جوگیریات

جوگیریات

بابک اسحاقی
جوگیریات

جوگیریات

بابک اسحاقی

بوی ماه مهر




اول مهر روز باز شدن مدرسه هاست .

فردا یه عالمه بچه های قد و نیم قد لباس های نو و تمیز به تن میکنن و با عشق و خوشحالی میرن مدرسه . دوستهای جدید پیدا میکنن کتابهای تازه میخرن و با معلمهای جدید آشنا میشن .

اما ما آدمبزرگها که عاشق کودکیمون هستیم از این شور و هیجان بی بهره ایم فقط و فقط به جرم اینکه دیگه بچه نیستیم و بزرگ شدیم . رادیو جوگیریات با عنوان بوی ماه مهر بهونه کوچیکیه برای اینکه ما هم مثل قدیما و درست مثل بچه ها یه بار دیگه این حس و حال خوب و دوست داشتنی رو تجربه کنیم .

رادیو در دو فایل مجزای زنگ اول و دوم تهیه شده تا هم دانلودش آسون تر بشه و هم اینکه خسته کننده نباشه . لطفا هر دو فایل رو دانلود بفرمایید :



دانلود زنگ اول رادیو جوگیریات

حجم فایل : 10.1 مگابایت

زمان :44 دقیقه




دانلود زنگ دوم رادیو جوگیریات

حجم فایل : 10.9 مگابایت

زمان :47 دقیقه و 30 ثانیه






شرکت کنندگان در این شماره از رادیو جوگیریات :


عارفه / ارغوان / عاطی / باغبان / بشرا / دل آرام و سمیرا خانم / الی سا / فرشته / آرش پیرزاده و هانا / ایران دخت / جعفری نژاد / محسن باقرلو / کرم دندون/ خورشید / کیانا / مهسا / مریم / مهربان محمد / خانم نیمه جدی و محمد رضا / پروین خانم / رعنا / صالح /  شیما / ته تغاری / ترنم / یسنا




+یک عذرخواهی بدهکارم به ته تغاری عزیز که در انتهای فایل اول فراموش کردم اسمش رو بگم

++ اگر کم و کاستی هست و اسم یا آدرس وبلاگ کسی جا افتاده عفو بفرمایید .


امیدوارم از شنیدنش لذت ببرید ...




نظرات 169 + ارسال نظر
مریم دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 00:11 http://najvaye-tanhai.blogsky.com

یکی از جملاتی که در دوران مدرسه
از معلمین و مدیر و معاونیین محترم به کرات شنیده میشد این جمله بود :
“پرونده تون رو میزاریم زیر بغلتون”
خداییش کی دیده پرونده دانش آموزی را بزارن زیر بغلش ؟
مگه هندونس ؟

مریم دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 00:12 http://najvaye-tanhai.blogsky.com

محمد من پیشنهاد میکنم بری برای خودت یه سمعک بخری
یا لاقل یه تست گوش برو

فرشته دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 00:14

اومدم بگم زنگ دوم رو دارم گوش میدم...باز هم تشکر و اینکه چقدر جای بعضی صداها خالیه.

شیما دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 00:16

سلام تغاری جان.جدی؟ حیف شد پس کاش زودتر تجربیاتم رو در اختیار همه میذاشتم

تازه این که چیزی نیست. فک کنم دوم ابتدایی بودم... داداشم رو درسم خیلی حساس بود حتی بیشتر مامان بابام... منم حتی اگه 19 میگرفتم میترسیدم نشونه داداشم بدم... خلاصه دقیق یادمه امتحان ریاضی دادم و شدم 18. منم با تیغ ! برداشتم عدد 18 که معلم بالای برگه نوشته بودو پاک کردم و جاش یه 20 خوشکل گذاشتم...
اما جالبیش این بود که عقلم نرسید غلطام هم تصحیح کنم و ماجرا لو رفت
من همچین دختر متقلبی بودم... تعریف نباشه ها
کاش اینم تو رادیو تعریف میکردم

مریم دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 00:18 http://najvaye-tanhai.blogsky.com

یادمه یه روز ﺩﺑﯿﺮ ﺭﯾﺎﺿﯿﻤﻮﻥ ﺍﻭﻣﺪ گفت :
ﺷﻤﺎﻫﺎﻡ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻧﻤﺮﻩ ﻫﺎﺗﻮﻥ ﮔﻞ ﮐﺎﺷﺘﯿﺪ ، ﺩﻓﻌﻪ ﺩﯾﮕﻪ …
ﻣﻦ ﮔﻔﺘﻢ : ﺩﺭﺧﺖ ﻣﯿﮑﺎﺭﯾﻢ :|
ﺗﻌﺮﯾﻒ ﮐﺮﺩﻥ ﻧﺪﺍﺭﻩ ﺩﯾﮕﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﺑﺎ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ به نفس ﮐﺎﻣﻞ ﺭﻓﺘﻢ بیرون :|

کلا تو لگد خورت ملسه

مریم راد دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 00:27

کاش منم یکم شیطونی می کردم ... هعییییییییییییی

عالی بود آقای اسحاقی
دست تون درد نکنه

دل آرام دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 00:34 http://delaramam.blogsky.com

عالی بود بابک...
واقعا ابتکار جالب و هیجان انگیزی بود. من خیلی ذوق کردم وقتی صدای دوستهای خوبم رو شنیدم. برای آهنگها و وقت و حوصله ای که گذاشتی ممنونم.
از تک تک دوستهای گلم که خاطره تعذیف کردن ممنونم. همیشه بخندین ایشالا... اونم بلند بلند

مرسی دلی از اینکه شرکت کردی

دل آرام دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 00:37 http://delaramam.blogsky.com

خورشید جنوب
تو اگه بدونی چه بغضی انداختی توی گلوی من... تو بدونی من با این جمله ی "جنگ بود اقا" و اون لهجه شیرینت چقدر درگیر شدم...
کاش همیشه شاد باشی و دیگه هیچوقت جنگ رو هیچکدوممون تجربه نکنیم...

آذرنوش دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 00:41 http://azar-noosh.blogsky.com

متاسفانه با این نت ذغالی امکان دانلود نیست اما حتما باید شنیدنی باشه.دست همگی درد نکنه.

ای بابا
آذرنوش برو یه ای دی اس ال بخر من پولش رو میدم انقدر دل مار و آتیش نزن

سمیرا دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 00:45

یک دنیا ممنون بابک به خاطر زحماتت.
عالی بود . با اینکه میدونم افکت گذاری کار مشکلیه ولی تو که داری زحمت را میکشی اگر آن نقصهای کوچک هم رفع بشه دیگه کارت حرف نداره.
ببخشید جسارت کردم و نظر دادم .
موفق و موید باشی .

اشکال های کوچیک یه مقدار به سلیقه و حوصله مربوطه که خب راستش من وقتش رو نداشتم سمیرا خانوم ایراداتش رو بر طرف کنم اما میتونست بهتر باشه . مثلا صداها سینک بشه که مجبور نباشیم هی صدا رو کم و زیاد کنیم . تقریبا 90 دقیقه صدا بود که راستش حدودا هشت ساعت کنار هم چیدنش وقت برد . من تلاش کردم که همون موقع درست باشه چون دیگه فرصت نبود برای اصلاحش .
یه بخشی هم مربوط میشه به امکانات محدود
مثلا هرکار کردم نویز صدای اطراف میکروفون رو نتونستم از بین ببرم
یا افکت های مناسب و با کیفیت نداشتم و مجبور بودم همینا رو دانلود کنم . یه بخشش هم بر می گرده به کیفیت ضبط صدای بچه ها .
موبایل ها فرمت های مختلفی دارن و ناچارم تبدیلشون کنم به ام پی تری که خیلی کیفیتش افت میکنه .
دعا کنید من برم رادیو یه استودیو اجاره می کنیم همگی با هم میریم اونجا و یه رادیوی بی عیب درست می کنیم .
در ضمن ممنونم از لطف شما که تو این بازی شرکت کردید.

کرم دندون دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 00:52

می خوام بگم تو دوستان:
صدای خورشید با لهجه گرمش محشر بود به قول دل آرام نازنین یه بغضی داشت حرفش واسه ماها ...
و صدای مهسای عزیز عالی بود
برای کار کردن تو رادیو جواب میده صدات مهسا جانم

کرم دندون دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 01:03

نیمه جدی جان تو نور چشم مایی آآآ...
صدات خیلی به نوشته هات نزدیکه ... طنازی کلا و جمیعا خانوادگی طنازید ...
کلی خندیدیم ...
مام به این نتیجه رسیدیم شما تاج سری !!! ولی اینو نباید تو جمع گفت شاید یه عده ای ریختن سرت یه فصل مفصل زدنت مثه داستان حاجیه شدی!!!

پروین دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 01:05

دستت درد نکنه بابک جان. واقعاً
دوستان فایل دوم را 50 بار کمتر دانلود کرده اند. این حیف است. البته شاید هنوز دانلودهای فایل دوم کامل نشده بودند وقتی من تعداد را دیدم. اما بهرحال

اجباری که نیست پروین خانوم
ممکنه فایل اول رو گوش داده باشن و خوششون نیومده باشه و ...
به هرحال من خودم فایل دوم رو بیشتر دوست دارم
امیدوارم اونایی که زنگ دوم رو هم دانلود کنن

صهبا میم. دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 01:14

انتشار الکترونیکی کتاب «شادمانه کردن تنهایی» (مجموعه یادداشت‌های بیل دِربَک) پس از جلوگیری ارشاد از چاپ آن
mediafire.com/?rhms8hcadydhvx8

چوب کبریت دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 01:40 http://www.matchbox.persianblog.ir

خیلی خیلی خوب بود...ممنون از شما...کاش منم میتونستم شرکت کنم:(
خیلی زحمت کشیدید ممنون

ممنون

عاطی دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 01:48

خب الان نصفه شبی بدون هنزفری!!!!!من چیکار کنم؟:(((

فردا هم تا شب کلاسم:(((

مرسی از این همه زحمت آقای اسحاقی عزیــــــــــــــز:گل ل ل ل ل ل ل ل ل ل ل ل ل ل

قوربانت قهرمان

یکی دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 01:55

ممنون از زحمتی که برای رادیو کشیدید
اما نمیدونم چه اصراری داشتید که ادای آقای مجری در کلاه قرمزی (ایرج تهماسب) رو دربیارید.... ازین لحاظ وحشتناک روی اعصاب بود... هر چند که من صدای ایرج تهماسب رو دوست دارم اما نه در رادیو و برنامه شما !!! خیلی روی اعصاب بود

ممنون از کامنتت
اتفاقا ایرج طهماسب ادای منو در میاره
بارها بهش تذکر دادم ولی تو کتش نمیره
از اینکه روی اعصابت بود خوشحالم

مهسا دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 02:20

سلام
از خواننده های همیشگی خاموشتون هستم
رادیو جوگیریات عااااالی بود عالی
ممنون از همه دوستان و شما بابت اینهمه سلیقه برا تنظیمش

مرسی مهسا جان

leila دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 02:48

سلام آقای اسحاقی
من هم بسیار لذت بردم و تمام خاطرات ۲۰ سال پیش برام زنده شد.
یه نکته جالب برام این بود که وقتی مهربان جان داشت خاطره اش را تعریف می کرد من ۹۸ درصد حدس زدم که گوینده مهربان خانم هستن با اینکه تا حالا صداشون را نشنیدم. شاید از لحن تعریف کردنشون شناختمشون. آخه من تقریبا یکسالی هست که وبلاگ های شما و همسرتون را می خونم. ببخشید که خاموش بودم. بگذارید به پای تنبلی من.
واقعا لذت می برم از خوندن متن هاتون و با شادی هاتون شاد شدم و با غمتون غمگین.
راستی مانی هم خیلی نازه. ان شالله سایه تون بالای سرش باشه و ان شالله مدرسه رفتن مانی و خاطره تعریف کردنش در رادیو جوگیریات.
ببخشید خیلی حرف زدم.
ان شالله که همیشه شاد و سلامت باشین در کنار هم.

لطف داری لیلای عزیز
حس عجیبیه که شما اینهمه من و خانواده منو بشناسید و من برای اولین بار اسمتون رو میشنوم
یه حس مبهم خوب و عجیب
ممنونم بابت لطفت و خوشحالم که میخونید ما رو

بهار خانم دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 04:10

خاطره خورشید یه حس عجبی داشت، مخصوصا آخرش ....

دست همتون درد نکنه [گل]

موافقم
منم خاطره خورشید رو از همه بیشتر دوست داشتم
باهاش بغض کردم
عالی بود

کاترین دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 04:22

قشنگترین خاطره رو از زبان مهربان جان شنیدم ..
چقدر صدای ایشون دل نشین و صمیمی است ..

مرسی از آقای اسحاقی و همه ی بچه ها..

ممنون از شما

Friends دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 05:27 http://friends.blogsky.com

جناب اسحاقی و تمام کسانی که در تهیه این رادیو کمک کردند.
من رو بردید به 20 سال پیش، واقعاً بردید
دم همتتان گرم، دماغتان چاق و کیفتان کوک
ممنون

ممنون عزیز جان

ارش پیرزاده دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 06:49

بابک دیشب ساعت 12 برای هانا گذاشتم صداشو گیر داده بود بهت زنگ بزنم .... برات صحبت کنه ....
خیلی زحمت کشیدی دمت گرم

الهی قربونش برم
قول دادی عکسش رو با مانتو مقنعه بذاری آرش

سمیرا دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 07:10 http://nahavand.persianblog.ir

خیلی دوست داشتم شرکت کنم حیف که نشد..میرم صداها رو هم گوش میدم...محمدجان بازتو آتیش سوزوندی؟!

قسمت نبوده لابد

یسyasna دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 07:54

سلام پسرعمو.. اولا خبلی خبلی مرسی برای زحمتی که کشیدی .. نمی دونی وسط گدفتاریهای ابن روزا چه حالی خوبی داد شنبد ن ابن فایل... چه خوب که هستی .. شما و بچه ها

یسyasna دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 08:08 http://delkok.blogfa.com

چون دیروز یه بار بیشتر گوش ندادم هر کدوم و که بادم مباد الان مبگم....
اول... ار محمد حسین جعفری... پسر تو دو نکنه جهفری نژادهای توی اون عکس زدنت بعد انداختنت ته چاه؟ اخه صدات وافعا انگار ار اعماق جاه می اومد به خدا ... خلاصه اینکه اگه کمکی از دسنمون بر نباد بگو ها... صمن صدات به تصویرت نمباد....

اقا محسن بافر لو.. خداییی من نمی دونم چرا ار پست نوشته های وبلاگ همیشه از شما نی ترسیدم ... ولی این فایلتون چه حسی خوبی به اوم می داد....

نمیدی جدی ... خانم خانما ... نمبدومم چرا قبل از اینکه اسمت دو افا معلم بگه تنها کسی که به ذهنم رسید صاحب این صدا باشه شما باشی.... بعد هم ابنکه به اقا محمد رضا سلام برسونید و بگبد لهجه شیرازی شیرینی دارند.. ودلمان هم بسبار بدای نمره 12 رییست شناسیشون سوخت به خدا

الان من به عنوان معلم شما شرمنده شدم
این چه وضع تایپ کردنه اخه دختر عمو؟
آدم باید حدس بزنه منظورت چیه

همه به کنار . اون نمیدی جدی رو که دیدم خداییش ترکیدم
منظورت نیمه جدی بوده دیگه ؟

صالح دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 08:37

بابک جان ،عارفه / ارغوان / عاطی / باغبان / بشرا / دل آرام و سمیرا خانم / الی سا / فرشته / آرش پیرزاده و هانا / ایران دخت / جعفری نژاد / محسن باقرلو / کرم دندون/ خورشید / کیانا / مهسا / مریم / مهربان / محمد / خانم نیمه جدی و محمد رضا / پروین خانم / رعنا / شیما / ته تغاری / ترنم /یسنا

ممنونم , برامون ی خاطره قشنگ ساختین .

جعفری نژاد دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 09:10

کار سختیه خدا وکیلی، خیلی زحمت کشیدی و بابت این همه زحمت فقط میشه گفت: دمت گرم عشقی، ایشالا خدا اندازه ی دل بزرگ و صفای باطنت، آسمون زندگیت رو نعمت بارون کنه...

یسنا جان؛

صدام ضعیف بود چون تقریبن از ساعت 1 نصفه شب تا 3.30 یا چهار صبح درگیر ضبط همین دو دقیقه فایل بودم. وسطای کار روناک خوابش گرفت و رفت خوابید لذا نمی شد زیاد بلند حرف بزنم. می ترسیدم نصفه شبی از خونه بندازدم بیرون، می دونی که...

قربون شما
میتونست بهتر از این هم باشه ولی خب من دیگه حوصله نداشتم
ببخشید

کرم دندون دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 09:25

خدا از سر تقصیرات من بگذره ...
حافظه ام شبیه ماهی هاست هر 2 ثانیه یه بار همه چی ریست میشه و از یادم میره ! من باید قبل همه از عزیز دلم کسی که فقط به خاطر گل روش و مهربونیش صدا ضبط کردم :
منصوره عزیزم "کودک فهیم" تو با مهربونیت باعث خیر شدی که من بمونم و سر هیچ دوستای 1 ساله مو از دست ندم !!!
و از لاک کرم دندون بزنم بیرون چند دقیقه ای !
ممنونتم

حیف که قول دادم دیگه باهات شوخی نکنم وگرنه میگفتم خدا لعنتت کنه منصوره . داشتیم از دستش راحت می شدیم .
ولی نمیگم که

محسن باقرلو دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 09:31

هی تو زحمت بکش و یه هفته وقت و جوونتو بذار بعد ما بیایم کیف کنیم و با یه دستت درد نکنه سر و تهشو هم بیاریم ! هی تو مشتی باش و خاطره بساز واسمون و هی ما ممنون تر و مدیون ترت بشیم ... هی تو ایول هی ما مرسی ...

محسن جان انقدری هم که فکر می کنی سخت نبود
همینکه یه خاطره خوب بمونه به زحمش میارزه
ممنون از اینکه افتخار دادی و تو بازی شرکت کردی
شما هنوز هم که هنوزه وقتی برای من کامنت میذاری و تو بازی شرکت میکنی
مثل اون روزها که هیچکس نمیشناخت منو و شما شهریار بلاگستان بودی کیف می کنم وذوقمرگ میشم

صالح دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 09:38

آقا اجازه باقرلو راس میگه آقا

خیلی فایل صدات خوب بود صالح بی تعارف
ممنونم

تـه تغاری دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 09:42 http://ssmall.blogsky.com/

اقا اجازه دیروز کلاس خوش گذشت امروز نمیاین

تـه تغاری دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 09:46 http://ssmall.blogsky.com/

قرار بود امروز بهمون آ بی کلاه یاد بدینا . که یاد بگیریم کلاه نزاریم سر هم اقا . اقا ما بریم گچ بیاریم

کرم دندون دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 09:56

ته تغاری جانم بیا گلم بیا خودم اینقد آی بی کلا سر مشقت بدم !!!
خاطره شه واست بیا دخترم بیا...

کرم دندون دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 09:58

برای شما شر شد واسه ما مسبب خیر شد !!!
ما اینهمه شیطونی و کجا می تونیم بکنیم با چک ولگد صاحبخون نندازمون بیرون جز خونه شما!!!
منصوره دوست داریم منصوره دوست داریم ...

آقای اسحاقی واقعا دستتون درد نکنه حرف نداشت و از شنیدنش بسیار بسیار لذت بردم.
خیلی ممنون.
خانوم مهربان چد خاطرشون رو بانمک و قشنگ تعریف کردن خیلی خوشم اومد.باز هم ممنونم.

ممنون مهسا جان

تـه تغاری دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 09:59 http://ssmall.blogsky.com/

نه کرم دندون جان . ما دفترمونو تازه خریدیم بد خط مینویسی خراب میشه مامانم دعوام میکنه

کرم دندون دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 09:59

کامنت بالایی خطاب به آقا معلم آقای جوگیریات بود !!!
صدا میرسه !!!
اینور که صدا خوب میاد اونور چطو؟؟؟

تـه تغاری دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 10:01 http://ssmall.blogsky.com/

کرم دندون صدا داریم تصویر ندارمی تصویر هی میپره

کرم دندون دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 10:02

ته تغاری جوووووووونم
فقط یه خط بنویسم ؟؟؟
آخه دفترت از این دفتر سیمی خوشگلاست، مداد گلی اتم خیلی خوشرنگه پاک کنتم بوی سیب میده ...
خسیس نبودی که!!!

تـه تغاری دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 10:05 http://ssmall.blogsky.com/

اخه اگه اشتباه بنویسی دفترمون خراب شه چی مدادم سرش بشکنه شه چی . مامانم هر دوروز یبار مدادمو میتراشه با تراش رومیزی گفته زیاد نباید استفاده کنم .
مامانم دعوام میکنه بزار بدم اقا معلم بنویسه

کرم دندون دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 10:08

تو بده من بنویسم به مامانت بگو آقا معلممون بد خطه !!!
مامانت از کجا می فهمه؟؟؟
بگو آقا معلممون مداد نداشت مداد منم قرض گرفت!!!
بگو سر آقا معلممون کچله با مداد من سر کچلشو می خارونه!!!
یه چی بگو دیگه....

الان تو مدرسه چو افتاده کلاس آقا اسحاقی کرم داره
به این آقا مدیر باید بگیم جک و جونور ثبت نام نکنه
شاید تو مجبور بشی بری یه اسم درست و حسابی واسه خودت انتخاب کنی

تـه تغاری دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 10:17 http://ssmall.blogsky.com/

هیس ساکت بابا کرم دندون الان اقا میفهمه که بهش گفتی کچل از کلاس میندارتت بیروناااااااااااااا
بعدشم پروندتو میدن زیذ بغلت باید بری خونه بشینی قالی ببافی

بابا کرم دندون ؟
بابا کرم ؟
قر تو کمر ؟

آوا دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 10:39

حیف شد...نتونستم شرکت کنم..حیفه چون
تا فردا هم احتمالا نمیتونم بهش گوش بدم
حیفه که با حسرت تموم این خاطرات وروزا
رو تنها نگاه میکنم..حیفه..دلم تنگ شده
واسه این دور همی ها.....دستتون درد
نکنه بابک خان جان...دنیا دنیا ممنون به
خاطرتک تک لحظات نابی که تو زندگی
هممون خلق میکنین......خدا بهتون
سلامتی بده ومانی ومهربان عزیزرو
واستون حفظ کنه.شنیدن این فایل
ارزش انتظار روداره.که صبر کنم که
بوقتش باگوش جان بنوشمش....
بچه ها دست همممتون دردنکنه
واول مهربتموم مهرورزان مبارک
یاحق...

ممنون آوای عزیز
جات خالی بود

کرم دندون دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 10:46

آقا شما نترسید من سپر بلام آقا مدیر اومد جور همتونو می کشم با اسمم!!!!!!!!!!

[ بدون نام ] دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 10:51

آخ من قالیبافی دوس دارم ته تغاری آخ دوس دارم ...
میشه تو واسطه شی منو بندازن بیرون ...آقا معلمم بیاد سر دار قالی بهمون بگی :سبز - زرد -آبی
بعد اونجا منو تو در گوشی خاطره بگیم بخندیم آقا معلم با ترکه بزنه تو سرمون بگه:
منو که از نون خوردن انداختین تو مدرسه اینجانم دس ور نمیدارین شماها؟!!!
آخ دوس دارم ...

کرم دندون دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 10:52

بالایی من بودم ...معلوم که؟؟

نیمه جدی دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 10:54 http://nimejedi.blogsky.com/

آقا اجازه! ما الان مریضیم . یعنی دیروز جراحی داشتیم و شب تا صبح از درد ناله کردیم و خلاصه وضعیت درامی داشتیم و داریم( صدای گریه حضار!) خلاصه این که می خوام بگم شما با این شماره رادیو جوگیریات دل یه مریض علیلو که افتاده گوشه خونه شاد کردین. به گمونم هیچی نمیتونست مثل گوش کردن به صدای دوستان روحمو شاد کنه.
ممنون بابت این زحمت.
محمدرضا امروز پرستار مخصوصمه و در نتیجه با هم رادیو رو گوش کردیم. همش میگه این بابک اسحاقی چه صدای بی نظیری داره. چقدر حرفه ای کار می کنه و خلاصه همین جور تو کفه و منم هی قمپز در می کنم و میگم بله. بله. دوستای منن دیگه!
بازم ممنون.

خدا بد نده حاج خانوم
اتفاقا دیروز زنگ زدم بر نداشتید
خیلی خیلی به محمدرضا سلام برسونید
ایشالا که زود زود خوب بشین

تـه تغاری دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 10:58 http://ssmall.blogsky.com/

اقای معلم رو بیکار کنیم ؟ دلت میاد با پول قالی بافی نمیتونه برای مانی شیرخشک بخره پاستیل بخره که دلت میاد
میگم کرم دندونام مگه دست دارن که قالی ببافن چجوریاس
بعدشم من میخوام درس بخونم برم مدارج بالا ارع

کرم دندون دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 11:05

ته تغاری جون
شما آدما 2 تا دست دارین ما کرمای دندون 4 دست داریم
شما 2 تا چش دارین ما 4 چش و قص علی هذا ...
بعدشم شما مدارج بالا رو بیخیال شو بیا با هم قالی می بافیم عکس آقا معلم و مانی و میندازیم روش تو بازار آزاد بازار سیا را میندازیم همین 2000 و خورده ای نفری که اینجا سر می زنن !!! به قیمت گزاف تو حراجی ازمون می خرن ..پولدار میشیم میریم u.s تو هالیود !!!
من میشم چارلیز ترون تو بشو :جان کافی !!!
کلی حظ می بریم!!!
مدارج بالا نه آب میشه نه نون خواهر من!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد