جوگیریات

جوگیریات

بابک اسحاقی
جوگیریات

جوگیریات

بابک اسحاقی

 

شرایط شرکت در بازی وبلاگی 

  

 

نظرات 27 + ارسال نظر
حبیب یکشنبه 14 اسفند 1390 ساعت 22:02 http://artooni.blogsky.com

م . ح . م . د یکشنبه 14 اسفند 1390 ساعت 22:18

تیراژه یکشنبه 14 اسفند 1390 ساعت 22:29 http://tirajehnote.blogfa.com/

دختری از یک شهر دور یکشنبه 14 اسفند 1390 ساعت 22:31 http://denizlove.blogsky.com/

سلام...
من عکس رو فرستادم!!!!!!

ز.ح یکشنبه 14 اسفند 1390 ساعت 22:39

لایک به سه تا کامنت اول..!

مریم یکشنبه 14 اسفند 1390 ساعت 22:41

میخواستیم اول بشویم به قصد ریا
قربت الی الله

ز.ح یکشنبه 14 اسفند 1390 ساعت 22:54

یه چیزى تو خونه ما مرسومه که کمى عجیب غریب به نظر میرسه..اونم اینه که دسترسى به آلبومهاى حاویه عکسهاى قدیمى خیلى سخته تو خونه ما..!یعنى یه جاییه که چشممون کمتر بهشون بیفته......از بس که از هر 10 نفر 9 نفرشون به جرگه رفتگان پیوستن و اهالى خانه هم که دلنازک..!البته من اینجورى نیستم...همیشه هم لذت میبرم از ورق زدن آلبومهاى عکس.....امید آنکه فردا بتونم منطقه صعب العبورى که آلبومهامون در اون قرار دارن رو فتح کنم..!التماس دعا..!

مریم یکشنبه 14 اسفند 1390 ساعت 23:13

تو می تونی ز.ح من میدونم تو میتونی
این توانایی رو از چشمات میخوونم که یمتونی عمسارو بفرستی
آفرین تلاش کن

آوا یکشنبه 14 اسفند 1390 ساعت 23:32

اووووووووووووهوم
بله بله بله بله بله
همگی بتلاشید
مففق باشید
یاحق...

آذرنوش یکشنبه 14 اسفند 1390 ساعت 23:41 http://azar-noosh.blogsky.com

سلام جناب اسحاقی.خسته نباشید. عکس پدربزرگ مرحوم ام رو ارسال کردم واستون.مرسی از وقتی که میزارید.

کاتیا دوشنبه 15 اسفند 1390 ساعت 00:51 http://oldgirl.blogsky.com

دروود بابک عزیز
شرمنده این مساله رو اینجا مطرح می کنم ولی خواستم که اگر این اتفاق واسه بعضی دوستان که اینجا رو می خونن افتاده باشه اطلاع رسانی کنم .
مطلقا اگر کسی به اسم من آیدی خودش(یک آیدی ساختگی با سوء استفاده از اسم یا عنوان وبم و..) رو گذاشت و از دوستان خواست ادد کنن تن ندن...
حتی ممکنه کمنت خصوصی از طرف من بذارن و نامتعارف چیزهایی بگن...

همینجا اعلام میکنم کسی در حال سوءاستفاده است و دوستان لطف میکنند اگر به من اطلاع بدن .

بازم از شما معذرت میخوام که این کمنتو اینجا گذاشتم .
راستش وب شما مثل ِ خانه ی حقیقی ملت میمونه واسه همین این جسارتو کردم..

ممنونم.

مهرناز دوشنبه 15 اسفند 1390 ساعت 01:08 http://amitith.blogfa.com

بگردم تو عکسا.خدا کنه یه عکس خوب پیدا کنم

جعفری نژاد دوشنبه 15 اسفند 1390 ساعت 08:01

سلام

آقا اجازه

ما سواتمون در حد اکابره ، از این جنگولک بازی های سرویس های ارائه دهنده ی فضای وبلاگ هم سر در نمیاریم پس لطف بفرمایید یک منبع آگاه به ما اطلاع دهد : " سر وبلاگ محسن خان و پست های ایشان چه آمده است آیا "
تحقیق نمودیم مشکل از مرورگر همایونی نبود ( با کروم ، اکسپلورر ، سافاری ... ) مطمئننا وایتکس هم نریخته روی نوشته هایش پس چه شده که قابل رویت نیستند !!!

بابک دوشنبه 15 اسفند 1390 ساعت 08:14

از سلطان بن سلطان کیاشاه باستانی
به مملی میرزا جعفری نژاد

عرضم به حضور انورتون که هیچ بلایی به سر وبلاگ ایشون نیومده
در قسمت مدیریت مطالب وبلاگ
تشریف می برید اونجایی که تعداد پست های نمایش داده شده در صفحه رو تنظیم می کنه و عدد مربوطه رو تبدیل می کنید به صفر
اینطوری هیچ پستی در صفحه مشاهده نمیشه
با توجه به شناختی که از شهریار بلاگستان داریم احتمالا احوالات روحی مناسبی ندارن
بنابراین دست به گیرنده های خودتون نزنید
معصیت داره
مشکل بزودی حل خواهد شد .

۱۲ ربیع الثانی هزارو خورده ای

جعفری نژاد دوشنبه 15 اسفند 1390 ساعت 08:56

از مملی میرزا جعفری نژاد
به سلطان بن سلطان کیاشاه باستانی

اختصار محضر استاد و دلقک بازی های این حسنی عنترالدوله اجازت نداده بود تا این حد فهممان شود از صفحه مدیریت و فواید و معجزاتش ، زین باب سپاس گذاریم که روشنمان کردید ...
ایضا ما به قربان آن بارگاه همایونی شهریاران شویم که آب و هوایش حکم آب و هوای طبرستان را دارد این روزها ...
امید است نیکو حال شوند فی الفور !

باقی بقایتان ... باقیش باشه طلبت

باران دوشنبه 15 اسفند 1390 ساعت 12:44 http://yesterday-tlkhyh90.blogfa.com/

اخی خیلی وقت بود نیومده بودم اینجاها منم میسعیم بشرکتم

دل آرام دوشنبه 15 اسفند 1390 ساعت 13:29 http://delaramam.blogsky.com/

مامان بزرگ و بابا بزرگ من توی راه هستن
چند ساعت دیگه میرسن به شما

پری ناز دوشنبه 15 اسفند 1390 ساعت 13:35

خیلی دوست داشتم عکس مامان بزرگم رو بفرستم،حتی همین الان هم آماده دارم ،مطمئنم خوشگل ترین و مهربون ترین مامان بزرگ دنیا ست ولیکن که خودش خوش نداره ازش عکس بگیرن چه برسه به اینکه من در معرض عموم قرار بدم.میشه تاریخش رو تمدید کنین تا من یه عکس از بابابزرگم گیر بیارم؟

مریم دوشنبه 15 اسفند 1390 ساعت 16:44

عکسمون رسید جناب کیاشاه باستانی؟

بله رسید

شازده کوچولو دوشنبه 15 اسفند 1390 ساعت 17:40 http://www.shazdehkocholo.blogsky.com

نمیشه وقتشو تمدید کنید؟

نمیدونم

مریم دوشنبه 15 اسفند 1390 ساعت 22:13

اوه اوه چه بداخلاق

. دوشنبه 15 اسفند 1390 ساعت 22:48 http://mo0ohebat.blogfa.com

ما غریبه ایم
اینجا راهمخواندیم

سولماز (وکیل الرعایای سابق) دوشنبه 15 اسفند 1390 ساعت 23:27

ایده هاتون ناب هستند واقعا ... مرسیییییییییییی ... مامان بزرگ و بابابزرگ من هر دوشون به رحمت خدا رفتن ... خدا بیامرزدشون ... من نقل کلامم حرف هاییه که مامان بزرگم همیشه بهم می زد ... یادشون تا ابد زنده ست برام ... امیدوارم من هم روزی دارای نوه بشم ، بعد نوه م بیاد تو یه بازی وبلاگی شرکت کنه ، که عکش من و به همه نشون بده ، تازه کلی هم ازم تعریف کنه !!!

البته من که به بازی نرسیدم !!! نمی رسم ... نخواهم رسید !!!

آوا سه‌شنبه 16 اسفند 1390 ساعت 03:48

شهر در امن و امان است
مادر بزرگ و پدربزرگهای
گذشته ، حال و آینده
شهر در امن و امان
است.......آسوده
بخوابید...........
هوووووووووووور
یاحق...

زینب(ز.ح) سه‌شنبه 16 اسفند 1390 ساعت 11:49 http://my-life-story.blogsky.com/

عکس قدیمی بابابزرگمو براتون فرستادم ولی هرچی دنبال یکی از سی دی هام که عکسهای جدیدشون رو روش ریخته بودم گشتم پیدا نکردم که نکردم... این شد که فقط عکس قدیمشونو براتون فرستادم. قبوله آیا؟

اینم اولین کامنتم با آدرس وبم!

بابک سه‌شنبه 16 اسفند 1390 ساعت 14:34

مرسی زینب جان
عکس رسید دست شما درد نکنه
وب نو مبارک
هر چند خیلی کیف میده که اسم وبلاگ آدم تنها لینک وبلاگ کسی باشه
ولی امیدوارم خیلی زود یه عالم دوست خوب پیدا کنی و اسمشون رو اونجا اضافه کنی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد