمم؟؟؟؟
ولی من میخام *ن بازی دربیارم دیگه خودت میدونی کههههه
باشه جمعه بیا بده
به نظرت بابک بیاد ناراحت میشه داریم تو وبلاگش چت میکنیم؟
ببخشیدا وسط چت کردنتون....

من باور نمی کنم!!
بعد الان ی مسئله ای جزی
جمعه قراره چی بگیم اصن؟؟؟؟
حالا تو جمعه بیا یه چی میگیم
نه خواهش میکنم زهرا جان
زهرا جان شما چیو باور نمیکنی؟
باشههه
الان این چرا نمیره صفحه 10 ک من برم سر درسم؟؟؟
نمیدونم چرا نمیره
یکم بکوب به صفحه مانیتور شاید رفت:دی
فک کنم لج کرده کیانا