جوگیریات

جوگیریات

بابک اسحاقی
جوگیریات

جوگیریات

بابک اسحاقی

میم مثل مامان

این خاطره یکی از دردناک ترین خاطرات مشترک من و مامانم است . شاید باورش مشکل باشد ولی فکر کردن به آن قلبم را درد می آورد . 

امشب علی القاعده باید در مورد مادر نوشت ولی خب من حرفم نمی آید . شاید زیادی تحت تاثیر این پست مهربان قرار گرفته ام . شاید هم به خاطر مامان ناهید که می دانم حتما اینجا را می خواند دست و پایم را گم کرده ام  . 

شاید هم به این خاطر باشد که من قبلا در حال و احوالات خیلی بهتر از امروز حرفهایم را در مورد روز مادر زده باشم مثل اینجا  ... 

به هر تقدیر روز مادر روز بزرگیست و مطمئنا خیلی ها خیلی بهتر از من امروز را تبریک خواهند گفت و نوشت . 

من اینروز را به مامان ناهید عزیزم و به مامان راحله خوبم که مطمئنم توی بهشت  نشسته و دارد با تلسکوپ نگاهمان می کند  

به بانو خدیجه زائر ٬ به پروین خانم عزیز ٬ به مامانگار دوست داشتنی ٬ به مامان سمیرای با معرفت دل آرام ٬به مژگان امینی ٬به سهبا ٬ به مهناز ٬ به فرشته ٬ به لژیونلا ٬ به فاطمه شمیم یار ٬ به رها پویای عزیزم ٬ به مومو ٬ به تلاش ٬ به موج بانوی روزگار مو ٬ به امی در اروپا ٬ به بهار مامان امیر ٬ به ساقی ٬ به اقدس خانوم و به مریم و نرگس خواهر های عزیزم و به همه مادران عزیز بلاگستان تبریک میگم  

همینطور اینروز رو به همه عزیزانی که مادرشون از زمین پر کشیده مثل مهربان مثل دختر خاله سپیده ٬ مثل پرسیسکی وراچ و ... تبریک عرض می کنم

مادر بودن یک خاصیت بالفعل نیست

تمام زنانی که فرزند نیاورده اند 

تمام دخترانی که هنوز ازدواج نکرده اند 

و حتی کروموزوم های حاوی زنانگی که شاید یکروز انسانی مونث از آنها بوجود بیایند 

بالقوه مادر هستند 

بالقوه فرشته هستند  

و جایشان توی بهشت خداوند محفوظ است . 

 

روزتون مبارک همه مامان های عزیز ... 

 

تولد دختر رنگین کمانی

گاهی اوقات انقدر سرنوشت دو آدم با هم تنیده می شود که طول مدت رفاقت اهمیتی ندارد 

فکر که می کنی انقدر ارتباطت با بعضی آدمها محکم است که یادت می رود رفاقتتان هنوز کودک است و سن و سالی ندارد . 

تیراژه اردیبهشتی را اولین بار در مراسم شیرزاد دیدم و درست همانروز بود که تیراژه عزادار درگذشت پدربزرگش شد . و از همانروز آشنایی ما شکل گرفت .

صاف و ساده باید بگویم که تیراژه انسان عجیب و جالبی است  

زندگی شخصی جالبی هم دارد 

پخته می نویسد شبیه یک زن کامل سرد و گرم چشیده روزگار ...  

یکی از بزرگترین علامت سوالهای زندگی من اینست که بابای تیراژه کیست ؟ 

اصلا خیلی اوقات من شب تا صبح به این موضوع فکر می کنم  

تا مدتها فکر می کردم تیراژه اسم مستعار اوست و وقتی فهمیدم تیراژه اسم حقیقی اوست 

تعجب کردم . تیراژه به قول مولانا و مقتدانا شیخ محسن باقرلوی زنجانی خدایگان نهادن کامنتهای کیلومتری و زیباست . 

کامنتهای تیراژه از دو حال خارج نیستند : یا انقدر تعریف و تمجیدت می کنند که به عرش اعلی می رسی و یا آنچنان ضایعت می کنند که با فرق سر بر زمین بخوری 

گاهی اوقات دوست داری بگویی خواهر جان ! به خدا خیلی داری بزرگ می کنی این پست ناقابل را و گاهی هم دوست داری خرخره اش را بجویی از بس تند و صریح تو را زیر سوال میبرد . 

این نشان می دهد که تیراژه بر خلاف تصور بعضی ها اهل پاچه خواری و تعریف بیخودی نیست و هرچه به ذهنش می رسد همان را می گوید بی کم و کاست و رودربایستی  

اهل گل و بلبل کشیدن و به به چه پست خوبی و اینها هم نیست 

وقتی کامنت می گذارد مطمئنی که پستت را واو به واو خوانده و فهمیده حرفت را 

 

تیراژه قلم فوق العاده خوبی دارد و همین بهانه ای شد که چند روزی میهمان جوگیریات باشد و من به آن چند پست افتخار می کنم و خوشحالم که مرا و خانه مجازی ام را قابل دانست و نوشت . 

 

مخلص کلام ... اطلاق دوست به افرادی مثل تیراژه کمی کم لطفی است  

تیراژه بیشتر از یک دوست و یک خواهر ٬یک رفیق مجازی عزیز است  

کسی که وقتی هست وجودش مایه دلگرمی است و وقتی برای مدتی پیدایش نمی شود احساس می کنی چیزی گم کرده ای .  

 

برای تیراژه عزیز از صمیم قلب آرزوی خوشبختی و خوشی و سلامتی دارم . 

 

 

تولدت مبارک دختر رنگین کمانی  

 

 

 

 

مصاحبه با هانا پیرزاده

 

 

توی سفرمان به شمال شیرین زبانی های هانا حسابی سرگرممان کرد .  

تکیه کلامهای هانا مثل (( آخه چیرا ؟ )) و ( این چی حرفیه ) شده بود ورد زبانمان و کلی کیف کردیم از بامزگی های این نیم وجبی .

یکروز هانا داشت توی حیاط با گربه بازی می کرد که صدای گریه اش بلند شد  

شرح ماوقع ماجرا را از زبان خود هانا بشنوید ... 

 

اینروزها متوجه گذر زمان نمی شوم 

انگار با هم مسابقه گذاشته ایم و هرچقدر بیشتر می دوم بیشتر نمی رسم 

یک عالمه کار نصفه و نیمه دارم که وقت برای تمام کردنش ندارم 

یک عالمه فکر و ایده وبلاگی هم هست که مجال انجامشان را ندارم  

خیلی وقت است که دستی به سر و گوش لینکدونی وبلاگ نزده ام 

یک عالمه دوست جدید پیدا کرده ام که هر روز سر می زنند و محبت دارند ولی نه وقت پس دادن بازدیدشان را دارم و نه حتی لینک کردن وبلاگشان 

همه این ها بخورد توی سرم 

حتی نمی رسم جواب کامنتها را بدهم  

اینها را گفتم از سر شرمندگی 

که فکر نکنید ما محبت دوستانمان را فراموش می کنیم و خودمان را می زنیم به کوچه علی چپ 

اگر این هفته هم به خیر و خوشی تمام شود  

یک سر و سامانی به اوضاع نابسامان این خانه خواهیم داد . 

عجالتا این پست همینطوری از سر تکلیف را تحمل بفرمایید  

برای هفته بعد اگر خدا بخواهد جبران می کنیم .  

به امید خدا یک رادیو جوگیریات خواهیم داشت کرکره خنده ...

 

 

 

+ گل گیسوی عزیز در غم از دست دادن عموی بزرگوارش عزادار است . 

لطفا برای شادی روح ایشان فاتحه بفرستید ... 

 

تولدت مبارک مهربان

 

 

 

 

ننه سرما وقتی بیدار می شد ٬ بهار شده بود  

خونه پر از عطر عمو نوروز بود 

و وقتی گل بنفشه را می دید 

اشک از گوشه چشمهاش جاری می شد  

ولی نا امید نمی شد و می گفت : 

من یکسال دیگه صبر می کنم 

 

اما آخر سال درست همون موقع خوابش می برد 

و باز هم عمو نوروز دلش نمی آمد ننه سرمای نازش را از خواب ناز بیدار کند 

 

می دانم شبیه کردن پاییز زاده بدخلقی مثل من به پیرمرد مهربانی  

چون عمو نوروز خودستایی است 

و می دانم تشبیه مهربانترین زاده اردیبهشت  

به ننه سرما احمقانه است  

 

ولی ننه سرمای عزیز ! 

وقتی عمو نوروز پس از این همه مدت ٬ نوروز امسال توانست صدایت را بشنود 

فهمید که گمشده اش را یافته است 

 

ننه سرمای عزیز ! 

خواهش می کنم چند بهار دیگر هم صبر کن 

تا عمو نوروز  

با یک بغل بنفشه به خواستگاریت بیاید . 

 

تولدت مبارک 

۱۵ اردیبهشت ۸۱

 

 

 

 

+ درست ده سال پیش این نامه را برای مهربان نوشتم .اولین هدیه تولدی که به او دادم عروسکی بود با گیس های بافته بلند که اسمش را بهار گذاشتیم .  

 

تولدت مبارک مهربان 

 

 

 

سفر شمال اردیبهشت ۹۱

بچه که بودیم هر سال تابستان پدرم ما را می برد شهسوار خانه خاله ام

صمد دایی خدا بیامرز هم عشق جاده چالوس داشت 

شبهای گرم کودکی ام با این امید به خواب می رفتم که صدای می نی بوس قرمزش را بشنوم و بی قید و برنامه یکهو ساعت چهار صبح بنشینیم و برویم خانه خاله 

و جاده چالوس یک رویای بزرگ و با عظمت بود در مخیله بچگی هایم 

یادش به خیر 

کوه ها چه عظمتی داشتند 

سد کرج چه رویای آبی بی نهایتی بود  

و آینه های محدب دوست داشتنی سر پیچ ها مثل جام جم آینده را نشان می دادند

تعداد تک تک تونل ها را با طولشان از بر بودم 

اینکه کدامشان چراغ دارد 

کدامشان سقفش چکه می کند 

کدامشان جیغ خورش ملس است 

و کندوان که آن سالها یکطرفه می شد  

و مدتها صف می بستیم دم درش تا نوبتمان بشود  

همه مو به مو در ذهنم نقش می بست . 

سفرهای شمال تنها دلخوشی تابستان های گرم کودکی بود 

آنروزها جاده چالوس عظمتی داشت  

بو داشت رنگ داشت عظمت داشت و من هر دقیقه این سفر را نفس می کشیدم 

و دریا بزرگترین حادثه ای بود که در پس این سفر منتظرش بودیم 

تمام مسیر جاده کناره را کوچه به کوچه با چشم می جستم برای یک ذره دیدن آبی بی پایانش 

و چقدر بدم می آمد از دریای مواج که خسیس بود و اجازه نمی داد تنی به آبش بزنیم 

 

خدمتان عرض کردم که سفر چند روزه ما به شمال چقدر خوب بود خوش گذشت 

اما سفرهای کودکی در برابر آن مثل یک افسانه می ماند در مقابل یک قصه  

آن رنگ ها و آن بوها و عظیم بودن کوهها و دلربایی جنگل و بی نهایت دریا 

یک جایی پشت همان روزهای کودکی جا مانده اند 

مثل ته مزه یک شیرینی خامه ای زیر دندان می مانند  

و کام ذهنت را شیرین می کنند وقتی رژیم لاغری گرفته ای  

 

عکس های سفر را در ادامه ملاحظه بفرمایید ... 

 

ادامه مطلب ...

ما اومدیم

جای شما خالی این چند روز سفر بودم . 

از آنجا که بی خبر رفتیم و کار خدایی وبلاگمان هم برای خودش هی بروز می شد احتمالا کسی شستش خبردار نشد . 

اول از همه که سفر محشری بود . از آن سفرهایی که آدم را شارژ می کند  

آدم از یک سفر چه می خواهد ؟ 

سبزی و خرمی کوه و جنگل  

مه و نم و باران  و دریا 

رفقای باحال و خوشی و خنده 

غذای خوب و آب آتشین و چوخس مدام 

و یک خلوت محشر شبانه زیر یک پنجره باز کنار یک شالیزار که شبها قورباغه ها کنسرت برگزار می کنند .  

حالا فکر کنید همه اینها یکجا با هم برای شما مهیا شوند .  

آدم باید خیلی نا شکر باشد که خدا را به خاطر اینهمه نعمت همزمان شکر نکند . 

 

به امید خدا امشب عکس های سفر شمال را ملاحظه خواهید نمود . 

 

 

+ عرض تشکر خدمت همه دوستانی که پیشنهاد کتاب دادند و مخصوصا دوست عزیزی که در غیاب ما زحمت وارد کردن اسم کتاب ها در جدول را به عهده داشتند . 

 

++ جای شما خالی مسافرت معرکه ای بود . 

 

پیشنهاد کتاب

مشخصات کتاب های خوبی را که خوانده اید در کامنتها بنویسید تا وارد جدول شود . 

این جدول به تدریج تکمیل می شود ...

 

 

نام کتاب

نویسنده/مترجم

انتشارات

قر و قمبیل های قلمی

بزرگمهر حسین پور

روزنه

جامعه شناسی خودمانی

حسن نراقی

اختران

روزی روزگاری فوتبال

حمیدرضا صدر

چشمه

خانوم

مسعود بهنود

علم

شازده کوچولو

سنت اگزوپری/احمد شاملو

نگاه

چراغ ها را من خاموش می کنم

زویا پیرزاد

مرکز

خداحافظ گاری کوپر

رومن گاری

نیلوفر

دیدن دختر صد در صد دلخواه

هاروکی موراکامی/محمود مرادی

ثالث

زنانی که با گرگ های می دوند

کلاریسا پینکولا استس

-

دل کور-زمستان ۶۲ - نامه ای به دنیا -شراب خام - شهباز و جغدان

اسماعیل فصیح

-

آخرین وسوسه مسیح

نیکوس کازانتزاکیس

-

روایت و چمدان

بزرگ علوی

-

دریاچه شیشه ای

مائیو بنچی

-

یکی بود یکی نبود

آسمان و ریسمان

دارالمجانین

محمد علی جمالزاده

-

تقسیم

پیرو کیارا

-

سنگ صبور

عتیق رحیمی

-

دوست داشتم کسی جایی منتظرم باشد

آنا گاولدا/الهام دارچینیان

قطره

روی ماه خداوند را ببوس

سه گزارش درباره‌ی نوید و نگار

مصطفی مستور

مرکز

چند روایت معتبر 

استخوان های خوک در دست جذامی

 دویدن در میدان تاریک مین

حکایت عشقی بی قاف، بی شین، بی نقطه

مصطفی مستور

چشمه

گوساله سرگردان

مجید قیصری

افق

ناتور دشت

جروم دیوید سالینجر


کافه پیانو

فرهاد جعفری

چشمه

بادبادک باز 

هزار خورشید تابان

خالد حسینی

ثالث

در ستایش شرم

حسن قاضی

اختران

چرا ایران عقب ماند و غرب پیش رفت

کاظم علمداری

توسعه

یکروز دلگیر ابری  

افسون سبز 

بعد از او 

مهر و مهتاب 

تکین حمزه لو

شادان

آرام 

امشب

سیمین شیردل

پرسمان

قلندر و قلعه

یحیی یثربی

قو

بانوان عمارت میسالونگی

کالین مکالو / طاهره صدیقیان

روشنگران

دختر پرتغال 

روز تولد 

راز فال ورق 

دنیای سوفی

یاستین گوردر/مهرداد بازیانی

نشر هرمس

من او 

نفحات نفت 

بیوتن 

جانستان کابلستان

ارمیا

رضا امیر خانی


وجود متعالی انسانعظمت خود را دریابیدجان وین دایرهامون
ماندن در وضعیت آخروضعیت آخر تامس آ.هریسآسیم
مناجات و گفتار پیر هراتمحمد آصف فکرتثالث
لافکادیو،شیری که جواب گلوله را با گلوله دادشل سیلور استاین-
پانته آ بانوی افسونگر شوشفواد فاروقی-
گاو خونیجعفر مدرس صادقی-
پسته لال سکوت دندان شکن است اکبر اکسیر/شهرام پوررستم -
خاطرات یک گیشاآرتور گلدن/مریم بیاتنشر سخن
عزاداران بیل غلامحسین ساعدیانتشارات نگاه
دشمن عزیز
وقتی بتی به مدرسه (دانشکده)می رفت
جین وبسترنشر قدیانی
ـ
جان شیفتهرومن رولانابوریحان
ابوذردکتر شریعتی-
ملکه نفر تی تیاکبر همتی-
محمد پیغمبری که از نو باید شناختکنستانتین ویرژیل گئورگیو-
هفت سردار نامیعباس قاسمیپگاه
تنهایی پرهیاهوبهومیل هرابال/ پرویز دوائی
چگونه فولاد آبدیده شد نیکلای آستروفسکی
زندگی و سرانجام ماری آنتوانتپیر ترلوف/ذبیح الله منصوریامیرکبیر
خیال باطلجسیکا مارش/مهدی قراچه داغی
هنر بودناریک فروم
چارداش(اشراف زادگان دلباخته)دایان پیرسن
مائده های زمینی آندره ژید
پرنده خارزارکالین مکالو/مهدی غبرائیدرسا
سهم منپرینوش سمیعیروز بهان
خاله بازی بلقیس سلیمانی ققنوس
هزار خورشید تابانخالد حسینی
پا برهنه ها زاهاریا استانکو/احمد شاملو
ریشه هاالکس هیلی
قدرت فکر ژوزف مورفی/ هوشیار رزم آراانتشارات سپنج
قلعه ی حیوانات
1984
جورج اورول/امیر امیرشاهینسل نو اندیش
بار هستی
 عشق های خنده دار
میلان کوندرا/دکتر پرویز همایون فرقطره
چهل نامه ی کوتاه به همسرم
یک عاشقانه ی آرام
نادر ابراهیمیروزبهان
یگانه
پندار
جاناتان مرغ دریایی
ریچارد باخ
همنام
سرزمین غریب
به
کس
ی مربوط نیست
جومپا لاهیرینشر ماهی
 غریبه
دانیل استیلارغوان
صد سال تنهایی
گابریل گارسیا مارکزحکایتی دگر
بیست بیست
اسدالله امراییگل آذین
دوست داشتم کسی جایی منتظرم باشد
آنا گاوالدانشر قطره
از دو که حرف میزنم از چه حرف میزنم
هاروکی موراکامینشر چشمه
 دختری که خودش را خورد
سعید محسنینشر چشمه
شبِ ممکن
محمد حسن شهسوارینشر چشمه
پیامبر و دیوانه 
جبران خلیل جبراننشر کارنامه
یک مشت داستان مزخرف
شاهد پارسینقش مانا
 برو ولگردی کن رفیق
مهدی ربّینشر چشمه
ها کردنپیمان هوشمند زاده نشر چشمه
داستان خرس های پاندا به روایت یک ساکسیفونیست که دوست دختری در فرانکفورت دارد
ماتئی ویسنی یک نشر ماه ریز
وقتی نیچه گریستآروین د.یالوم
زمین سوخته و همسایه ها 
احمد محمودنشرنو
شور زندگی نوشته
ایرونگ استون/محمد علی اسلامی ندوشنیزدان
کتاب خاکی و آسمانی
دیوید وایس/علی اصغر بهرام بیگیمروارید
هنر عشق ورزیدن  
اریک فروم
11 دقیقه 
کیمیاگر ورونیکا تصمیم میگیرد بمیرد
کنار رود پبدرا نشستم و گریستم
پائولو کوئیلو
کلیما 
آندره مورآ
یداگوژیکی
جان.بی واتسون
وکیل خیابانی
جان گریشام
برباد رفته 
مارگارت میچل 
اسکارلتالکساندرا ریپلی
جین ایر
شارلوت برونته
سور بز
مرگ در آند
ماریو بارگاس یوسا/عبدالله کوثری
خاطرات پس از مرگ براس کوباس
ماشادو دآسیس/عبدالله کوثری
مجموعه داستان های کوتاه امریکای لاتین
ترجمه عبدالله کوثری
سرزمین گوجه های سبز هرتا مولر
ادامه مطلب ...

معرفی کتاب

ببخشید اگر امشب معطل شدید . 

هر سال اردیبهشت ماه و در آستانه شروع به کار نمایشگاه کتاب  

تب کتابخوانی و کتاب خری همه مردم فرهنگ دوست ایران را بر می دارد . 

این تب ٬بزرگ و کوچک و پیر و جوان و زن و مرد و با سواد و بی سواد هم نمی شناسد  

خریدن کتاب خوب کار سختی است  

چرا که کتاب خوب را نه از جلد و انتشاراتش می توان شناخت 

و نه اسم و قیمت و یا لزوما نویسنده و مترجمش 

کتاب خوب دقیقا مثل یک غذای خوب می ماند که باید آن را مزه مزه کرد  

و این در میان آن شلوغی و ازدحام و میلیون ها جلد کتاب کار بی اندازه سخت و زمان بری است

شاید بهترین روش برای خریدن یک کتاب خوب این باشد که مشخصات آن را از کسی که آن را خوانده بپرسیم .این روش هم برای افرادی که واقعا عاشق کتاب خواندن هستند

و هم برای افرادی که صرفا برای برداشتن تریپ روشنفکری کتاب می خرند جوابگو است  

گروه اول می توانند در زمان و هزینه صرفه جویی کنند  

و گروه دوم هم حداقل کتاب های بدردبخور برای دکور کتابخانه خانه شان می خرند . 

بنابراین شاید فکر خوبی باشد که افراد عشق کتاب این جمع  

کمکی به باقی دوستان کنند و کتابهای خوبی را که خوانده اند یا تعریفش را شنیده اند به سایرین معرفی کنند . 

پس لطف کنید و در کامنتهای این پست نام کتاب / نام نویسنده یا مترجم / نام انتشارات / و موضوع بندی کتابهایی را که مد نظر شماست معرفی نمایید . 

در پست بعدی  یک جدول از کتاب های معرفی شده خواهید دید که این اطلاعات را در آن وارد  

می کنیم تا مرجعی باشد برای انتخاب بهتر دوستانی که قصد دارند از نمایشگاه ٬ خرید خوبی داشته باشند . 

 

 

 

+ این پست و این پست و این پست در همین راستاست .  

++ لطفا در صورت پیشنهاد کتاب اطلاعات کاملی از آن ارائه کنید و از نوشتن تنها اسم کتاب خودداری بفرمایید . 

 

+++ ایده معرفی کتاب از رهای عزیز بود . 

 

 

کتابخوان ها !  

کتاب دوست ها !  

کتاب خر ها !  

کتاب خورها !  

کرم کتاب ها !  

عشق کتاب ها ! 

کتاب باز ها ! 

 کتاب بسته ها !  

نمایشگاه روها !  

غرفه داران ! 

 کلاس اولی ها ! 

 کلاس دومی ها ! 

دانشجو ها !  

بی دانش ها !   

 

 

 

در آستانه آغاز به کار نمایشگاه بین المللی کتاب پست امشب جوگیریات را ملاحظه بفرمایید .