ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
هیچ وقت از جنجال و حاشیه خوشم نیامده است
برعکس بعضی ها که فقط دنبال جنجال و حاشیه هستند
و برعکس خیلی ها که از تماشای دعوا لذت می برند
دوست دارم زندگی ام عین کارتون های بچگی پر از رنگ های شاد باشد و آدمهای خوشحال و بچه های در حال بازی
امروز داشتم پست های چرکنویس جوگیریات را نگاه می کردم .
بی اغراق چهار - پنج تا پست آماده داشتم که در بدترین شرایط روحی و عصبی نوشته شده و مثل موشک آماده به شلیک فقط منتظر زدن دکمه انتشار است .
یعنی چهار پنج بار تا آستانه نوشتن خیلی حرفها رفته ام اما ثانیه آخر دست و دلم نرفته است
از بچگی یادمان داده اند که با آدم بی آبرو نباید مثل خودش رفتار کرد
اگر تو هم مثل او رفتار کنی شان و اندازه ات را همانقدر حقیر کرده ای که او هست .
اما به هر حال هر آدمی ظرفیتی دارد و هر پیاله ای یکروز سر ریز می شود
دعا کنید آن چند پست جوگیریات هیچ وقت منتشر نشوند و تصویری که از من در ذهنتان دارید
آدمی باشد که وقتی حرف می زند اخم نمی کند .
پیشنهاد می کنم پست امشب را حتما بخوانید .
یک خاطره بازی دوست داشتنی ...
اول
هوووووووووووورررررررررررررااااااااااااااااااااا اول شدم
دوم
از بچگی یادمان داده اند که با آدم بی آبرو نباید مثل خودش رفتار کرد
اگر تو هم مثل او رفتار کنی شان و اندازه ات را همانقدر حقیر کرده ای که او هست .
برای همین سه ماه سکوت کردم
بهتره به سکوتت ادامه بدی
بله چون بهتون بر میخوره حرفهایی که هست اما نباید زده شه .رسم دنیا همیشه همین بوده هر حرفی را نباید زد.فقط نمیدونم با چه اطمینانی گشتید و منو پیدا کردید تا این حرفهارو به من بزنید.شاید دیواری کوتاه تر از من پیدا نکردید.شما و وجدانتان
یک ضرب المثلی هست که میگه چوب رو که برداری گربه دزده فرار می کنه
برای اطمینانم هم دلیل تا دلت بخواد هست
مدرک هم هست
و خدا رو شکر تا دلت بخواد شاهد هم داریم که قضاوت کنه
بزودی متوجه میشی
چی شده این قدر غمگین و خشمگین؟!
دلیلتون رو به سبک خودتون برام نوشتید امیدوارم دلیل قانع کننده ای داشته باشید .مدرک گفتی تا دلت بخواد مدرک دارم که بهتون گفتم. حساب سه ماه چقدر میشه؟
برات خصوصی گذاشتم
چی شده ؟
اسم بده جناز دحویل بگیر آقا بابک ...
ملیکا هم که فعلا بی اعصابه خوب میکشه ها
رو من حساب کن بابک خان
سلام
تازگیا با وبلاگتون آشنا شدم
واقعا جو صمیمی و دوستانه ای داره
با اجازتون گاهگاهی سر میزنم و میخونمتون
خوش اومدی دوستم
یه آن فک کردم میخوای بگی دیگه مطلب نمیذاری و وب نویسی رو گذاشتی کنار!!
یعنی من این کامنت mahsa رو تو این گیر و ویر خوندم و موندم گریه کنم بخندم چیکار کنم
مخصوصا با اون تیکه ی "جو صمیمی و دوستانه"!!
ای بابا بابک جان
تا بخوای از این ادمهای بیمار و مریض هست حالا طرف خودشو مریض نمی دونه که دلیل نمیشه...
اصولا یه جای بی ادبی تو بدن ما هست که این جور وقتا زیاد به درد میخوره
حواله اش بده به همون بقیه کارا ردیفه
حواله دادیم
موافقم تیراژه
جوگیریات این همه پست گل و بلبل اون وقت این مهسا طفلک سر کدوم پست رسیده...
شانس رو می بینی تو رو خدا
هوووووم...
نزدیک دوسالی میشه ک میخونم نوشته هاتو ولی تا حالا همچین پستی نبوده...
مجازستان قطعن برای شما جا داره... برای همیشه ه ه ه !
چه ریلکسم نظرشو نوشته ... جو صمیمی و دوستانه
:)))))))
دروووود
من که نمیدونم چی شده. ولی کلمه جنجال و حاشیه نشون میده که شما لبریز شدید! تعجب کردم این پست رو دیدم. امیدوارم اون پست ها منتشر نشن... مطمئنم همه دوست دارن اینجا همیشه زیبا و سرشار از آرامش بمونه ... سکوت بهترین جوابه!
(آیکون یک انسان منتظر پست امشب که دارد از انتظار میمیرد)
پ ن: بابک خان! لبخند لطفا :)
این همه فاز هیجانی میدی، بعد میگی پست امشب رو بخونید یک خاطره بازیه دوست داشتنی س ؟؟؟ مرد حسابی چارتا مشتی، کله ای، لگدی ، چیزی بنویس که خشونت پست کاملتر بشه !
سلام. من الان چه جوری حسمو بگم؟دقیقا وا رفتماااااااااااااااااااااااااااااااااااا.باز چی شده بابک؟اینقده تن من پیرزنو نلرزون.
من هم از حاشیه و دعوا و اینجور چیزا متنفرم. اصن هم دوس ندارم مجدد جو متشنج شه. بی خیال تو رو خدا.
البته با وجود ایکه اعتقاد دارم ادم بهتره حرفشو بزنه تا حداقل اینجوری خودش اروم شه ولی دوس ندارم دعوا راست شه.
به هرحال خدا باز به خیر بگذرونه
اون جمله ی اخر پستت تو حلق مبارکمون: یه خاطره بازی "دوست داشتنی؟؟؟!!!!!!"
مامان ناهید جان قربون قدمتون باز آمدید من رو شرمنده کردید. ایشاالله که شما هم هزار سال زنده باشید و لبخند مهمان همیشگی لبهاتون. کاش شما هم یک وبلاگ داشتید تا میتونستیم بیام اونجا براتون پیام بزارم... آخه ببینید من تو این پست که بابک خان شما شاکی هست، دارم پیام محبت آمیز مینویسم! از راهی دور با قلبی نزدیک روی ماهتون رو میبوسم و قول میدم دیگه از ترشیجات ننویسم
پ ن: من بی تقصیرم
ما نیز چشممان چارتا شد!از این پست
برای شادی اینجا و صاحبش و خواننده هایش دعا می کنیم!
:گل
سلاممم
دیدگاهم در مورد حاشیه و جنجال شبیه شماست..
ولی از اون ور هم آدم گاهی بدجور دلش می خواد برا همیشه یه چیزی رو تموم کنه...می فهمم
نمیدونم چی باید بگم الآن
میام جوگیریات تا یه کوچولو از این خشونت و جنجال ها دور باشم
من عاشق خاطره بازی ام
منتظر پست امشب
در مورد پست جز ابراز تاسف حرفی ندارم
ولی در مورد تیتر پست چرا
نوشته اید: "مجازستان برای یکی از ما دو نفر جا دارد"
این جمله از نظر من صحیح نیست
جا و جایگاه شما در بلاگستان رفیع تر و یکتا تر از این حرف هاست که بشود هر کسی را یارای "مخاطب خاص" فرض شدن برای این عنوان دانست جناب اسحاقی
متوجه عرضم هستید که قربان؟
هرگز با یک بی شعور وارد بحث نشوید ! او شمارا در حدخویش پائین میاورد ؛
و چون خودش در آن سطح با تجربه تر است ، قطعاً شکستتان میدهد ... !!!
این نوشته رو از کتاب صورتی برداشتم از نوشته های دلتنگی .
درمورد پست قبل: ما هم دربدر
از در و پنجره آویزوونیم و دنبال
سوژه...هنوزنیافتیم آخه
و این پست:من واقعا اصلااا
سردرنمیارم که دیگه باشما
دیگه چرا...چون ایییینهمه
وقتی که این جارو دارم
میخونم نشده ببینم به
کسی بی احترامی
کنین یاهتک حرمت!
مجازستان برای دل
دریایی هاست....
وشماهم یکی از
نمونه های نابش
دیگه تعارف که
نداریم با هم
بعد این همه
مدت.والا!!!!!
این جا دیگه
وااااااااااااقعا
هوووووووور
داره.اوهوم
هووووووور
یاحق...
بابک جان،
من نمیدانم جریان چیست و قاعدتا نباید هم دخالت کنم. اما من تقریبا از اولین روزهایی که وبلاگ نویسی در ایران پا گرفت، خوانندهء وبلاگهای فارسی بوده ام و نمیدانی چقدر از این تنگ نظری ها که سرانجام نویسندهء وبلاگها را به ستوه آورده و مجبور شده اند با مخاطب تنگ نظر وارد دیالوگ شوند را دیده ام. و بیشتر مواقع هم این رویارویی تنها باعث آزار روجی بیشتر نویسندهء وبلاگ شده که شخصیتش واقعی تر است. میدانی؟ من میتوانم بیایم و به اسم "خصوصی" یا "یک خواننده" یا "یک نفر" مثلا هر چه دلم میخواهد بگویم و لازم هم نیست پاسخگوی هیچ کدام از حرفهایم باشم چون به همان سادگی فردا میتوانم بشوم "یکی از دوستدارانت". اما تو مثلا، همیشه بابک اسحاقی هستی و دوستانی اینجا داری که می شناسنت و حرفهایت وزن و ارزش دارند. بنابراین اگر به حساب جسارتم نمیگذاری، میخواهم در مقام یه خواهر بزرگتر بهت پیشنهاد کنم که هرگز، هرگز وارد دیالوگ با این قبیل خواننده ها و کامنت گذاران نشوی. اینها معمولا دنبال هیجان و توجه و به نوعی اقناع نیازهای برآورده نشده شان (که طیف گسترده ای هم دارند این نیازها) هستند. باید بهشان اعتنا نکرد. باید دوستانت هم در صدد طرفداری از تو و اثبات اینکه حرفهایشان بی پایه است برنیایند. چون همین آن توجهی است که اینها به دنبالش هستند. و بهت قول میدهم که بعد از مدت کوتاهی بساطشان را از خانهء پرمهر و خالی از جنگ اعصابت جمع کرده و به سراغ کس دیگری خواهند رفت.
نمیخواهم حکم کلی بدهم، اما متاسفانه غریزهء حسد در ما آدمها خیلی قوی است و محبوبیت دیگران را نمیتوانیم به راحتی تحمل کنیم و بعضی هامان به هر قیمتی شده باید این محبوبیت را تخریب کنیم.
و در انتها ضرب المثلی انگلیسی را برایت مینویسم که میگوید اگر با خوک وارد کارزار شوی، در انتها هر دوی شما آلوده و کثیف خواهید شد.
آرزومند آرامش دل و جانت هستم و امیدوارم این تلاشی که برای ایجاد این حمع دوستانه و هدیه کردن دقایقی شاد و فارغ از غم و غصهء دنیای واقعی به خواننده هایت میکنی، برای خودت و زندگی ات گران تمام نشود.
یعنی قربون اون ضرب المثل انگلیسیتون برم پروین خانوم
بعد هم، با مهسای عزیز موافقم. احساس غالب کسی که برای اولین بار این وبلاگ را میخواند همان جو صمیم و دوستانه است. حتی بعد از خواندن این پست گلایه آمیز.
بعدتر هم، من برای فیلم یک دقیقه ای ام ایده و سوژه ای پیدا کرده ام اما برای فیلم برداری اش به نفر دوم احتیاج دارم. مطمئنم اگر به پدر بچه ها بگویم سری ار تاسف تکان داده و این را حربه ای خواهد کرد برای نوشتن"کتاب درسهایی از زندگی" و تقدیمش به من!! و پسرم هم تا دوشنبه شب ما و سه شنبهء شما دور از دسترسم است. پس من هم با تمدید موافقم. اگر بیات نکند موضوع را البته!!
آقای جوگیریات این آدمها همه جا هستند همه جا! هر جو خوب و صمیمانه ای را می بینند دق میکنند! بعد هم شیوه ی خودشان را دارند در نابود کردنش.شما اهمیت ندهید!
ببخشید من حواسم نبود نوشتم آقای جوگیریات
آقای اسحاقی.(یه دفعه هم خواستم نظر بدما!)
کامنت دونی منم پره از این آدمهای حقیر و ایضا ترسویی که حتی ارزش نداره اسمشون رو آدم گذاشت میان و یه وق وقی میکنن و میرن اینم خب خاصیت مگسه دیگه چه میشه کرد...بذار اونام دلشون خوش باشه که هستن بابک...بذار باشن و وز وز کنن سر خم می سلامت ....مهم خواننده هاییه که اگه نباشی یه جای دلشون همیشه خالیه...پس به خاطر دل همه مون عنوان پستو عوض کن عزیز
آخجون دعوا
اونهایی که دنبال جار و جنجال میگردن ، احتمالا آدمهای کوچیکی هستند که میخوان اینجوری خودشون رو بزرگ جلوه بدن .
این چیزی که مشخصه ، مجازستان مسلما برای شما تا همیشه جا داره . و امیدوارم روزی نرسه که نیازی به انتشار اون پستها باشه .
یعنی هلاااااااااااااااااااااااااااااک کامنتتم محمد
الان داری ناخناتو بهم میزنی دیگه؟
ولی به نظر من خوبه که آدم توی وبلاگ همه روشو نشون بده چه خوشحال باشه چه ناراحت !
خب آدمیم دیگه ! و همه ی این حالات ممکنه برامون پیش بیاد!
نگران تصویری که ادم توی وبلاگ نشون میده نباید شد!
چون قراره اینجا یه فرقهایی با واقعیت داشته باشه!
من نمی دونم چی شده ولی امیدوارم خیلی مهم نباشه
جناب، من الان لیوان چایی کنار دستمه... پاهامم دراز کردم رو میز، گوش به آهنگ های خوشجل خوشجل از سیستم وفادار و بی نظیرم که نمی دونستم انقدر دلم براش تنگ شده!!!!! ئم... و بی صبرانه منتظر پست دوست داشتنی شما ئم
یعنی چپ دست الان کمین کردی اول بشی ؟؟
پ ن پ وایسادم این کنار شما رو هدایت کنم صف بهم نخوره:)))))
من رفتم لالا... شب همگی خوش ش ش ش ش!
جناب ((خصوصی ))بدان و آگاه باش به زودی ضایع خواهی شد !!!! آخه خداوکیلی تو خجالت نمیکیشی؟؟؟؟؟؟ یه نگاه به آمار وبلاگ بنداز... اینجاست که رگ رشتی من بیاد و بگم....:: بوشوووووووووووووووووووووووووووووو
پری خدا ذلیلت نکنه
یعنی تو فضای چنین پستی
با اون کامنت آخرت و اون "بوشووووووووو"ای که گفتی
رسما منفجر شدم چه منفجر شدنی!!!
بعد یه سوال! شما از کجا کشف کردی که اون شخص "خصوصی" آقا هستند و خانم نیستند؟!
سلام آقا بابک امیدوارم به خیر بگذره..
و شما عزیز به این فکر کنی هیچ وقت واسه امسال اونا ننوشتی که حالا بخوای بگی مجازستان واسه یکی از ما ها جا داره.. البته من جسارت نکردم ها... نظرمو گفتم ..فکر کنم همه ی اونایی که می خونن شما همین طور فکر میکنن ...بعضی پست ها مدتهاپست موقت میمونه امیدوارم هیچ وقت مننتشر نشه...
مواظب خودت باش خیلللللللللی..
یعنی دوستت دارم مهسا تو مایه های المپیک 2012
قابل شوما رو نداشت تیراژه جااان (آیکون آدمی که خودشو میگیره)
همینجوری خواستم بگم دیگه.... حس کردم آقاست که حسادت کرده
من نمی دونم مخاطب شما کی هست ولی عکس العمل دوستاتون قشنگ نیست. طرفداری چشم بسته از یه دوست به چه قیمتی؟
امیدوارم کدورتها رفع بشه
طرفداری یکجانبه اصلا کار خوبی نیست
بابک جان منم به این معتقدم که:
گر تو با بد، بد کنی ،پس فرق چیست؟
به این جملات هم خیلی اعتقاد دارم و اینا رو با تمام وجودم توی زندگیم لمس کردم و هیچکدومش برام شعاری نیس:
اگر روزی دشمن پیدا کردی بدان در رسیدن به اهدافت موفق بودی
اگر روزی تهدیدت کردن بدان در برابرت ناتوانن
اگرروزی خیانت دیدی بدان قیمتت بالاس
اگر روزی ترکت کردن بدان با تو بودن لیاقت میخواد
البته اینایی رو که گفتم همه بستگی به طرف مقابلمون هم داره ها
یه موقعها میبینی که باید بشینی و حرف بزنی تا مسئله و مشکل حل شه
اصلن شاید همه چیز یه سوئ تفاهم باشه
ولی یه موقع هم تو از طرف مقابلت شناخت کافی داری و صلاح نمیبینی چیزی بگی
یه جمله ای هم قدیمیا دارن که:
صلاح کار خویش خسروان دانند!
مرسی سمیرا خانوم
حق با شماست
میگم این سمیرا خانم جدیده کی هستند میشه بیشتر معرفی کنن ماهمزادمون رو بشناسیم؟
سمیرا خانوم مامان دل آرام هستن
ای بابا!!! آقا بابک!!!!؟؟؟ این حرفا چیه برادر من!!!؟؟؟
به نظر می رسه که وقتی دوباره به اون چرکنویس ها سر زدین،فکر کردین خب من که می تونم اینهمه عصبانی بشم،چرا هیچ کس تا حالا عصبانیت منو ندیده!!چرا هیچ کس اون روی منو ندیده!! نه اینطوری نمی شه!!باید یه گردوخاکی به پا کنم!!!
ولی نخیر برادر!! شما هروقت که اراده کنید می توین توی همون دنیای شاد و رنگارنگ و دوست داشتنیتون با اقتدار ترین بلاگر باشین!! شاید دیگران لیاقت عصبانی شدن رو هم حتی ندارن!! شاید!