درباره من
روزانهها
همه- هفتگ وبلاگ گروهی
- نامه هایی به ( باران ) وبلاگ پسرم مانی
- صفحه من در فیس بوق
- آقای مدیر بلاگ اسکای
- توکا نیستانی
- جوگیریات قدیمی
- پازل بی پاسخ
آرشیو موضوعی
برگهها
جدیدترین یادداشتها
همهبایگانی
تقویم
دی 1395| ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
| 1 | 2 | 3 | ||||
| 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
| 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
| 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
| 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
جستجو
آمار : 3645554 بازدید
Powered by Blogsky
امشب با تو حرف می زنیم شیرمرد !!!
دوستانی که با شیرزاد صحبت کردند :
محسن باقرلو | آلن | آرمین | دلارام |
دختر بهار | الهام | فرناز | گل گیسو |
حبیب | حنانه | مریم ماژ و موژ | کورش |
مهرداد | میلاد | پریسا | نازنین مریم |
پونه | رعنا | کیامهر | سمیرا |
سهبا | صومعه | وانیا | سوسک سیاه |
رها بانو | ژاکلین | مامانگار | مجتبی |
الهه | بهار | بهنام | هلیا |
هاله بانو | تیراژه بانو | زن ذلیل | خانم زائر |
بازی شیرزاد امشب رونمایی می شود ...
بابک اسحاقی
سه‌شنبه 20 اردیبهشت 1390 ساعت 11:15
دوست نداشتم اولین بار شرکتم اینجوری باشه اما...
فرستادم. ببخشید انقدر دقیقه ی نود
روحش شاد.
فکر نکنم دلشو داشته باشم بتونم گوش بدم.
باز هم برای همسر و خانوادش ارزوی صبر و ارامش میکنم.
سلام
منم فرستادم البته کوتاهه چون مجبور شدم تو شرکت ضبطش کنم
من هم................
فرستادم.
کی دل گوش کردن به اینا رو داره ؟
اگه ده دقیقه دیگه صبر کنید مال من هم می رسه ... ببخشید اینقدر دیر شد ... لحظات آخر ... شرمنده
سلام کیامهر جان
ممنون از اینهمه مهربونی
سلام هرکاری کردم فرمت نمیشد فایلم...آخرش بردم کافینت...که با ایمیل خودش بفرسته...شرمنده که این روزا وقت کم میارم ..میدونید که..روزای جالبی نیست.
سلام
ممنون به خاطر همه زحمت هایی که می کشی
بی صبرانه منتظریم
خصوصی دارین
خیلی شرمنده ...
خصوصی داری
چقدر دلم میخواد یه دل سیر گریه کنم....
پس امشب خوب خوب دلم سبک میشه وقت گوش دادن صداها.........
ممنون کیامهر جان از زحمتهای زیادی که میکشی داداش مهربونم.
چقدر صدا اینجاست برای تسکین دادن قلب مریم نازنین...
کیامهر عزیز ممنون برای این همه زحمتی که میکشی.ایشالا که بعد از این برای شادی دور هم باشیم.
خدا از دهنت بشنوه دلی جان
سلام
واقعا متاسفم
برای همتون ارزوی صبر و سلامتی دارم
یادمه تومسابقه آواز صداشو انتخاب کردم یادمه همینجا تو قسمت نظرات نوشتم خیلی قشنگ خوندی لوطی ولی هیچ وقت نفهمیدم صاحب صداکی بود و وبلاگش کدوم؟ تا اینکه پریروز فایل صداشو همینجا گوش کردم دوباره و فهمیدم صاحب همون صدا و همون لوطی شیرزاد مهربون بود که وصف خوبیهاشم تووبلاگ دوستانش خوندم این چند روز
روحش قرین رحمت و ارامش
خدا به همتون صبر بده
من هم با شرمساری تمام شرکت کردم....چقدر حسرت اون بازیهایی رو میخورم که شرکت نکردم و شانس دوستی با مرد شریفی مثل شیرزاد رو از دست دادم
خصوصی!
سلام کیامهر عزیز
ممنون بابت زحماتی که میکشی
من که کاری نکردم خواهر
مریم جان من شما رو متاسفانه نمیشناسم اما چنین مرگ های افتخار میخواد ، شیرزاد جاودانه شد - شیرزاد کم کاری رو نکرد جان یک نفر رو نجات داد اما تقدیرش این بود . زندگی دست خود ما نیست - همه چی دست خداست بقول معرف میگن اگه خدا نخواد ی برگ از درخت نمی افته ، همه ی انسانها همه چیزشون پیش خداوند موقعی که متولد می شوند ضبط شده ، چه ساعتی به دنیا اومدی - چه ثانیه ایی - و چه لحظه ایی داری از دنیا میری - پس خدا برنامه ی همه رو ریخته .
فقط تنها کاری که میتوانید انجام بدهید واسه اینکه شیرزاد هم خوشحال باشد که یقیا هست ، اشک نریز واسش . واسش قران بخون .همین . اشک ریختن شما ، اون رو ناراحت میکنه میدونم سخته ولی دوست داری شیرزاد روحش خوشحال باشه هر وقت که شما رو میبینه ، ایا شیرزاد دوست داره مریمش گریه کنه ؟؟ نه پس گریه دردی رو دوا نمیکنه فقط قران بهش ارامش میده ، و اینکه تو واسش اشک نریزی . زندگی کردن دست من - شما - آقای دکتر - و ...... نیس فقط دست خداست ، خدایی که انسان را آفرید - خدایی که موقعه تولد همه ی زندگیشو در آینده ضبط کرد - پس با خدا باش و قرانت رو بخون تا شیرزاد خوشحال باشه - شیرزاد همیشه زنده است فقط ما نمیبینیمش اون از ما هم زنده تر است . او جاودانه شد مریم جان - جاودانه - جاودانگی به معنای واقعی .
یا علی مدد
کیامهر جان خسته نباشی ، ایشاالله که بعد از این بازی با شیرازد عزیز همه بچه ها و دوستان بلاگستان شاد باشند ، همه با هم رفیق باشند ، همه سلامت باشند هم خودشان و هم خانواده ی عزیزشان .
آمین.........امیدوارم آرمین جان....دعا میکنیم..هممون...
امیدوارم مریم به تک تک صدای دوستانش گوش بده و کمی اروم شه ..
من هم فرستادم
با هزار مشکلی که ممکنه داشته باشه
اما امیدوارم شیرزاد خوشش بیاد
خوشحالم که به موقع به این بازی رسیدم.