جوگیریات

جوگیریات

بابک اسحاقی
جوگیریات

جوگیریات

بابک اسحاقی

سایه ها در سیاحت شاخ گربه

سفر خوب و دلچسبی بود   

جای همگی خالی  

 

 


 روز اول - جمعه ۵/۱/۹۰:  


ساعت ۵ صبح از کرج راه افتادیم . کورش و هلیا شب ماندند خانه ما . 

من تا صبح خوابم نبرد . راستش انتظار نداشتم بتوانیم این همه جای دیدنی را ببینیم  

آن شب تمام سایت های هواشناسی را دیدم و انتظار نداشتم آب و هوا طی این چند روز انقدر خوب باشد . خوب که چه عرض کنم ٬ عالی بود . 

-   

 

جاده مه گرفته لوشان - رشت

 

 

صبحانه را اینجا خوردیم ... نزدیک لوشان و هنوز خورشید طلوع نکرده بود

هوا خیلی سرد بود . جایتان خالی قندیل بستیم  

همین که سر و کله خورشید پیدا شد هوا بهتر شد . 

 

نزدیک های ظهر رسیدیم لاهیجان و رفتیم تله کابین  

مناظر فوق العاده زیبا بودند . 

بوی بوته های چای و درختان جنگل 

تا چشم کار می کرد سبزه بود و خرمی 

محشر بود عینهو بهشت ... 

- 

 

-  

  

 

- 

 

 - 

 -

آن بالا  آش خوردیم و یکی از ظرف های آش ریخت روی  زمین تازه باران خورده و کلی خندیدیم . 

-

 

 

 

ناهار را ساحل کیاشهر خوردیم . روی شن های ساحل  

هوا هنوز سوز داشت کمی  

ساحل زیبایی بود . یک اسکله چوبی چند کیلومتری وسط مرداب و نیزار  

که وقتی تمام می شد  می رسیدی به یک ساحل بی نهایت 

بی نهایت دریا بی نهایت ساحل بی نهایت ماسه 

با تمام ساحل هایی که دیده بودم فرق داشت 

حیف که هوا سرد بود و نمی شد شنا کرد 

چون مطمئنم شنا کردنش هم با ساحل های دیگر فرق داشت ... 

 - 

 - 

بعد از ناهار رفتیم به سمت آستارا و چون شب نخوابیده بودم توی راه خوابم برد   

و نشد عکس بگیرم 

شب ماندیم آستارا و مهربان و هلیا رفتند بازارچه ساحلی و خرید کردند .   

 

 

   -


 روز دوم - شنبه ۶/۱/۹۰: 


 بعد از صبحانه راه افتادیم به سمت اردبیل  

گردنه حیران فوق العاده بود 

بی اغراق شاید زیبا ترین جاده ای که تا به حال به عمرم دیده ام باشد  

خودتان قضاوت کنید : 

 

 - 

 - 

 - 

 - 

 - 

 - 

 

- 

 

جاتون خالی آش دوغ هم زدیم با قلیان 

محشر بود ... 

-

 

 - 

 

به اردبیل که رسیدیم رفتیم شورابیل قایق سواری 

 

 

 - 

 - 

 - 

اردبیل ناهار خوردیم و رفتیم سرعین 

یک هتل آپارتمان گرفتیم برای شب و راه افتادیم سمت پیست اسکی آلواریس 

یکهو از یک طبیعت سر سبز و دیدنی وارد یک عالمه برف و سفیدی شدیم :

 - 

 

 - 

- 

-- 

 

 شب هم رفتیم آب گرم که خیلی چسبید . انگار همه خستگی راه و سفر از تنمان شسته شد 

و همراه بخار گوگرد رفت توی هوا ... 

 

 

 


  روز سوم - یکشنبه ۷/۱/۹۰: 


بعد از صبحانه راه افتادیم سمت تبریز  

اول رفتیم ائل گلی و بعد هم جایتان خالی دیزی 

- 

 

 - 

 - 

بعد از ناهار هم رفتیم و دهکده صخره ای کندوان را دیدیم 

فوق العاده زیبا بود . آدمها توی خانه های سنگی که توی درو دویوار و سقفش جای تیشه به چشم می خورد زندگی می کردند . هرچه از کندوان بگویم کم گفته ام . 

 - 

 - 

 

 - 

 

بعد از کندوان هم رفتیم سمت ارومیه و شب ارومیه بودیم .  

 ارومیه - خیابان امام

 - 

 

 

 

 


 روز چهارم- دوشنبه ۸/۱/۹۰:  


 شب قبل وقتی از دریاچه ارومیه رد شدیم هوا تاریک شده بود و نشد عکس بگیریم 

حیف بود تا اینجا بیاییم و دریاچه را در روز ندیده باشیم . بنابراین بعد از خرید  سوغاتی  

برگشتیم سمت دریاچه که ای کاش بر نمی گشتیم .  

دیدن این عظمت بی نظیر در حال خشک شدن ٬جز تاسف و غصه خوردن هیچ نداشت 

نه تنها دلمان باز نشد ٬ خیلی هم گرفت : 

 - 

 ساختمان شهرداری ارومیه 

- 

 -  

 

- 

 

-

 - 

 - 

 

 چون دوست نداشتیم راه رفته را برگردیم قرار شد دریاچه را از جنوب دور بزنیم  

و رفتیم به سمت مهاباد 

توی راه مهاباد سد حسنلو را دیدیم . آبی ترین آبی که در زندگیم دیده بودم  

آب انقدر خنک بود که نمی شد بیشتر از چند ثانیه پایت را تویش نگه داری 

یکساعتی آنجا بودیم و سکوت مطلق حکمفرما بود 

صدای هیچ چیز نمی آمد جز یک قایق موتوری که گاهی از وسط دریاچه رد می شد  

و موج درست می کرد  

موج های کوچک قشنگ : 

 - 

 - 

 - 

 - 

چهل کیلومتر بعد از مهاباد به سمت جاده بوکان یک غار آبی بی نظیر وجود دارد که در زیبایی چیزی از غار علیصدر کم نداشت : 

 - 

 - 

 - 

 - 

 - 

 این عکس را برای محسن باقرلو گرفتم .این سنگ شبیه کرگدن است ...   

بیرون شهر مهاباد یک گور دخمه باستانی بود مربوط به سه هزار سال پیش 

آدم را یاد غارهای انسان های اولیه می انداخت . 

از بالای آن باغهای میوه و زمین های کشاورزی اطراف مهاباد کاملا دیده می شد : 

 -  

 

-

 - 

 

توی راه برگشت رسیدیم به بناب ٬ شهری که به خاطر کباب هایش مشهور است : 

 - 

 

 به مراغه که رسیدیم هوا تاریک شده بود اما نمی شد رصد خانه را ندیده بر گردیم 

سرباز مسئول آنجا هم که کرجی بود و آخر های خدمتش  

لطف کرد و در رصد خانه را باز کرد و توضیحات کاملی در مورد این بنای عجیب داد 

حس عجیبی بود 

هم افتخار به پیشینه درخشانمان و هم تاسف از وضعیت نابسامان امروز 

حس خوبی داشت وقتی می دیدی  

صد ها سال قبل از اینکه گالیله به خاطر گفتن گرد بودن زمین 

محکوم به اعدام شود 

یک ایرانی دقیقا روی نصف النهار کره زمین بنای بزرگی می سازد برای رصد کردن ستارگان 

و اولین دانشگاه نجوم دنیا را بنا می کند  : 

- 

 

 -

 - 

 

 در اینجا سفر سایه ها به پایان رسید : 

 

 وقتی به خانه رسیدیم نزدیک صبح بود و حسابی خسته بودیم از سفر و رانندگی 

اما خاطره محشری ساختیم با هم چارتایی 

رفتیم و شاخ گربه ایران زمین را حسابی سیاحت کردیم و خوشی کردیم و لذت بردیم 

جایتان خالی بود  

پیشنهاد می کنم در اولین فرصت بروید و آذربایجان را ببینید 

این سرزمین انقدر زیباست و انقدر جای دیدنی دارد که بدون شک از دیدنش سیر نمی شوید .  

- 

 

در آخر ممنونم از کورش و هلیا و مهربان که همسفران محشری بودند  

و باز هم تولد کورش عزیز را تبریک می گویم .   

 

 

پی نوشت : 

لینکهای کمکی برای آشنایی با دیدنی های این سفر : 

رصد خانه مراغه ۱  

رصد خانه مراغه ۲   

کندوان۱ 

کندوان ۲  

غار سهولان  

دریاچه ارومیه  

دریاچه ارومیه را نجات دهید  

ائل گلی  

گور دخمه فخریگا

  

 

نظرات 63 + ارسال نظر
نینا یکشنبه 14 فروردین 1390 ساعت 17:54

همیشه به سفر
من نیومدم که سوقاتیا برسه بعد بیام
درضمن این خانوما چرا همش دست به کمرن؟؟؟
طلب دارن از شما اقایون؟

خانوما همیشه از آقایون طلب کارن
من یه سوال برام پیش اومد
تو دیکته تو دبستان چند می گرفتی نینا ؟

میلاد یکشنبه 14 فروردین 1390 ساعت 18:10

سلام بر مرد بزرگ و دوست داشتنی و با صفای وبلاگستان

من خیلی خیلی خیلی دلم برات تنگ شده بود و حسابی دلم اب شد از سفر فوق العاده ت ت ت ت ت

واقعا محشر بود کیامهر
مخصوصا نگاه خلاقانتون برای گرفتن عکس سایه ها

من دلم اب شددددددددددددددددددددددددددددد
منم مسافرت اینجوری میخواهممممممم

خیلی لذت بردم از پستت
تو کامنت های پست قبلیم گفته بود واقعا بدجوری سوت و کور بود اینجا
حسابی دلم برای پستات و رفقای خوب و کارهای زیبات تنگ شده بود
باورت نمیشه با اینکه میدونستم دیر بزر میگردید اما شاید دو سه بار روزانه سر میزدم به وبلاگت
خلاصه که از اینکه برگشتید به شلامتی خیلی خوشحالم و از اینکه سفرم با این مناظر بینظیر و جاهای دیدنی حسابی به کامتون بوده بسیار خوشحال تر

مخلصیم به مولااااا

سلام میلاد عزیزم
خوبی رفیق ؟
منم دلم تنگ شده بود
خیلی مخلصیم آقا
کل این وبلاگ فدای تار موت
شرمنده می کنی داداش

م . ح . م . د یکشنبه 14 فروردین 1390 ساعت 18:49 http://baghema.blogsky.com/

سلام ، وبلاگ خوب و پر محتوایی داری

با تبادل لینک موافقی ؟!

با اجازه بزرگترا بعللللللله

دوست یکشنبه 14 فروردین 1390 ساعت 20:00 http://asme1982.blogfa.com

رسیدنتون بخیر...
تحریکم کردی یه سفر بریم اونورا....

سلام رفیق
یعنی این پست انقدر تحریک آمیز بود ؟
فیلمون رو تر نکنن یه وقت

مریم یکشنبه 14 فروردین 1390 ساعت 20:42 http://mazhomoozh.blogfa.com

عکساتون محشر بود کیاخان! منم خیلی دوست دارم اون ورا رو ببینم ولی تا حالا نشده.

مرسی مریم ایشالا که قسمت بشه و حتما ببینید

سحر یکشنبه 14 فروردین 1390 ساعت 22:22 http://dayzad.blogsky.com/

سلام بر کیامهر مهربان
عکسها بسیار زیبا بودن.
من هم کلی عکس گرفتم و با ی پست جدید در خدمتیم

حتما می خونم سحر

ف@طمه دوشنبه 15 فروردین 1390 ساعت 00:23

سفرنامه ی تصویری خیلی قشنگی بود ولی سایه هاتون خیلی خیلیییییییی قشنگ بود مخصوصا اولی

ممنون خیلی خیلی

فلوت زن دوشنبه 15 فروردین 1390 ساعت 00:48 http://flutezan.blogfa.com/

پست خیلی خوبی بود ! خیلی چسبید !!!
عکسا که محشر بودن !

خدارو شکر که خوش گذشته بهتون ! همیشه به سفر و شادی !

رضوان دوشنبه 15 فروردین 1390 ساعت 10:57 http://zs5664.blogfa.com/

معلومه که حسابی خوش گذشته
از قزوین هم که رد شدین هوای خودتونو که داشتین ؟؟؟؟؟؟؟؟

بله با سرعت رد شدیم که حرف و حدیثی نباشه

(a & b) دوشنبه 15 فروردین 1390 ساعت 13:44 http://aramesh-2011.blogfa.com

سلام
واقعا جالب بود .امیدوارم امسال واستون سالی پر از شادی و سفر ها ی مهیج باشه.
اینطوری ما هم بادیدن عکس های خوب شما شاد میشیم و لذت میبریم
بهترین ها لایق تو باد

ممنون از هر دو

رها پویا دوشنبه 15 فروردین 1390 ساعت 14:55 http://gahemehrbani.blogsky.com/

عالی بود کیامهر سفرنامه و عکس ها خیلی خوب بود

خوشحالم بهتون خوش گذشته. تا آخرش خوش باشید

کودک فهیم دوشنبه 15 فروردین 1390 ساعت 19:49 http://www.the-nox.blogfa.com

1-ناراحتم که شمال آمدید و به شهر ما سر نزدید
کم سعادتی ما بوده.
2-میگماااا.شما خیلی پولداریدااا آقا کیا.خوش به حالتون ما در طول یکسال هم اینهمه پشت هم مسافرت نرفتیم.
3-خوشحالم که سفر خوش گذشته.همیشه به شادی.

بفرمایید شهر شما کجاست
ایندفعه خدمت می رسیم

سحر سه‌شنبه 16 فروردین 1390 ساعت 23:57 http://dayzad.blogsky.com/

فوق العاده بود عکسها کیامهر. عجب سایه های با مزه ای ساخته بودین. وای با دیدن آش دوغا حسابی بزاقم ترشح کرد. خوشحالم تو سرزمین ما (سرزمین آذری ها) بهتون خوش گذشته. خوشحالم
ببخشید که تو عید دسترسی به نت نداشتم همه ی پستهاتو تک تک سیو کردم و میخونم. دوست داشتم حداقل تلفنی تبریک بگم که شماره ای هم نداشتم. بهرحال با تاخیر تبریک گفتم. انشالله سال خوبی داشته باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد