جوگیریات

جوگیریات

بابک اسحاقی
جوگیریات

جوگیریات

بابک اسحاقی

احتمالا دوستان قدیمی تر یادشان هست که توی وبلاگ محسن باقرلو دو تا بازی وبلاگی برگزار شد به نام های  عکس محل کار بچه ها و دیگری معابد بچه های بلاگستان

حالا رهای عزیز هم بازی مشابهی راه انداخته است که فکر می کنم شرکت در آن خالی از لطف نباشد . اگر دوست داشتید اینجا را ملاحظه بفرمایید و شرکت کنید . مطمئنم بازی خاطره انگیزی خواهد شد .


آرش پیرزاده پست محشری برای هانا نوشته است . نمی دانم چون هانا را از نزدیک می شناسم و عاشقش هستم انقدر این پست به من چسبید یا اینکه اگر شما هم بخوانید همینقدر خوشتان خواهد آمد . به هر حال امیدوارم اینجا را که خواندید خوشتان بیاید .

حکایت اینروزهای من شده حکایت همان بهیمه و چرخ عصاری که هرچه می چرخد به جایی نمی رسد . قصد داشتم از تک تک دوستانی که محبت کردند و تسلیت گفتند در وبلاگ خودشان تشکر کنم که تا الان فرصتش پیش نیامده ...
برعکس تصور خیلی از دوستان که نوشته بودن تسلیت گفتن دردی را تسلی نمی دهد لا اقل برای من اینطور نبود و دانه دانه کامنتهای شما مثل مرهم بود برای درد رفتن حاجی عبدالله
امیدوارم در شادی هایتان بتوانم جبران کنم .

اینجور اتفاقات بد خوبی هایی هم دارد . این بزنگاه ها یاد آدم می اندازد که بعضی کارهای خیلی کوچک تو از یاد بعضی ها نمی رود و یکجایی که ابدا انتظارش را نداری عوضش را می بینی .
امروز دایی شیرزاد عزیز زنگ زدند و فوت پدربزرگ را تسلیت گفتند .
کسی که اصلا انتظار نداشتم حتی اینجا را بخواند
از مرام و معرفت شما ممنونم آقای خلیلی
همین که شماره تلفن من یادتان مانده بود برایم دنیایی می ارزید ...


و در آخر تولدت مبارک دوستم

نظرات 25 + ارسال نظر
مشق سکوت- رها دوشنبه 27 شهریور 1391 ساعت 00:05 http://mashghesokoot.blogfa.com/

اول آیا؟!!

مشق سکوت- رها دوشنبه 27 شهریور 1391 ساعت 00:09 http://mashghesokoot.blogfa.com/

با کسب مقام اول و دوم و سوم اعلام میکنم
ممنون آقا بابک بابت اطلاع رسانی
من اصلا نمیدونستم قبلا دوستان همچین کاری رو انجام داده بودن و بر اساس اونچه خودم همیشه تو ذهن داشتم دلم میخواستم بدونم هرکس از کجا با این دنیا ارتباط برقرار میکنه
اما فکر کنم تکرارشم خالی از لطف نباشه

فاطمه شمیم یار دوشنبه 27 شهریور 1391 ساعت 00:13

سلامم بابک عزیز
جالب گفتی..این دنیا غم وشادیش در همه هر چی هم بخوای جدا شدنی نیست فقط مث کفه های ترازو ئه که گاهی یکی سنگین تر و یکی سبک تر میشه..
منم همین حس تو رو داشتم حتی کامنتای دو کلمه ای هم مرهم بود...
ما آدما به مهر هم بیش از هر چی نیاز داریم فقط گاهی متوجه نیستیم در لابلای چرخ دنده های زندگی...
روح بابابزرگ نازنینت قرین رحمت..

ممنون فاطمه جان
خدا همه رفتگان مخصوصا مادربزرگ عزیزت رو رحمت کنه

[ بدون نام ] دوشنبه 27 شهریور 1391 ساعت 00:20

خب این هم یه نتیجه گیری عالی فقط خوبیست که می ماند و دیگر هیچ سرت سلامت بابک جان به قول آوامون یا حق

مرسی

دل آرام دوشنبه 27 شهریور 1391 ساعت 00:23 http://delaramam.blogsky.com

ممنون برای اطلاع رسانی بازی . ایشالا شرکت میکنیم.
پست آرش خان رو هم خواندم .واقعا رابطه این پدر و دختر شیرینه .
و در آخر اینکه واقعا کسی انتظار نداره برای تسلیت هایی که گفته ، تشکر کنید ازشون اون هم توی این روزها ... به جد عرض کردم ...
امیدوارم که غمتون کم باشه و ایام به کام

همچنین شما دل آرام جان

بانوی اُردیبهشت دوشنبه 27 شهریور 1391 ساعت 00:26 http://zem-zeme.blogsky.com

سعی میکنم حتما شرکت کنم...

پست اقای پیرزاده رو هم خوندم..
حق میدم که محشر باشه.. چون دنیای بچه ها فوق العاده جذاب و دوست داشتنیه و حالا اگه بخوای به زبون خودشون چیزی رو بهشون بفهمونی این دنیا صد برابر واست شیرین تر و جذاب تر میشه...

مهربان دوشنبه 27 شهریور 1391 ساعت 00:27 http://mehrabanam.blosky.com

تو نوشتی : ( بعضی کارهای خیلی کوچک تو از یاد بعضی ها نمی رود ) این حرف درباره ی امثال آقای خلیلی خوب صدق می کند.

من می گم : ( بعضی کارهای خیلی بزرگ تو از یاد بعضی ها می رود ) و متاسفانه این حرف درباره بیشتر آدم های این روزگار خوب خوب صدق می کند.... بعضی های این جمله تعدادشان از بعضی های جمله ی تو هزار برابر بیشتر است.

امیدورام همیشه شاد باشی بابک.
چون تو از ( بعضی های ) جمله ی اولی....
تو از همان هایی که تعدادشان هر روز کم و کمتر می شود .... بس که ( بعضی های ) جمله ی دوم به پستشان می خورد....

چقدر خوب بود این کامنتت مهربان
ممنونم عزیزم

دل آرام دوشنبه 27 شهریور 1391 ساعت 00:28 http://delaramam.blogsky.com

راستی
یادمه بعد از فوت مادر بزرگ عزیزت ، یک پست نوشتی درباره تسلیت ... مضمونش این بود : پنگوئن ها وقتی سردشون هست ، همدیگر رو بغل میکنن که گرما بگیرن و این دور هم بودن کمک میکنه که گرم باشن و زنده و هرتسلیت رو به این تشبیه کردی و گفتی باعث میشه آدم بتونه این مصیبتها رو تاب بیاره .(مضمونش رو عرض کردم)
از اون روز به تسلیتهایی که میگم و یا میشنوم حس بهتری دارم و احساس میکنم میتونه یک درصد کوچکی از غم اون عزیز رو کم کنه ...

امیدوارم هیچ وقت مجبور نباشی تسلیت بشنوی
ولی کاملا درسته

خورشید دوشنبه 27 شهریور 1391 ساعت 00:37 http://khorshidejonoob1.blogfa.com

من هم فکر میکنم همین که آدم حس می کنه تنها نیس ... خیلی خوبه ...

در مورد بازی هم ... بتونم حتما شرکت می کنم

پست جناب پیرزاده رو خوندم ... عالی بود ... مرسی

ممنون خورشید جان

آذرنوش دوشنبه 27 شهریور 1391 ساعت 00:46 http://azar-noosh.blogsky.com

مرسی جناب اسحاقی...مرسی که با وجود عزاداربودنتون به یادم بودید...یه دنیا واسم ارزش داشت...

کاری نکردم خواهر

Chap dast دوشنبه 27 شهریور 1391 ساعت 00:46 http://chapdastam.blogsky.com/

کامنت مهربان رو صد در صد قبول دارم... ی سری وختا هم به این فکر می کنم که بدی دیدن از آدما یجورایی آدم رو دلسرد می کنه !!!
انشالله فرصت کنم حتمن تو بازی شرکت می کنم
پست آرش خان برای هانا واقعن فوق العاده بود... بعضی وختا حسودیم میشه به این دختر به خاطر خیلی چیزا!!!!
تسلیت گفتن آدما غم دردی که تو دلشه شاید کم نکنه ولی حس همدردی واقعن مثه ی مسکن عمل می کنه... امیدوارم دیگه هیچ وخت مجبور نشین تو ناراحتیات شریک شیم...
تولد آذی اینجا هم مبارک

ممنون مریم جان
خدا پدر و مادرت رو رحمت کنه

مریم دوشنبه 27 شهریور 1391 ساعت 01:00

من لال میشوم
فقط...
لایک به کامنت مهربان عزیز

فروغ دوشنبه 27 شهریور 1391 ساعت 01:23 http://raddepahayam.blogfa.com/

بعد از چند روز اومدم اینجا و چشمم به آگهی فوت پدربزرگتون افتاد
خیلی تسلیت میگم بابک خان انشالا در بهشت آروم و شاد باشن
خیلی این پست ها داغونم کرد من عاشق پدربزرگمم و وقتی به یادم میاد که روزی باید باهاش خداحافظی کنم داغون میشم داغووووووووون

خدا بهشون سلامتی و طول عمر بده
ممنون فروغ

صبـــــــا دوشنبه 27 شهریور 1391 ساعت 02:25

خوشحالم که بهترید :)

قربان شما

فرزانه دوشنبه 27 شهریور 1391 ساعت 07:58 http://www.boloure-roya.blogfa.com

امیدوارم که غم های زندگی ازت دور باشن و دلخوشی هات بیشتر از غم ها باشه.
در ضمن کارهای شما اصلا کوچیک نیستن مهندس جان.

مرسی فرزانه

سایلنت دوشنبه 27 شهریور 1391 ساعت 08:24 http://no-aros.blogfa.com/

شما خیلی مهربونی
با این همه خوبی کمن تعداد آدمایی که باید به یادتون باشن..
شاید باورتون نشه ولی گیر دادم به شوهرم که پنج شنبه بیایم مراسم ولی شوهرم گفت زشته که خودمو دعوت کنم!!!!

ممنون سایلنت عزیز
اصلا راضی به زحمتت نیستم
امنیدوارم یک فرصت بهتر تشریف بیارید که در خدمتتون باشیم

تافته جدا بافته دوشنبه 27 شهریور 1391 ساعت 10:42 http://taftehjodabafteh.blogfa.com

متولد شدم

مبارک باشه

م.قاصدک دوشنبه 27 شهریور 1391 ساعت 11:34

با وجود اینکه یکی از بهترین عزیزانت رو از دست دادی باز هم به دوستانت اینقدر توجه داری...روح بزرگی دارید.جاودان بمانید

ممنون قاصدک خوش صدا

سمیرا دوشنبه 27 شهریور 1391 ساعت 12:18

http://www.mehrnews.com/FA/newsdetail.aspx?NewsID=1695976
سلام میشه این رو یه پست کنید و بگذارید؟ تا اطلاع رسانی بشه و همه کمک کنن

بابک دوشنبه 27 شهریور 1391 ساعت 12:23

سمیرا جان خواهر
لینک دادن من به خبرگزاری مهر مثل این می مونه که بخوام با پرویز پرستویی مصاحبه بکنم یا سودان به بانک جهانی وام بلا عوض بده

در ضمن ممنونم که این لینک رو قبل از ناهار نشونم ندادید
خدا همه بیماران رو شفا بده ایشالا

Laahig دوشنبه 27 شهریور 1391 ساعت 12:36 http://laahig.blogfa.com

جناب اسحاقی
من الان دیدم پست هاتون رو . از ته دل به شما و خونواده ی محترمتون تسلیت میگم و امیدوارم که روح پدر بزرگ قرین رحمت باشه.

بابک دوشنبه 27 شهریور 1391 ساعت 12:37

ممنون لاهیگ عزیز

آوا دوشنبه 27 شهریور 1391 ساعت 12:37

دوست داشتم بازی رو شرکت کنم متاسفانه
به تاریخش نمیرسم..دوست داشتم مراسم
هفت رو شرکت کنم که باز هم امروز راهی
سفرم و میسرنیست.......شرمنده شما
هستم بابک خان هم برای دیر رسیدن
برای عرض تسلیت هم عدم حضور......
چون انقدر به گردن هممون واسه خلق
بهترین لحظات و قهقه خنده های از ته
دل زندگیمون توی این مدت مدیدی که
همراهتونیم حق دارین که باید خیلی
بیشتر از اینا توی غمها وسختیهاتون
شریک باشیم که نیستیم متاسفانه
و با کامنت مهربان عزیز صد در صد
موافقم........انشاله بیشترشاهد
شادیاتون باشیم از این به بعد.....
سایتون مستدام..دلتان همیشه
شاد و زندگیتان جاودان به همراه
همسرعزیزتون..................
یاحق...

ممنون اوای عزیز
ابدا انتظار نداشتم کسی به زحمت بیفته
همینکه هستید کافیه
ممنون

ثنا دوشنبه 27 شهریور 1391 ساعت 13:07

اشکم درومد وقتی نوشتههاتو درباره پدربزرگت خوندم.بازم تسلیت میگم.غم اخرت باشه.خدا رحمتش کنه

سرزمین آفتاب سه‌شنبه 28 شهریور 1391 ساعت 08:51

هر روز زین جهان غم آباد می روند
قومی که هفته ی دگر از یاد می روند

این زندگی نصیب کسانی که تا ابد
با دوست سیر کرده و دلشاد می روند


ببخشید که کمی دیر متوجه شدم
خدا رحمتشون کنه و به شما صبر بده
انشاله سنگینی بار سفرشون هرچه زودتر از دوش دلتون برداشته بشه و فقط خاطره های خوبش براتون بمونه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد