ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
چند وقتی است به یکی از دوستان اصرار می کنیم که وبلاگ بسازد و بنویسد
اما دائم انکار می کند و شکست نفسی که من نمی توانم و نوشته هایم به درد کسی
نمی خورد و قس علی هذا ...
خدمت ایشان عرض می کنم که وبلاگ نوشتن یک کار دلی است
وبلاگ را برای خودمان می نویسیم نه به به و چه چه دیگران
هرجور که دلمان بخواهد می نویسیم
برای دل خودمان نه خوشایند دیگران
حالا اگر کسی آمد و خوشش آمد از این نوشتن که فبها المراد
این جو بلاگستان است
بعضی ها خوششان می آید و نمک گیر می شوند
بعضی ها هم سهل و ممتنع چند روزی مهمانند و می روند پی کارشان حاجی حاجی مکه وار ...
نوشته های زیر از همان دوست فوق الذکر است که خواست اسمش فاش نشود :
1)
تو شیطانی،
تورا لعنت به این بازی مرا خواندی
تو طفل ناشی دل را به این بیراهه ها راندی
تو قدیسی، تو تقدیسی، مرا از نو بنا کردی
مرا جانی دگر دادی، ولی در خود رها کردی
تو تردیدی، تو تشویشی، نمک بر این دل ریشی
تورا مذهب چه باشد نام، مگر از کیش درویشی؟
من آن شه مهره ماتم، که در ماتی تورا مانم
تو مات از کیش رخسارم، منم مات رخ ماهت
تو بی تابی و با یادت، مرا بی تاب می دانی
ولی بازی به اتمام است، رهایم کن درین بازی
تو فرصت را رها کردی، هزاران بار خطا کردی
دگر با ما چه می گویی؟ تو با ما چه ها کردی؟
خداحافظ تو ای ابلیس، تو ای قدیس، تو ای اعجوبه خلقت،
در این بازی، ره مارا زخود دیگر جدا کردی.
*********************************
2)
شبی سرد است و اندوهی وزان بر شانه دل
شبی تاریک و از پا تا کمر گل
شبی بی تاب رفتن تا سحرگاه
شبی از رنگ شب بی طعم مهتاب
شبی بی کس برای سگهای ولگرد
شبی پرنغمه جغدان دمی سرد
نرفتن های از مقصد پریده
هزاران راه کج، صد راه باطل
شبی منحوس و دور از نور مهتاب
شبی آبستن نوزاد ساحر.
بله پیرو فرمایش دنیز بانو باید عرض کنم مگه نشتیده ای که شاعر می فرماید:
دوست داری با دوست من که دوست داره با دوست تو دوست بشه دوست بشی؟
راستی آخرشم شبیه شعر غمی غمناک سهراب سپهریه!!
فکر کنم دوستتون زیاد شعر نو میخونه درسته؟؟؟
میلاد جان شما اول خودت یه فکری بکن برادر من...
یه وبلاگ بزن..
سلامم
آی گفتی...کوروش خان نوستالژیک خونمون زد بالا..
دوست داری با دوست من که دوست داره...
۱۰ یا ۱۲ ساله بودم همینجور یکریز و یه نفس می خوندیم با دوستام..حالا بقیه نگاه عاقل اندر سفیه می نمودند بماند..
من از محبت دوستان بسیار سپاسگذارم به خصوص نینا خانم و تیراژه و همچنین فرشته خانم که سعه صدر به خرج میدن و این هاله بلاچه رو تحمل میکنن تو کامنت چت روم کیامهر
البته من که اصلا کامنت نمیزارم همش چهارتا کلمه مینویسم
درضمن لطفا کیامهرجان به این دوست ناشناس بگو زود بیاد وبلاگ بزنه وگرنه به درد من دچار میشه که دم به ساعت از هرکسی میشنوم که میلاد تو هنوز وبلاگ نزدی ؟
بعد به ایشون میگن " ناشناس تو هنوز وبلاگ نزدی ؟"
فکر کنم هاله به زودی از این مکان نمیگذره وگرنه سرمو میبره
چقدر هم میلاد حساسه و ناراحت میشه
سنگ بجای میلاد بود تا حالا وب زده بود
البته ببخشیدا
بی خیال. دیگه زیاد اصرار نکنین معلومه جواب نمیده!
"نرفتن های از مقصد بریده" خدااااااااا بود.
کوروش خان من بعید میدونم جنسم از سنگ باشه
هر چی که هست خیلی سخت تر از سنگه،فکر کنم ترکیبی باشه
باید بدم یه خاک شناسی یا شیمیستی برسی کنه ببینه این تن من از جنس چیه خجالت مجالت سرش نمیشه این همه بهش گفتن وبلاگ بزن ولی نزد
ااااااااااااااااااا کیا اون شماره 2 رو قبلن زده بودی؟
یعنی من ندیدم؟یعنی من کور شدم؟
شاید هم تو نزده بودی؟
لایک به کامنت کوروش خان...واقعا..اگه سنگ هم بود از رو رفته بود...خدا کنه هاله بانو بیاد و یه حالی از میلاد خان بگیره...راستی میلاد خان چرا به نینا حان و فرشته جان پسوند خانوم دادی ولی من بیچاره شدم تیراژه ی خالی؟!
اگه اومدم دنبالت واسه امین آباد!...با هاله بانو تنهایی میریم صفا....!!!
میلاااد ...تو هنوز وب نزدی؟!!!!!قباحت داره والا!!!
ای بابا قلم به این خوبی
آخه حیف نییییییییییییییییییییییییییس؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
میلاد خان وبلاگ شما کووووووووووووووووو؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اوه ......کیانا وارد میشود!!
درسته که خواهر ادم خیلی خانمه و برازنده اش که همیشه بهش بگیم خانم اما خواهر دیگه ه ه ه ه
کجای دنیا دیدی ادم به خواهرش بگه خانم
بنده هم از قصد ننوشتم که یادت باشه خواهرمی
درضمن بنده به کوروش خانم گفتم در حال برسی جنس وجودی خودمم که ببینم این تن ما از چی ساخته شده که هیچی بهش اثر نمیکنه حتی "قباحت"
کیامهر جان راحتش بگذار. برای خودش توجیه داره خب. اینهمه هم شیطان نشو وسوسه ش نکن
یه چیزی یادم رفت بگم
خیلی بدجنسی، این هاله دیرتر از من اومدش رزرو کرد امین ابادو
من زودتر از همه گفتم
قرار نیست که تلافی کنی منو نبری امین اباد
کیانا خانم شماهم یکم کوتاه بیا، گناه دارماااااااااااااااااااا
وجودت بی بلا برادر....
میلاد دست شما درد نکنه
کورش خانم؟؟؟؟؟
میگم نترس جا واسه همه هست
کوروش گل منظورم این بود
کورش خانم = کوروش خان ام
راستی کوروش خان درست فرمودید اما من شنیدم جدیدا امین اباد همینجوری عضو نمیگیره اما از اونجایی که بنده ورژنم خیلی حاد بعید میدونم قبولم نکنن
کوروش خان هم!!!
وای مردم از خنده...سلام عرض میشود کوروش خان
کوروش خان من پارتی دارم تو امین آباد
نگران نباشید.
شما برنامه ی سفرتون به مشهد با چارتر و شیر شتر چی شد؟....
سلام تیراژه بانو
میلاد جان اصلا نگران نباش اگه اونجا هم پر بشه من خودم دارم یکی میزنم رئیسش هم خودمم دیگه واسه دوستان خارج نوبت در خدمتم
تیراژه بانو اون سفر در دست بررسی هستش الان گرمه واسه ان فصل سفر به یه جای سرد رو در نظر گرفتم که دوستان باید سریع ثبت نام کنند و پولاشون رو واریز نمایند
میگما این دوست ناشناس بی وبلاگ این کامنتها رو بخونه فکر کنم کلا از وب زدن منصرف بشه..حتی اگر یه ذره وسوسه شده بوده باشه..از ترس اینکه مبادا یه روزی پای ما باز بشه به کامنتهاشون..که چه قدر هم کامنتهامون همخوانی داره با فضای شعرهاشون..!!!
والا با این کامنتهای چت رومی و تیکه ها و اینها هر کی بیاد اینجا دوتا پا داره دوتا هم قرض میکنه و الفرار...
خوبه تا حالا کیامهر خان و کرگدن عزیز سر از امین آباد در نیاوردن از دست ما....
سلام مجدد کوروش خان....این چای سرد جا هست حالا؟
امین اباد سیبری آیا؟..به صرف شیر خرس قطبی؟!
منظورم این بود که ..این جای سرد کجا هست حالا؟!!
نمیدونم چرا سر از چای سرد در آوردم!!!
نه بازدید از سردخانه میدان میوه و تره بار تهران
سریع ثبت نام کنید که جا محدوده
کیامهر جان بی زحمت این پسورد چت رومو به منم بده...
میلاد خان؟ شما که هنوز اینجایی؟ بدو آدرس وبلاگتو بذار...بدو..
سلام
قلم قشنگی داره دوستتون
امیدوارم اراده کنن بنویسن
قلمش منو یاد شعرهای فریدون مشیری میندازه
خصوصا شعر اولشون..
راستی کیا جان این دوست ناشناس ما وبلاگش و که افتتاح کرد چندتا پیتزا میدی بهمون فقط پپرونی پلیز.
میلاااااااااااد تو چرا هنوز وبلاگتو افتتاح نکردی؟
سلام فرشته جان....این چت روم کلا اوضاعش بع خاطر وجود اراذل و اوباشی من جمله خود من خیلی خراب شده!!شما صبر کن و هر وقت کیا خان پسوورد رو عوض کردن و به ما ندادند و امنیت برقرار شد تشریف ییرید چت روم..الان حضور در آن فضای معنوی و مقدس به هیچ عنوان توصیه نمیشود....مخصوصا از ساعت 11 شب الی 2 بامداد!
به به میثا خانومممممممممم
از این ورهاااااااااا
شما که در جریان هستید بنده در این خونه بیتوته کردم و هروقت خواستید پیدام کنید میتونبد اینجا پیدام کنید
ادرس وبلاگمم اینه : کامنتدونی چت روم کیامهر باستانی
میلادددددددددددددددد
دارم برات
میلاد من می خوام برم امین آباد استراحت کنم مگه دیوونه ام تو رو با خودم ببرم
به به هاله بانو جان....حالا بیا و خانومی کن بذار ببریمش...می ترسم این جا بمونه وقتی ما برگردیم ببینیم همه دیوونه شدن از دستش ...فرار کردن امین آباد سیبری!!
تیراژه جونم ببریمش یه کله باید حرص بخوریم ها
اصلا اون جا جای بچه جماعت نیست
دست شما درد نکنه یعنی من بچه م دیگه
دارم برات هاله
کوروش خان کجایی این هاله اومده میگه من دوست دارم جهار تا تیکه بشنوم
چی بگم خواهر...!!!خدا آخر و عاقبت ما رو با این میلاد خان به خیر کنه..!!
سرکار خانم هاله بانو ،
شما لطفن از فردا همون ور دل کامی تون بشینید.
نیازی نیست که بیاید سر کار.
با تشکر
رئیس هاله بانو اینا
سلام کیامهر
خوبی خسته نباشی
آقا ما یک مطلبی نوشتیم بیا بخون
ما دوست نداریم مریم شیرزاد ناراحت باشه اما خوب خودش میخواد
حتما لینک بده که هم بخونند حرفهای مریم رو
آلن دارمممممم میترکم از خنده
یکی به داده من برسه
مردم از خنده
ای دلممممممممم
میلاد دعا کن نبینمت
مگر نه کاری می کنم ظرف سه سوت یه بلاگ که هیچی ۱۰۰ تا بلاگ بسازی
جناب تمدن کم تیکه می ندازن تو هم تشویقشون کن
حالا که اینجوری شد پونه کجایی؟
مخلصیم حاج میلاد.
حاجی ؟ یه سوال دارم ؟
هنوز وبلاگ نزدی ؟
آلن ترکیدم از خنده
خیلی باحال بود
مررررررررررررررررسی
گفتم سکوتتون خیلی عجیبه ها
رئیس هاله بانو اینا جان ..خوبی؟
اینجا فقط هاله بانو شاغله؟...بقیه بچه ها رئیس هاشون برگ چغندر هستن دور از جون؟بی غیرتند آیا؟
یا کلا همه مثل ما علافند؟
ببخشیدا ولی خب سوال پیش میاد واسه آدم دیگه..!!
تیراژه جان خون خودت رو کثیف نکن
آلن تو گلوشون مونده بود منتظر تلافی بودن که شکر خدا موقعیت براشون فراهم شد
تیراژه بانو ،
شما هر وقت شاغل شدین ، به رئیستون می سپرم که شما رو هم مثل هاله بانو اخراج کنن.
راضی شدین آیا ؟
در ضمن خوبم. مرسی.
سلام آلن جان
ماهم خیلی مخلصیمممممم
متاسفانه نه هنوزززززز
آلن از بس خندیدم برای کامنت دل و رودم اومد تو دهنم
داشتم کوروش تیر میکردم یه تیکه بندازه به حاله
کامنتت که رونمایی شد دیکه نتونستم جلو خندمو بگیرم
خوب اگه اخراج بشم آلن رییس شما اینفدر مهربون هست که من رو استخدام کنه ؟؟؟؟؟؟