به فرمایش آلن ...
به امر کابوی آلن این پست را گذاشتیم تا دوستان
برای خواندن کامنتها دچار مشکل نشوند ( تیریپ محسن باقرلویی )
و هیچ وقعی به حرف آن شیطان رجیم که می گفت پست نذار تا رکورد بزنی نمی نهیم .
امشب با کرگدن نوشت های محشر و دلی محسن باقرلو
در خصوص هر عکس به روز خواهیم شد .
اما هویت عکس ها تا چهارشنبه شب کماکان مخفی می ماند ...
در ضمن یک سورپرایز برای صاحب شماره ۳۲ خواهیم داشت ...
یعنی محسن باقرلو در مورد من چی نوشته ؟؟
یعنی برای شماره ۳۲ چه سورپرایزی داره ؟
این شماره ۳۲ کیه اصلا ؟
محسن باقرلو میدونه هر عکس مال کیه ؟
همه این پرسش ها تا ۸ ساعت دیگر پاسخ داده خواهد شد .
وعده ما امشب ساعت صفر ۰۰۰
اول
فکرشو بکنین این بازی وبلاگیتون چقدر منو چست و چابک کرده! اولین عکسو فکر کنم من فرستادم! حالا هم اولین کامنت برا این پست!
دستتون درد نکنه واقعا! خیلی زحمت کشیدین. ممنون کیامهرعزیز
آقا من که به شخصه تا اون زمان از فوضولی خواهم مرد!!فکر قلبو گلوی ما رو هم بکنید
بابا ساعت صفر.......
آقا رکورد زده شد!!
هیچ وبلاگی فکر نکن تو یه روز اینهمه کامنت داشته باشه!!
سورپریزت رو شد تو کامنتدونی پست قبل!
تیریپ اعلام برنامت منو کشته حاجی ...
به قول محسن باقرلو ... چائی بیارم .. خسته گیت درره !!!
سلام .تا ساعت صفر که
من یکی خیلی مشتاقم زودتر ساعت صفر بشه!
خب پستو امشب بذارین دیگه
روشنک بیا این رفیقت رو بردار ببر تو دریای سیاه
می بینی همش منو ضایع می کنه ؟
مهربانو میگم
آخه دلتون میاد شب امتحان من تشخیص هویت ها رو رو کنید.. خوب نمیگید دور از جونم من بیوفتم کی جوابگوی اهل بیته؟؟؟
سورپریز منو لو داد
کیا جان دستت درد نکنه داداش.
شرمنده کردی بخدا. قابل این حرفا نبودیم.
خیر ببینی ایشالا.
من هلاک و مُردهء این هماهنگی شما زن و شوهرم !
کیا خان این پستتونو با صدای خودتون خوندم چه استرسی به ادم میده واااااااااااای کاش صوتی بود جذابتر میشدش
پس سورپرایزشم ماله منه دیگه
برم خودمو اماده کنم برای یه سورپرایز اخه همه گفتن عکس32 مال منه
ولی تورو خدا یه تخفیفی به مابدید ما چگونه تا 4 شنبه دندان روی جگر بگذاریم جانا
آقا دقت کردین تو عکس شماره ی ۴ دوستاش از دو طرف قصد خفه کردن صاحب عکس رو دارن؟؟
عجب دقت نظری!!
منتو پست قبلی گفتم که اگه کسی منو شناخت رو نکنه گوش نکردین من که زیرش می زنم گفته باشم میگم عکس دختر همسایمونه
مهربانم رو بدین برم( بر وزن اون ترانه نامزدمو بدین برم) بخونش
وووری جون من شناختمت عزیز
آقا همین امشب اعلام کنین کی به کیه!!!
حدساموووون ته کشید!
عجب دقت نظری غزل
کلا مدرسه هه خیلی باحاله اون پشت یکی داره از دیوار صاف میره بالا یکی داره این بنده یخدا رو خفه می کنه تو گرمکن او قرمزه هممعلوم نیست چی جاسازی کردن سه نفر هماون پشت دارم مواد پخش می کنن کرکره خندس به خدا
لایک به کامنت غزل!!!
راست میگه !! نکنه خودتی غزل جان؟!!
این هفتمین پست مربوط به این بازیه ...
و این یعنی نهایت کولاک ...
فک کنم به ده تا برسه !
کی بو کی بود
من نبودم
اخ کرگدن نمیدونی چقدر دلم میخواد ببینم چی نوشتی
می بینی کیا ؟
پست تولد ها یادته ؟
خلاقیت حد و مرز نداره ...
اخه یکی نیست به من بگه بچه جان اینابرات اب و نون نمیشه برو دستو بخون
یکی نیست به من بگه برو بیرون از این کامنت دونی تا شناساییت نکردن
یکی نیست بگه بچه چقد تو حرف می زنی سرم رفت
کرگدن جونم لطفا حدس بزن من کدومم
چیز خاصصی نیس والا
کیامهر به من لطف داره و گنده ش کرده !
ولی فقط یه چیزو بگم
خدا شاهده خط به خطشو با اشک نوشتم ...
کرگدن خان بیا موهاتو بکشم همش کامنتامون تو یه تایم میاد
آقا بقیه تشکر ها رو اینجا ادامه میدیم!!!
خواهش میکنم آلن عزیز...
و البته خانوم خدیجه زائر!!زدم تو خال؟؟؟حدس میزنم کدوم باشید اما به عنوان داور دیگه باید فقط سوت بزنیم!!
من که مو ندارم سرکار عللیه وروجک بانو !
دمت گرم
همین که همراهیمون میکنی
همین که هستی
همین که اینقدر دلت دریاست
برا ما بس
کلی خندیدم از نظرت وووری
وای خوشبحال شماره ۳۲ عجب خوب بود!!۱
اما از اونجایی که هیچ همشهریی نداریم ما اینجا امکان دیدار با یاران قدیمی خیلی سخته!!!
اما شهر ما زیاد بزرگ نیست اگه بخوای میتونی راحت پیدا کنی آدمارو!!!
مخلصیم روشنک بانو ...
باعث افتخار منه در رکاب سردار کیامهر جهاد کردن !
ژنرال....کلنل.... سرلشگرکرگدن
ما رو هم به عنوان سرباز ساده ثبت نام کنین تو این جهاد اکبر
دست شما و محسن خان باقرلو درد نکنه
خیلی زحمت کشیدین...
من دیر رسیدو
آقا قبول نیست از اول
بابا ایها الناس من چیکاره بیدم این وسط ؟!
جان مولا جلوی کیامهر منو خجلسار نکنین !
کرگدن منم بی صبرانه منتظر امشبم که متنت رو بخونم. واقعا ممنون. از الان می دونم که شاهکاره
به به بچه ها چه شود این ساعت صفر
کشته این صفر گرفتناتم کیا
کرگدن خان بنویسین ببینیم واسه من قشنگتره یا شما؟؟؟
الان یعنی دارم خود شیفتگی نشون میدم شدید!!!
مطمئنن نوشته های من پیش نوشته های شما خیلی تیره و تار میشه
نفرمائید دنیز عزیز
نوشته های قشنگ شما رو خوندم ... عالی بودن ...
و مهمتر از اینکه این نوشته ها چقد خوبن اینه که این بچچه هایی که وخت میذارن و می نویسن چقد دلشون برای هم و برای همه خوبی ها و قشنگی ها میطپه ...
یکساعت پیش
پشت تلفن داشتم به کیا می گفتم که
حالا ببین از همین بازی چقد دوستی های تازه و عمیق جوونه بزنه ...
مرسی...باعث افتخاره...
واقعا همینطوره وقتی میام اینجا همه غم و غصه هام به خاطر داشتن این همه دوست خوب یادم میره...