جوگیریات

جوگیریات

بابک اسحاقی
جوگیریات

جوگیریات

بابک اسحاقی

زنگ نقاشی

 د اشتم توی کیف خرده ریزها دنبال مدارک بیمه ماشین می گشتم  

که چشمم خورد به یک تکه کاغذ تا شده قدیمی

 متاسفانه تاریخ نداشت اما از دست خطم معلوم است که ابتدایی بوده ام  

این نقاشی باید مال بیست سال پیش باشد . 

احتمالا هدیه ای بوده برای بابا 

رویش نوشته ام : 

تقدیم می کنم به پدر مهربان و زحمت کشم . امیدوارم این نقاشی را از من بپذیری  

از زحمات شما متشکرم

 

 

 

 

 

هیچ وقت نقاشیم خوب نبوده است ولی زنگ نقاشی را دوست داشتم 

رنگ کردن با مداد رنگی و مداد شمعی های خوشرنگ  یکی از لذت های شیرین کودکی من بود . 

 

چند وقتی است که برنامه ای از شبکه پنج پخش می شود به نام بچه های دیروز       

کارتون های قدیمی و خاطره انگیز را نشان می دهد 

یک بخشی هم دارد برای نقاشی ها که آدم بزرگها می نشینند و کودکانه نقاشی می کشند و می فرستند برای برنامه تا با اسم خودشان ٬ نشان داده شود .  

درست مثل قدیم ها که تلوزیون نقاشی بچه ها را نشان می داد با این تفاوت که این بچه ها حالا ۳۰ و ۴۰ و حتی ۵۰ ساله شده اند . 

این بازی هم دقیقا به همین شکل است : 

اجباری در انتخاب کاغذ خاص یا ابزار خاصی برای نقاشی وجود ندارد . 

می توانید توی یک تکه کاغذ کوچک یادداشت با خودکار نقاشی بکشید  

نکته در اینجاست که باید کودکانه نقاشی کنید  

یعنی کودک درونتان را رها کنید تا هرچه دوست دارد و هرچه آرزو می کند روی کاغذ بکشد . 

محدودیت سنی هم نداریم یعنی هر سنی که هستید می توانید در بازی شرکت کنید . 

محدودیت وبلاگی هم نداریم یعنی همه اعضای خانواده می توانند توی این بازی شرکت کنند . 

یعنی پدر و مادر و خواهر و برادر یا همسر و فرزندانتان هم اگر نقاشی بکشند توی بازی هستند و نقاشی با اسم خودشان نمایش داده می شود . 

فقط کافیست اسم و سن  خودتان را با دست خط کودکی توی نقاشی بنویسید . 

مثلا  : کیامهر ۳۱ ساله از کرج  

 - 

 

 

 

 بعد محبت می کنید و نقاشی مربوطه را اسکن می کنید یا در صورت در اختیار نداشتن اسکنر  

می توانید با دوربین یا گوشی موبایل از آن عکس بگیرید و فایل آن را به ایمیل زیر ارسال نمایید .   

-

kiamehr.bastani@gmail.com

 

لطفا در ایمیل ارسالی نام وبلاگی و آدرس وبلاگتون رو هم بنویسید .

بازی از همین حالا شروع می شود و شما 48 ساعت فرصت دارید تا نقاشی های کودکانه خود و دوستان یا اعضای خانواده را ارسال کنید . 

نقاشی ها دوشنبه شب (18/11/89 ) به نمایش در خواهند آمد . 

قرار نیست جایزه ای به کسی بدهیم 

قرار نیست نقاشی هایمان را با هم مقایسه کنیم 

قرار نیست مداد رنگی هایمان را به رخ هم بکشیم

می خواهیم با هم  یک خاطره فراموش نشدنی بزرگ بسازیم ... 

 

نظرات 228 + ارسال نظر
مغولستان خارجی یکشنبه 17 بهمن 1389 ساعت 02:38 http://www.lenyjan.blogfa.com

گل از گلم پر پر زد! اصلا از زمان کشف کرگردن و اینجا حالم بیتره.
حالا یه چیزی:اگه همین الان بچه بودیم ممکن بود با همین نرم افزارای کامپیوتری نقاشی کنیم.قبول داری؟اگه داری من برم کودک درونمو ول بدم تو پینت براش!بعدش برفستم

ممنون نقاشیتون رسید

جوجه کلاغ یکشنبه 17 بهمن 1389 ساعت 02:48 http://jujekalaagh.blogfa.com

سلااااااااااااااااام ...
کیامهر یه چیز میگم نمیدونم باور میکنی یا نه ...
اما به خدا ما توو خونمون مداد رنگی ومدادشمعی نداریم واصلا از این چیزای رنگی نداریم...
الان غصم گرفته ... میشه توو پی سی نقاشی بچگونه بکشم و بفرستم ؟؟؟
اگه میشه لطفا بهم خبرشو بده تا یه نقاشی بکشمو بفرستم واست ...آخه دوست دارم منم بازی کنم خو...
ببخشید دیگه کیامهر جان...
سبز باشی و عاشق ...

نقاشی شما هم رسید ممنونم

مغولستان خارجی یکشنبه 17 بهمن 1389 ساعت 02:59

فرستادم.به محض وصول اعلام کنییا!

مرسی رسید

گوجه سبز یکشنبه 17 بهمن 1389 ساعت 04:24

به به چه بازی هیجان انگیزی!
نقاشی خودتونم که آخر دهه 60یه و کاملاً پسرونه معلومه تو دوره جنگ بوده ها

راستی گفتین کودک درون، یاد یه خاطره افتادم. تو خوابگاه یه هم اتاقی داشتم روانشناسی می خوند. بعد اینا باید در طول ترم می رفتن تو مدارس از بچه ها می خواستن نقاشی بکشن، بعد با توجه به نقاشیا شخصیتشونو تحلیل می کردن و مشکلاتشونو شناسایی می کردن. از اونجایی که اونم مثل من تنبل بود، تا شب تحویل پروژه کاری انجام نمی داد. دقیقه نود خودش با کودک درونش جای تمام اون بچه ها نقاشی می کرد واسه شونم تحلیل می نوشت. مثلا یه خانواده می کشید که دست یه بچه شونو گرفتن ولی اون یکی دورتر وایساده. بعد می گفت مثلاً این کمبود محبت داره و اینا.

خدا کنه یه نفر هم نقاشی های این بازی رو تحلیل کنه
خودت نمی فرستی ؟

بازیگوش یکشنبه 17 بهمن 1389 ساعت 06:59 http://bazigooshi7.persianblog.ir

اخییییییی یعنی باس نقاشی کنیم دیگه نه؟
الهیییی من عاشق ابر کشیدن و پرنده تو اسمون بودم

منم همینطور

فرزانه یکشنبه 17 بهمن 1389 ساعت 07:54 http://www.boloure-roya.blogfa.com

صبح عالی متعالی
خوب خیلی بازیش سخت نیست نقاشی خوب که بلد نیستم ولی خنده دار میتونم بکشم. فقط مدادرنگی ندارم. غروب موقع رفتن خونه میخرم و یه نقاشی که از اول دبستان تا حالا همون رو بلدم براتون می کشم:)) یه ساله که میخوام برم کلاس نقاشی ولی هنوز وقت نکردم. واقعا حیفه این همه استعداد من داره حروم میشه:))
امشب نقاشی می کشم و فردا ایمیلش میکنم.

مرسی فرزانه

هاله بانو یکشنبه 17 بهمن 1389 ساعت 08:27 http://halehsadeghi.persianblog.ir/

الان من نفر n+1 هستم دیگه
موقع خوندن کامنتی که گذاشته بودید اونقدر خندیدم که اگه همکارام تو اتاق بودن بهم شک می کردن و به اولین بیمارستان روانی معرفی ام می کردن

هاله بانو یکشنبه 17 بهمن 1389 ساعت 08:28 http://halehsadeghi.persianblog.ir/

بیا و یه کمکی به من بکن جوونم حیفه
یه بار یواشکی آپ کن من بشم نفر اول
بعد بیام بنویسم اووووووووووووووووووووووووووووووول
گناه دارم ها یه کمی فکر کن روش

چشم

سمیرا یکشنبه 17 بهمن 1389 ساعت 08:38 http://nahavand.persianblog.ir

وای چه کار قشنگی! حیف که دفتر نقاشی بچگیام اینجا نیست وگرنه حقیقتا کودکیهام رو براتون میفرستادم ولی خیلی ذوق کردم از این بازی ..میرم که یه نقاشی خوشگل بکشم براتون هرچند همون بچگی هم نقاشیم خوب نبود!

مرسی سمیرا
منتظرم

فرناز یکشنبه 17 بهمن 1389 ساعت 08:42 http://www.zolaleen.persianblog.ir

من همین پریروز تو کلاس با مداد رنگی و مداد شمعی نقاشی کردم اما دادمش استادم....

خب دوباره سعی کن

مامانگار یکشنبه 17 بهمن 1389 ساعت 08:47

ایده قشنگیه کیامهر...اما کار سختیه خدایی !!!..
...چون نباید تصنعی و باهمین حس الان مون نقاشی کودکانه بکشیم...
...بنظرم باید حس همون کودکی رو برگردونیم به درونمون..و بعد بااون حس نقاشی کنیم...
بریم ببینیم چکار میکنیم..

مطمئنم قشنگ میشه نقاشیتون ماما نگار

سهبا یکشنبه 17 بهمن 1389 ساعت 08:50 http://sayehsarezendegi.blogsky.com/

سلام برادرجان . سعی می کنیم شرکت کنیم با آن نقاشی در حد ونگوگ مان !

دم شما گرم
دختر خانومها هم نقاشی کنند بفرستند
یادگاری قشنگی میشه

هیشکی! یکشنبه 17 بهمن 1389 ساعت 09:23 http://hishkii.blogsky.com

سلام بابایی خوب بودی بهتر شدی؟!

آخ جون بازی جدید..

من از قبلن قبلنا خودم میدونستم یه روز می خوای این بازی رو بذاری!!

بلا گرفته
خب خودم بهت گفتم زبل

کرگدن یکشنبه 17 بهمن 1389 ساعت 09:30

بازی خوبیه ...
کللن بازی خوبه ...
خوب هم یجور بازیه ...
مثل بد که اونم یجور بازی دیگه س ...

بحث فلسفی عمیقی بود

دوست یکشنبه 17 بهمن 1389 ساعت 09:33 http://asme1982.blogfa.com

عالیه....
هستم ....
با paint هم قبوله؟مرض تنبلیه

کیامهر یکشنبه 17 بهمن 1389 ساعت 09:36

قبوله

ساقی یکشنبه 17 بهمن 1389 ساعت 09:41

چقدر خوبه که نگهش داشتین.
سعی میکنم با وروجک تو بازیتون شرکت کنم.

ممنون میشم ساقی جان

رها پویا یکشنبه 17 بهمن 1389 ساعت 09:57 http://gahemehrbani.blogsky.com/

من اومدم.....
نکن از این کارها کیامهر.
اتفاقا من و همسر میخواستیم با هم یه نقاشی بکشیم بفرستیم به بچه های دیروز . اون بکشه من رنگ کنم آخه من نقاشیم خوب نیست. همسر خوشمل تر میکشه...راستش همسر حال و حوصله درستی نداره این روزها . پس اگه اون کشید و من رنگ کردم چشم رئیس کیا جون برای شما ارسال میکنم.

مرسی رها منتظر دو تا نقاشی هستم از شما

مهام یکشنبه 17 بهمن 1389 ساعت 10:02 http://elham-91.blogfa.com

خدا قسمت کنه ما هم بازی کنیم !‌

ایشالا

کرگدن یکشنبه 17 بهمن 1389 ساعت 10:26

منم میفرستم ...
همون درخت پاییزی همیشگی رو
و همون کلبه کج و کوله همیشگی رو ...
و همون دودکش و همون پرستوها رو ...
میفرستم کیا ...
به یاد اون وختا که بزرگترین دغدغه مون شکستن نوک مداد رنگی هامون بود ... غافل از اینکه بدونیم یه روزهای سختی در پیش رومونه که حتی خود رنگها هم در نگاهمون میشکنن چه برسه به مداد رنگی ها ...

امشب یه پست در همین مورد می نویسم اگر بشه

سمیرا یکشنبه 17 بهمن 1389 ساعت 10:44 http://nahavand.persianblog.ir

هوس کردم امروز برم واسه خودم یه دفتر نقاشی خوشگل و یه بسته مداد رنگی 36 تایی بخرم از همونایی که خیلی دوستش داشتم...با یه پاک کن و یه تراش تیز...و یه مداد سوسمار نشان...وای بدجوری هواییمون کردی کیامهر....راستی از قول من به دوست: نخیرم با پینت قبول نیست باید با دست بکشید

همه که امکانات ندارن خب
کوتاه بیا سمیرا جان

گل گیسو یکشنبه 17 بهمن 1389 ساعت 10:52 http://gol-gisoo.blogsky.com

سلام
من فرستادم
رسیــــد؟

بله دست شما درد نکنه

نعیمه یکشنبه 17 بهمن 1389 ساعت 11:03 http://afterborn.blogsky.com

وای خیلی بازی باحالیه.
من شب برسم خونه می شینم نقاشی می کشم واستون می فرستم.

مرسی نعیمه جان

افروز یکشنبه 17 بهمن 1389 ساعت 11:07

وای چه بازی باحالی مرسی به خاطر این همه خلاقیت حالا بگو ببینم اون خانومه کیه تو نقاشیت ها؟
آها فهمیدم تو نبودی که کشیدیش کودک درونت بود که رها شده بود

جان ؟
کدوم خانومه ؟

رها پویا یکشنبه 17 بهمن 1389 ساعت 11:10 http://gahemehrbani.blogsky.com/

خود رنگها هم در نگاهمومن میشکنند...هوم
میخوام برگردم...

خدا رو شکر

پرچونه یکشنبه 17 بهمن 1389 ساعت 11:19 http://porchouneh.blogfa.com

نـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه

چرا ؟

عاطفه یکشنبه 17 بهمن 1389 ساعت 11:27 http://hayatedustan.blogfa.com/

سلام..
شرمنده که من این چند روز غیبت دارم.. وقتی میام خونه اینجوری میشه!
کیامهر خدایی تو از کجا میفهمی که من کی قراره توقطار باشم که عهد همون موقع یا بازی راه میندازی یا رونمایی میکنی؟یعنی چی میشه که اینجوری میشه؟

بنده ساعت بازی هام رو با ساعت حرکت قطارهای مشهد تنظیم می کنم آباجی عاطفه

عاطفه یکشنبه 17 بهمن 1389 ساعت 11:31 http://hayatedustan.blogfa.com/

من هیچ وقت زنگ نقاشی رو دوست نداشتم.. ولی رنگ آمیزی رو دوست دارم.. هنوزم اگه یه کتاب برنگ آمیزی خوشگل بدن دستم حاضرم با مداد رنگی هام به جونشون بیفتم..
میدونی من وقتی از راهنمایی رفتم دبیرستان خوشحال بودم چون دیگه درسی به نام هنر نداشتیم.. دوران راهنمایی هم میدادم نقاشی ها رو دخترخاله م برا بکشه!

منم هیچ وقت نقاشیم خوب نبود
اما رنگ آمیزی رو دوست داشتم

عاطفه یکشنبه 17 بهمن 1389 ساعت 11:33 http://hayatedustan.blogfa.com/

حالا این معنیش این نیست که شرکت نمیکنم.. سعی میکنم که یه نقاشی بکشم.. اونم بچچه گونه ی بچچه گونه!

مرسی عاطفه

نیمه جدی یکشنبه 17 بهمن 1389 ساعت 11:41 http://nimejedi.blogsky.com

امروز خونه هستم و حوصله ی بیرون رفتن هم ندارم...پای تلفن به موسیو نیمه جدی گفتم لطفا موقع برگشتن مدادرنگی شش رنگ بخر!
خیلی ریلکس و فقسه اندر سفیه، گفت : یه بازی وبلاگی دیگه اس؟! بعدم یه جوری گفت باشه می خرم که از فحوای کلامش عبارت" خدا شفات بده " شرشر می کرد....
خواستم بگم یه همچین مشوقی دارم در زمینه ی امر خطیر بلاگری!

کامنت قشنگی بود نیمه جدی جان

نیمه جدی یکشنبه 17 بهمن 1389 ساعت 11:42 http://nimejedi.blogsky.com

منظور از اون فقسه ی بالایی فقیه بود..

نیمه جدی یکشنبه 17 بهمن 1389 ساعت 11:51 http://nimejedi.blogsky.com

کلا تو خونه ی ما دموکراسی ولایت مدارانه ی فقیهانه بیداد می کنه در نتیجه ممکنه تقیه ! پیشه کرده و نتونم تو این بازی شرکت کنم ولی این دلیل نمیشه که نگم :
آقا خیلی ارادت داریم ، خیلی کارتون درسته، خیلی بازی با حالیه...

ارادت ما بیشتر است قربان
ان شاء الله در مدار ولایت نقشی هم به یادگار بکشید و بفرستید

مهربان یکشنبه 17 بهمن 1389 ساعت 12:12 http://mehrabanam.blogsky.com

یک نقاشی کشی ام (به قول با با شاه قهوه تلخ )
در حد تیم ملی که چه عرض کنم
در حد لا لیگا

دم شما گرم

پونه یکشنبه 17 بهمن 1389 ساعت 12:46 http://jojo-bijor.mihanblog.com

سلام
نقاشی من رسید برادر؟؟؟

کیامهر یکشنبه 17 بهمن 1389 ساعت 12:48

نقاشیت رسید پونه

غزل یکشنبه 17 بهمن 1389 ساعت 12:53 http://delneveshtehaye222.blogsky.com

سلام..
یه چیز خوب.. امروز سر ظهر مامانمو زور کردم نشست نقاشی کشید.. اونم می فرستم.. خودمم الان وسط خلق اثر هنریمم..
فقط بدیش اینه که یه چیز می کشم مامانم میگه بچه تو ۵ سالت بوده که اینو بلد نبودی بکشی. خب چرا یادشه..

احتمالا کودک درونتون سنش یه مقدار زیاده

غزل یکشنبه 17 بهمن 1389 ساعت 12:54 http://delneveshtehaye222.blogsky.com

ببینم اسممونم باید بنویسیم آیا؟؟ مگه قرار نیست حدث بزنیم؟؟ بگم مامانم بنویسه اسمشو؟؟

حتما نقاشی مامانت رو بفرست و توش بنویسه مامان غزل

مکتوب یکشنبه 17 بهمن 1389 ساعت 13:03 http://maktooob.blogsky.com

سلام . چطوری کیامهر ؟
خدا کنه بتونمبازی کنم منم .
هرچی زور میزنم چیزی به ذهنم نمیاد . بچه که بودم تانکو هواپیما و کوه و اینا زیاد میکشیدیم.
بچه های دوران جنگ بودیم دیگه .
کاش یکی از همونا رو پیدا کنم .
مریم هم ببینم چیزی داره بذاریم /؟

شیرزاد حتما که نباید نقاشی بچگی باشه
الان دوباره بکشید
هم شما هم مریم بانو

مکتوب یکشنبه 17 بهمن 1389 ساعت 13:12 http://maktooob.blogsky.com

سلام . چطوری کیامهر ؟
خدا کنه بتونم بازی کنم منم .
هرچی زور میزنم چیزی به ذهنم نمیاد . بچه که بودم تانک و هواپیما و کوه و اینا زیاد میکشیدیم.
بچه های دوران جنگ بودیم دیگه .
کاش یکی از همونا رو پیدا کنم .
مریم هم ببینم چیزی داره بذاریم /؟

دختری از یک شهر دور یکشنبه 17 بهمن 1389 ساعت 13:46 http://denizlove.blogsky.com/

والا بازی قشنگیه!!!
ببینیم چی میشه!!!
میدونی که من اول هر بازی یکم باید مخالفت نشون بدم!!!
یعنی به نظرت همه میشینن نقاشی بکشن؟؟؟

مرسی دنیز
نقاشیت رسید

الهه یکشنبه 17 بهمن 1389 ساعت 13:54 http://khooneyedel.blogsky.com/

من فرستادم برات نقاشیمو...اول کلی خندیدم...خیییییلی...خنده ی از ته دل...مثل همون موقعها که بچه بودم...به نقاشیم خندیدم...به رنگ کردنم خندیدم...دستام ماژیکی شدن و خیییییلی حس خوبی دارم...دلم نمیخواد بشورم دستامو...
و اینکه من با دست خط بچگی ننوشتم اسمم رو تو نقاشیم...نقاشی ای که برات فرستادم مال ۳ سالگیمه!الان کشیدمها!ولی مثل نقاشیهای ۳ سالگیمه...اون موقع هم که من سواد نداشتم...پس دادم به بزرگترم که برام بنویسه اسمم رو

دستت درد نکنه الهه
منم با اینکه همکارام به چشم دیوونه نگاهم می کردند احساس خوبی داشتم
مرسی
نقاشیت واقعا خوب بود

دختری از یک شهر دور یکشنبه 17 بهمن 1389 ساعت 14:21 http://denizlove.blogsky.com/

من نقاشی مو فرستادم لطفا بهم خبر بدین اومد یا نه اگه نیومد بفرستم دوباره!!

ممنون رسید دنیز

خورشبد یکشنبه 17 بهمن 1389 ساعت 14:39 http://khorshidejonoob1.blogfa.com

سلام
امممم سخته خو . نقاشی مث بچه گیا . ولی باشه . بازی خوبیه . بتونم شرکت میکنم .

مرسی خورسید

شب شراب یکشنبه 17 بهمن 1389 ساعت 15:27 http://www.shila1120.blogfa.com


چه خوب..من یه نقاشی از ۷ سالگیم دارم..

هم اون رو بفرست هم دوباره یکی الان بکش اگه ممکنه

وروجک یکشنبه 17 بهمن 1389 ساعت 15:43 http://jighestan.blogfa.com

مال من اومد ایا؟

نه ورجک
نقاشیت نرسیده

سپیده یکشنبه 17 بهمن 1389 ساعت 15:51 http://setaresepideashk.persianblog.ir

بازی جالبیه کیا ... خواستم امتحان کنم اما نشد واسه اینکه این کودک رو ابتدا اشنا کردم با نحوه ی بازی ... بعد باهاش بازی رو شروع کردم اما فقط چند لحظه موند این ازمایشگر به هر بهونه ایی خودش رو بیرون کشید و رفت اگه بتونم بیشتر نگه اش دارم مطمئنا نقاشی خواهد شد با ویژه گی های خاص کودکی اما سخته این آزمایشگر من به بازیهای پرتاب حلقه بیشتر علاقه داره تا نقاشی چه کنم کیا !!

من پیشنهاد می کنم که یک نقاشی از بازی پرتاب حلقه بکشید

مینا یکشنبه 17 بهمن 1389 ساعت 15:54 http://www.harfebihesaab.blogfa.com

سلام کیا جااااان. من نقاشیمو کشیدم.
با کمترین امکانات. مداد رنگی نداشتم!‌ سه تا خودکار رنگی داشتم و یه مشت لاک و مداد ابرو و خط لب!!!!!‌
نقاشیم کاملا بی بضاعتانه ! میباشد...
حالا ببینم موفق میشم این اثر هنری رو بفرستم واستون یا نه!‌

مرسی مینا
رسید
خیلی هم خوب بود اتفاقا

سپیده یکشنبه 17 بهمن 1389 ساعت 16:02 http://setaresepideashk.persianblog.ir

خودت هم میکشی دیگه نه ... مطمئنم دیگه تو آسمون نقاشی ات به جای هواپیمای جنگی هواپیمای ماهان میکشی

هلیکوپتر کشیدم
خطرش کمتره

غزل یکشنبه 17 بهمن 1389 ساعت 16:07 http://delneveshtehaye222.blogsky.com

کیامهر میشه جواب بدی منم بفرستم؟؟ مامانم هی میپرسه ازم کچلم کرد.. فکر می کنه من بی مسئولیتم..

آره
حتما بفرست

A ز R ه H ر A اZ یکشنبه 17 بهمن 1389 ساعت 17:37 http://www.zafa.blogsky.com

می گم من خوابگاهم دسترسی هم به مداد رنگی اینا ندارم
می شه با paint بکشم؟

بله میشه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد