جوگیریات

جوگیریات

بابک اسحاقی
جوگیریات

جوگیریات

بابک اسحاقی

۱۳۱ - دربی - سیبیل آتشین

اول  


آگهی فروش سالی جان مرا به یاد ماشین های بابایم انداخت . این جمع بستن البته به این معنی نیست که بابا جان چند تا ماشین دارد یا داشته ... نه ! 

منظورم ماشین هایی است که در طول این سی و دو سال آشناییمان دیده ام که خریده سوار شده و فروخته است . اولین ماشین بابا یک پیکان جوانان سبز رنگ بود تا جایی که یادم می آید 

البته نه اینکه یادم بیاید بلکه توی عکس های بچگی دیده ام . 

خانه که رفتم اگر عکسش را پیدا کردم می گذارم ببینید . 

بعد ها بابا یک ژیان خرید . خیلی سوژه بود . ضایع بود . همان موقع ها هم ضایع بود . 

بعد هم فیات ۱۳۱ دوست داشتنی که سالها سوارشد . و حالا هم که آردی دارد . 

نه اینطوری نمی شود . باید بنشینم سر فرصت و درست و حسابی بنویسم . 

اینطوری سوژه سوخت می شود ... ( مثلا یعنی حیف می شود ) 

 

  

 

 

 

 

دوم 


امروز شهرآورد آبی و قرمز برگزار می شود . قبلا هم عرض کرده بودم خدمتتان  

که این هماورد رنگ ها خوب است و کل کل ها و مرافعه های حین و بعدش هم لذت بخش و دوستداشتنی است به شرط اینکه در حد همین شوخی و خنده و رو کم کنی باقی بماند . 

اگر قرار باشد دلی برنجد یا رفاقتی خدشه دار شود هیچ ارزشی ندارد . 

ضمن عذرخواهی از کلیه هم تیمی های عزیز استقلالی خودم واقعا از ته دل آرزو می کنم که پرسپولیس امروز بازنده نشود  . ما استقلالیها که چشم و دلمان سیر است الحمدالله ... 

  

  

 

 

سوم 


همینطور الکی چند روز است که مدام یاد سیبیل آتشین می افتم . 

آنوقت ها که دزد و وزیر بازی می کردیم 

 هر وقت من شاه می شدم و خواهرم نرگس دزد می شد دستور چنان سیبیل آتشین هایی به جلاد می دادم که جایش تا چند روز روی صورت نرگس می ماند . 

بعد که نرگس شاه می شد و من دزد می شدم . وقتی می آمد تلافی کند من می خندیدم و او حرصش در می آمد . کلا من و نرگس از بچگی مثل سگ و گربه با هم در حال دعوا بودیم .

هنوز هم که هنوزه دو دقیقه پیش هم سلوکمان نمی شود با اینکه عاشقانه دوستش دارم .

 

 

  

 

نظرات 120 + ارسال نظر
سیمین پنج‌شنبه 13 بهمن 1390 ساعت 11:57

اول

عاطی پنج‌شنبه 13 بهمن 1390 ساعت 12:20


بابای من اول موتور داشته:دی!!!

اس اس ته!

یک بار ی سیبیل اتشین!!!زدن بهم!الحق ک اتیش گرفتم!!

:دی

عاطی پنج‌شنبه 13 بهمن 1390 ساعت 12:20


دوم شدم:دی

بابک پنج‌شنبه 13 بهمن 1390 ساعت 12:22

اتفاقا بابای منم اول موتور داشت

عاطی پنج‌شنبه 13 بهمن 1390 ساعت 12:31


بابای من ی عالمه عکس با موتورش تو جبهه داره!ماهی ی بارم نیگاشون می کنه:)))) ولی الان دیگه از موتور می ترسه!!!!!:دی

بعدش پیکان داشت!بعد تویوتا عراقی!!!بعد پراید!الانم ک 405:(

این بود پست شما!از زبان من:دی

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 13 بهمن 1390 ساعت 12:43

کیامهر ، آخه هرچقدم آرزو کنیم اونا ببرن یا مساوی کنن حتی! نمیتونن خب ...

م . ح . م . د پنج‌شنبه 13 بهمن 1390 ساعت 12:44

اون بالایی منم

کیانا پنج‌شنبه 13 بهمن 1390 ساعت 12:53 http://pantalo0n.blogsky.com/

برو ممد روتو کم کن

بابای منم ماشین زیاد داش ،هرچن من خیلیاشو یادم نیس
اووووووووووووووووف سیبیل آتشین
اولین باری که باهام اینکارو کردن من یه بچه 6ساله بودم که از خاب بیدار نمیشد و به طرز ظالمانه ای با سیبیل آتشین از خاب بیدارش کردن

زهرا.ش پنج‌شنبه 13 بهمن 1390 ساعت 12:56

بابا مامان من اول زندگیشون از بانک یه رنو بردن،بعد از فکر کنم سه سال،اون رنو و سرویس طلاهای مادرم خرج ساختن یه خونه شد که شیش سال پیش فروخته شد! الان هم یک پراید حلبی پاره داریم!!

کیانا پنج‌شنبه 13 بهمن 1390 ساعت 12:59 http://pantalo0n.blogsky.com/

اینم باید ضمیمه کنم که من از همون اول اول خعلی خعلی بچچه مظلوم و آروومو متین و خانومو اینایی بوودم مدیونین اگه فک کنین بعد اون سیبیله یه جیغ زدم که صدام تا هفتا خونه اونور تر رفتاااااااااااااا

زهرا.ش پنج‌شنبه 13 بهمن 1390 ساعت 13:00

اینقدر دلم می خواد یک بار از برادر خیر ندیده ی مرض دار نکبتم بشنوم که گاهی اوقات محض تنوع احساس می کنه من خواهرشم،حالا عاشقانه دوست داشتن بخوره به فرق سرش!!!!!

بهروز(مخاطب خاموش) پنج‌شنبه 13 بهمن 1390 ساعت 13:01

سلام...

محمد جان..قرار امشب یادت نره....ماشین ریش تراش(موتراش) رو هم خودت بیار...برا ما تیغش کند شده

کیانا پنج‌شنبه 13 بهمن 1390 ساعت 13:04 http://pantalo0n.blogsky.com/

بهروز خان شووما قرمز بودی دیگه نه؟؟؟؟

میخام خووشرنگارو سرشماری کنم .همه دستا بالا

عارفه پنج‌شنبه 13 بهمن 1390 ساعت 13:04 http://inrozha.blogsky.com/

مسلما چشم دل ما پرسپولیسی ها سیر بود که اجازه دادیم تا حالا شما 6تایی ها برنده شید و شادمانی کنید از مهربانی سخاوتمندی مان بوده اگرنه شما رو چه به بردن پرسپولیس
در ضمن محمد برو با موهات یه عکس بگیر واسه آخرین بار

بهروز(مخاطب خاموش) پنج‌شنبه 13 بهمن 1390 ساعت 13:05

مگه غیر قرمز رنگ دیگه هم هست؟

عارفه پنج‌شنبه 13 بهمن 1390 ساعت 13:05 http://inrozha.blogsky.com/

کیانا دست هام بالاست دست چپم به جای انا قرمزی بردم بالا

عاطفه پنج‌شنبه 13 بهمن 1390 ساعت 13:08

بابای من موتور داشت- بعد چند سال یه ماشین زد بهشو پاش شکست- مامانم گفت اگه دیگه موتور بیاری توخونه آتیشش میزنم بعد بابای ما مجبور شد بیخیال موتور بشه- اول رنو خرید- بعد پیکان- بعد پراید- بعد پراید- بعد پراید- خلاصه ما توهمین مدل موندیم:دی
من و خواهرمم مث سگ و گربه ایم:دی

بهروز(مخاطب خاموش) پنج‌شنبه 13 بهمن 1390 ساعت 13:13

بابای من اول موتور وسپا داشت...
بعد ثبت نام کرد یه مینی بوس خرید و فروخت یه پیکان خرید...بعدش یه تویوتا کرونا نقره ای خرید که در زمان خودش کولر سرخود داشت...
بعدش فروخت و دوو سی ال او خرید...
الانم منتظریم بوگاتی یه ماشین جدید بده بیرون...اگه تا آخر امسال مدل جدید نزد همون ویرون رو می خریم محض زیر پایی.

کیانا(مادام) پنج‌شنبه 13 بهمن 1390 ساعت 13:23 http://pantalo0n.blogsky.com/

خوووووووووووو قرررررررررمززززززززززززززززا بیشتررررررررررررررررررررررررررررن
ممد برو کنار باد بیاد

کیانا(مادام) پنج‌شنبه 13 بهمن 1390 ساعت 13:24 http://pantalo0n.blogsky.com/

عارفه سر این شرط بستین ؟؟؟؟؟
اونم تو تولد من لابد دیگه هان؟؟؟؟
ممد زش میشه هااااا کوتا بیااااااااااااااااااا

کیانا پنج‌شنبه 13 بهمن 1390 ساعت 13:25 http://pantalo0n.blogsky.com/

بیبخشید اون مادام کنار اسمم اشتبا شد

عارفه پنج‌شنبه 13 بهمن 1390 ساعت 13:28 http://inrozha.blogsky.com/

بله سر موهای محمد شرط بستم و ریش گذاشتنش
بذار بیاد یه ذره بهش بخندیم تازه دیگه محمد کچل صداش میکنیم
نه دیگه نمیشه کوتاه بیام تازه آنا تو تولدت دلش شاد میشه این بشر رو ببینه که کچل شده

کیانا پنج‌شنبه 13 بهمن 1390 ساعت 13:32 http://pantalo0n.blogsky.com/

واااااااااااااااای ریش
اووووف چه تولدی شوود

آناهیتا پنج‌شنبه 13 بهمن 1390 ساعت 13:36

آخه این ممد ارزش شرط بندی داره؟
حداقل بهش بگید صد تا کلاغ پر بره از خودش فیلم بگیره بذاره اینجا بخندیم!

کیانا پنج‌شنبه 13 بهمن 1390 ساعت 13:40 http://pantalo0n.blogsky.com/

وووووووووووووووووی اینم میشه هاااااااااااااااااا

عارفه پنج‌شنبه 13 بهمن 1390 ساعت 13:40 http://inrozha.blogsky.com/

خود کچلش رو ببینیم خنده دارتر نیست اناهیتا

کیانا پنج‌شنبه 13 بهمن 1390 ساعت 13:41 http://pantalo0n.blogsky.com/

سینه خیزم خوبه هااااااااااااا

محسن باقرلو پنج‌شنبه 13 بهمن 1390 ساعت 14:13

اونوخت این پرسپولیس که گفتی کدوم تیمه ؟!
ایرانیه ؟! لیگ برتر ؟!!مطمئنی ؟! ندیدم اسمشو توو جدول !!
شایدم چون معمولن من امتیازات و برد و باختهای تیمهای نیمهء بالای جدول رو چک می کنم ندیدمش !!!

محسن باقرلو پنج‌شنبه 13 بهمن 1390 ساعت 14:13

هررررررررررررررررررررررر !

محسن باقرلو پنج‌شنبه 13 بهمن 1390 ساعت 14:14

حیف شد که موقع بازی توو جاده ایم ...

آوا پنج‌شنبه 13 بهمن 1390 ساعت 14:31

۱-آره واقعا.....ماشینای باباها..واقعا
یه سوژه ء‌معرکس واسه یه پست..
۲-ما که سالهاست شمشیر ِ خود
را به زمین نهادیم برای بازی های
باشگاه های مملکتمان.........
هر که ببرد نوشش باد ایییییین
شهههههههههد ِ شیییییرین ِ
پییییییییییییییییییییییییروزی
۳- آخ آخ آخ آخ این سیبیل
آتشین بدجو ر داغ ِ منو
تازه میکنه........طفلکی
نرگس بانووووووووووووو
یاحق...

هاله بانو پنج‌شنبه 13 بهمن 1390 ساعت 14:37 http://halehsadeghi.blogsky.com/

این بند سوم ناخود اگاه من رو یاد روزی که انداخت که نرگس جون رو دیدم ...
وقتی پرسیدن من رو از کجا شناحتی گفتم از روی نوشته های آقای اسحاقی

نگار پنج‌شنبه 13 بهمن 1390 ساعت 14:50

بی صبرانه منتظر کامنت های شفاف سازی نرگس بانو می باشیممن هنوز هم که هنوزه داغ اون بنز چراغ گردمون روو دلمه. بعد رفتن بابا چون مدلش قدیمی بود نشد( اسقاطیش )کنن واسه همین فروختنش . یادش بخیر اولین تمرین های رانندگیم با اوون بود با اوون فرمون گنده و نازکش یه دور پلیسی هایی می زدم که بیا و ببین حتی بابا هم ذوق می کرد من که سنم به فیات و فلوکس بابا قد نداد ولی این دو تا بنز آخری رو خوب یادمه

آذرنوش پنج‌شنبه 13 بهمن 1390 ساعت 14:59 http://azar-noosh.blogsky.com

بابای من گواهینامه هم نداره...

ماشین مال مامانمه...ماشین ما هم آردیه

آذرنوش پنج‌شنبه 13 بهمن 1390 ساعت 15:02 http://azar-noosh.blogsky.com

سیبیل آتشییییییییییییییییییین

ما هم با پیروی از بچه ها طرفدار قرمزی ها هستیم
بعلهههههههههههه

نگار پنج‌شنبه 13 بهمن 1390 ساعت 15:03

راستی کیا یه سوال بی ربط خز و خیلی: این شیشکی که فرموده بودین یعنی چی اونوقت؟قبلا از پاسخ دهی تون ممنون می باشیم ارادتمند امضا‌‌‌‌

افروز پنج‌شنبه 13 بهمن 1390 ساعت 15:28

من که اگر بخوام از ماشینهای بابا بگم باید تبدیل اش کنم به یه پست هزار قسمتی بابا من کلن عاشق ماشینه و هرچیزی که فکر کنی سوار شده البته در حد جیبش یادم میاد بچه بودم یه ماشین گازوئیلی داشتیم فکر کنم از این بنز قدیمی ها بود یه ماشینی هم داشتیم که بهش می گفتن آریا کلی سوژه بود واسه خودش هنوزم که هنوزه با اینکه 50 سالشه اصلاح نشده همیشه در حال ماشین بازیه اونم از نوع عتیقه اش هیچ کس هم حریفش نمی شه ولی یه اپل داشتیم فکر کنم وسترا یا یه همچین چیزی بود که من خیلی دوستش داشتم هنوزم چشمم دنبالشه

مریم پنج‌شنبه 13 بهمن 1390 ساعت 16:07 http://najvaye-tanhai.blogfa.com

سلام بابک
میگم اگه کسی بخواد تو رایو جوگیریات شرکت کنه چی باید بگه ینی منظورم اینه که صداشو با خووندن چی ضبط کنه
بعدم اینکه بذار یه بار این پرسپولیسیا ببرن گناه داره
پس ما هم برای بردشون دعا می کنیم
زنده باد استقلال خودمون
آهان راستی خوش به حالت من بابام یه دونه دوچرخه داشت که الانم دارتش
هعی روزگار .........

خورشید پنج‌شنبه 13 بهمن 1390 ساعت 16:14 http://khorshidejonoob1.blogfa.com

والا بابای ما هم اول موتور داشت ...بعد یه بار که بارونی بود و جاده لیز باهاش افتاد تو یکی از چاله های شهرداری ... مامانم مجبورش کرد ردش کنه ... حالا هم پراید داره

خودمون هم پرشیا داریم ...


نه قرمز ... نه آبی .... فقط زرد طلاییی ( صنعت نفت )

البته اگه قرار به انتخاب باشه ... خوب حدااقل آدم تیمی رو انتخاب می کنه که رنگش تو رگاش باشه ....

دل آرام پنج‌شنبه 13 بهمن 1390 ساعت 18:10 http://delaramam.blogsky.com/

سلاملیکم
آخی قرمزهای طفلکی میخوان بازم ببازن ؟؟؟ میگم کاش ایندفعه حداقل مساوی کنن یکم امیدوارشن به زندگی

کامنت محسن خان فوق العاااااااااااااااده بود

راستی آوا جان تولدت مبارک با تاخیر البته

فرشته پنج‌شنبه 13 بهمن 1390 ساعت 19:13

آقا کلا قرمزته..حتی اگه ببازیم..

جعفری نژاد پنج‌شنبه 13 بهمن 1390 ساعت 20:05

کجاست این آبجی جزیره ی ما
بیا جزیره که الان وقت کری خوندن واسه این بدرنگاست
قرمزته آبیه آبلیمو جاااااااااااااااااات

نیما پنج‌شنبه 13 بهمن 1390 ساعت 20:07

به هرحال ما استقلالی ها خیلی جوانمردیم، این بازی رو باختیم تا سه امتیاز تیم پرسپولیس بگیره... به هرحال باید دست آدم های ضعیف رو گرفت و بهشون کمک کرد !

= درضمن پرسپولیس اگه میتونه چهارتا بازی پشت سرهم ببره بعد کل کل کنه !

حک پنج‌شنبه 13 بهمن 1390 ساعت 20:08

سلام به داش بابک
همشهری گل گلاب
تبریک به قرمزها
خسته نباشید به آبی ها

جعفری نژاد پنج‌شنبه 13 بهمن 1390 ساعت 20:08

بهروز داداش
حالا می تونی با اطمینان خاطر بگی که " بدون قرمز دیگه هییییییییییییییچ رنگی نیست "

عاطی پنج‌شنبه 13 بهمن 1390 ساعت 20:10


واااااااااااااااااااااای بابک خان مرسی بخاطر دعای خوبتون:))))

ی خونواده رو از ناراحتی دراوردین:))))))

حتی اگه استقلالی باشن:))))

جزیره پنج‌شنبه 13 بهمن 1390 ساعت 20:13

من با این وبلاگ قهرم ولی نمیتونم نیام امشب اینجا،
الهی بمییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییرم براتون، بد باختین، به 10 نفر باختین.
ببین تو 10 دیقه ،سه تا گل خوردین، اخه اگه ما از اولش اینجوری بازی میکردیم که دیگه چیزی ازتون نمیموند
نیما جان اتفاقا خیلی تلاش کردین ولی نتونستین ببرین.

عاطی پنج‌شنبه 13 بهمن 1390 ساعت 20:14


با تمام آبی بودنم ولی باید بگم

قررررررررررررررمزته ه ه ه ه ه ه ه (بخاطر بابام) :)))))))

جعفری نژاد پنج‌شنبه 13 بهمن 1390 ساعت 20:22

به می بینم که تشریف آوردین جزیره خانم
نگفتم غصه نخور بالاخره تو کوچه ی ما هم عروسی میشه ؟
اما خداوکیلی فکر نمی کردم عروسیش اینقدر با صفا باشه

جزیره پنج‌شنبه 13 بهمن 1390 ساعت 20:24

اینقدر جیغ کشیدم که گلوم درد گرفت
خیلی عالی بود
بله بله. حالا یه دوبار گذاشتیم ببرن توهم برشون داشته. والا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد