جوگیریات

جوگیریات

بابک اسحاقی
جوگیریات

جوگیریات

بابک اسحاقی

صبح به خیر کرگدن ...

   

س ال ۶۸ درست وقتی داشتم امتحانات ثلث سوم رو می دادم  

داییم فوت کرد . 

وقتی خبر رو شنیدم خیلی گریه کردم و زار زدم و به خودم قول دادم که تا عمر دارم نخندم .  

از یه بچه ۱۰ ساله چه انتظاری دارید ؟ 

پدر و مادر و دو تا خواهر هام رفتند طالقان برای مراسم دایی 

ولی من موندم تا باقی امتحانهام رو بدم  

رفتم خونه یکی از دوستام به اسم مجتبی 

با همون حال گریون و دلتنگ بهش گفتم : مجتبی تا عمر دارم دیگه نمی خندم ...

 

جاتون خالی همون شب یه فیلم کمدی نشون داد و انقدر خندیدم و  خندیدم که باور نمی کنید . 

 تو عمرم انقدر نخندیده بودم ... 

 

 

دیروز هم یه همچین حسی داشتم  

فکر می کردم که حالا حالا ها حالم خوب نخواهد شد 

ولی گلاب به روتون الان انقدر خوشحالم که انگاری به کره خر تیتاب داده باشی  

 

موافقید بسه؟

  

فکرش رو بکنید یه تازه وارد وقتی بیاد و بخونه اینجا رو  

یه کسی که ماها رو نمی شناسه

بعد بره پستهای مرثیه وار  ما رو بخونه 

اون عکس سیاه سفیده که محسن ساکش رو دوششه و همچین عین کرگدن داره تو دوربین نگاه می کنه رو ببینه ممکنه پیش خودش فکر کنه یه نفر مرده که ما اینطوری عزا گرفتیم...

 

خب مگه چه اتفاقی افتاده که ناراحت باشیم ؟ 

یه دوست خوب ٬ دیگه نمی نویسه  

اما نمرده که 

بابا زنده است 

من خودم امروز باهاش حرف زدم 

حالش هم خوب بود به خدا 

اصلا حال من هم خوب شد با شنیدن صداش  

 

قرار نیست دیگه وبلاگ کرگدن به روز بشه 

این ناراحت کننده هست ولی عزاداری نداره بچه ها 

محسن میاد به ما سر میزنه برامون کامنت میذاره  

پستهامون رو میخونه و مثل همیشه هوای همه ما رو داره 

 

خدا رو چه دیدی ؟

شاید یه روزی  

یه جایی رفتید و توی یه وبلاگ عکس یه آدم کچل رو دیدید که  

یه پست دلی نوشته که برای دلتون آشناست .  

از اون پست های جیگر درآر 

در حضور جناب گندم 

ماتحت پاره کن  

از وسط به دو قسمت مساوی 

با رسم شکل و نمودار

به جای اصلا نوشته اصلن 

حتما رو نوشته حتمن 

بچه رو نوشته بچچه 

و اونجاست که می فهمید خودشه   

خود خود کله گندش

 

محسن حس و حال و اعصاب نوشتن نداره

این که عزا  نداره 

هرچند با شیوه رفتن و خداحافظی کردنش موافق نیستم 

اما این خداحافظی اصلا به معنی این نیست که دیگه نخواهد نوشت 

معنیش اینه که دیگه اینجا نمی نویسه 

فعلا نمی نویسه 

به اسم کرگدن  نمی نویسه 

نه اینکه دیگه هیچ وقت نمی نویسه  

 

من هر روز صبح میرم وبلاگش و بهش صبح به خیر میگم 

که بدونه 

ما خودش رو دوست داریم 

حتی اگه ننویسه 

حتی اگه کرگدن هیچ وقت به روز نشه ... 

 

شما هم اگه موافقید ؟ بسم الله 

 

پی نوشت ۱: در ضمن برای تلطیف فضا ویکی لیکس رو حتما بخونید ...

پی نوشت ۲:هنوز هم تولدت مبارک سپیده

نظرات 101 + ارسال نظر
بهنام چهارشنبه 15 دی 1389 ساعت 21:26 http://www.delnevesht2010.blogfa.com

بسم الله... وعده ی ما هر روز صبح قبل از خوردن صبحونه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد