ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
همیشه وقتهایی که به میهمانی خانه آرش پیرزاده می رفتیم وقتی از پنجره خانه آنها به بیرون نگاه می کردم این نوشته را می دیدم و با خودم می گفتم که حتما می روم و تحقیق می کنم تا بفهمم این ترجمه کدام بیت از اشعار حافظ است ولی فراموش می کردم . اما امشب از این دیوار نوشته عکس گرفتم .
روی دیوار مهد کودک روبروی خانه آرش نوشته شده است :
even after all this time the sun never says to the earth you owe me
look what happens with a love like that it lights the whole sky
ترجمه تحت لفظی آن به فارسی با نیمچه سواد انگلیسی من اینطور از آب درآمد :
.
حتی پس از این همه مدت خورشید هرگز به زمین نمی گوید که : تو به من مدیونی
ببین چه خواهد شد اگر عشقی اینچنین به تمام آسمان بتابد ...
تلاش من برای یافتن این بیت در دیوان حافظ بی نتیجه بود . مطمئن بودم که آقای اسحاقی که تا به حال چندین دوره حافظ را در کلاس هایشان خوانده اند و بر آن شرح نوشته اند کمکم خواهند کرد ولی وقتی ترجمه را برایشان خواندم ایشان هم چیزی به ذهنشان نرسید .
گفتم این مساله را به عنوان مسابقه مطرح کنم شاید از بین خوانندگان جوگیریات کسی بتواند پاسخی برای این سوال پیدا کند ...
+یک جلد کتاب هم به عنوان یادگاری هدیه بنده است به اولین کسی است که جواب درست را توی کامنتها بنویسد .
از کجا میدونین که این نوشته از اشعاره حافظ هست؟
خود اون طرف رو دیوار نوشته آیا؟
ابنم شعری که می خواستی :
الا ای بابک الاسحاق
که داری درک خیلی چاق
بتابد درک چون شمس ات
کند حق مرا هی داغ
ولی از بس گشاد است آن
رود پایم ز مچ تا ساق
نگویم سخت مدیونی
شدی بر حق من الصاق
نمی دانی چه خواهد شد
اگر حقم رود در فاق
رود در فاق آن خشتک
و کوبد کله ات بر طاق
بیا بنشین به رویش تا
رویم سیزده بدر در باغ
پنیرت میدهد حقم
بخوان بر روی آن چون زاغ
متاسفانه این شعر اصلا از حافظ نیست. حتا مضمونی نزدیک به این هم در دیوان حافظ دیده نمیشود. تا آنجا که حافظهی من از دیوان حافظ یاری میکند (و با دیوان هم مقایسه کردم و با نسخههای برخط هم) بیتهایی که نزدیکی واژگانی با این شعر دارند چنیناند:
لعلی از کان مروت برنیامد سالهاست ----------- تابش خورشید و سعی باد و باران را چه شد؟
شد از خروج ریاحین چو آسمان روشن --------------- زمین به اختر میمون و طالع مسعود
ز این آتش نهفته که در سینهی من است -------------- خورشید شعلهای است که در آسمان گرفت
طالب لعل و گوهر نیست وگرنه خورشید -------------- همچنان در عمل معدن و کان است که بود
این شعر انگلیسی در واقع اثر یک شاعر امریکایی است به نام دانیل لادینسکی (Daniel Ladinsky) که در سال ۱۹۹۹ م/ ۱۳۷۸ خ کتاب شعری منتشر کرد به نام «هدیه: شعرهایی از حافظ استاد بزرگ صوفی» (The Gift: Poems by Hafez the Great Sufi Master). این کتاب شامل ۲۵۰ قطعه شعر است که به حافظ نسبت داده شدهاند.
http://shahrbaraz.blogspot.com/2009/12/blog-post.html
من خواستم از گوگل تقلب بگیرم رسیدم به این پست!
میگویند ترجمه ی این بیت از حافظ است:
در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد
عشق آمد و آتش به همه عالم زد
اما این هم نیست..در حقیقت این ترجمه ای از این بیت حافظ نیست "این شعر به احتمال زیاد برگرفته از کتاب The Gift: Poems by Hafez the Great Sufi Master ترجمهی Daniel Ladinsky است " که به حافظ منسوب گشته.
نوشتم از اینجا بودhttp://shahrbaraz.blogspot.com/2009/12/blog-post.html
هوراااااااااااااااااااا من جایزههههههههههه میخواااااااااااااام
بر اساس سرچ من این نتیجه حاصل شد :
متاسفانه این شعر اصلا از حافظ نیست. حتا مضمونی نزدیک به این هم در دیوان حافظ دیده نمیشود. تا آنجا که حافظهی من از دیوان حافظ یاری میکند (و با دیوان هم مقایسه کردم و با نسخههای برخط هم) بیتهایی که نزدیکی واژگانی با این شعر دارند چنیناند:
لعلی از کان مروت برنیامد سالهاست ----------- تابش خورشید و سعی باد و باران را چه شد؟
شد از خروج ریاحین چو آسمان روشن --------------- زمین به اختر میمون و طالع مسعود
ز این آتش نهفته که در سینهی من است -------------- خورشید شعلهای است که در آسمان گرفت
طالب لعل و گوهر نیست وگرنه خورشید -------------- همچنان در عمل معدن و کان است که بود
این شعر انگلیسی در واقع اثر یک شاعر امریکایی است به نام دانیل لادینسکی (Daniel Ladinsky) که در سال ۱۹۹۹ م/ ۱۳۷۸ خ کتاب شعری منتشر کرد به نام «هدیه: شعرهایی از حافظ استاد بزرگ صوفی» (The Gift: Poems by Hafez the Great Sufi Master). این کتاب شامل ۲۵۰ قطعه شعر است که به حافظ نسبت داده شدهاند.
یه قسمتش اینو نوشته:
این شعر انگلیسی در واقع اثر یک شاعر امریکایی است به نام دانیل لادینسکی (Daniel Ladinsky) که در سال ۱۹۹۹ م/ ۱۳۷۸ خ کتاب شعری منتشر کرد به نام «هدیه: شعرهایی از حافظ استاد بزرگ صوفی» (The Gift: Poems by Hafez the Great Sufi Master). این کتاب شامل ۲۵۰ قطعه شعر است که به حافظ نسبت داده شدهاند.
گر روی پاک و مجرد چو مسیحا به فلک/ از چراغ تو به خورشید رسد صد پرتو
سلام
این شعر از حافظ نیست
دانیل لدینسکی پژوهشگر وشاعر مغربی است متاسفانه بدترین ترجمه ممکن رو از اشعار حافظ انجام داده که بیشتر برداشت شخصی خود مترجم است و در کمال بی انصافی به جای واژه برداشت شخصی از واژه ترجمه استفاده شده و باقی ماجرا....
و فاجعه جاییست که چند سال پیش همین کتاب با نام حافظ لدینسکی به فارسی ترجمه شد
عنوان کتاب: The Divan of Hafiz و عنوان کتاب ترجمه شده در ایران این است:هدیه: اشعاری از حافظ، استاد بزرگ صوفی” (The Gift: Poems by Hafez the Great Sufi Matser
این جمله روی دیوار یه مهدکودک تو آلمان بوده و چند سال پیش روی ایمیل ها بود، به هرحال ظاهرا اون عکس اثر کرده و رو دیوار مهد های اینجا هم از این شعرها مینویسن،
اون موقع گفتن این ترجمه این بیت بوده:
گر روی پاک و مجرد چو مسیحا به فلک/ از چراغ تو به خورشید رسد صد پرتو
طبق تحقیقاتم، این شعر از دانیل لادینسکی هست توی کتابی به نام THE GIFT...که توی کتاب قدرت که از یکی از کتابهای مجموعهٔ راز هست، به عنوان یه نقل قول آورده شده و خانوم نفیسه معتکف که ترجمه ش کرده، این بیت از حافظ رو که تو کامنتم نوشتم به عنوان ترجمهٔ هم تراز اون گذاشته....
در محفلی که خورشید اندر شمار ذرهست
خود را بزرگ دیدن شرط ادب نباشد
بنا به مراجعه به برخی سایتهای ترجمه و ... مثله:
http://tarjomeh.blogfa.com/post-373.aspxhttp://www.geziri.ir/thread-540.html
و...
این شعر هیچ ربطی به اشعارحاقظ ندارد!!!
یا ما کرما سواتش و نداریم!!!!!
راستی ترجمه ش هم اینجوری میشه به گمونم:
حتی پس از این همه مدت خورشید هرگز به زمین نمی گوید که : تو به من مدیونی
ببین با چنان عشقی، چه خواهد شد. آن (عشق) تمام آسمان را روشن خواهد کرد.
این لینکو ببینید :
http://www.payvand.com/news/09/apr/1266.html
به طور خلاصه اینکه به نظر میرسه این شعر اصلا از حافظ نیست و فقط به صورت یک افسانه مصطلح به حافظ نسبت داده میشه, این شعر در حقیقت برگرفته از کتابیست به نام *The Gift: Poems by Hafez the Great Sufi Master* اثر
دانیل لادینسکی یک صوفی آمریکایی که ادعا میکند حافظ این اشعار را در خواب به انگلیسی برای او خوانده است و از او خواسته تا پیامش را به هنرمندان و هنرجویان طرفدار او برساند.
جالبه ... این شعر رو روی دیوارای یه مهدکودک تو امریکا نوشته بودن و مدتی بین مردم ایمیل میشد که یکی از اشعار حافظ رو دیوارای مهدکودکی در امریکا نوشته شده و این حرفا...
در صورتی که اصلا شعر حافظ نیست در واقع این شعر یه امریکاییه از خدا بی خبره که این شعرو به اسم حافظ و ترجمه شعر حافظ در کتابی به نام هدیه منتشر کرده ....
مهم نیست که کی گفته شعر رو ...به قول دوستمون ارسطو فحوای کلام مهمه و خوبیه قضیه اینه که مورد توجه مسئول یه مهدکودک در ایران هم قرار گرفته
بی فایده بود

بسیار گشتیم نبود ... بگردید شاید یافتید...
فکر میکنم این شعر از دانیل لادینسکی باشه . این یک ترجمه از یک بیت خاص حافظ نیست. این را لادینسکی بعد از خواندن حافظ سروده و منسوب به اون میدونه اما در واقع شعر حافظ نیست
جمله دوم هم ترجمه اش میشه
ببین که با چنین عشقی است که آسمان نورانی شده
با سلام، با توجه به علاقه فراوان کاربران به دانستن اصل شعر به لطف فیلتر شکن های موجود توانستم مطلبی از یک سایت استخراج کنم البته اگه اسم محقق را میدانستم حتما اشاره می کردم(با عرض پوزش از ایشان)
این شعری از کتابی است به نام "هدیه اشعاری از حافظ، استاد بزرگ صوفی"
The Gift: Poems by Hafez the Great Sufi Matser آمده که کاری از دانیل لدینسکی، شاعر صوفی آمریکایی، است. آقای لدینسکی تمام این بیت را خود سروده است و به نام حافظ عرضه کرده است.
ساعت 2:40 بامداد!
ای خراب نشه این روابط عمومی جوگیریات!!!
انگشتانم شقاقولوس گرفت بسکه رفرش کردم خب!!!!
هیچ هم پر رو و متوقع و عجول نیستم ..از این وصله ها به من نچسانید...گفته باشم..!!!
سلام جناب اسحاقی
من کنجکاوانه تو اینترنت سرچ کردم و به صفحه هایی رسیدم که همگی می گفتن این شعر از حافظ نیست بلکه از یک شاعر امریکایی است به نام دانیل لادینسکی.
اون عکس هم عکس دیوار مهدکودکی در امریکاست.
خونه ی اقای پیرزاده امریکاست؟!!
لینک منبع جواب من:
http://shahrbaraz.blogspot.com/2009/12/blog-post.html
سپاس...
گر نور عشق حق، به دل و جانت اوفتد
بالله کز آفتاب فلک، خوبتر شوی
***********
گر رَوی پاک و مجرّد چو مسیحا به فلک
از چراغ تو به خورشید رسد صد پرتو
سلام
این شعر توسط نشر "Penguin Arkana" در کتاب 326 صفحه ای "The Gift: Poems by Hafez the Great Sufi " ترجمه ی "Daniel Ladinsky " در سال 1999 چاپ شده. این کتاب حاوی 250 نوشته است که منسوب به "حافظ" هستند.
اگر بخواهیم خوش بین باشیم و تصور کنیم که ترجمه، تحت الفظی بوده و قصدی بر تحریف در میان نبوده، به نظر من نزدیک ترین بیتی که میشه به این ترجمه نسبت داد بیت 4 از غزل 87، صفحه ی 107 دیوان حافظ به تصحیح احمد شاملوست: "زاین آتش نهفته که در سینه ی من است / خورشید، شعلهای است که در آسمان گرفت"... اگر اینطور بوده باشه و اون نوشته، ترجمه ی این بیت باشه، پر واضحه که امانت داری در این ترجمه رعایت نشده...
و اگر نخواهیم که خیلی خوش بین باشیم باید بگم که به جز این نوشته، اشعار دیگه ای هم در اون کتاب وجود دارند که در مورد اونها هم میشه گفت که "لادینسکی" بیشتر در مقام نویسنده ظاهر شده تا مترجم. مثل این:
why
just show you God's menu?
hell! we are all starving
lets eat!
خب با اندک آشنایی با اشعار "حافظ" هم میشه متوجه شد که نگاشتن چنین متنی از "خواجه ی شیراز" بعید به نظر میرسه.
و صد البته ننوشتن ماخذ اصلی بیت هم مزید بر علت میشه که ذهن ما بیشتر به این جهت سوق داده بشه که حداقل بخشی از نوشته های این کتاب ترجمه های اشعار حافظ نیستند. چرا که ذکر منبع اصلی، از بدیهی ترین اصول ترجمه است.
تصحیح کامنت قبلیم:
بیت 2 و 4 غزل 87 به تصحیح احمد شاملو:
می خواست، گل که دم زند از رنگ و بوی تو/ از غیرت صبا، نفسش در دهان گرفت
***
زین آتش نهفته که در سینه ی من است/ خورشید، شعله ای ست، که در آسمان گرفت
هرچند، به همون دلایلی که در کامنت قبلیم گفتم، احتمالا هیچ جوابی برای این پست شما پیدا نشه...
درود
تو اینترنت جستجو کردم نتیجه این شد:
"به عنوان دانشجوی رشته مترجمی زبان، کنجکاویام تحریک شد و چند روز بعد به کتابفروشی رفتم و ترجمه آقای محمد نوراللهی را گرفتم. آن طور که در این کتاب مترجم میگوید جملهای منتسب به حافظ از سوی نویسنده کتاب آورده شده که آقای نوراللهی آن جمله را چنین به نظم درآورده است: این همه سال بگذشت و خورشید بر زمین تفاخر نمیکند/ بنگر که چنین عشقی آسمان را به کمال درخشان میکند» و در پاورقی توضیح داده است که «این شعر انگلیسی در اصل متعلق به یک شاعر آمریکایی است به نام دانیل لادینسکی که در سال 1999 کتاب با 250 شعر منتشر کرد با عنوان «هدیه: اشعاری از حافظ استاد بزرگ صوفی» و آن را به حافظ منتسب کرد.» حال آن که در کتاب خانم معتکف این شعر به شکل زیر ترجمه شده است:
گر روی پاک و مجرد چو مسیحا به فلک/ از چراغ تو به خورشید رسد صد پرتو
که واقعا بیتی از اشعار حافظ شیرین سخن است.
به یکی از دوستان که از دبی بر میگشت سفارش نسخه اصلی کتاب را دادم. در نسخه اصلی این شعر به شکل زیر آمده است:
"Even after all this time the sun never says to the earth, "you owe me." Look what happens with a love like that. It lights the whole sky."
"
با جستجویی که در نت کردم به نظر می رسه در بین خود انگلیسی زبانان حافظ شناس هم در مورد تعلق این ترجمه به اشعار حافظ تردید وجود داره. جایی خوندم ممکنه ترجمه ای از غزل 152: پرتو حسنت ز تجلی دم زد باشد.
این ترجمه از شعر حافظ (هنوز مشخص نیست دقیقا کدام غزل) به یک شاعر امریکایی به نام "Daniel Ladinsky" و مربوط به کتابش با عنوان "The Gift" می باشد. در مقدمه کتاب آمده است که او اشعار حافظ را تفسیر می کند و قصد او ترجمه تحت الفظی و عامی نیست و فقط به روح اشعار وفادار است. در نهایت می توان این شعر انگلیسی را برداشت این شاعر انگلیسی از یک یا چند غزل حافظ دانست.
سلام
این سطور نتیجه تمام جستجوی من تو اینترنت بود .
«این شعر انگلیسی در اصل متعلق به یک شاعر آمریکایی است به نام دانیل لادینسکی که در سال 1999 کتاب با 250 شعر منتشر کرد با عنوان «هدیه: اشعاری از حافظ استاد بزرگ صوفی» و آن را به حافظ منتسب کرد.» حال آن که در کتاب خانم معتکف این شعر به شکل زیر ترجمه شده است:
گر روی پاک و مجرد چو مسیحا به فلک/ از چراغ تو به خورشید رسد صد پرتو
که واقعا بیتی از اشعار حافظ شیرین سخن است.
ولی با تحقیق روی ترجمه های خانم معتکف و ایرادات ترجمه ی ایشان بعید بنظر میرسد که این شعر واقعا ترجمه این متن انگلیسی باشد .
این شعر خیلی روش بحث شده که از حافظ هست یا نیست ولی این شعر در واقع از یک نویسنده آمریکایی به نام دانیل جیمز لاوینسکی هست که توی کتاب خودش به نام The Gift: Poems by Hafiz the Great Sufi Masterهدیه : اشعاری از صوفی بزرگ حافظ
به حافظ منسوب کرده
نتونستم پی دی اف این کتاب را بیابم ولی اطلاعات کتابشناختی این کتاب تو لینک زیر هستش
http://books.google.com/books/about/The_Gift.html?id=vydkAAAAMAAJ
برای اونایی که دوست دارن بدونن مثلا کلمه خورشید چند بار و تو کدوم بیت از دیوان حافظ به کار رفته کتاب
فرهنگ واژه نمای حافظ به انضمام فرهنگ بسامدی از دکتر مهین دخت صدیقیان و دکتر ابوطالب میر عابدینی کمک کار بسیار خوبیه
در کل منی که حافظ رو خیلی زیاد میخونم نتونستم حتی یه بیتی که زیرکانه به این مضمون اشاره شده باشه بیابم
باشد که استاد خرمشاهی را پیدا کنی و ما را از این گمراهی برهانی ...
"گر روی پاک و مجرد چو مسیحا به فلک/ از چراغ تو به خورشید رسد صد پرتو"
در این لینک می تونید نقدی درباره ترجمه این شعر مطالعه کنید:
http://parstourism.ir/Default.aspx?NSID=5&SSLID=47&NID=4834
زین آتش نهفته که در سینه من است
خوشید شعله ای ست که در اسمان گرفت
ترجمه تحت اللفظی بوده نه واژه به واژه
Even after all this time
The sun never says
To the earth
"you owe me"
Look what happens
With a love like that
It lights the whole sky
در پی این همه سال
هرگز خورشید به زمین
نگفته است
"مدیون منی"
بنگر که در پرتوی چنین عشقی
نورش سراسر آسمان را گرفته است.
«این شعر انگلیسی در اصل متعلق به یک شاعر آمریکایی است به نام دانیل لادینسکی که در سال 1999 کتابی با 250 شعر منتشر کرد با عنوان «هدیه: اشعاری از حافظ استاد بزرگ صوفی» و آن را به حافظ منتسب کرد.»
با سلام
گویا این شعر اصلا از جناب حافظ نیست. من یه سرچی که کردم به این لینک رسیدم که مثل اینکه در مورد این شعر که روی دیوار یکی از مهدهای آمریکا هم نوشته شده تحقیق کرده و نکاتی رو در موردش گفته:
http://www.shahrbaraz.blogspot.com/2009/12/blog-post.html
http://qualities.persianblog.ir/post/4/
http://englishtranslators89.blogfa.com/post/536
سلام بر مهندس کبیر


آقا ما تنها نتیجه ای که بهش رسیدیم این بیت بود :
در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد
عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد
راستیتشو بخواین ما خودمون با هاش موافق نیستیم بی ربطه حالا یا اونی که به انگلیسی در آوردش خیلی کارش درست بوده یا هم نتیجه ای که ما پیدا کردیم چرت بوده
دیگه ما تلاشمونو کردیم.البته یه جا هم به فیلتر رسیدیم که متاسفانه فعلا فیلترشکنمون تموم شده
ترجمه معتکف:
گر روی پاک و مجرد چو مسیحا به فلک/ از چراغ تو به خورشید رسد صد پرتو
البته این هم هست ترجمه نورالهی :
این همه سال بگذشت و خورشید بر زمین تفاخر نمیکند/ بنگر که چنین عشقی آسمان را به کمال درخشان میکند
بابک جان.
طبق بررسی که من الان کردم این شعر انگلیسی در اصل متعلق به یک شاعر آمریکایی به نام دانیل لادینسکی در سال 1999 کتابی با 250 شعر منتشر کرد با عنوان «هدیه:اشعاری از حافظ استاد بزرگ صوفی» و اون رو به حافظ منتسب کرد.و ظاهرا از این شعر الهام گرفته شده:
لعلی از کان مروت برنیامد سالهاست/ تابش خورشید و سعی باد و باران را چه شد؟
شد از خروج ریاحین چو آسمان روشن/زمین به اختر میمون و طالع مسعود
ز این آتش نهفته که در سینهی من است/خورشید شعلهای است که در آسمان گرفت
طالب لعل و گوهر نیست وگرنه خورشید/همچنان در عمل معدن و کان است که بود
سلام آقای اسحاقی .سال نو مبارک . امیدوارم سال خوب و خوشی را آغاز کرده باشید.
به نظر حقیر طبق تفسیری که از این غزل خوانده ایم :
در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد.
عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد.
....
شاید این متن اشاره به این غزل داشته باشد.
سلام بابک جان
گویا این شعر متعلق به حافظ نیست و از سروده های فردی به نام لادینسکی می باشد .
لینک رفرنس کامنت قبلی :
http://shahrbaraz.blogspot.com/search?q=even+after+all+this+time
فکر کنم همه به ذهنشون رسیده که یه سرکی به گوگل بزنن
منم همین کار رو کردم و این و پیدا کردم:
http://s1.picofile.com/file/7713593331/%D8%B4%D8%B9%D8%B1_%D8%AD%D8%A7%D9%81%D8%B8_%D8%AF%D8%B1_%D9%85%D9%87%D8%AF_%DA%A9%D9%88%D8%AF%DA%A9.docx.html
صبرمان سر رفت که .... نگید تا فردا باید صبر کنیم ...
سلام
فکر می کنم این از نوشته های گوته باشد نه حافظ.
اما بازم میگردم
این شعر انگلیسی و اثر یک شاعر امریکایی است به نام
(Daniel Ladinsky)
ترجمه شعر حافظ نیست
:) باعث شدید همه مون بریم بگردیم
من یه تفسیر خوب ازش خوندم که کلیییی بهم چسبید
دست گلتون درد نکنه
خیلی خوب بود
:)
عـــاشـــقـــان زمــره اربــاب امــانــت بــاشــنــد
لـاجـرم چـشـم گـهـربـار هـمـان اسـت کـه بود
طـالـب لـعـل و گـهـر نـیـسـت وگـرنـه خـورشید
هـمـچـنـان در عـمل معدن و کان است که بود
حافظ
فکر میکنم مضمونش به این شعر خیلی نزدیک باشه !
دوست دارم بدونم واقعا اگه این عمو گوگولی( گوگل) نبود جواب هر یک از ما چی میشد..چند نفرمون اونقدر روی اشعار حافظ تسلط داشتیم که بتونیم بیت درست( در صورت صحیح بودن ترجمه) یا ابیات مشابه رو پیدا کنیم!

یا احتمالا زنگ میزدیم به یکی از بستگان یا آشنا که گمان میبردیم میتواند راهگشا باشد که البته با توجه به ساعت پست (00:11 بامداد) موکول میشد به فردا صبحش.
حالا جدا از این حرفها جایزه ی منو بدید برم آقا!!!
نکند میخواهید جایزه را بدهید به آرشمیرزا؟
نه جانم.
به ایشان کتاب نمیشود داد که!
با این ذوق! و قریحه! ای که دارند سیمرغ بلورین ِ مخصوص هم برایشان کم است!!!
فکر کنم جایزه رو من بردم . همه رفتن گوگل کردن و هبچ خلاقبتی بکار نبردن
یه نوشابه طلب تیراژه