ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
مقدمه :
همانطور که مولانا و مقتدانا کیامهر گفت ( قرار نیست کار شاقی بشود همان طور که آنجا می نوشتم اینجا خواهم نوشت ) لذا امیدوارم وختی به سطر آخر این نوشته رسیدید فحشم ندهید !
متن :
زمان دانشگاه ، همان سالهای اول رفاقتمان عباس چندین بار با لحن انتقادی بهم گفت که این اصلن خوب نیست که آدم دشمن نداشته باشد و همه دوستش داشته باشند ... لازم به توضیح است که منظورش از ( آدم ) من بودم ! و منظورش از ( همه ) آدمهای گوناگون با سبک و سیاق ها و مدل های مختلف و متفاوت بود ... عمیقن معتقد بود که وختی یک نفر دشمن نداشته باشد یعنی آدم حزب بادی است که عینهو آفتاب پرست در مقابل اشعه های آفتاب هر آدم یا هر عقیده ای یک رنگی به خود می گیرد ، یک رنگی که خوشایند آن آفتاب خاص است ... و یادم است که من در مقابل اینگونه انتقادات عباس مواضع پریودیک داشتم یعنی یک وختهایی مسخره اش میکردم که معنای مدارا و تساهل و تسامح و مردم داری را نمیفهمد و یک وختهایی توی دلم به او حق میدادم و با خودم میگفتم نکند واقعن عیب و ایرادی دارم که خودم ملتفت نیستم ! ... اما به هر حال قسمت جالب داستان این بود ( و هست ! ) که هیچکس با حرف تغییر نمیکند ، انسان یک خمیرهء در کوره پختهء از ازل شکل گرفتهء لایتغیر است که حتی در کودکی هم یک درخت دویست ساله را میماند که لگد زدن به آن جز درد انگشتان ثمری نخواهد داشت ... و امروز همان عباس به همین درخت گفت که عوض شدی محسن ، دشمن داری ... و من نمی دانم که این خبر خوبی ست یا زنگ خطری ست دردناک ... هیچ نمی دانم ...
موخره :
خدایی حالا که رسیدید سطر آخر فحشم دادید یا نه ؟! ... بی خیال ، این را خطاب به مخاطبان یونیک جوگیریات که اولولون را نمیخوانند عرض میکنم : ببخشید بابت این خزعبل های هذیان گونه ... واقعن من بیشتر از این بلد نیستم و امیدوارم مسعود طیب جور مرا بکشد در این یک هفته ...
محسن باقرلو
سلام جناب باقرلوی گرامی.
دوس منم همیشه از قول باباش نقل میکرد آدم باید مردم دار باشه
ولی هیچوقت نمیشه به نظرم چون اطرافیان آدم خود واقعی آدم رو که نمیبینن همیشه از برداشتهایی که از رفتار ما دارند نسبت به ما عکس العمل نشون میدن
این برداشتها هم بسته به آدمهای مختلف فرق میکنه
فحش ندادم با ریدن به خط اخر، ولی یاد خودم افتادم، چون همه آدمهاروصادق و دوستفرض میکردم،تا چدقیقا دو سال پیش، اما در پی سلسله حوادثی، یاد گرفتم که آدمها میتونند بشدتدروغگو باشن حتی کسانی که حاضربودی به سرشون قسم بخوری، میتونن دشمن خونیت باشن در حالیکه که تو محرم فرضشون میکنی، بله جناب باقرلو وقتی بزرگ میشویم خیلی چیزا فرق میکنن
رسیدن به خط آخر
دقیقا
این پست منو یاده یکی از دوستای قدیمیم انداخت که همیشه میگفت وقتی که دیدی بقیه زیادی تایید و تحسینت میکنند و هیچ مخالفی نداری بدون یه جای کارت میلنگه!
حالا راست و دروغش پای خودش
به نظر من خبر خوبیه. البته که "دشمن" داشتن خوب نیست ولی این شاید نشون بده که شما مسیر خاص خودت رو داری با یکسری رفتارها و عقاید خاص "خودتان". این راه پیدا کردن و استواری عقاید به نظرم پیامد مثبت این تحول میتونه باشه. و اینکه من شنیدم که میگن آدمهای موفق دشمن زیاد دارن و یا کلا دشمن دارن.
آقا یعنی چی شما میخوای به ما بگی زیاد توقع نداشته باشیم و آقا طیب جور شما رو بکشن؟ هر گل یه بویی داره. شما هر مدل راحتی بنویس، ما هم نیومدیم متنهای عجیب و غریب بخونیم که. اومدیم توی این ضیافت و دور همی کنارتون باشیم و لذت ببریم از خط به خط نوشته هاتون.
سلام
نوشته تونو دوست داشتم... خود من هم شاید شخصیتی شبیه به اون زمان شما دارم که البته فکر میکنم با بزرگتر شدن و آبدیده تر شدن انگار داره تغییر میکنه...اما در کل فکر میکنم این که هر کس یه من محکم داشته باشه تو عقایدش و برخوردش با دیگران...هم برا خودش بهتره هم دیگران..
لذا این تغییر شخصیتیتونو تبریک میگم بتون و ...
شاد باشید
چقدر همه تون خوب می نویسید ...اینطوری پیش برید من تا آخر هفته کلمه کم می یارم برای تحسین و تشویق! :)))
با این فرضیه ی " خمیره ی لایتغیر" و "درخت دویست ساله" عجیب موافقم. مخصوصا با اون قسمتی که لگد زدن بهش فقط باعث درد انگشتان میشه و بس !
خُب به آخر خط رسیدم و نقطه گذاشتیم و رفتیم سر خط حتی
اما فُش اگه داده باشیم لال از دنیا برویم
ولی بحث بحث تعریف و داستان هندوانه زیربغل نیست
بحث خود واقعیتان است که همیشه قلمتان در عین روانی و سبک بودن پُر است از حرفهای دل آدمهایی که شاید نوشتن بلد نباشند
القصه؛ من دقیق نمیدانم دشمن نداشتن خوب است یا بد؟
اگر نداشته باشی به قول خودتان میگویند آفتاب پرست است
و اگر داشته باشی که روزگارت سیاه است
یکی بیاید تکلیف ما بی دل ها را روشن کند
بالاخره دشمن بتراشیم برای خودمان یا ...
اصلا بی خیال
اصلا آدم اگه دشمن نداشته باشه که حال نمیده! هم جاذبه لازمه هم دافعه! خلاصه که تبریکککک میگم بابت دشمن دار شدنتون. اصلا میگن اگه دیدی داری از مسیری میری که ترافیک نیست مطمئمن باش مسیر رو اشتباه اوومدی
ذات هیچ کس با حرف تغییر نمیکنه، اما آدمایی هستند که راه و عقیدشون معلوم نیست. امروز شما رو دوست دارند و مطالب شما رو لایک میزنند و فردا کرگدنی دیگر. امروز شما از عباس دوران و هشت سال دفاع مقدس بگی برات از دفاع مقدس و شهدا و گرامیداشت مقامشون کامنت میذارند به قاعده یک پست عریض و طویل و لایک. چند روز دیگه همون مطلب رو در وبلاگ کسی بخونند که ازش خوششون نیاد، دفاع مقدس و عباس دوران میشه تکرار مکررات و دیسلایک. آره. همون حزب بادی که گفته درست گفته.
و همیشه همه دوستشون دارند
کرگدن جان
جو اینجا گرفته تد ، اساسی قاط زدی
بیا برگرد کلبه خودت
ما به خزعبلات اولولونی عادت کردیم
برگرد اخوی
یه 10 تا ساندویچ بندری و مغز و زبان و ... مهمون ما
برگرد سر خونه زندگی خودت بچه
جو گیر شدن تو این سن و سال برات خوب نیس
یه وخت ممکنه فتق شی یا یه فیستول تو جای حساست در بیاد ............
سلام
من معتقدم مردم داری واقعی دشمن هم برایت درست میکند ...آن جا که دشمن نداری باید گفت مردم مالی کرده ای تا مردم داری ...
شرمنده از جسارتی که کردم منظورم شخص شما نبود بصورت کلی گفتم
جناب باقرلو ... مثل همیشه خواندنی هستید و این پست عجیب آدم را فکری می کند و این ادم یعنی بنده ....
سلام جناب باقرلو
اصلن آدم اگر دشمن نداشته باشد که آدم نیس هرچند خوب گاهی داشتن دشمن به معنی بد بودن شما نیس مشکل از خود دشمنه
اگه انسان یک خمیرهء در کوره پختهء از ازل شکل گرفتهء لایتغیر است پس تکلیف بعضی از آدمهایی که میبینیم چقدر اخلاق و رفتار و کلا" خودشون با گذشتهشون از زمین تا آسمون متفاوت شدن چیه؟
منم حرف عباس خان جان رو قبول دارم،که
اگه دشمن نداشته باشی یه جورایی آدم
به دور و بریاش شک میکنه.خـداخیرشون
بده اونایی رو که رو در رو باهات مخالفت
می کنن و خط مشی شون مشخصه و
تکلیف نوع رفتاریکه میـخوای باهاشون
داشته باشی معین......ومحسن خان
جان لــذت می بریم از خواندن دست
نوشته هایتان.......شکسته نفسی
نفرماییدقربان.............پایدار باشید
یاحق...
سلام
تا آخرش خوندم فحش هم ندادم
خدای ساختن این طور جمله ها هستید "انسان یک خمیرهء در کوره پختهء از ازل شکل گرفتهء لایتغیر است "
به نظر من دشمن داشتن با مخالف داشتن فرق داره... اینکه دشمن داشته باشی چیز خوبی نیست... اما اینکه یه سری آدما باشن که با رفتار و اخلاقت مخالف باشن و خیلی کاراتُ قبول نداشته باشن، طبیعیه؛ و اگر آدمی باشه که همه تأییدش کنن قطعاً مشکل داره.
ایشالا که هیچ وقت هیچ دشمنی نداشته باشی داداش!
منم حس میکنم آدمها دوست ندارن دشمن داشته باشن این کلمه بار منفی اش خیلی زیاده دور و برم پر از ادمهایی اند که مثل من فکر نمی کنن اما خب دشمنم هم نیستند حتما منظور دوستتون اینه که بعضی وقتها لازم نیست این همه خوب باشین خوب بودن از حد که بگذره دیگه صفت نمیشه میشه قید
بابت اون چند سطر آخر هم مطمئنم مخاطبهای جوگیریات به اندازه خود بابک از یادگاری های شما توی این وبلاگ لذت میبرن
همون که محبوب گفت... کل یوووووم :-)
سلام
همسر بنده شخصیتی دارن اینچنین... یعنی به ظاهر دشمن ندارن و این از مردم داری و خلقیات خوبش نشات می گیره.
اما این ظاهر موضوعه... وقتی شما جایگاه اجتماعی پیدا کنید و موفقیت هاتون چشمگیر بشه, حتی اگر ظاهرا همه باهاتون خوب باشن, متاسفانه حسد مانع میشه که بعضی بتونند خوبی های شما رو تحمل کنند ...
فکر کنم لازم نیست متن ویژه ای نوشته بشه, در متن های ساده و حتی کامنت هاتون, قلم توانای شما و دوستانتون خودش رو نشون میده! موفق باشید.
التماس دعا
انقدر اولولون رو خاموش خوندم که وختی عنوان رو دیدم دوزاریم افتاد شما نوشتین جناب باقر لو..
قلمِتون مانا..
اولن نوشته های شما همه رقمه و همه جوره و همه جا بر دل می نشیند و نظیر ندارد. دومن دشمن پشمن دیگه کیه ؟ با کیتون نباشه آقا! شما عکس بده جنازه تحویل بگیر! اینجوریاس رابطه ی ما با اعدای احبابمون! بله.
من با خانوم محبوب موافقم
سلام
بستگی به نوع دشمن و اون چیزی که تو وجودت مورد دشمنی قرار گرفته داره
اگر دشمن آدم بی شعوری باشه باید خوشحال باشید
اگر دشمن ایمانتو هدف گرفته باشه باید خوشحال باشی
اگر ....
اما یه چیزی هم هست حتی اگر دشمن من آدم خوبی نباشه
دوست دارم زیرک باشه
چون قدیمی ها راست گفتن که :
دشمن دانا بلندت میکند
بر زمینت میزند نادان دوست
نکته اش اینجاست که خودت حضور اون دشمن درک نکردی بهت گفتن .... میدونی دوستم ... خوبی مثبت بود اینکه وقتی طرف دشمنی میکنه تو متوجه نمیشی ....مزاری پای اتفاق قضا قدر ... این چیزها ....
من مخالف این جمله ام ...
ما افریده شدیم که همدیگر دوست داشته باشیم . ذات مون اینه .... والا تو همون غارهای ما قبل تاریخ می موندیم .
من اولش نمی دونستم که وبلاگتون با هم عوض شده بعد گفتم اخه عباس اقا که دوست دانشگاه محسن باقرلو اصلا. اسحاقی این طوری نمی نویسه خیلی ساده تر می نویسه که بعد فهمیدیم باهم جابه جا کردین...اورین......چرا ما رو گیج می کنین بامزه می شد به ما نمی. گفتین واینکه برای محسن باقرلو کامنت دادن اشتباهه جواب که نمیده باز حمبدشون جواب می داد.. راستی ابر چند ضلعی کجاست؟
سلام جناب باقرلو...
راستش فک کنم یه درد مشترک داریم که البته دوستم بهم میگه محافظه کار!!!! این بزرگترین فحشیه که می تونه به من بده و به نحو احسن این کارو انجام میده...
دشمن داشتن نه خوب است نه بد چون به شما مربوط نمیشه همه چیز به جناب دشمن ربط داره و خود ازاری عمیقی که به اون مبتلا هستش (احتمالا)
شاید اگر دوسال پیش بود یک لایک میدادم به کامنت جناب پیرزاده و خلاص.
چه کنم که دوسال پیش نیست و من حالا فکر میکنم که نه..آدمها اونقدرها هم دوست داشتنی نیستند...و دشمنی هایی هم ناگزیر پیش میاید.
همانطور که اگر هر نظریه ای که مخالف داشته باشد قابل بحث است
به نظرم آدمهایی که هیچ دشمن و مخالفی ندارند شاید هیچ وجه مطرحی هم ندارند..آسه میرن و آسه میان که گربه شاخشون نزنه..یا به قولی همون حزب بادی هستند.
محاله که اگر مثبت ترین آدم هم باشی و خانه نشین و گوشه نباشی، یک جایی چند نفری پیدا نشوند که از روی حسادت هم که شده دشمنی کنند. دشمنی هم نشد ساز مخالف که بلدند بزنند؟!
ولی چه خوب بود که اگر چکیده ی افکار فعلی ام اجازه میداد لایک بدهم به کامنت پیرزاده و سکوت کنم..
ها ها ها
یک چیزی برایم جالب بود
که گمانه زنی اولیه ام در مورد نویسنده ای که یارتان شده اند جناب موسوی بود.
حالا در اولین پستتان اسم ایشان است و نقل قول شان!
ماشا الله به این هوش و شم قوی ام! احسنت!
آآآآآخ!
من بیچاره را بگو که فکرمیکردم فقط کیامهر بلد است دمپایی پرت کند! پس شما هم بلد بودید؟ نشونه گیریتون هم که بهتره متاسفانه!!
لایک به کامنت محبوب
سلام جناب باقرلو .نظرات متفاوتی در این مورد که گفتید انسان یک خمیر .... ،است .به نظر من انسان تا زمانی که زنده است اگر اراده کند که بخواهد تغییر کند، میتواند ( هه چه جمله ای شد!)
حالا شده حکایت شما که تغییر کرده اید بهتر یا بدتر شدن را نمیدانم خودتان بهتر از هر کسی میتوانید این را تشخیص دهید .
امیدوارم که همه ما تا هستیم به سمت خوبی تغییر کنیم ولو اینکه دشمن پیدا کنیم.!
سلام
به نظر من هم کسی که هیچ مخالفی نداره مثل همون آفتاب پرستیه که خودتون مثال زدین
سلام جناب باقرلوی عزیز ...
اول اینکه ممنون و متشکر از قلم زیبای شما .
دوم :خب چه بخواهیم و چه نخواهیم آدمها چه خوب باشند و چه بد یک عده هستند که همیشه ساز مخالف می زنند و می گردند تا عیب و ایرادی در شما بیابند که به خیال خودشان به مقاصدشان برسند....که البته این مدل دشمنی ها بیشتر غرض ورزی و حسادت است ...
واینکه ... انشاالله که هیچوقت تیر نگاه حسادت بار اینگونه آدمها به سمت شما نباشد.
جالبه که آخر متنتون داشتم به این فکر می کردم ببینم راجع به خودم این قضیه صادقه یا نه؟!
بی صبرانه منتظر پست امشبتان هستم جناب طیب..آقای عاشقانه ی های قدیم اما نه چندان دورِ بلاگستان.
تا اینجای کار تیم مستقر در جوگیریات 2 - 0 جلوئه ....
چرا پرچم کامنت من ایرانه؟
آقا می شه این یه هفته رو هی کش بدین؟
هم دشمناتون زیاد تر می شن هم دوستاتون
من که دوستتون دارم و این نوشتن های این شکلی و پر هیجان رو هم بیشتر ! دوست می دارم !!!!
محسن خان تقصیر شماس ها ... هی لفظ قلم می نویسی
اون وقت من که بلد نیستم !!باید چیکار کنم؟
با نظر محبوب کاملا موافقم
(در ضمن ما ارادتمندیم جناب باقرلو )
به نظرم حرف عباس درسته که خوب نیست همه از دست آدم راضی و خوشحال باشن.
ولی آدما عوض می شن، فقط یه تلنگر نیاز دارن.
البته این تلنگر برای هرکس و در هر شرایطی فرق می کنه.
مثلا بعضیا ممکنه هرچه پیش می رن آدمای بیشتری ازشون راضی باشن و آدمای کمتری ناراضی و بعضی ها هم بالعکس...
این عباس جوری بهت گفته که دشمن داری، آدم خیال می کنه مثلا زنش یهو بهش بگه که تو داری پدر می شی !!
اتفاقا مطلب رو دوست داشتم. فقط فکر نکنم دشمن داشته باشی. اینو با اطمینان کامل بهت می گم. برای این که از نظر زاویه اختلاف نظر و عقاید فکر کنم من و تو بیشترین فاصله رو با هم داریم، اما مطمئنم یکی از عزیزترین دوستانی هستی که داشته ام و می دونم که علیرغم همه زاویه اعتقادی، اجتماعی که با هم داریم، توی رفاقت نگاه تو به من تاثیری از اعتقاداتم نمی گیره.. به این ترتیب بازم تاکید می کنم. اگه قرار بود، دشمنی داشته باشی، حتما اون دشمن من می بودم، که متاسفانه یا خوشبختانه نیستم .. پس هنوز هم دشمن نداری.