ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
تمام دیروز خونه بابا بودم ...
مامان ما مثل همه مامانهای دنیا که الهی قربونشون برم حسابی به زحمت افتادند
از آبگوشت داغ آخر شب و مخلفات خوشمزه اش که بگذریم
زحمت اصلی که از برای شکم قلمبه ما بود مراحل سخت و کمرشکن ساخت ترشی و شور بود
بنده به شخصه از کت و کول افتادم چه برسه به مامان
روز خوبی بود و یادآور روزهای خوش کودکی
مامان جان ما دستپختش محشر است
اما در دو چیز تخصص ویژه دارد
این تخصص ویژه که خدمتتان عرض کردم همینجوری نیست ها
یک چیزی تو مایه های فوق دکترا می ماند
یعنی رودست ندارد
یکی آش رشته و دیگری ترشی جات
یادش به خیر روزهایی که مامان می آمد مدرسه و برای همه بچه ها آش می پخت
و بچه ها کاسه هایشان را هم لیس می زدند از بس که محشر بود آش های مامان
ایشالا که هزار سال دیگر هم روپا و سرحال باشی و ما زحمتمان را بیندازیم گردنت
الهی قربونت برم مامان جانم ...
در ادامه مطلب عکس هایی از مراحل ساخت ترشی و شور گذاشته ام
از دوستانی که ناراحتی قلبی دارند و یا باردار هستند و ممکن است ویار کنند عاجزانه درخواست می شود که عکس ها را تماشا نکنند .
Aval Yani?
وااااای .... عالی بود..... عالی.
از همه بهتر عکس مامان بابی عزیزتون و بعد هم اون ترشی ها.
با اینکه دارم از حسودی و غصه دق میکنم! اما نوش جونتون.
الهی خدا سایهء عزیز و گرامی هردوشون رو رو سرتون مستدام بداره.
بابای * شرمنده.
دوباره اومدم اینم بگم و برم. این کارهایی که شما میکنید و اینجوری با احساسات ملت بازی میکنید، دیه داره. نکنید برادر من... نکنید!
دوستان فکر کنم عکسهای ترشی ها رو دیده اند و غش و ضعف کرده اند. شهر در امن و امان است!
مرسی پروین خانوم
ایشالا تشریف آوردید ایران
با دو شیشه شور و ترشی در خدمتتون هستیم
راستی
یه چیز دیگه
من عاشق اون عکسی شدم که دوتا راهرو اینور و اونور است. احتمالا اون که قالی فرش شده، آشپزخونه است. خیلی خیلی عکس نوستالجیکی است. قدرش رو بدونید.
خوش به حالتون که نزدیک مامان بابائید و هر وقت دلتون تنگ شد میشه برید سراغشون. خوش بحالتون :((((((
سلام بابک خان
ممنون. آخ جون!
ولی باید ببریدم خونهء مامان باباتون و اونجا آبگوشت هم بخورم. قبول؟
ببخشید که کنه شده ام!
یه سوال آشپزی بپرسم؟ احتمالا مهربان بانوی عزیزم بدونند.
سرکه، قبول. اما اون شیشهء آبلیمون رو هم مامانتون میریزند تو شور؟ خوبه آدم رازهای آشپزی مامانها رو بدونه.
Bavarsm nemishe!!!!
Kheyli Mamnon az inke delemono ab endakhti babak khan!!!!khososan ke az torshijat mahrom shodim!!![:S001
:]
Man Gonah daram kho!delam mikhad kh!!!
خب حالا مادهنمون آب افتاد .
هیچکدام ازآن بیماریها و ویارو وغیره را خدارا شکر نداریم
ولی.............!پروین راست گفته دیگه .دیه نداره؟؟؟؟
عکس هم عالی بود.سایه شان مستدام.
من قبل غش کردن یه سوال بپرسم و بعد به ملکوت اعلی بپیوندم
اون عکس راهرو که پروین بانو اشاره کردن کجاست
چرا من نمیبینم؟
الان دیدم
ای خدا بگم چیکارتون نکنه؟!!
Akse sevom tirajeh
سایه شون مستدام .
درسته پروین خانوم
سمت راستی آشپزخونه بابا ایناست
آخ آخ من عاشق ترشیم و این صحنه ها منو یاد مامان بزرگم انداخت که استاد اینکار بود.
از این فضا "صفا" می باره ...
و تصویر مادر حس مهربانی و تصویر پدر که با چه غروری دست روی شونه های مهربانی گذاشتن.
امیدوارم سالیان طولانی در کنار هم با همین صفا زندگی کنند و شماها از این گرما و مهر بهره مند باشید.
حالا بماند که این تصاویر هوس انگیز چه بر سر دل ما آورد ,اما نوش جان خورندگانش.
ممنون آفتاب و نضال و دختر خاله عزیز
پروین خانوم اون آبلیمو ربطی به ترشی نداره
همینجوری خریدیم
آبگوشت هم روی چشم
ولی من پیشنهاد بهتری دارم
کلم پلو با ترشی آلبالو
یعنی دیوانه کنندستا
مخصوصا ته دیگاش
وای خدا مردم از تصورش
تیراژه خانوم
شما تشریف بیارید منزل ما شام
دست پخت مهربان کم از مامان نداره
ترشی جات هم در کنارش مهیاست
البته تا چند هفته دیگه
همیشه جمع خونوادتون جمع باشه بابک جان ...
گلنار جان حالا دیگه مارو دق ندید دیگه
شما هم با تیراژه تشریف بیارید
دستی دستی خودم رو ورشکست کردما
دقیقا چارشنبه ی هفته ی پیش همین بند و بساط رو ما هم داشتیم.
ترشی ای شده بیا و ببین.
هووووم....
دلم ترشی خواست!نی نیم ویار کرده!
برم یه کم بوخورم
بابک خان میشه توضیح ندین لطفا؟!!
زخم معده گرفتم به ولله!
دست پخت مهربان جان
ترشی مامان بانو
ای خدا
کی میشه من خاله و عمه ی مجازی بشم اونوقت به بهانه ی کوچولوی شما تند تند بیام خونتون؟!!
کاپو؟
راست میگی؟
ای جانمممممممممممممممم!
خدایا کرمت رو شکر..خواهر برادر که ندادی ولی عوضش یه عالمه خواهر و برادر زاده دادی!!
دمت گرم خدا جان!
وااااااااااااااااااااااااااااااااااای به به
الهی که مامان عزیزت همیشه سالم باشه و برقرار
هر هفته دور هم جمع بشین و غذاهای خوشمزه با تررررررشی بخورین
نوش جونتون
تیراژه جان
یعنی ما تا بچه نیاریم تو نمیای خونه ما
ببخشیندا ما همین امشب هم بخوایم مقدمات تشریف فرمایی شوما رو آماده کنیم نه ماه طول میکشه تا شوما عمه و خاله مجازی بشی
یعنی میشه شهریور سال ۹۱
تا اون موقع فقط دبه ترشی ها مونده
پس یه تجدید نظر بفرمایید
کاپو جان
اگه بچت پسر شد اسمش رو بذار کلمعلی
اگر دختر شد بذار ریحون
دلی جان شما این وقت شب بیداری چرا ؟
زود بخواب فردا قراره برید داشنگاه برقصید
یه وقت خواب می مونی آخر ترم نمره نمیاریا
همین الان متوجه شدم بچه ها دارن میان اونطرفا برای دست پخت مهربان جون و ترشی و از این حرفا
منم بیام ؟
ای جانم!
چشم!
محموله ی پونه بانو بهانه ی خوبیه!
مهربان بانو چای رو دم کن که اومدم!!!
بابک جان،جسارته ولی منم همینو به تیراژه گفتم
به نظرم یه بههونه مث نمایشگاه کتاب و این چیزا بهتر جواب بده و اقتصادی تر هم باشه !
به بانو سلام برسون بابک جان. شب خوش
تیراژه تو هم برو این دام جای دگر نه !!! نه !!!
شما هم بیاید
این بی اسم،من بودم !
نه بابک جان رقص تموم شد
دوباره همه چی به حالت عادی برگشته
میخوام ببینم کی میخوان بچه ها بیان من عقب نمونم یه وقت
نیما جان
نمایشگاه کتاب بهونه بچه های مشهده
تیراژه که بغل گوش ماست
دلی جان تشریف بیارید قدمتون رو چشم
فقط بفرمایید کی میایید ما یه سفر مالزی در پیش داریم
امیدوارم مادر مهربون و هنرمندتون سال های سال پایدار باشند
فدر این گوهر نایاب رو بدونید
یکی نیست به نیما بگه نمایشگاه کتاب که اردیبهشته
یهو صبر کنم تا شهریور و خاله شدن که سنگین تره!!والا با این نمایشگاه هاشون!!
حالا همچین میگه نمایشگاه که انگار همه مثل خودشون اونجا....!
لا الله الا الله...
به قول ارشمیرزا :دهن ما رو وا نکنید لطفا!
خیلی متشکر از لطف شما ولی راضی به ورشکستگیتان نیستیم
هاها @9 ماه طول می کشه و تا اون موقع فقط دبۀ ترشی ها مونده .
دستپخت خانم خوب ,دستپخت مامان خوب ..به شما کلآ بد نگذره خدای نکرده ؟اگه آرزوهای دیگه ای هم دارید بفرمائید
تو رو خدا تعارف نکنید ,مجلس بی ریاست
اولا که من کشف کردم که شما شکل مامانتون هستید
دوما انشالا 1000 سال دیگه ترشی های مامانتون پا بر جا باشه هموجووووووور
بابک جان بیا قبلش سفرهامون رو با هم هماهنگ کنیم که یه وقت هر دو پشت در بسته نمونیم ، والا !
تیراژه کشتمت بی من بری ، گفته باشم
دلی درسته که تو رفیق عزیزمی ولی اینجا پای چی در میونه؟!
..دستپخت مهربان جان و ترشی مامان جان!
دیگه اینجا ها رفاقت جواب نمیده گلم!
به قول نیمای بد مشدی برو این دام جای دگر نه!..اینجور وقتا آدم تنها باشه بهتره!!
عکسا باز نمی شن چراااااااااااا؟
میگم شله زرد میدم ترشی میگیرم.قبوله؟
گلنار جدا از شوخی یکی از آرزوهام اینه که یه روزی بشه همه بچه ها دور هم جمع بشن
باور کن به ورشکستگیش می ارزه
به نصیب !
والا من متوجه شباهتها نمیشم
ولی اینو قبلا هم شنیدم
من شبیه مادرم هستم
قبوله سیمین
می بینم که نذری پزون نزدیکه و شله زرد برقرار
هی واااااای من
منم هستـــــــــــــــــــــــــــــم توی مهمونی هاتون ها، وای عاشق ترشی و شوریم .
بععععععععععله
برقراره
البته ببخشید خودمو دعوت کردم وقتی پای ترشی و شوری درمیون باشه من دیوونه می شم!
ممنون امی
مرسی مامان زهرا
امی جانم ما که تو تهرانیم موندیم چطوری شبیخون بزنیم
اونوقت شما از انگلیس با جت اختصاصی تون تشریف فرما میشوید آیا؟!!!!
[:S011هستم که الان در پوست خود نمی گنجید!
ولی من دل آرام میباشم و زنبیلم هم اون اول های صفه
گفته باشم
من هم تیراژه میباشم!
خاله و عمه ی مجازی آینده!
جای مخصوصم هم همیشه محفوظه..احتیاج به زنبیل گذاری نیست!